شناسهٔ خبر: 40494204 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

حجت الاسلام والمسلمین زیبایی نژاد تبیین کرد:

خطایی آشکار در تحلیل ماجرای قتل رومینا/ غیر از پدر، متهمان حادثه رومینا چه کسانی هستند؟

حوزه/ حجت الاسلام والمسلمین زیبایی نژاد، رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده در نشست علمی «تحلیل لایه های زیرین ماجرای قتل رومینا اشرفی» به تشریح ابعاد گوناگون این حادثه پرداخت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین زیبایی نژاد، رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده در نشست علمی «تحلیل لایه های زیرین ماجرای قتل رومینا اشرفی» که به همت این مرکز و با همکاری دفتر هم اندیشی اساتید دانشگاه اراک به صورت حضوری در محل سالن اجتماعات این مرکز و به صورت برخط برگزار شد، به تشریح ابعاد گوناگون این حادثه پرداخت که مشروح سخنان این کارشناس مسائل زن و خانواده بدین شرح است:

   

اولین مسئله ای که ما بایستی در رابطه با این قتل بررسی کنیم، این است که چه فهمی از این واقعه داریم و اطلاعات خود را غنی کنیم.

اطلاعاتی که از زبان بهمن، پسر ماجرا و یا خواهر او شنیده شده است ممکن است به جهت هدایت سناریو به سمتی دیگر بعد از حادثه تولید شده باشند.

مثلا روایتی که بهمن از حادثه می دهد با روایتی که خانواده مقتول از آن می دهند کاملا متفاوت و متناقض است. ما در لایه اول، اگر می خواهیم حادثه اجتماعی را بشناسیم باید اطلاعاتمان را دقیق و متکثر کنیم تا بتوانیم به یک فهم جامع برسیم.

یک لایه زیرین داریم که تحلیل عوامل مربوطه است. در مسئله قتل رومینا این حادثه از زاویه دید حقوقی و فقهی، روانشناختی، اجتماعی، تربیتی، سیاست گذاری های اجتماعی و ... که آیا این حوادث را پرتکرار می کنند یا خیر، قابل بررسی است.

این می شود اولین لایه زیرین که به آن لایه ی علت ها و عوامل می گویند.

در لایه های زیرین این ماجرا باید ببینیم چه اتفاقات گفتمانی و چه اتفاقی در جهان بینی های ما در حال رخ دادن است که مُولد چنین حوادثی می شود.

یک سطح بسیار عمیق تری هم وجود دارد که فعلا به آن نمی پردازیم. به آن لایه، سطح اسطوره ها و نمادها گفته می شود.

در مورد حادثه قتل رومینا اشرفی باید گفته شود که رسانه ها با چه هدفی به این ماجرا می پردازند. آنها در بستر شوک حاصل از این حادثه دارند یک فضای روانی ایجاد می کنند که به آن پرداخته شود.

اینکه رسانه ها بیایند یک حس همدردی اجتماعی را برای محکومیت این حادثه و به افرادی که ممکن است زمانی انگیزه تعدّی به دیگرانی که مظلومند را داشته باشند، ایجاد کنند و از اینکه تحت فشار افکار عمومی قرار می گیرند بترسند، چیز بدی نیست و مناسب است؛ اما مشکل اینجاست که از اوایل خردادماه تا به امروز کارشناسان متعددی فقط دارند مسئله را تحلیل می کنند، بدون اینکه اطلاعات دقیقی در دست داشته باشند.

تحلیل زمانی درست است که دست ما پر از اطلاعات صحیح باشد. اما اطلاعات مربوط به این حادثه هنوز راستی آزمایی نشده اند. بعد از اینکه نهاد قضایی آمد سره آن را از ناسره اش جدا کرد و گفت این اطلاعات دروغ است و این ها را بگذارید کنار، آن موقع اطلاعات ما دقیق است.

حالا این اطلاعات دقیق را بعد از چند مصاحبه متکثر کنیم و شواهد مسئله را هم بررسی کنیم تا ببینیم چه تحلیلی را می توانیم ارائه دهیم.

