رابطهی ایران و آمریکا از جمله موضوعاتی است که از زمان قطع این رابطه در ۱۸ فروردین ۱۳۵۹ به دستور رئیسجمهور وقت ایالات متحدهی آمریکا تا کنون، به نُقل محافل سیاسی و رسانهای تبدیل شده است. آنچه این نوشتار در پی آن است بررسی ادوار رابطهی ایران و آمریکا و برخی اقدامات از ابتدا تا کنون است.
مجید میری / گروه تاریخ اندیشکده برهان
از زمان ورود هیئتهای تبشیری آمریکایی تا کنون روابط ایران و آمریکا فراز و فرودهای بسیاری را به همراه داشته است. علل متعددی، از جمله فقدان سابقهی ذهنی منفی ملت ایران و نیز بروز این تصور که آمریکا به عنوان نیروی سوم، در مقابل دو استعمار روس و انگلیس قرار دارد، سبب شد تا رابطه با آمریکا با نگاهی مثبت شکل گیرد.
اهمیت ایران برای آمریکا
ایران از جهات مختلف برای آمریکا حائز اهمیت بوده و هست. در زمان رژیم گذشته، شاه تمام خواستههای آمریکا در منطقه را تأمین میکرد. لذا آمریکا به راحتی نمیپذیرد که انقلاب اسلامی، ایران را از دست ایالات متحده خارج سازد. در نتیجه، از هر اقدامی برای مقابله با انقلاب اسلامی دریغ نکرده و نخواهد کرد.
الف) اهمیت ژئواکونومیک
بازار ایران موقعیت مناسبی برای فروش محصولات آمریکایی بود. مقامات آمریکایی پیشبینی میکردند روند صادرات محصولات آمریکایی به ایران اگر تا پنج سال پس از ۱۹۷۵ (۱۳۵۴) تداوم مییافت، به رقمی معادل چهل میلیارد دلار در سال بالغ میشد. پیداست این کالاها، کالاهای زیربنایی نبودند، بلکه غالباً کالاهایی مصرفی بودند. به لحاظ محصولات نظامی نیز طی سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰، حجم بیشتر صادرات اسلحهی آمریکا به دو کشور ایران و اسرائیل اختصاص داشت. این در حالی بود که بیش از هشتصد مستشار آمریکایی در ایران فعالیت داشتند. [۱] به لحاظ نفت نیز در گزارشی سرّی آمده است: ایران مقدار زیادی نفت به آمریکا و متحدانش صادر میکند؛ به طوری که هفتاد درصد نفت اسرائیل از ایران تأمین میشود. ایران در سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴ (۱۳۵۲ تا ۱۳۵۳)، بر خلاف پیمان اعراب، در تحریم صادرات نفت به اسرائیل شرکت نکرده و صدور نفت خود به این کشور را ادامه داده است. [۲]
ب) اهمیت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک
آمریکا به وسیلهی ایران، هم امنیت منطقهی خلیج فارس را تأمین میکرد و هم برنامههای موشکی شوروی را رصد میکرد و تحرکات آن را زیر نظر داشت. از سوی دیگر، از ایران به عنوان اهرم فشاری علیه اعراب در حمایت از اسرائیل در منطقه بهره میگرفت و هم به عنوان حلقهای از سلسله پیمانهای نظامی، برای تنگتر کردن محاصره در شرق و جنوب شرق آسیا از ایران سود میجست.
