شناسهٔ خبر: 40454673 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

جهان در پیچ بزرگ تاریخ

در زمانیکه می‌گویند لیبرال دموکراسی پایان تاریخ و منتهای پیشرفت است با ورود کرونا و اعتراضات مردمی هیمنه لیبرال دموکراسی فروریخت.

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق،  محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود در رابطه با تحولات اروپا و آمریکا نوشت:

تحولات چند سال اخیر، به اذعان سیاستمداران غربی، خبر از «جهان پساغرب» می‌دهد. جهان در همان نقطه عطف و پیچ بزرگ تاریخ است که رهبر حکیم انقلاب، سال‌ها قبل از آن سخن گفت. شکوه و شوکت از آمریکا رو برگردانده است. کرونا در این میان، موریانه‌وار، اقتدار و اعتبار غرب را پیش چشم جهانیان فرو ریخت.

جمهوری اسلامی، زمانی که تنها بود، با موفقیت، مقابل نظم ناعادلانه ایستاد. بنابراین دور از شان نظام است که مدیرانی منفعلانه بخواهند خود را با منویات غرب سازگار -منجمد- کنند. اکنون زمان دمیدن روح تازه در کالبد مجلسو دولت، مبتنی بر حکمت انقلابی است.

1- بیست سال قبل در حالی که قرن و هزاره میلادی جدید آغاز می‌شد، آمریکایی‌ها گفتند لیبرال- دموکراسی پایان تاریخ است. جنگ تمدن‌ها راه انداختند تا دیگران را مضمحل کنند. اما مدت‌هاست مسئولان سابق و فعلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا می‌گویند نظم تحت رهبری آمریکا به سر آمده است.

فدریکا موگرینی بهمن ماه 95 به دی‌ولت گفت «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا بی‌ثبات ‌شده و انسجام داخلی را از دست داده است».

و حالا جوزپ بورل می‌گوید «شیوع کرونا نقطه عطفی در تغییر موازنه قدرت است. شاهد پایان نظم جهانی هستیم. تحلیلگران از مدت‌ها قبل درباره پایان نظام جهانی به رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفته‌اند. این اتفاق در حال وقوع است».

2- بحران تک‌بعدی چاره دارد، اما وقتی چندبعدی شود، پیدا کردن سر کلاف دشوار می‌شود. آمریکا در بحران درهم تنیده سیاست خارجی و داخلی، اقتصادی و بهداشتی، و انسجام ملی گرفتار آمده است.

مجموعه‌ای از کشورهای نافرمان شکل گرفته‌اند که با موفقیت، آمریکا را به چالش می‌کشند. کاخ سفید دو دهه پس از اعلام «قرن جدید آمریکایی»، طرف شکست خورده جنگ‌ها در غرب آسیاست؛ با هشت هزار میلیارد دلار هزینه و تبدیل شدن به بدهکارترین کشور جهان.

3- آمریکا نه این چند روز آشوب زده، بلکه ماه‌هاست نمی‌تواند درست تنفس کند و خون به مغزش برسد؛ درست مانند آن سیاه‌پوستی که زیر زانوی پلیس گفت «نمی‌توانم نفس بکشم» و مُرد.

هر عمل از خیر و شر، کز آدمی سر می‌زند- آن عمل، مزدش به زودی پشت در، در می‌زند. آمریکا، نوبرانه چیزی را برداشت می‌کند که طی چند دهه کاشته. غارت کشورها و انباشت آن، چیزی جز فقر و تبعیض برای بسیاری از شهروندان آمریکا در برنداشته است.

7- قهرمانان ما، واقعی و نامیرا هستند؛ اگر هم به شهادت برسند، اول شکوفایی و عطرافشانی‌شان است. آمریکایی‌ها گفتند ایران پس از ترور سلیمانی، از سوریه و عراق عقب می‌نشیند؛ اما رویای آنها کابوس شد وقتی دیدند ایران وارد ونزوئلا شده و مردم، تصویر حاج قاسم را کنار قهرمانان خود سر دست گرفته‌اند.

پوستری در ونزوئلا منتشر شد که در آن، حاج قاسم سلیمانی پیشاپیش قهرمانان آمریکای لاتین (کاسترو، بولیوار، چاوز و چه‌گوارا) حرکت می‌کند. روی پوستر نوشته بود «چهره‌ها، زمان‌ها و کشورها تغییر می‌کنند، اما هدف یکی است».

سلیمانی اگر ترور نمی‌شد، احتمالا تا این حد بیخ گوش آمریکا الهام‌بخش نمی‌شد. سناتور کریس مورفی سناتور حق داشت 14 دی ماه 98 بگوید «ژنرال سلیمانی به عنوان یک شهید، می‌تواند برای آمریکا به مراتب خطرناک ‌تر باشد.

باید از خود بپرسیم او زمانی که زنده بود، خطرناک‌تر بود یا الان که کشته شده است؟».

8- دولت و مجلس اگر به آموزه‌های حکیمانه انقلاب عمل کنند، کوه مشکلات در برابرشان آب می‌شود.

ما دوره‌ای را سپری کردیم که با ساخت پالایشگاه و رعایت مصرف بهینه سوخت، می‌توانستیم از هفت هشت سال قبل صادرکننده بنزین باشیم، اما در اثر سوءمدیریت، واردکننده شدیم.

در اثر همین سوءمدیریت (لجاجت و نفوذزدگی) و حذف چهار ساله کارت سوخت و سهمیه‌بندی که به قاچاق ختم شد، روزانه 100 میلیارد تومان از جیب کشور رفت. بنزین به قیمت گزاف وارد کردند و با بی‌کفایتی به قاچاقچیان سپردند. 144 هزار میلیارد تومان ظرف چهار سال از جیب کشور رفت؛ تقریبا به اندازه کسری بودجه امسال دولت.

در همین دوره می‌شد چرخ اقتصاد و 250 شاخه صنعتی را به واسطه رونق بخشیدن به ساخت و ساز انبوه مسکن چرخاند، در تیراژ میلیونی شغل ایجاد کرد و نرخ تورم را نصف کرد. اما وزیر مربوطه برای پنج سال، فقط علیه مسکن مهر شعار داد و جای وزیر خارجه درباره سیاست خارجی  و فضائل نداشته برجام سخنرانی کرد.

قطعا دوره این سبک مدیریت آمریکا هراسانه و در جا زدن مطابق خواست دشمن سپری شده. آمریکا اگر می‌خواست و می‌توانست، باید به درد مردم گرفتار خود می‌رسید. دیگر نمی‌توان با وهمیّات ابطال شده شش هفت سال قبلادامه مسیر داد.

مجلس جدید، بشارت آغاز دورانی جدید است. باید به توانمندی‌های انبوه داخلی، منطقه‌ای و بین‌الملل «فرا غرب» اولویت داد و بر برخی بی‌عملی یا بدعملی‌ها نقطه پایان نهاد.

دولت وقتی از امید و اعتماد به دشمن عبور کرد و به توانمندی‌های داخلی احترام گذاشت، توانست به موفقیت برسد؛ مهار کرونا و ارزآوری از طریق صادرات علنی بنزین نمونه‌ای از این فرصت‌هاست.

نظر شما