دکتر روحالله اسلامی در گفتوگو با ایسنا در خصوص مبانی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) اظهار کرد: برای اندیشه امام میتوان سه مبنای سنتی پیدا کرد، مبنای نخست، فقه است. ایشان یک فقیه شیعه دوازده امامی و جزو اصولیون است. یعنی به اجتهاد و عقل اعتقاد دارند و احکام را با توجه به شرایط زمانی و مکانی استخراج میکنند.
وی با اشاره به اینکه فقه اصولی دو جریان پیدا کرده بود، افزود: یک جریان آن را در حوزه مردمی شکل میداد مانند نهاد یا حزبی که ناظر بر قدرت است و آن را نقد میکند و دیگر جریانی که معتقد بود قسمتهایی از حکومت مانند قوه قضاییه یا برخی نهادهای سیاستگذار باید دست فقیهان باشد. امام در دسته دوم جای میگیرد. مبنای دیگر اندیشه امام، عرفان بود. اندیشههای عرفانی خاصگرا و نخبهگرا در نوشتههای امام موجود است. در مبنای فلسفی نیز، نوعی نگاه از حکمت ملاصدرا در اندیشه وی وجود دارد، در کل به لحاظ سنتی اندیشههای امام تحت تاثیر ملاصدرا است.
وی ادامه داد: در وجه مدرن، امام کمکم اندیشههای مدرن را نیز فرا میگیرد و در سخنرانیهای خود از آنها استفاده میکند. اندیشه امام با مفاهیمی مانند جمهوریت، انتخابات و رای مردم سازگاری مییابد و یک فضای گفتمانی باز در اندیشه امام وجود دارد که یک سر آن سنت و سر دیگر آن مدرنیته است. درواقع امام با دانشگاه، علم و دموکراسی مخالف نبود و از آنها برای نهادسازی نیز استفاده نمود.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی درباره روندی که باعث ظهور و بروز رهبری انقلاب توسط امام خمینی(ره) شد، بیان کرد: تا دهه 1300 نگاههای مشروطهخواه به ویژه درمیان نخبگان قجری و افراد لایههای بالای نظامهای سنتی وجود داشت که خواهان توسعه تدریجی کشور بودند، سپس شاهد جنبشهای ملیگرا توسعه خواه هستیم که در پی توسعه سریع کشورند و تحولات زیادی را رقم زدند.
اسلامی افزود: پس از آغاز دهه 1320 دو نگاه کلی شکل میگیرد. یکی جریان چپ و حزب توده است و دیگری روشنفکران ملیگرا به رهبری مصدق و امینی که سیاستهای ملیسازی و عدم تعهد را انجام دادند. از سال 1332 شاه قدرت مییابد و نخبگان سنتی، جریانات ملی و چپ ها را سرکوب میکند و تقریبا از آغار دهه 40 دیگر جریان رقیب بزرگی در برابر شاه وجود ندارد. از این جا ما شاهد بروز جریانات اسلامگرا هستیم که پیش از این به شکل سنتی تحت رهبری آیتالله بروجردی عمل میکردند و خیلی وارد فضای سیاسی نمیشوند و هر از گاهی فقط نقدهایی را وارد میکردند. اما پس از رحلت آیتالله بروجردی و به حاشیه رفتن جریانات رقیب شاه، جریانهای اسلامی پررنگ و متعدد میشوند و رهبری آنها توسط امام صورت میگیرد و دیگر جریانها نیز حول محور امام جمع میشوند.
امام(ره) حامی حرکتهای مردمی بود
اسلامی افزود: پس از پیروزی انقلاب، این جریانات سیاسی باهم درگیر میشوند. با توجه به پایگاه مساجد، جایگاه روحانیون و زیرساختهای مذهبی جامعه، جریان اسلامگرا پیروز میشود و سایر جریانات از صحنه سیاسی ایران حذف میشوند. جریان اسلامی نیز به دو دسته عمده تقسیم میشود که یک طرف نگاه مدرنتر و طرف دیگر نگاه سنتیتری به اسلام سیاسی دارد و تحت عنوان راستها و چپها اسلامی فعالیت میکنند و هر دو گروه هم به امام(ره) ارجاع میدهند.