پیمان ناتو برای امنیت اروپای غربی در برابر کمونیسم، پیمان سیتو برای کنترل کمونیسم در جنوب شرق آسیا و پیمان سنتو پیونددهندهی دو پیمان قبلی و مکمل آن دو بود و برای کامل کردن محاصرهی شوروی، با عضویت ایران در آن و با داشتن مرز طولانی با شوروی تکمیل میشد. این پیمان با پیروزی انقلاب اسلامی این اتصال را از بین برد. [۳]
هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی دولت نیکسون میگوید: شاه به خوبی میتوانست خلأ حاصل از خروج نیروهای انگلیسی از منطقه را پر کند… شاه از ما کمک نظامی بلاعوض نمیخواست و هزینهی مربوط به خرید اسلحه و تجهیز نیروهای نظامی خود را از محل درآمد نفت تأمین میکرد. برای آمریکا چه بهتر از اینکه نه فقط برای منافع حیاتی خود در خلیج فارس کمترین هزینهای از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی نمیپرداخت، بلکه تولیدات کارخانههای اسلحهسازی خود را هم به قیمت خوب میفروخت. [۴] در سند دیگری که از سوی وزارت خارجهی آمریکا منتشر شده آمده است: ما محل مناسب دیگری نداریم که بتوانیم این همه استفادهها را که در خاک ایران بردهایم داشته باشیم. [۵]
ادوار روابط ایران و آمریکا
۱. قبل از شهریور ۱۳۲۰
در اوایل قرن ۱۹ میلادی دو کشیش آمریکایی برای تبلیغ مسیحیت به ایران آمدند و با فرستادن گزارشهای خود به آمریکا، زمینهی اعزام هیئتهای مذهبی بیشتری را به ایران فراهم نمودند تا اینکه در سال ۱۸۵۶ عهدنامهی دوستی و مودت میان دو کشور منعقد شد. این عهدنامه به دلیل تمایل آمریکا برای گسترش فعالیتهای تجاری خود و نیز به دلیل تمایل ایران برای حضور آمریکا در ایران به عنوان نیروی سوم برای مقابله با مداخلات روسیه و انگلستان در مسائل داخلی ایران، بستر ایجاد روابط رسمی بین دو کشور را در سال ۱۸۸۳ فراهم کرد. آمریکاییها از این سال به بعد با اعزام هیئتهای سیاسی تحت عنوان هیئتهای شناسایی و نیز با شعار آموزش و سپس در لباس پزشک و با شعارهای کمکهای بشردوستانه ابتدا چهرهای بشردوستانه از خود ارائه کردند.
۲. از شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
در این دوره، که با اشغال ایران توسط متفقین در جریان جنگ جهانی دوم صورت گرفت، آمریکا طی مدت کوتاهی هزاران نظامی وارد ایران کرد؛ تا جایی که پس از خروج شوروی از ایران، تعداد نظامیان آمریکایی طی سالهای ۱۳۲۳ و ۱۳۲۴ به مرز سی هزار نفر رسید. در این دوره و در هنگامهی قیام مردم در ملی شدن صنعت نفت، آمریکا ابتدا جانب ملت ایران را گرفت، اما با به خطر افتادن جریان استکبار جهانی، با انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همداستان شدند و نه تنها بر نفت، بلکه بر تمام شئون کشور مسلط شدند.
۳. از ۲۸ مرداد ۱۳۲۳ تا پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
در ۲۵ سال آخر حکومت پهلوی آمریکاییها خیانتهایی کردند که در تاریخ استعمار نو کمنظیر است. کودتای ۲۸ مرداد و حاکم کردن یک رژیم دیکتاتور، تشکیل، آموزش و تقویت ساواک، حمایت همهجانبهی سیاسی، تبلیغاتی و نظامی از رژیم شاه، طرح اصلاحات ارضی به منظور تقویت بیشتر رژیم شاه، تحمیل قرارداد ننگین کاپیتولاسیون، وابسته کردن بیش از پیش اقتصاد ایران و ایجاد اقتصاد تکپایهای مبتنی بر نفت، دخالت در عزل و نصب مدیران کلان کشور، تلاش برای ضربه زدن به اسلام از طریق اعدام و تبعید روحانیون توسط رژیم شاه، تلاش برای انحراف و تضعیف نهضت انقلابی مردم ایران، طرح حمایت از رژیم در سرکوب مردم، به قدرت رساندن بختیار برای جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی، طرح کودتای هایزر و موارد متعدد دیگر، تنها بخشی از اقدامات و خیانتهای آمریکا در قبال ملت ایران از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ است.
