شناسهٔ خبر: 40483323 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

چراغ راه-۷/

روایتی از واکنش مردم نیجریه به خبر ارتحال امام خمینی/ گریه دیپلمات‌های خارجی در غم از دست دادن امام

سفیر چین و كاردار لیبی وقتی آمده بودند تا این دفتر یادبود را امضاء كنند گریه می‌كردند. لیبی در همه جا كاردار و دیپلماسی خاص خود را دارد؛ سفیر چین سرش را روی شانه من گذاشته بود و طوری گریه می‌كرد كه كت من خیس شده بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، انتشار خبر رحلت امام خمینی در 14 خرداد 1368 نه تنها مردم ایران را غرق در ماتم کرد، بلکه انعکاس جهانی این خبر غمناک، باعث اندوه مردم آزاده جهان نیز شد.

سید مرتضی میرحیدری که از سال 1366 با تصمیم وزارت امور خارجه به‌ عنوان سرپرست سفارت جمهوری اسلامی ایران در نیجریه منصوب شد، خاطرات جالبی از واکنش مردم این کشور به رحلت امام خمینی و انتخاب حضرت امام خامنه‌ای به عنوان رهبر معظم انقلاب اسلامی در خرداد 1368 دارد.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از خاطرات میرحیدری از آن روزهاست که در کتاب «تاریخ شفاهی سیاست خارجه ایران» درج شده است.

انعکاس اندیشه‌ امام در میان مردم ستم‌کشدیده‌ آفریقا

مرتضی میرحیدری در رابطه با اثرگذاری اندیشه‌های امام در سطح جهانی می‌گوید: آقا جمله قشنگی می‌فرمایند كه «امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است» واقعیت عجیبی است. كسی می‌تواند امام را با گوشت و پوست و خونش لمس كند كه ایشان را در خارج از كشور و در صحنه‌ مردم مستضعفِ تحتِ ستم ببیند.

درست است سفارت ما بعد از انقلاب اسلامی در آنجا حضور داشت و در آنجا سفیر هم داشتیم، ولی مردم خودشان پیام امام را فهمیدند و با ایشان ارتباط برقرار كردند.

همیشه بر این اعتقاد بودم كه ما به دلیل محدودیت‌هایی كه در آن سال‌های ابتدایی داشتیم نمی‌توانستیم نقش چندانی در آنجا ایفا كنیم؛ اما مردم همیشه در شناخت امام از ما جلوتر بودند. چرا؟ چون حركت ایشان انسان‌ساز بود و حركتی بود كه بستر فهم مستضعفین را در مقابل مستكبرین فراهم كرد. این نقطه‌ آغاز این حركت بود و در آفریقا جایی كه سال‌های سال تحت ستم استعمار پیر فرانسه و بخشی هم پرتغال بود، لذا این پیام در آنجا بسیار خوب فهمیده شد.

واکنش مردم نیجریه به رحلت امام خمینی

میرحیدری در نیجریه در بخش دیگری از خاطراتش، درباره واکنش مردم لاگوس – پایتخت نیجریه – به انتشار خبر رحلت امام خمینی می‌گوید: در سال 1368 وقتی امام به رحمت خدا رفت، ما واقعا برای برگزاری این مراسم در آنجا مشكل داشتیم. مشكل این بود كه امكان كنترل هجوم مردم به سفارت را نداشتیم. آنها مردمی بودند كه ما هیچ تلاشی برای جمع‌آوری و استقبال از آنها در سفارت انجام نداده بودیم، بلكه خودشان مشتاقانه آمده بودند.

آن زمان از بهترین لحظات عمر من است. یک وجه آن بسیار بد است كه ما امام را از دست دادیم و وجه مقابل آن و چیزی كه برای خود ما هم قابل پیش‌بینی نبود همین حضور مردم بود. اینكه می‌گویم قابل پیش‌بینی نبود به این معنی نیست كه ما مطلقاً ارتباط و رفت و آمدی با مردم نداشتیم. موضوع اصلاً این نبود. بلكه این بود كه ما آن برداشت را نداشتیم كه قرار است چنین وضعیتی اتفاق بیفتد.

