به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری فارس، روزنامه جام جم در گزارشی نوشت: 25 میلیمتر در 18 دقیقه، رکورد بارش باران در هفته گذشته تهران بود. در همین فاصله زمانی اما چیزی که خیلی زود برای مدیران شهری چالش شد معضل همیشگی آبگرفتگی معابر بود. همان روزها مدیرکل مدیریت بحران استان تهران اعلام کرد آبگرفتگیها رفع شده و اصلیترینهایش در گلابدره و اتوبان امام علی(ع) و البته تونل توحید بوده است.
اینها از معابر مهم و اصلی است اما اگر در همان ساعتها چرخی در پایتخت میزدیم یا اگر در شبکههای اجتماعی جستوجویی میکردیم متوجه آبگرفتگی گسترده خیابانها و کوچهها هم میشدیم، چرا که در بسیاری از جویهای پایتخت بهواسطه موانع داخل آن امکان گذر آب وجود نداشت، نام دیگر و صحیح موانع داخل جویها «زباله» است.
حالا سالهاست که کاربری جویهای تهران از محلی برای گذر از سیلابها به سطل زباله تغییر پیدا کرده است! برای فهم این موضوع هم نیازی به آمار و گفتههای مسؤولان نیست و تنها کافی است در محل رسیدن به محل کارمان کمی دقت کرده و این نکته را به وضوح ببینیم.
در شب رگبار تهران، غلامحسین محمدی، مشاور شهردار و رئیس مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهران در توییتی نوشت:«روزانه نزدیک ۵۰۰ تن زباله از کانالهای جمعآوری آبهای سطحی گرفته میشود.» آماری وحشتناک برای پایتخت ایران. وقتی پای زباله به میان میآید رکوردهای عجیبتری هم دیده میشود.
ما در تولید زباله، دورریز غذا، سهم هر فرد از تولید زباله و جمعآوری آن دارای عدد و رقم و آمارهای عجیبی هستیم. اما چرا سالهاست نتوانستیم این باور بسیار بدیهی را برای مردم اجرایی کنیم؟ همین نریختن زباله در جوی مگر آموزش میخواهد؟ اگر هم بخواهد که همیشه بوده است، از وجود مضامین پررنگش در کتابهای درسی بگیرید تا آموزشهای عملیاش به کودکان و...، پس چرا حداقل در حد و اندازه نریختن زباله به جویها هم موفق نیستیم؟
آمارهای تولید زباله در تهران سال به سال تغییر میکند. گاه در میان گفتوگویی از یک مقام مسؤول میتوان دریافت وضعیت چگونه است و گاه هم این آمار به طور رسمی منتشر میشود. کیومرث کلانتری، رئیس پیشین محیطزیست استان تهران سال گذشته اعلام کرده بود: «روزانه ۱۱ هزار تن پسماند عادی، ۶۱ هزار تن پسماند و نخاله ساختمانی و ۲۴۰۰تن پسماند صنعتی در تهران تولید میشود.» این آمار جزئیات تفکیک شده عجیب دیگری هم دارد.
به عنوان مثال محمدحسین بازگیر، رئیس پیشین محیطزیست شهر تهران گفته است:«سرانه تولید زباله در شهر تهران برای هر نفر حدود 700 گرم در روز است در حالی که میانگین سرانه تولید زباله برای هر نفر در دنیا به طور میانگین حدود 300 گرم است.» به این مفهوم که هر تهرانی بیش از دوبرابر از استاندارد جهانی تولید زباله دارد. البته این آمار خوشبینانهای محسوب میشود چرا که مدتی پیش انجمن علمی اقتصاد شهری در گزارشی اعلام کرده بود تولید پسماند در ایران سه برابر استانداردهای جهانی و تولید زباله در تهران ده برابر استانداردهای جهانی است!
از زبان رضا عبدلی، مدیرعامل سازمان جمعآوری و مدیریت پسماند شهر تهران آمار تولید روزانه زباله تهرانیها سال 1396 بیش از 9 هزار تن بوده و این آمار تا سال 1398 به 8000 تن رسیده است. او اعلام کرد:« روزانه 58 هزار تن زباله در کشور تولید میشود که 15 درصد از این میزان سهم پایتخت است.» تفکیک برخی از این آمارها همچنان دادههای قابل توجهی به همراه دارد. به عنوان مثال هر فرد تهرانی بهطور متوسط سالانه شش برابر وزن خود زباله تولید میکند. یا این آمار که نشان میدهد زباله تولید شده در شمالشهر تهران طبق مطالعات انجام شده حداقل دوبرابر میانگین آن در سطح کشور و چهار برابر استاندارد جهانی است!
طلای کثیف در جیب دلالان
زبالهها در تهران روی ِدیگری هم دارد؛ رویی که آن را «طلای کثیف» میخواند. سهم بیشتر این طلای کثیف هم درست مثل خیلی از موارد دیگر در جیب دلالان است. متوسط تولید روزانه زباله به ازای هر شخص در جهان ۳۰۰ گرم و در ایران ۷۰۰ گرم است. طبق گزارشها، ۷۰ درصد زبالههای جهان بازیافت میشود در حالی که در ایران این رقم فقط ۲۰ درصد است. به این مفهوم که در حالی تولید زباله ما نسبت به جهان بیش از دو برابر است که استفاده بهینه از این زباله نسبت به جهان کمتر از نصف است!