۴. از پیروزی انقلاب اسلامی تا تسخیر لانهی جاسوسی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم و امام خمینی (ره) با وجود جمیع جنایات آمریکا علیه ملت ایران، با بزرگواری با این مهمان ناخوانده برخورد کردند. هرچند با لغو کاپیتولاسیون و اخراج مستشاران نظامی زمینهی سلطهی این کشور را برچیدند، اما سفارت آمریکا به عنوان مرکزی برای توطئه و ستاد جاسوسی و براندازی همچنان فعال بود. در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دانشجویان پیرو خط امام در اعتراض به مجموعه اقدامات خصمانهی آمریکا علیه ملت ایران، در مقابل سفارت این کشور تجمع کردند و با بالا رفتن از دیوار آن و ورود به سفارت، آن را به اشغال خود درآوردند.
لازم است به برخی از اقدامات خصمانهای که عامل تسخیر سفارت شد اشاره گردد:
· اعطای پناهندگی سیاسی به شاه مخلوع از سوی دولت آمریکا
· تشکیل و حمایت از جبههی ضدانقلاب برای براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق ترور شخصیت، شایعهپراکنی و تحریک به راهپیمایی و اعتصاب، تطمیع برخی انقلابیون، بزرگ کردن برخی عناصر مجهول و ضعیفالنفس در برابر رهبران انقلابی، نفی رهبری امام خمینی(ره)، اسلامزدایی و تحریم رفراندوم.
· شرارتهای فیزیکی از طریق تحریک کارگران به اعتصاب و تعطیلی کارخانجات، تحریک معارضان انقلاب اسلامی به انفجار مخازن و لولههای نفت، ایجاد درگیریهای قومی، فرقهای و مذهبی و جنگهای مسلحانه علیه نظام. برژینسکی در نامهای خطاب به سایروس ونس، وزیر خارجهی وقت آمریکا، مینویسد: الزاماً مهم است که آمریکا با تمام رهبران، سازمانها و گرایشهای سیاسی، بدون استثناء، من جمله اقلیتهای مذهبی یا نژادی و گروههای افراطی که قادرند مقاومتهای مسلحانه علیه رژیم را تحریک کنند، تماسهایی برقرار نماید. [۶]
· تلاش برای جذب دولتمردان دولت موقت و نفوذ در دستگاههای سیاسی
· زمینهسازی برای کودتای نظامی
· تبدیل سفارتخانه به مرکز جاسوسی و اقدامات سوء سفارت در تحریک گروهکها و ضدانقلاب
به رغم مخالفتهایی که علیه اقدام انقلابی دانشجویان پیرو خط امام صورت گرفته و میگیرد، باید برخی از فواید و نتایج مثبت تسخیر لانهی جاسوسی نیز ذکر گردد:
· آگاهی بیش از پیش مردم از ماهیت دولت آمریکا
· تحقیر ابرقدرتها و شکستن شکوه دروغین آنها
· در هم شکستن غرور خودخواهانهی گروهکها و افشای ماهیت دروغین آنها در برابر ادعای دروغ مبارزه با امپریالیسم به دلیل عدم مشارکت در تسخیر و نیز تقبیح اقدام دانشجویان پیرو خط امام بعد از تسخیر سفارت
· تحقق شعار استقلالخواهی ملت ایران
· شناسایی مهرههای خائن به ملت در دولت موقت
· شناختن دوستان و دشمنان مردم و نظام
· تجلی اصطلاح خط امام در فرهنگ انقلاب اسلامی
۵. از تسخیر لانهی جاسوسی تا کنون
پس از تسخیر لانهی جاسوسی، آمریکا همچنان به کارشکنی و خصومت با مردم ایران ادامه داد، اما این حرکت اشکال و جلوههای متفاوتی به خود گرفت.
