خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات:
۱. حیرت در مبارزه، به مثابه شک در فلسفه، شوک در حرکت، نقد در فرهنگ و یقظه در سلوک است. حیرت و تحیری ممدوح که معصوم تزاید آن را میخواهد: رب زدنی فیک تحیرا. هوشمندی نویسنده خوش فکر و خوش قلم رمان «ارتداد» در تولید مثلث و سه گانه حیرت، ارتداد و رجعت، اولین جذابیت چشمگیر کتاب جدید وحید یامینپور است. ارتداد نه در معنای عرفی و کلامی آن که احکام فقهی غلاظ و شداد دارد؛ بلکه به معنای قرآنی آن که نکوهش سستی اجتماعی جماعتی از مومنان است، دستمایه خیالپردازی استادانه وحید یامینپور در حکایت متفاوت و حتی متهافتی از انقلاب اسلامی سال ۵۷ شده است. ایدهای بکر و ممتاز که به مدلاسیون خلاقانهای در روایت ناشنیدهای از انقلاب با عظمت مردم ایران منجر میشود. شک ندارم در زمانه ریب و تردید بخشی از جوانان نقاد و شکاک امروزی در اصالت و یا حقانیت انقلاب ۵۷، کتاب وحید یامینپور در بهترین زمان خود، تنزیل ذوقی و انزال ادبی شده است.
۲. برای ما کتاببازها و عشاق کتاب که با بوی دلاویز کتاب مست میشویم، کتابها به چند دسته تقسیم میشوند: کتابهای دیدزدنی، کتابهای مکیدنی، کتابهای نوشیدنی، کتابهای خوردنی و کتابهای بلعیدنی
برخی کتابها را فقط باید دید زد، تورقی کرد، بویی کشید و از بوی کاغذ لذت برد. همین. در این گونه کتابها تورق (ورق زدن) به تعرق (عرق کردن) مطالعه ختم نمیشود. در هر حال اهالی کتاب هم اهل ورق و عرقند، اما از نوع خودشان و گاهی ورق به عرق نمیرسد! در نمایشگاه کتاب که در واقع نمایشگاه عرصه آثار گرافیکی به نام طرح جلد است اکثر کتابها از این مدلاند.
ولی برخی کتابها را باید قطره قطره مکید و احتمالاً نوشید، یا مثل آب هویج تازه میتوان یکجا سر کشید یا مثل آب انار ملس آرام و طمانینه نوش جان کرد. نوشیدن چنین کتابهایی، مغز را مبتهج و روح را مشعوف میکند.
اما گونهای از کتابها را میتوان و باید خورد، کلمه به کلمه آن را با آرامش و رعایت آداب سفره جوید و صفحه صفحه آن را با لذت هضم کرد و البته گاهی هم کار به بلعیدن کتاب میکشد.
«ارتداد» وحید یامینپور از این دسته آخر است. این کتاب را که حسابی پخته شده و احتمالاً ته دیگ بسیار خوشمزهای هم دارد با ولع و اشتهای تمام خواهید خورد و نوش جان عزیزتان خواهد شد. وقتی مشغول به تورق و تعرق و لذتبری از رمان وحید یامینپور هستید به کتاب و مأکول و معقول دیگری نیاز نخواهید داشت که فرمود: فلینظر الانسان الی طعامه. سفرهای که با دسر «نخل و نارنج» تزئین شده بود، خوردنی مطبوع «ارتداد» را کم داشت که الحمدلله جور شد.
۳. کتاب، شیء عجیبی است. در عظمت کتاب همین بس که قرآن کریم یک کتاب است «انه القرآن کریم فی کتاب مکنون» و خداوند عزیز، معجزه پیامبر خاتم و مهربانش را کتاب قرار داده است و از دلایل عشق ما به کتاب همین کفایت میکند که نهجالبلاغه شریف در قالب و کالبد کتاب مهمان، زیست دینی و علوی ما شده است.