وی در خصوص رفتار جریان اسلامی با جریانهای چپ و ملی پس از پیروزی انقلاب اظهار کرد: اسلام سیاسی به نوعی دشمن جریان سکولار است. جریان مارکسیسم نیز نگاهی ماتریالیستی دارد و اسلام سیاسی اساسا از آن حمایتی نمیکند. البته با توجه به اینکه این جریانات بر غرب و مدرنیته نقد میزدند در اوایل به آنها فضا داده شد، اما پس از مدتی چه رویکردهای معتدل مانند حزب توده و چه رویکردهای رادیکال مانند فداییان و مجاهدین، حذف میشوند. ملیگرایان نیز دو گروه هستند. آنهایی که در نظام پهلوی مناصبی داشتند یا فرار کردند، یا محکوم شدند و یا به حاشیه رانده شدند. جریان مصدقیها نیز که هرچند وجه اسلامی داشتند مانند نهضت آزای، کنار رفتند.
این استاد دانشگاه درباره شیوه حکومتداری امام(ره) تصریح کرد: امام هم نگاه سنتی دارد که در آن قدرت مراجع را حفظ میکند و هم نگاه مدرن که به خواست مردم توجه کند، امام مخالف رای مردم نبود و مرتبا تاکید میکرد که مجلس در راس امور است و حتی در اوج جنگ نیز بر برگزاری انتخابات تاکید داشت. به طور کلی امام حامی حرکتهای مردمی بود و در دعواها و اختلافات نهادها و مسئولان، طرف مردم را میگرفت.
اسلامی افزود: البته امام خط مشی خاصی داشت و همان ابتدا وارد منازعات نمیشد و دخالت نمیکرد. بسیاری از اختیارات خود را نیز به رییس جمهور و معتمدین خود سپرده بود و جایی که حس میکرد اختلافات ممکن است زیاد شود ، ورود میکرد.
قوه مجریه نمیتواند چند تکه باشد
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی در خصوص عملکرد نهادهایی که به فرمان امام(ره) تشکیل شدهاند، گفت: جمهوری اسلامی فلسفهای طراحی شده دارد. همچنین با دکترین خود نهادهایی را ایجاد کرده که در طول زمان اصلاحاتی بر آن وضع شده است. کشور یک حکومت میخواهد که نهادهای سیاسی آن تقریبا در یک راستا باشند . انتظار بر این بود که این نهادها نیز دچار اصلاحاتی شوند اما همانطور که قوه مجریه ما مشکل دارد این نهادها نیز به ویژه در اجراییات مشکل دارند و نتوانسته اند بهروز شوند.
اسلامی خاطرنشان کرد: اسلامگرایان در زمینه نقد پهلوی بسیار موفق عمل کردند و با حمایت مردم ، انقلاب و نهادسازی را انجام دادند اما در ادامه باید به نحوه کشورداری نیز فکر میکردند. الان که قوه مجریه در دسترس و پاسخگو هست و چهار سال یکبار نیز تغییر میکند پر از نابهسامانی است. اما نهادهای دیگر در دسترس و پاسخگو نیستند و نحوه استخدام، بودجه و برنامه آنها برای همه مشخص نیست.
وی افزود: این نهادها داخل خود نظارت و برنامهریزی دارند اما این کافی نیست. مجلس باید کاملا بر آنها نظارت کند. قوه مجریه نمیتواند چندتکه باشد. جمهوری اسلامی پس از 40 سال باید به فکر اجراییات باشد، نقدها صورت گرفته، انقلاب انجام شده، نهادسازی و سیاستگذاری شکل گرفته است و الان باید به فکر بهبود باشد تا اصطکاکها کاهش یابد اما الان این اتفاق رخ نداده، برنامه، عملکردها و پاسخگوییها متفاوت است. حکومت نیاز به سلسله مراتب، همراستایی و حاکمیت قانون دارد.
انتهای پیام
نظر شما