در محور نظامی: ترغیب ضدانقلاب به جنگ مسلحانه، طرحریزی کودتای نوژه در تیرماه ۱۳۵۹، حملهی نظامی به طبس، تحریک عراق به جنگ ایران و پشتیبانی همهجانبه از صدام علیه جمهوری اسلامی، سازماندهی، هدایت و پشتیبانی نیروهای ضدانقلاب از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) تا گروهکهای تجزیهطلب، ورود مستقیم آمریکا به جنگ با ایران با موشکباران اسکلههای نفتی ایران، درگیری با شناورها و ناوچههای ایران، هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران.
در حوزهی اقتصادی: از تحریمها محاصرهی اقتصادی گرفته تا مسدود کردن حسابهای بانکی ایران، ممانعت از اعطای وام توسط بانک جهانی و جلوگیری از سرمایهگذاری کشورهای دیگر در حوزههای نفتی و اقتصادی ایران و موارد بیشمار دیگر.
در حوزهی سیاسی: در سیاست داخلی و سیاست خارجی، آمریکا همچنان به کارشکنی علیه ایران میپردازد. متهم کردن ایران به بهانه های واهی، مانند نقض حقوق بشر یا حمایت از گروههای برانداز، تأسیس ایستگاههای فرستندهی رادیویی و ماهوارهای و همچنین تصویب بودجه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران.
در بُعد فرهنگی: آمریکاییها سرانجام به این نتیجه رسیدند که اهرمهای نظامی، اقتصادی و سیاسی برای به زانو درآوردن نظام انقلاب و اسلامی ایران کارایی لازم را ندارد. لذا به طور همهجانبه در عرصهی فرهنگی سرمایهگذاری کردند؛ به طوری که مقام معظم رهبری از آن به شبیخون و تهاجم فرهنگی تعبیر کردهاند. فضاسازی سیاسی و تبلیغاتی علیه نظام جمهوری اسلامی از دیگر اقدامات آمریکا در این عرصه است.
دانیل پایپس، رئیس وقت انستیتو پژوهشهای سیاست خارجی آمریکا، در سال ۱۳۶۸ در این زمینه اظهار داشت: امروزه مسلمانان به ایران نگاه میکنند و از آن الگوبرداری میکنند. اگر این تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان کشورهای دیگر بیشتر خواهد شد و این برای ما قابل تحمل نیست. [۷] دیوید کیو، مأمور سابق سیا و رابط این سازمان با گروههای ضدانقلاب، میگوید: مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی تغییر فرهنگ جامعهی فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم. [۸]
آمریکا در نگاه امام خمینی
در ادامه برای آشنایی با دیدگاه امام خمینی در خصوص آمریکا، به نحو مختصر، برخی از بیانات ایشان ذکر میشود:
۱. ماهیت آمریکا: امام خمینی از آمریکا به عنوان «امالفساد قرن»، «شیطان بزرگ»، «تروریسم بالذات دولتی» و «دشمن شماره یک ایران و مردم محروم و مستضعف جهان» یاد کردهاند و فرمودهاند: «تمام گرفتاری جهان اسلام زیر سر آمریکاست.» [۹]
۲. وظیفهی مسلمانان: امام پس از بیان خطر و ماهیت این کشور، به وظایف مردم برای مقابله با این کشور اشاره میکند: «دشمن ما آمریکاست. اعتقادمان این است که باید مسلمین با هم متحد بشوند و تودهنی بزنند به آمریکا و بدانند که میتوانند. ما شعار مرگ بر آمریکا را در تسخیر لانهی فساد و جاسوسی آمریکا دیدیم.» [۱۰]
۳. هشدار به نسل جوان: امام در خصوص خطرات و حربههای آمریکا به جوانان هشدارهایی میدهند که با درک فضای کنونی جامعه میتوان به عمق دوراندیشی ایشان پی برد: «جوانهای ما توجه داشته باشند به اینکه آمریکا با سرنیزه نمیآید به میدان شما. او قلم به میدان میفرستد. آمریکا نظامی به نبرد با شما نمیآورد، بلکه نویسنده میآورد. باید به این روشنفکرانی که با آمریکا و عمال آن رابطه دارند هشدار داد.» [۱۱]
نگاهی به ابعاد ماهیت استکباری آمریکا
۱. زیادهطلبی
دولت آمریکا، که پایهی اقتصادش بر سودجویی و اصالت سود استوار است، میکوشد تا از یک سو هر چه بیشتر مواد خام مورد نیاز خود را به قیمت ارزان از کشورهای جهان سوم کسب کند و از سوی دیگر، کالاهای خود را در بازارهای این کشورها به فروش برساند. در همین رابطه، تکنولوژی مونتاژ را به کشورهای زیر سلطهی خود صادر میکند و از مواد خام و کارگر ارزان آنها و نیز بازار وسیع برای فروش کالاهای خود بهره میبرد.