با توجه به میزان بالای تولید زباله همین 20 درصد هم رقم قابلتوجهی ایجاد میکند؛ رقمی نزدیک به 2000میلیارد تومان گردش مالی! برای درک بهتر این رقم آن هم فقط در یک سال آن را مقایسه کنید با اختلاس معروف 3000 میلیاردی یا حتی با بودجه سالانه خود شهرداری تهران که چیزی حدود 18 هزار میلیارد تومان است.
احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی میگوید:«گردش مالی تفکیک زباله در شهر تهران بیش از 2000 میلیارد تومان است که سهم شهرداری از این مقدار در سال 98 به ۲۰۰ میلیارد تومان میرسد، سهم نیروی کار از این اقتصاد ۳۰۰ میلیارد تومان و بقیه سهم دلالان است!» با این میزان گردش مالی خیلی دور از ذهن هم نیست که درباره زبالههای تهران هم حرف از مافیا به میان بیاید هر چند شهرداری تهران همچنان معتقد است در رابطه با تفکیک زباله، مافیایی در کار نیست!
همه اینها هم در حالی است که کارشناسان معتقدند در شهر تهران روزانه حدود یک میلیارد و اندی تومان پول شهروندان برای جمعآوری زباله هزینه میشود که میتوان این هزینهها را با بسترسازیهای مناسب توسط دستگاههای متولی به حداقل کاهش داد و به جای آن به ارتقای زندگی و زیستشهری کمک کرد.
طغیان سوسکها
هر تن زباله حدود 500لیتر شیرابه تولید میکند و هر یک لیتر شیرابه براى غیرقابلمصرفکردن دههزار لیتر آب آشامیدنى کافی است. به این مفهوم که 5/5میلیون لیتر شیرابه حاصل تولید زبالههای عادی تنها در یک روز تهران است. تمام مشکلات زیستمحیطی حاصل از این مقدار زباله در تهران به کنار، اینکه چقدر در آلودگی آبوخاک تاثیر منفی هم میگذارد همینطور، همین مقدار زباله آنهم تنها در جویهای تهران میتواند منبع لایتناهی برای پرورش سوسکها و موشهای تهران باشد؛ سوسکهایی که به گواه آمارها جمعیتشان در تهران در 10 سال گذشته هشتبرابر شدهاست.
برای فهم چرایی این موضوع همین نکته از زبان مهدی ضرابی، دکترای تخصصی اکولوژی حشرات از دانشگاه تربیتمدرس بس که «اگر شما یک قاشق خالی را در دهانتان بگذارید و آن قاشق را در محیط خانه رها کنید، همین قاشق که تنها به آنزیم بزاق شما آلودهشده میتواند محل تغذیه شبانهروزی ۲۰سوسک باشد.» حالا همین را مقایسه کنید با خروج روزانه 500تن زباله از معابر شهری پایتخت.
جولان موشها
موشهای تهران هم خودشان بهصورت مجزا همواره تهدیدی برای سلامت پایتختنشینها بودهاند. موضوع موشها با زلزله گاهوبیگاه تهران دوباره تبدیل به کابوس میشود، چراکه همواره یکی از بحثهای خوفناک و حاشیهای زلزله تهران طغیان و حمله موشهای زندهخوار تهران است. صحبت از بیش از 40میلیون موش در تهران است. پاییز سال گذشته زهرا صدراعظمنوری، رئیس کمیسیون محیطزیست و خدمات شهری شورای شهر تهران اعلامکردهبود: «تنها در سه ماه اول سال گذشته 3723 لاشه موش از معابر شهر تهران جمعآوری شده است.»
جالب است بدانید جمعیت موشها پس از معضل آلودگی هوا بهعنوان دومین چالش شهر تهران محسوب میشود و محل تغذیه آنها فقط و فقط پسماندهاست. انباشتهبودن سطح بسیاری از انهار و جویهای شهر تهران از زباله و موادغذایی دورریختنی درحالیکه هر روز صبح ماموران شهرداری به لایروبی انهار میپردازند مهمترین عامل در ازدیاد جمعیت موشهاست.
ریختن زباله یک گره فرهنگی است
ریختن زباله در جویها یک مشکل فرهنگی است؛ چراکه آنقدر ناصحیح بودن اینکار بدیهی بهنظرمیرسد که نمیتوان دلیلی منطقی برای آن پیدا کرد. بسیاری معتقدند ریشه این رفتار بدیهی را باید در خلقیات جامعه ایرانی جستوجو کنیم. مواردی که ما به آن شهره هستیم. اینکه نمیتوانیم یک کار جمعی که منفعت عمومی دارد را انجام دهیم.
مسعود فراستخواه، جامعه شناس در کتاب خواندنی «ما ایرانیان» به زمینهکاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی پرداخته است. در بخشی از این کتاب و وقتی به دستهبندی دادههایش از پرسشنامه تهیه شده برای جامعه آماریاش میپردازد، نکته جالبی وجود دارد. او از مخاطبانش پرسیده اگر بخواهیم از چند مشکل اصلی و محوری خلقیات ایرانی یاد کنیم، کدام را اصلیترین و محوریترین مشکل میدانید؟ پاسخدهندگان نخست معتقد بودند مشکل خلقیات ما در پیوند زدن میان منافع فردی و عمومی است؛ افراد بیشتر گرایش دارند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. پاسخ دهندگان این پرسش از میان هشت گزینه مرتبه اول را به همین مورد اختصاص دادند، یعنی آنها معتقدند بارزترین ویژگی جامعه ایرانی «ضعف کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی» است.
انتهای پیام/
نظر شما