سیل جمعیت برای امضای دفاتر یادبود و اعلام نگرانی‌‌شان از درگذشت امام به محل سفارت هجوم آورده بودند. اگر به شما بگویم در شب هفت امام ما جمعیتی بالغ بر سه هزار نفر را در سفارت شام دادیم، سخنی به گزاف نگفته‌ام. شاید تاسف خودم بر این باشد كه ما آن روز تجهیزات فیلمبرداری و امكانات پیشرفته‌ای در اختیار نداشتیم تا فیلمی از آن روزها بگیریم و امروز آن را پخش كنیم تا مردم ببینند كه در ده هزار كیلومتر فاصله‌ی مسلمان‌ها و غیر مسلمان‌ها ـ‌ بر غیر مسلمان‌ها تأكید می‌كنم‌ـ چه حضوری داشتند و چه همدردی‌ای می‌كردند و چه نگرانی‌ای از خود نشان می‌دادند.

وقتی راجع به جمهوری اسلامی صحبت می‌كنید، به نظر من آن استقبال و بدرقه از امام طبیعی است، اما زمانی كه درباره‌ی یك كشور خارجی صحبت می‌كنیم آن استقبال غیرمعمول بود. آن استقبال به خاطر شخصیت امام و كار ارزنده‌ای بود كه ایشان انجام داده بودند. فقط هم این جمله می‌تواند آن ارزش را روشن كند كه «امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است» یا «این انقلاب در هیچ جای جهان بدون نام امام خمینی شناخته‌شده نیست».

اشک‌های سفیر چین در سوگ امام خمینی (ره)

میرحیدری ادامه می‌دهد: در اینجا باید یک خاطره‌ جالب بگویم. این خاطره را مردم ما نمی‌دانند. البته نوشتم و به دفتر نشر آثار امام (ره) دادم. مطلع نیستم كه آن را منتشر كرده‌اند یا خیر. سفیر چین و كاردار لیبی وقتی آمده بودند تا این دفتر یادبود را امضاء كنند گریه می‌كردند. لیبی در همه جا كاردار و دیپلماسی خاص خود را دارد. رئیس و نماینده آن‌ها گریه كردند. از كاردار لیبی می‌توان این انتظار را داشت، ولی از سفیر چین چنین انتظاری نمی‌رفت. سفیر چین سرش را روی شانه من گذاشته بود و طوری گریه می‌كرد كه كت من خیس شده بود.

عموماً وقتی در مجامع دیپلماسی ظاهر می‌شوید، دیپلمات‌ها معمولاً جایی حضور می‌یابند كه مردم معمولی كمتر در آنجا حضور پیدا می‌كنند. آن‌ها برای خود دیسیپلین خاصی قائلند، اما این امكان برای ما فراهم نشد كه بتوانیم صف دیپلمات و مردم عادی را برای امضای دفتر از هم جدا كنیم.

بسیاری از سفرا ضمن اینكه آن موقع به سفیر ما تسلیت می‌گفتند، چون من مدت پیش‌تری از سفیر در آنجا بودم به من تبریك می‌گفتند! كه آقای كاردار معلوم است انقلاب شما در اینجا نفوذ دارد. این امر باعث تعجب همگان شده بود.

بزرگداشت امام خمینی از سوی دانش‌آموزان مسیحی

میرحیدری می‌گوید: اینكه به شما می‌گویم امكان كنترل وجود نداشت واقعاً همین‌طور بود. با وجودی كه مسئول امنیت و برقراری نظم در سفارت من بودم، با تمام وجودم اذعان دارم واقعاً امكان كنترل وجود نداشت. خاطره جالبی برایتان می‌گویم: همین‌طور كه در محوطه‌ سفارت ایستاده بودم و در حد توانم كنترل می‌كردم تا اتفاقی نیفتد، دیدم دو دختر و دو پسر دارند وارد می‌شوند. دم درِ سفارت از آن‌ها به خاطر نداشتن روسری جلوگیری می‌كردند. دم در روسری داشتیم و به آن‌ها دادیم. آن‌ها هم سرشان كردند و آمدند. گفتم: «بفرمایید. چه كار دارید؟» گفتند: «ما نماینده‌ هزار دانش‌آموز پیشاهنگ هستیم. آمدیم دفتر رهبر انقلاب شما را كه فوت كرده است امضا كنیم.» كنجكاوی‌ام باعث شد بپرسم كه شما مسلمانید؟ آن‌ها گفتند نه ما مسیحی هستیم. حتی یكی از آنها گفت من بی‌مذهب هستم، ولی این مرد به‌قدری بزرگ است كه ما باید حضور می‌یافتیم.