۲. جنگافروزی
چرخ زندگی آمریکا غالباً از فروش نفت و اسلحه میچرخد. از آنجا که وقوع جنگ به افزایش درآمد در این دو منبع درآمد میانجامد، این کشور میکوشد تا با جنگ افروزی و ایجاد درگیری و بحران در مناطق مختلف دنیا به ایجاد پایگاههای نظامی، اعزام مستشاران نظامی و نفوذ در ارتشهای کشورهای جهان دست یازد و نتیجتاً با افزایش فروش اسلحه و نیز با افزایش قیمت یا فروش نفت، به اهداف خود دست یابد.
۳. نیرنگ و فریبکاری
دولت آمریکا برای دستیابی به اهداف زیادهطلبانهی خود، از هر شیوهای از جمله زر و زور و تزویر بهره میجوید. آمریکا گاه با شعار آزادی و دموکراسی، گاه به بهانهی عمران و آبادانی (در مورد افغانستان)، گاه به بهانهی ایجاد امنیت و مبارزه با تروریسم و گاه از طریق مذهب، قومیت، ملیت و اختلافات مرزی وارد میشود.
۴. وحشیگری و جنایتپیشگی
آمریکا برای رسیدن به اهداف خود هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمیشناسد؛ از کاربرد سلاح اتمی، شیمیایی و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری گرفته تا اشغال کشورها. تاریخ دهههای اخیر این کشور بیانگر خوی بحرانطلب آمریکاست. این ویژگیهای آمریکا این کشور را به ویروسی تبدیل نموده که در محیطهای آلوده رشد میکند. به همین دلیل، همواره میکوشد تا با ایجاد بحران در مناطق مختلف جهان بهانهای برای حضور داشته باشد.
از زمان تأسیس دولت آمریکا تا کنون کاربرد زور، تبعیض و قتل عام با تاریخچهی این کشور در هم تنیده است. کشتار سرخپوستان و بردهکشی سیاهپوستان و چپاول ثروت سایر ممالک و لشکرکشی به کشورهای دیگر از بدیهیات تاریخ این کشور است. از مجموع ۲۵۰ جنگی که از ۶۰ سال پیش تا کنون در جهان به راه افتاده، اغلب آنها با دخالت مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا همراه بوده است. از جنگ جهانی دوم تا حال حاضر بیش از سی دولت ملی توسط آمریکا با کودتا ساقط شدهاند و رژیمهای استبدادی مورد حمایت این کشور در رأس قدرت قرار گرفتهاند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تنها یکی از آنهاست. علاوه بر آن، این کشور از هیچ اقدام تروریستی برای رسیدن به اهداف استعماری خود فروگذار نکرده و نمیکند. موارد متعدد دیگری وجود دارد که مؤیدی بر اوج خصومت و دشمنی آمریکا با ملت ایران است که در این مجال به این مختصر اکتفا شد.(*)
نظر شما