قرآن را کتاب زندگی و نهجالبلاغه را کتاب حکومت میدانیم و میخوانیم، در هر حال «کتاب»اند و کتابت شدهاند و مکتوباند و با قسم به قلم و سطر و یسطرون و نگارش از عالم معنا به عالم لفظ آمدهاند. من به جد معتقدم زمان و زمینه و زمانه کتاب به سر نیامده و نخواهد آمد و هنوز کتابهایی هستند که میشود به قلم کاتب آنها قسم خورد. «ارتداد» وحید یامینپور از این گونه کتابهاست. قسم به قلم، قسم به نوشته و قسم به سطر در مصحف شریف حکمتی عریق دارد. کسی میتواند کتاب و مقاله بنویسد که سوال داشته باشد نه جواب و پی سوال خود را بگیرد تا با مخاطبش آرام آرام، باهم به جواب برسند. قلم زدن مثل بارش برف است، آرام میلغزد، آرام میرود و آرامتر مینشیند. برف بیش از آن که ببارد میرقصد، زندگی را اسلوموشن و آرام میکند. قلم مثل برف آرام میکند و آرامش میدهد. قلمی که «نخل و نارنج» را و «ارتداد» را نگاشت قسمخوردنی است.
۴. ظهور نویسنده انقلابی خیلی حال آدم را خوب میکند. داستایوفسکی در بیان تبار و عقبه جریان خود میگفت که همه از زیر شنل گوگول به در آمدیم. محمود دولتآبادی هم در جایی گفته بود ما همه در تاریک خانه هدایت ظاهر شدیم. رضا امیرخانی هم در مقالهای خود را امتداد قلم جلال آلاحمد معرفی کرده بود و نوشته بود که ما همه فرزندان زن زیادی جلالیم. من هم میگویم وحید یامینپور دانشآموخته حکمت عملی حضرت خمینی و دستپرورده ادبدوستی جناب سیدعلی خراسانی (یکی از قهرمانان رمان ارتداد) است. به قول استاد علی معلم، شعری که حکمت است چو آیات مصحف است/ شعری که حکمت است نه فقه و نه فلسفه است/ شاعر اگر حکیم نباشد مزلف است...
۵. عمر ادبیات داستانی ما به مراتب کوتاه تر از عمر شعر و شاعری است. مکاتب شعری و سبک خراسانی، عراقی، هندی تاسبک بازگشت و پس موج نوگرایی قدمتی چند صد ساله دارد اما در داستان (به معنای امروزی) و ادبیات داستانی، عقبه و سابقه کمتری داریم. ما به قله نیاز داریم تا این خلاء عقب ماندگی تاریخی ادبیات داستانی از شعر را جبران کنیم، قلههایی مثل جلال آل احمد با اثر بینظیر «مدیر مدرسهاش»، همانند محمدرضاسرشار (رضا رهگذر) با «آنک آن یتم نظر کرده» اش که برخی روایتهایش ادم را مست میکند، مثل رضا امیر خانی «با من او» که هر بار میخوانمش از اول لذت میبرم، مانند رحیم مخدومی با خاطره پردازیهای جاودانهاش و وحید یامینپور با همین دو کتاب متأخرش بیشک یک قله جدید در ادبیات داستانی ماست. شاید بگویید اغراق میکنم اما مهم نیست میگویم و مینویسم که «نخل و نارنج» و «ارتداد» و کتابهای بعدی وحید یامینپور که خواهد جوشید و خواهد نوشت در خاطره کتاب بازها نسل ما (با هر سلیقه سیاسی) همنشین آثاری چون «سووشون» سیمین دانشور، «روزگار سپری شده مردم سالخورده» دولت آبادی، «مدار صفر درجه» احمد محمود، «روی ماه خداوند را ببوس» مصطفی مستور، «قیدار» رضا امیرخانی، «سنگاندازان غار کبود» داوود غفارزادگان و «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» احمد دهقان باقی میماند. اگر سیاست مجال دهد و جریان انقلابی قدر بشناسد یامینپور، دیر یا زود فرزند دیگری به دنیا خواهد آورد همتراز «خداحافظ گاری کوپر» رومن گاری و «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز و یا شبیه «برادران کارامازف» فئودور داستایوسکی و «پیرمرد و دریا»ی ارنست همینگوی.
۶. از محکهای متعارف تمایزبخشی بین یک رماننویس، فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس آماتور و تازهکار با یک نویسنده کاربلد و حرفهای، بازی نویسنده با اسامی آدمها و انتخاب درست نامهاست. اسمها و نامها، مسما و رسم نویسنده کتاب را لو میدهند. ویژگی دیگر ارتداد یامینپور، گزینش بجای همه نامها و اسمهاست. تناسب نام یونس با دریا، تناظر اسم آرزو با حبیب، احمدی که ما را به یاد سفر بیبازگشت سردار محبوب به لبنان میاندازد، حاج مهدی و سیدعلی که غیر مستقیم به بزرگانی در جریان انقلاب اشارت دارد و بازی با اعداد ۲۷ و ۷۲ که دلالت به رمزوارههای آرمانی شیعی میدهد، حکایت از تولد نویسندهای آیندهدار میکند. شاید برخی انتقاد کنند که ارجاعات شخصیتی داستان یامینپور به آدمهای واقعی در بیرون، اشکال کتاب است، در پاسخ به آنها ارجاعشان میدهم به رمان ممتاز «من او» رضا امیرخانی که مصطفای رمان وی در ادامه رمان بر حضرت نواب صفوی تطبیق میکند.
