از زمان ترور سردار قاسم سلیمانی؛ فرمانده نیروی قدس، ایران بهتدریج بهسمت یک استراتژی سفارشی در سرزمین شام پیش رفته و تاکتیکهای مشترک سیاسی و نظامی در لبنان، سوریه و عراق را پیش برده است؛ رویکردی که میتواند علاوهبر افزایش مسئولیتهای ایران؛ به پرداخت سود مشارکت آن در منطقه در سال دشواریهای اقتصادی ناشی از فشار تحریمهای ایالات متحده و شیوع ویروس کرونا بینجامد.
واشینگتن و تهران بدون پیشبینی هیچگونه مصالحهای بر سر مذاکرات هستهای، در ماههای اخیر، از تنشهای بین خود کاستهاند. دولت دونالد ترامپ اخیراً باتریهای موشکی پاتریوت را از عربستان سعودی خارج کرد. این، پسازآن بود که قایقهای تندروی ایرانی برای اولینمرتبه از سال 2018 کشتیهای جنگی آمریکایی را مورد آزار قرار دادند و ترامپ به رزمناوها درباره اقدام علیه قایقها توصیه کرد و جواد ظریف؛ وزیر امور خارجه ایران هم گفت: «نیروهای آمریکایی در هفتهزارمایلی از خانه هیچکاری ندارند و نباید ملوانان ما را در سواحل خلیج فارس خودمان تحریک کنند». ظریف اخیراً صدای رسمی مقامات ایرانی درواکنشبه دولت ترامپ بوده که نشان میدهد تهران مجدداً بهجای تهدیدهای نظامی، به ابزار دیپلماتیک روی آورده است. البته شواهد دیگری هم دال بر تمایل واشینگتن و تهران به بازنگهداشتن کانالهای ارتباطی وجود دارد که یکیازآنها، مذاکرات بر سر معاوضه زندانیهاست. دولت ایران درحالحاضر در رویارویی با چالشهای متعدد در لبنان، عراق و سوریه، زمان دشواری را میگذراند. باتوجهبه وجود زمینهها و تاکتیکهای مشترک، دولت ترامپ به استراتژی نوظهور ایران که بهطور سفارشی و باتوجهبه شرایط خاص در هرکدام از کشورهای منطقه شام طراحی شده؛ بهاستثنای سوریه، واکنش مثبتی نشان داده است.
حضور کمرنگ در لبنان
در لبنان، حزبالله همچنان درگیر مدیریت روابط پیچیده با طبقه سیاسیست. حسن دیاب؛ نخستوزیر جدید لبنان، با یک واقعیت اقتصادی ناخوشایند مواجه است و از یک برنامه پنجساله بهبود اقتصادی خبر داده که بهشدت نیازمند کمکهای مالی صندوق بینالمللی پول است. اگرچه نعیم قاسم؛ معاون دبیرکل حزبالله، در ماه فوریه گفته بود: «ما تسلیم ابزارهای امپریالیستی نمیشویم»؛ اما گفتوگو با صندوق بینالمللی پول از 13 می بهطوررسمی آغاز شد. این سازش حزبالله نهتنها مبتنیبر رویکرد ایران؛ بلکه براساس ملاحظات داخلی صورت گرفته که همان عدمتمایل به ایجاد دشمن در طبقه سیاسی در لبنان است. درحالحاضر بهنظر میرسد ایالات متحده هم از دولت دیاب که تحقق منافع آمریکا در لبنان را تسهیل و در روابط آن با ایران و حزبالله توازن ایجاد کرده، حمایت میکند. در جبهه دیپلماتیک، اسرائیل با حمایت دولت ترامپ تغییرات اساسی در مأموریت صلحبانی سازمان ملل در جنوب لبنان را خواستار شده است. سابقبراین، روسیه و چین همواره درخواست اسرائیل برای دسترسی صلحبانان به سایتهای خصوصی را وتو کردهاند؛ اما این درگیری دیپلماتیک سالانه در سازمان ملل متحد تأثیری بر تمایل اسرائیل و حزبالله به جلوگیری از درگیری تأثیری ندارد. جدیدترین تحولات دراینباره، هشدار ماه گذشته نیروهای اسرائیلی به حزبالله پیش از عملیات بمباران کاروانی در سوریه با هدف جلوگیری از کشتهشدن آنها بود.