در لحظات اولیه، آن موقع مثل حالا سیستم‌های صوتی و تصویری و اینترنت و امثالهم به این پیشرفتگی نبود. حداقل اگر بود بنده در اختیار نداشتم. بیشتر اخبارمان انحصار به اخبار خارجی‌ها بود. قاعدتاً ما به‌عنوان مسئولان رسمی كشور حق نداشتیم و نداریم بدون اینكه كسی از مركز حكومت به ما دستور بدهد به اخبار منتشرشده از جانب خود استناد كنیم. وقتی آنها گفتند این اتفاق (رحلت امام خمینی) افتاده است برای ما غیرقابل قبول بود، ولی لحظاتی نگذشت كه یكی از افراد نیجریه‌ای وارد سفارت شد و با چشمان اشك‌آلود گفت ما به شما تسلیت می‌گوییم. آن موقع صبح خیلی زود بود و با توجه به اختلاف ساعت كه ساعت هشت در ایران اعلام شد، او 6:30 یک ربع به هفت وارد سفارت شد و گفت ما به شما تسلیت می‌گوییم چون این اتفاق افتاده است و من اعلام می‌كنم هر نوع كمكی كه بخواهید به شما می‌كنیم.

آقای جفری امین‌اُف تعبیر بسیار زیبایی درباره‌ امام خمینی دارد. او در سال 1984 كتابی نوشت. او می‌گوید: «انقلاب‌ها وقتی پیروز می‌شوند كه رهبر آن‌ها معلم باشد و این كسی نیست جز آیت‌الله خمینی». او از افراد خوب، سرشناس و معتبر بود كه به آنجا آمد. دیپلمات‌های دیگری هم آمدند كه ضرورتی ندارد اسم‌شان را ببریم. البته 24، 25 سال از آن روز گذشته است، ولی به نظر من ضرورتی به اسم بردن نیست. این‌ها جزو بهترین خاطرات من در نیجریه است. اما خاطره‌ از دست دادن امام خمینی و تلخی آن را در نظر داشته باشیم كه بدان اعتقاد داریم و دارم، اما اینكه این حادثه اتفاق افتاد جای بحث دارد.

حدود یک سال بعد از رحلت امام خمینی آنجا بودم... با انتخاب آقا به‌عنوان رهبر معظم انقلاب اسلامی بدون هیچ تلاشی از جانب سفارت، خود به خود این قضیه همچنان كه جاری و ساری بود ادامه یافت و بعدها هم كه از بعضی از دوستانم كه در وزارت خارجه می‌دیدم یا بعضی از بچه‌های نیجریه كه می‌آمدند و سراغم را می‌گرفتند، می‌شنیدم هنوز همان عشق و علاقه وجود دارد.

رمز پیروزی امام این بود كه حرف را از عمقِ جانش می‌زد. آن‌ها كه تشنه بودند با عمق جانشان می‌فهمیدند. رمز موفقیت و اعتبار آقا هم همین است كه حرفی را كه می‌زند از عمق جانش و با اعتقاد و باور می‌زند. باور دارد كه اسلام می‌تواند حاكمیت داشته باشد. باور دارد كه مستضعفین باید بر سرنوشت‌شان حاكم شوند. باور دارد كه بساط دروغ و استكبار باید جمع شود. آن‌ها هم این را با عمق جانشان می‌فهمند.

«این انقلاب در هیچ كجای دنیا بدون نام امام خمینی شناخته‌شده نیست»؛ این فرمایش حضرت امام خامنه‌ای است. ادامه‌ آن در كره شمالی، بلگراد و صربستان كه من بودم واقعاً این‌طور است كه انقلاب بدون نام «خامنه‌ای» شناخته‌شده نیست. این نوعی ارتباط روحی و فكری است. ارتباط قشنگی است. اهل فن بهتر درك می‌كنند. ارتباط دیكته‌شده و دستوری نیست.

انتهای پیام/ 151

نظر شما