   

* با مسئله رومینا اشرفی باید عاقلانه برخورد کرد

    

یکی از سؤالات و پرسش ها این است که چه چیزی باعث شده که این ماجرا به این میزان تب آنتن پیدا کند؟ و چه کسانی از آن سود می برند؟

اگر این موضوع را بخواهیم با حوادث دیگر مقایسه کنیم، آن موقع است که وزن واقعی این حادثه را به دست می آوریم و می فهمیم که این وزنی که الآن در جامعه پیدا کرده با آن وزن واقعی اش تناسب دارد یا خیر؟

در کنار این حادثه موردی، در کشور ما سالیانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار مورد جنین کشی اتفاق می افتد. چرا باید اینگونه باشد که نسبت به این حوادث عاطفه اجتماعی و افکار عمومی ملتهب نمی شود و هیچ نهاد بین المللی ردگیری نمی کند و افکار عمومی نباید از این حوادث آگاهی پیدا کنند؟.

زیرا در بستر قتل رومینا می شود سنت ها را نفی کرد و به لیبرالیسم جنسی رسید. یعنی نقد کرد کودک کشی را، کودک همسری را، سرپرستی پدر را، حکم شرعی و سنت های دینی را و به طور کلی سنت ها را هرچند خوب یا بد باشند. ولی اگر به موضوع جنین کشی پرداخته شود به یکی از اصول لیبرالیسم جنسی که تسلط بر بدن است حمله شده است؛ پس به این موضوع نباید پرداخته شود.

    

یکی از علت های دیده شدن مسئله رومینا جذابیت کارشناسی آن است. یعنی بستری برای مباحثه علمی است و می توان در بستر آن مثلا نظام تربیتی را نقد کرد. البته این امر اگر درست انجام شود بد نیست.

جریان رسانه ای که الآن شکل گرفته در خدمت شکل گیری چه اتفاقی است؟ رسانه ها اگر بدنبال این بودند که یک جریان کارشناسی راه بیفتد تا افکارعمومی درگیر شود و این مسئله فرصتی را برای ما ایجاد کند که سطح اطلاعات عمومی و فرهنگ عمومی را بالا بیاوریم، این خوب بود و می توانست به رشد عقلانیت کمک کند؛ اما آن چیزی که در حال حاضر اتفاق افتاده است تقریبا حالت عکس دارد و بیشتر به احساسات عمومی دامن می زند و آن ها را به سمت نفرت هدایت می کند.

اتفاق بدی که در حال شکل گیری است این است که ما در حال زیر سؤال بردن مزیت های فرهنگی خود هستیم.

به جای اینکه نظارت هدفمند شود، اصل نظارت والدین بر فرزندان زیر سوال می رود. در بعضی از پیام هایی که در حال رد و بدل شدن است، به نوجوانان القاء می کنند که شمایی که چنین پدرانی دارید حق دارید که از خانه فرار کنید و این یعنی به فرار از خانه عقلانیت می دهد و همین بخش خطرناک ماجراست.

در این فضای ملتهب که توسط رسانه ها ایجاد شده همه مسئولین و کارشناسان احساس می کنند باید یک کاری کنند. و این در حالی است که باید در این فضا در تله احساسی نیفتیم و عاقلانه با مسئله رومینا اشرفی برخورد کنیم.

    

* خطایی آشکار در تحلیل ماجرای قتل رومینا

    

خطای آشکاری که در تحلیل این ماجرا اتفاق افتاده این است که ما نمی دانیم باید از کجا و از چه نقطه ای شروع به تحلیل و واکاوی آن کنیم.

مثلا ارتباط این پسر ۲۹ ساله با رومینا چندمین مورد بوده و ظاهرا معتاد به شیشه هم می باشد و برای چندمین بار یک دختر را با ژست ازدواج اغوا کرده است.

مسئله اینجاست که یک دختر ۱۳ ساله که از یکی دوسال قبل خواستگار داشته و خانواده اش به آنها جواب رد داده اند، نیاز عاطفی و جنسی دارد، ولی جامعه و خانواده او نسبت به نیازهای او بی تفاوت است.

مسئله باید از یک دهه قبل، یا حتی از زمان شکل گیری خانواده او مورد بررسی قرار گیرد که آیا نظامات تربیتی درست در این خانواده وجود داشته است یا خیر؟

آیا مثلا پدر از نظر تربیتی توانسته است با فرزندانش رابطه خوبی داشته باشد؟ چطور این دختر نوجوان با یک لاف عشق از سوی یک پسر دلش برده می شود؟

اصولا مرد برای دختر جذابیت دارد، چون خودش مرد نیست، مرد برای او جذابیت دارد و اگر پدر این جذابیت را به او بدهد و او در ابراز محبت پدرانه اشباع شود، دیگر نیازمند محبت هرکسی نخواهد بود.

بنابراین اینکه نقطه ی آغاز بحث ما کجا باشد خیلی مهم است.

