به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، کتاب «رویای یک دیدار» روایتی است مستند از سرگشتگی و فراز و نشیب یک وجدان و فطرت حقجو که در اوج قدرت به هر آنچه دارد پشت میکند و در تحقق رؤیایی که زندگی را برایش در هالهای از ابهام فروبرده، رهسپار میشود.
روزبه در پی پاسخ به سؤالات ضمیر پاک و آگاهش رهسپار راه حقیقت میشود، رهسپار راهی که شاید عشق بهحق بتواند تنها محرک آن باشد، و چه میدانی شوق رسیدن به معشوق را وقتی دل در گرو عشقی ابدی و آسمانیست؟! چرا که قدم گذاشتن در مسیر تردید به آنچه پدران و نیاکانش به او آموختهاند و اکنون او باید پرچمدار این آیین باشد، ارزان برایش تمام نخواهد شد.
دل بریدن از قدرت، مکنت و حشمت خانواده و پشت پا زدن به آنچه پدر را در نظر عام متمایز کرده، خطر بزرگی است که روزبه آن را به جان خرید و دل به ره سپرد تا مقصود خویش بیابد و در کنارش دل آرام کند.
رنج بیتابی، داغ بیقراری، دلتنگی، صبر و تحمل بر مشقتهای سکونتهای طولانیمدت در کلیسا و ریاضتهای این راه طولانی، از روزبه زرتشتی، سلمانی محمدی میسازد که پیامبر به خاطرش معجزه میکند و نخلستان یهودیان به موسم قدوم پیامبر و برکت دستان مبارکش قیام میکنند.
«سلمان یک فرد نیست، مسیر تاریخی انسانی است که میخواهد از صفر بگذرد و به بینهایت برسد و پا در گل زمین نماند».
انتشارات عهد مانا روایت روزبه را (شاهزادهای زرتشتی در جی اصفهان) که در حیرت و سرگشتگی غرق شده و به شوق رسیدن به مقصود به سرزمینهای مختلف سفر میکند و با راهبان بزرگ مسیحی همصحبت میشود و درنهایت، آخرین فرستاده خدا را در مکه ملاقات میکند و از صحابهٔ ایشان میگردد را به قلم سید ناصر هاشمزاده منتشر کرده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
آیا در راه راهزنان اموالت را غارت کردهاند؟ از سرزمین پارس که چنین ژولیده و فقیرانه بیرون نیامدهای؟
نگاهی به چشمان کشیش انداخت، نگاهی که تا عمق نگاه کشیش پیش میرفت.
– هرچه داشتم مسیح از من گرفت.
– مسیح؟
– آری او از همه راهزنان تیزتر و مهارت دار است، او پدر و مادرم را از من گرفت و مرا سرگشته بیابانها کرد.
انتهای پیام/۶۳۱۰۶/ک۲۰/
نظر شما