شناسهٔ خبر: 40497383 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: بسیج نیوز | لینک خبر

در گفت و گو با خبرگزاری «بسیج» از قم مطرح شد:

مردم یک صدا شعار «یا مرگ یا خمینی» سر می‌دادند

رضا صادقی، محافظ امام از خاطرات ١۵ خرداد ۴٢ می‌گوید؛ مردم یک صدا شعار «یا مرگ یا خمینی» سر می‌دادند.

صاحب‌خبر -

رضا صادقی، محافظ امام در گفت و گو با خبرگزاری «بسیج» از قم از خاطرات ١۵خرداد۴٢ می گوید؛ مردم یک صدا شعار «یا مرگ یا خمینی» سر می دادند.

شما در ١۵ خرداد۴٢ حضور داشتید. کمی از فضای بعد از دستگیرشدن حضرت امام (ره) برایمان بگویید.

حساسیت رژیم به سخنرانی ها و نوشته های امام خمینی(ره) مدت ها شروع شده بود. گروهی از مأموران رژیم با لباس مبدل وارد مراسم عزاداری امام صادق(ع) در مدرسۀ فیضیه قم شدند و با ایجاد اخلال در مراسم، درگیری به راه انداختند که منجر به کشته و مجروح شدن بسیاری از طلاب شد. پس از این فاجعه، امام خمینی (ره)، سیزدهم خرداد در سخنرانی خود شاه و حملۀ مأموران او به فیضیه را به شدت محکوم کردند. همین سخنرانی هم باعث شد که رژیم باوجود مخالفت عمومی، امام را زندانی کند. امام در این سخنرانی، خطر اسرائیل و آمریکا را گوشزد کردند، اما به اندازه ای جمعیت زیاد بود که گارد شاهنشاهی جرئت نکرد نزدیک ایشان برود و سحرگاه پانزدهم خرداد امام(ره) را دستگیر کردند. وقتی خبر دستگیری ایشان پیچید، من به خیابان چهارمردان قم رفتم. آقا مصطفی خمینی و آیت ا... مرعشی نجفی زیر صحن بزرگ حرم ایستاده و جمعیت زیادی دورشان را گرفته بودند. حاج آقا مصطفی فرمود: «ما تا ساعت١٠ به شما خبر می دهیم که چه کار کنید.» آقای مرعشی نجفی و ایشان رفتند. وقتی دیدیم خبری نشد، مردم را از صحن بیرون کشیدیم و به چهارراه شهدای فعلی رفتیم. در آنجا یکی از مراجع گفتند: «بروید طرف تهران و بگویید آقایمان را می خواهیم.» زن های پایین شهر چادر پوشیده بودند و عکس امام(ره) را به آن چسبانده بودند و حتی شمشیر هم زیر چادرشان مخفی داشتند و می گفتند: «یا مرگ یا خمینی». جمعیت زیادی چوب به دست به سمت خیابان پانزده خرداد فعلی حرکت کردند. ارتش و پلیس از ترس جمعیت فرار کردند. آن ها از خشم مردم غافلگیر شده بودند. ارتشی ها برای حکومت نظامی آماده می شدند. نزدیک حرم حضرت معصومه(س) تعداد زیادی جنگاور و نیروی آمریکایی ایستاده بودند. در اصل می خواستند در دل مردم ترس و وحشت ایجاد کنند.
 
مردم یک صدا شعار «یا مرگ یا خمینی» سر می‌دادند
 
در روزهای بعد از اعتراض تجمعی به وجود نیامد؟

یک هفته بازار بسته بود. پرچم عزا هم جلوی خانه و مغازه ها نصب بود. حکومت تهدید کرده بود اگر مغازه ها را باز نکنید، درشان را تیغه می کنیم و بازار را می بندیم. شخصی به نام کامکار، رئیس اطلاعات قم بود. او با نقشه ای مکارانه وارد شد. تعداد زیادی سرنگ رنگی را به همراه قلم به مأموران حکومتی داد تا روی مغازه های بسته علامت بگذارند؛ همین مسئله باعث شد بازاری ها مغازه هایشان را باز کنند. اما در قم مرتب برنامه انجام می شد؛ یعنی این طور نبود که بگوییم امام رفته است و ما راحت هستیم. مردم به خانۀ مراجع می رفتند. به خاطر نبود امام در قم روضه می گرفتند و پارچه های مشکی را جمع نمی کردند. یک سال از بازداشت امام گذشت تا اینکه ساواک، مقاومتش را شکست. ساواک از ترس، امام را جلوی حرم پیاده کرده و رفته بود. همین که ایشان به خانه برگشتند، جمعیت سرازیر خانه شان شدند. یادم است ایشان در سخنرانی تشکر کردند و دربارۀ ١۵خرداد گفتند: «من ١۵خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می کنم.» چون ١۵خرداد روز تاریخی نظام بود، سقوط شاه در آن روز تصویب شد. اگرچه امام را دستگیر کردند، به هر حال ایشان مجدداً به قم برگشتند. پس از مدتی امام(ره) در مسجد اعظم منبر رفتند که دوباره دستگیر و این بار به ترکیه تبعید شدند. پانزده ماه و نیم در ترکیه بودند و بعد به نجف رفتند، اما مردم در شهرها همیشه ١۵خرداد را زنده نگه داشتند. همیشه روز ١۵خرداد بالای مدرسۀ فیضیه، پرچم قرمز به نشانۀ خون افراشته می شد.
 
انتهای پیام/

نظر شما