    

* متهمین حادثه رومینا چه کسانی هستند؟  

   

آنهایی که بحث کودک همسری را نقد می کنند باید پاسخگو باشند؛ متهمین این حادثه چه کسانی هستند؟

پدر این دختر یکی از متهمین و قاتل اوست. پدر او باید به او نهیب میزد و او را تأدیب مؤثر می کرد و تا جایی حق داشت؛ امّا او از موقعیت پدرانه خود سوء استفاده کرده و از سنّت های جاهلی متأثر شده است و تا حدّ قتلِ دخترش پیش رفته است.

متهم دوم پسری است که دختر را اغوا کرده است.

در کنار این متهم ها، افرادی دیگر هستند که الآن در جایگاه مطالبه گر قرار گرفته اند، ولی خودشان متهم اند.

آن افراد شامل اساتید حوزه و دانشگاه و معلمین و سایر گروه ها و افراد مرتبط با مقوله فرهنگ هستند.

رهبر معظم انقلاب از بیست سال قبل بر مقابله با سنت های جاهلی در مورد زنان و دختران تأکید داشته اند؛ اما آنطور که باید در این زمینه ها کاری انجام نشده است.

متأسفانه مسئله غیرت را به خوبی تبیین نکرده ایم و خط قرمزهای آن درست بیان نشده است.

از دیگر متهمین این حادثه آن افرادی هستند که الان مطالبه گر شده اند؛ همانند نهادهای بین المللی، فمنیست های داخلی و جریان های روشنفکری که در حال نقد مسئله ی کودک همسری هستند.

منابع اسلامی به ما می گویند هنگامی که دخترمان به سن بلوغ رسید برای ازدواجش برنامه داشته باشیم. طبیعت نوجوانان ما نیاز عاطفی و جنسی را برای آن ها به وجود می آورد ولی متأسفانه نظام تربیتی موجود برنامه ای برای آن ندارد و اطلاعات لازم برای مدیریت آن را در اختیار آن ها قرار نمی دهد.

خانواده های ما فرزندان خود را برای زندگی مشترک آماده نمی کنند و آنها را حتی تا بعد از سن بلوغ، بچه می پندارند.

حال اگر پدر این مقتوله، به دخترش می گفت برو و با این پسر رابطه نامشروع داشته باش چون هنوز به بلوغ برای زندگی خانوادگی نرسیده ای، آیا طرفداران حقوق زن او را ملامت می کردند؟ خیر.

اگر این پدر گفته بود نیاز عاطفی و جنسی خود را نادیده بگیر و رهبانیت پیشه کن او را محکوم می کردند؟ بله.

و اگر او را شوهر داده بود، محکومش می کردند؟ بله.

آنهایی که بحث کودک همسری را نقد می کنند باید پاسخگو باشند که در مورد این قتل چه حرفی دارند.

متهم دیگر این اتفاق ناگوار، جریان نواندیشی دینی است. این جریان در زمانی شکل گرفت که لیبرالیسم هم در همان زمان در ایران درحال شکوفا شدن بود. نواندیشی دینی انعکاس ادبیات پست مدرن در ایران شد. پست مدرن ها کسانی بودند که همه چیز را با نگاه انتقادی مورد سؤال قرار می دادند و سنت ها را، زیست دینی را و حتی عقلانیت مدرن را به زیر سؤال می بردند. نتیجه اینکه جریان پست مدرن در ایران بیشترین خدمت را به بسط لیبرالیسم و نئولیبرالیسم کردند.

یکی دیگر از متهمین و از مهمترین های آن هاست، نظام تربیتی است. نظام تربیتی رسمی در ایران و البته در کل جهان. برنامه ی درسی مدارس نسبت به کلیدواژه ی عشق هیچ حساسیتی ندارد و چیزی که برای دانش آموز مسئله است، برای مدرسه مسئله نیست.

هیچ تحلیلی از خوب بودن یا بد بودن عشق در مدرسه نیست. شاخص های عشق خوب و بد کدامند؟ روش راستی آزمایی فردی که پیشنهاد ازدواج داده است، چگونه است؟ این مسئله را با چه کسانی در میان بگذارم؟ این ها نمونه هایی از سؤالات پاسخ داده نشده در مدارس ما و در ذهن دانش آموزان ماست. در این جاست که دانش آموز نوجوان پاسخ این سؤالاتش را از مسیرهای نامعتبر می گیرد.

