سرویس ورزشی -
متاسفانه همانطور که ما در عرصههای مختلف اقتصادی کشور شاهد رواج دلالیسم افسار گسیخته و گسترش باندهای فرصتطلب و منفعت پرستی هستیمکه به قیمت حفظ منافع نامشروع خود و اضافه کردن آن به بنیانهای اقتصادی این مملکت آسیب میزنند و اقتصاد ایران را بیمار و ضعیف کرده و به حق اسباب نارضایتی و اعتراض مردم نجیب و صبور ایران را فراهم آورده و زندگی را بر اکثریت مردم و خانوادههای آنان تنگکردهاند در ورزش حالا در سطح و کلاس خودش این اتفاق تکرار میشود و دلالیسم افسار پاره کرده و جریانات سود جو به جان ورزش افتاده و به ورزش صرفا به عنوان وسیلهای نگاه میکنند که بتوانند به ضرب آن بر داراییهای نامشروع خود بیفزایند وآخور خود را آباد کنند! و این سخت موجب تاسف است.
در جامعهای که انقلاب کرده، انقلاب اسلامی کرده، در راه پیروزی و تثبیت این انقلاب بهترین فرزندان این مردم جان خود را فدا کرده و میکنند وهدف مردم از برپایی این انقلاب ایجاد جامعهای است که با تکیه بر ارزشهای اعتقادی و فرهنگ ملی و دینی خود ضمن حفظ عزت و استقلال سرزمین عزیز خود همه مردم ازعدالت و رفاه و فرهنگ انسانی و پیشرو برخوردار باشند هرگز قرار نبوده و به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که وضعیت ورزش چنین جامعه و کشوری این باشد که امروز هست. وضعیت اقتصادی مردم این باشد که الان هست و... الخ.
قرار نیست برای ورزش چنین جامعهای مشتی شارلاتان فرصتطلب و باندهای سود جوی منفعتپرست تصمیم گیری کنند. خط و ربط آن را تعیین کنند و... از همه بدتر، کسانی که به درست یا غلط ردای مسئولیت در این ورزش به تن کرده به جای عمل به مسئولیت و مبارزه بیامان و خستگی ناپذیر خود به آتش بیار معرکه تبدیل شوند چه از حیث فنی و چه در بعد اجرایی وبدتر از همه از نظر فرهنگی مثل موم در دست این جریانات مخرب و شارلاتان مسلک قرار گیرند و هر طور که آنها میخواهند و اراده میکنند و منافع نامشروعشان میطلبد همانطور عمل کنند و برایشان حرکات موزون!! انجام دهند.
اینها متاسفانه واقعیاتی است که نمیشود منکر شد. کارگزاران و مدیران ورزشی به جای اینکه در پی ایجاد و پایهریزی یک ورزش سالم، در بعد فرهنگی، اخلاقی و پهلوان صفت و از حیث فنی، قوی و افتخار آفرین و... باشند یکسره اولا به دنبال حفظ میز وجایگاه خود به هر قیمت هستند و ثانیا، برای ماله کشی بر عدم کفایت و ناتوانی خود در پی افروختهکردن هر چه بیشتر نتیجه گرایی و کسب پیروزی و تصاحب مدال و سکوی و پنهان شدن پشت این مدالها و قهرمانانی هستند که غالبا نه بر اساس برنامه و یک پروسه تعیین شده قبلی که به خاطر توان و استعداد ذاتی و... توانستهاند برای کشور افتخار آفرینی کنند، نمیشود این واقعیت تلخ را ندید و چشم برآن بست که هدف ورزش و فلسفه تربیت بدنی در کشور ما به جای اینکه بر آموزههای اعتقادی و الگوهای فرهنگی خودی و ملی استوار باشد به نوعی هرهری مسلکی اعتقادی و سیاسی کاری فرصتطلبانه دچار شده که در این فرآیند آنچه کوچکترین اهمیتی ندارد انسانسازی و تربیت جوانان ورزشکار ایرانی براساس ارزشها و الگوهایی است که بالاتر به آن اشاره کردیم و... نمیشود کتمان کرد که فرهنگ در ورزش ما بیشتر به شوخی شبیه است ویک کار، و فقط یک کار فرهنگی درست و درمان، حساب شده و علمی در آن اتفاق نیفتاده و از سوی مسئولان آن اجرا نشده است و... در پرتو وجود چنین روشها و چنین مدیرانی وضعیت فرهنگی ورزش هر روز نسبت به روز قبل اسفناکتر و نگرانکنندهتر میشود و... خیلی چیزهای دیگر هم هست که نمیشود منکر شد، چیزهایی که جملگی حاوی این پیام کلی و پر معناست که ورزشی که هست با ورزشی که باید باشد، با ورزشی که مردم انقلاب کرده و تحولخواه ایران توقع دارند فاصلهای از خاک تا افلاک دارد. واقعیاتی که به ما میگوید روند فعلی ورزش ایران- مثل آنچه که در اقتصاد و درباره معیشت مردم رخ میدهد- با سیاستهای
« من بمیرم توبمیری»! قابل حل نیست و نیاز به یک جراحی به معنای واقعی دارد. تا این جراحی اتفاق نیفتد، تا روند فعلی ورزش که بیشتر به نفع انگلها و آویزانها و عناصر قالتاق است تا خود ورزش و علاقمندان ورزش، متوقف و از فرصتها برای« محاسبه» و بازنگری در واقعیات آن به درستی استفاده نشود و همه چیز بر روال« روزمرگی» پیش برود وضع ورزش مستعد و بالقوه توانمند ایران از اینکه هست بهتر نمیشود سهل است که بدتر هم خواهد شد...
نظر شما