سازش و عدمقطعیت در عراق
مهمترین جای خالی که ایران باید پس از ترور سردار سلیمانی پر کند، در عراق است؛ جاییکه تهران روابط پیچیدهای با گروههای شبهنظامی دارد. حسن نصرالله؛ دبیرکل حزبالله، پس از ترور سردار سلیمانی درباره اقدام تلافیجویانه هشدار داد و متحدان ایران را گردهم آورد و برای حفظ وحدت در مدار ایران، جلساتی با رهبران گروههای شبهنظامی عراق ترتیب داد. بهنظر میرسد محمد کوثرانی؛ یک فرمانده ارشد نظامی حزبالله که مسئولیت مسائل در عراق را برعهده دارد، میخواهد جای خالی سردار سلیمانی را پر کند. اطلاعات دقیقی درباره جلسات او وجود ندارد؛ اما ایالات متحده آشکارا ایفای نقش حزبالله در عراق را زیرنظر گرفته. دولت ترامپ در ماه آوریل 10میلیوندلار جایزه برای اطلاعات درباره کوثرانی تعیین کرد. اگرچه ایران تأکید کرده که نیروی قدس همانند گذشته است؛ اما بهنظر میرسد سردار اسماعیل قاآنی؛ فرمانده جدید نیروی قدس، از همان نفوذ سردار سلیمانی در میان نخبگان سیاسی عراق برخوردار نیست. سفر اخیر سردار قاآنی به عراق، دستاورد سیاسی چندانی نداشت؛ اما ازنظر نظامی حائزاهمیت بود. حملات موشکی روزانه به تأسیسات آمریکایی در عراق افزایش یافته و سبب شده است تا یک مقام آمریکایی بگوید: «خروج ایالات متحده از عراق بهمیزان مخاطرهای که رئیسجمهوری حاضر است در این کشور بپذیرد، بستگی دارد». کتائب حزبالله که فرمانده آن بههمراه سلیمانی ترور شد، همچنان بهدنبال انتقامجویی از ایالات متحده است. در جبهه سیاسی، پس از پنجماه خلاء قدرت در عراق، نهایتاً مشکلات شیوع کرونا به تسری تشکیل دولت جدید بهسرپرستی مصطفی کاظمی کمک کرد. کاظمی با چالشهای دشواری روبهروست: در میانه مشکلات اقتصادی ناشی از افت قیمت نفت، تظاهراتکنندگان با درخواست اصلاحات و شرایط بهتر زندگی به خیابانها بازگشتهاند؛ اگرچه مجلس عراق بیشتر وزرای پیشنهادی کاظمی را تائید صلاحیت کرده؛ اما سمتهای مهمی همچون وزیر خارجه و نفت همچنان خالیست که دلیلش نبود توافق بر سر نامزدهای پیشنهادی بهدلیل اهمیت آنها برای واشینگتن و تهران است. نخستوزیر جدید عراق اعلام کرده که کشورش یک «میدان جنگ نیابتی برای حلوفصل امور» یا «پایگاهی برای حمله به هر کشور همسایه و دوست» نخواهد شد. هدف دولت ترامپ ایناستکه دولت کاظمی حملات به داراییهای آمریکا در عراق را متوقف کند. ائتلافهای سیاسی متحد ایران هنوز بر سر لزوم اعمال فشار به ایالات متحده برای خروج از عراق به توافق نرسیدهاند. باید دید که کاظمی میتواند ائتلاف شیعه را راضی کند یا خیر. اینک تصمیمات کابینه جدید نشان میدهد که تهران و واشینگتن آماده سازش هستند.
فشار روسی و اسرائیلی در سوریه
در سوریه، بحران شدید اقتصادی و شیوع کرونا رقابت بین ایران و روسیه را تشدید کرده و به بازماندن دست اسرائیل در اقدام علیه ایران انجامیده است. اگرچه تصور اقدام مسکو علیه تهران یا دمشق برداشت نادرستی از شرایط است؛ اما تحریمهای واشینگتن و کمبود درآمد باعث تشدید رقابت بین مسکو و تهران بر سر نفوذ بر دولت اسد شده است. درهمینحال، حملات اسرائیل به نیروهای ایران و متحدان آن در سوریه در هفتههای گذشته شدت گرفته است. نفتالی بنت؛ وزیر نفت پیشین اسرائیل، 28 آوریل گفت: «ما از متوقفکردن پیشروی ایران در سوریه به تلاش برای وادارکردن آن به خروج از سوریه تغییر رویه دادهایم و دست بر نخواهیم داشت». مایک پمپئو؛ وزیر امور خارجه آمریکا هم 7 ماه می گفت که نیروهای ایرانی نهتنها باید جنوبغربی سوریه را ترک کنند؛ بلکه باید از این کشور خارج شوند. مقامات اسرائیل باور دارند که ایران باتوجهبه دستکشیدن از سرمایهگذاری نظامی در سوریه، درحالارزیابی مجدد نقش خود در این کشور است. اگرچه بعید است که رویکرد ایران در سوریه تغییر کند.
چشمانداز نقش ایران در سرزمین شام
ترکیبی از عوامل سبب شده ایران در منطقه در موضع دفاعی قرار بگیرد: بحرانهای اقتصادی در شام، تحریمهای آمریکا، تأثیرات ویروس کرونا و کاهش قیمت نفت در بازار جهانی. ایران که بهدنبال گسترش درآمدهای خود است، نه میتواند سقوط اقتصادی در شام را تاب آورد و نه میتواند به تأمین بودجه متحدان خود در سطح پیشین ادامه دهد. این رویکرد ایران در تشکیل دولتهای جدید در دولتهای لبنان و عراق مشهود است. ایران بهرغم عقبنشینیهای اخیر و فشارهای روسیه و اسرائیل، اهرم فشار خود در سوریه را تقویت کرده و نهتنها برای همینمسئله تلاش میکند؛ بلکه بهنظر میرسد یک بازی طولانیمدت درپیش گرفته است. اگرچه ایران ضعفها و خسارتهای متحملشده در سرزمین شام را پذیرفته؛ اما دولت ترامپ یا متحدانش نباید ایناقدام را نشانه ضعف آن قلمداد کنند؛ اکنون برای تهران زمان حساسیست؛ اما همچنان زمام امور را در دست دارد. درحقیقت، سازشهای ایران در داخل پارامترهای نفوذ آن در منطقه شام و بهویژه در عراق و لبنان است.
طلا تسلیمی/ دیپلماسی ایرانی
نظر شما