کدام نظام آموزشی مدرسه ای به این پدر راه و روش تربیت صحیح فرزند را آموخته است؟ پس نظام آموزشی هم متهم است.

     

* چرا پدر قصاص نمی شود؟

   

بحث مهمی که اینجا وجود دارد این است که آیا قانونی که می گوید پدر در قتل فرزندش قصاص نمی شود، پایه ای دارد یا خیر؟ که پاسخ می دهیم، بله، پایه و اساس دارد.

این قانون متخذ از شرع است و اگر متون فقهی را مطالعه کرده باشید، خواهید دید که در بین فقهای شیعه اختلاف نظر در این باره نیست؛ زیرا دلایل روایی محکمی دارد که فقها نتوانسته اند از آن کوتاه بیایند. اما علت اینکه چرا پدر قصاص نمی شود، در این مورد نمی توان تحلیل حتمی و یقینی ارائه کرد.

تنها چیزی که می توانیم در مورد علت این حکم بگوییم این است که این حکم با مرد بودن قاتل ارتباط مستقیمی ندارد؛ اما با پدر بودن ارتباط دارد؛ زیرا اگر این شخص قاتل، خواهر خودش را می کشت، قصاص می شد؛ به ولی دم بودن هم ظاهرا ارتباطی ندارد.

چرایی این حکم هم مانند هزاران حکم شرعی دیگر که علت آنها برای ما نیامده است، در هیچ نصّ شرعی توضیح داده نشده است.

آنچه ما می دانیم این است که احکام شرعی مبتنی بر یک مصلحت یا مفسده ای از ناحیه خداوند جعل شده اند؛ اما خداوند موظف نبوده است که علت جعل احکام را به ما گزارش دهد.

مسئله دیگر در مورد تشخیص علت احکام این است که ما فرزند زمان خودمان هستیم. یعنی ما در قواره فهم فرهنگی خودمان می فهمیم؛ علت آن حکم ممکن است فراتر از زمان باشد. یعنی چیزی باشد که در فهم زمانه ی ما نگنجد. تبعیت ما از خداوند در این موارد به اعتقاد و یا عدم اعتقاد ما به توحید ربوبی بر می گردد.

مُسلِم یعنی کسی که بگوید خداوند بیشتر از من می داند و مصلحت های من را تشخیص میدهد، پس در مقابل احکام او باید تسلیم باشم.

     

* هدف از برگزاری این نشست علمی

حجت الاسلام والمسلمین زیبایی نژاد در حاشیه این نشست علمی به سؤال خبرنگار خبرگزاری حوزه پیرامون اهداف برگزاری این نشست پاسخ داد و گفت: حدود دو هفته است که ما با موضوع قتل دختر تالشی مواجه هستیم؛ خب این یک قتل خشن در مقیاس خانواده می باشد و ممکن است بسیاری از بچه هایی را که تحلیل عقلانی قوی هم ممکن است نداشته باشند، ترس از پدر پیدا کرده و یک نگرانی بین نسلی اتفاق بیفتد؛ از طرفی پدر و مادرها هم نگرانند که نکند تسلّط تربیتی آنها تضعیف شود و این که قانونگذار بخواهد پدر را در تسلط تربیتی بر فرزندش محدود کند و منجر به یک نوع تساهل و مدارای جنسی در جامعه شود.

وی ادامه داد: این فضای به وجود آمده پس از این حادثه ی تلخ، از طرفی هم فرصت خوبی است که کارشناسان و نخبگان در اطراف مسئله بحث کنند و ببینند چه خلأهایی ما را می رساند به چنین حوادثی که تکرارپذیر هم هستند و اینکه آیا مشکل مثلا از خانواده است که به مسئولیتش عمل نمی کند و یا آموزش  و پرورش یا رسانه ملی؟ و به طور کلی مشکل از کجاست؟ آیا فشار عصبی حاصل از عرصه اقتصادی است که متراکم می شود و به برخورد  ناگهانی، عجیب، تند و خشن شخص با فرزندش می شود؟

رئیس مرکز تحقیقات زنان و خانواده ابراز داشت: این مسئله از این جهت هم اهمیت دارد که در این فضای التهاب آمیز عدّه ای بدنبال به کرسی نشاندن حرف خود مبنی بر کوتاه آمدن در مورد احکام و سنت های دینی در ایران اسلامی هستند؛ لذا بر خود لازم دیدیم این نشست علمی را برای بررسی لایه های زیرین و بنیادی این حادثه برگزار نماییم به امید اینکه برای جامعه نخبگانی مفید واقع گردد.

نظر شما