۷. علاوه بر چندین جمله بدیع و جدید ادبی که کپیبرداری از هیچ اثر پیشینی نیست و علاوه بر دهها استعاره، کنایه و گزاره ادبی که در جای جای کتاب و به درستی تعبیه شدهاند از عجایب اثر جدید یامینپور استقرار حداقل ۲۰ بحث تئوریک مبنایی و بنیادین در یک اثر داستانی است؛ بدون آنکه گلدرشت باشد، توی ذوق مخاطب بزند و یا به شکل نچسبی به متن الصاق شده باشد. تعبیه این حجم از مباحث دانشی و نظری در یک رمان ۲۵۰ صفحهای بدون آنکه نویسنده اظهار فضل کرده باشد و یا اصرار بر پذیرش عقاید خود توسط مخاطب داشته باشد، انصافاً دست مریزاد دارد. تحلیلی بر مقوله دهر و روزگار و تأثیرات آن (صفحه ۴۳)/ زمان در اندیشه ملاصدرا و نظریه حرکت جوهری (صفحه ۱۱۴)/ لزوم همزمانی انقلاب انفسی با انقلاب آفاقی (صفحه ۲۴)/ چالش انتخاب و اختیار با جبر (صفحه ۱۱۲)/ تبیین مقوله ابتلا و مقام رضا (صفحه ۱۸۰)/ نقد دموکراسی (صفحه ۱۲۷)/ دوگانه مقاومت در برابر خستگی (صفحه ۶۳)/ تعریف عشق (صفحات ۵۰ تا ۵۲)/ دوگانه یقین در برابر شک (صفحه ۹۸ و ۹۹)/ نقد ادبیات چپها (صفحه ۹۴)/ اولویت عدالت یا اخلاق (صفحه ۱۹۶)/ نقد ماشینیزم و شهرنشینی مدرن (صفحه ۱۷۳)/ دلایل نفوذ کوتاه قامتان در کنار ابر انسانها (صفحه ۷۶)/ ارجاعات هوشمندانه به طرح کلی اندیشه اسلامی (صفحه ۱۲۲)/ توضیح مفهوم استدراج در چند جای کتاب/ فلسفه رنج و معنای زندگی و مرز بندی صریح با اگزیستانسیالیستها/ دعوای اصالت فرد و اصالت جامعه (صفحه ۱۰۸) همه و همه به شکل استادانه در متن یک داستان پرکشش جاسازی شده است.
۸. درباره این کتاب غلو و مبالغه نکردم. کتاب اخیر یامینپور آنقدر درست و بجا از آیات قرآن در ابتدای بعضی فصولش بهره برده است که همین یک مزیت، کتاب او را واجد تحسین و تمجید میکند. ارتداد وحید یامینپور لطافت عاشقانه را با صراحت انقلابی همزمان دارد، متنی نفیس که عشقی نظیف را با یک ایده انقلابی ممزوج میکند و با یک شروع درخشان از گفتوگوی طنازانه یک پدر و دختر میآغازد و با استفاده درست از همنشینی واژگانی چون حیا و حیات/ شک، شوک و شکیبایی/ خوف و خفت ایده عجیب و نجیب خود را پخت و پز میکند.
۹. ما به خوانش عبرتپژوهانه تاریخ خود به شدت نیازمندیم. ایده وحید یامینپور قابل تکثیر و امتداد است. فرض کنید خرمشهر آزاد نمیشد و یا آقای منتظری رهبر جمهوری اسلامی میشد و یا در فتنه ۷۸ و ۸۸ جمهوری اسلامی میپاشید و یا.... این رشته را بگیرید و خودتان عالمانه تخیل کنید، شاید بیشتر قدر انقلابمان، امام خمینی مان، روزهایمان و فرصتهایمان را بدانیم، همین احتمال قدرشناسی بیشتر ما برای دنیا و آخرت یامینپور کافی است.
انتهای پیام/
نظر شما