گروه اقتصاد توسعه: این عنوانی است که اندیشکده فارین پالیسی برای یک گزارش مشروح ده صفحه ای خود برگزیده که در آن دوازده نفر از برترین اندیشمندان غربی و بین المللی به بیان دیدگاه خود را درباره دگرش هایی پرداخته اند که بحران همه گیر کروناویروس در همه سپهرهای زندگی در کره زمین پدید می آورد.
در مقدمه این گزارش آمده است: همانند فروریختن دیوار برلین، یا سقوط برادران لهمان، بیماری همه گیر کروناویروس، رخدادی است که جهان را می لرزاند و ما امروز تنها می توانیم درباره پیامدهای دور برد آن، شروع به گمانه زنی کنیم. آنچه قطعی است اینکه: همانطور که این بیماری، جان انسان ها را می گیرد، بازارها را مختل می کند و توانش (یا ناتوانی) حاکمیت ها را نمایان می سازد، همچنین به دگرشهایی همیشگی در قدرت سیاسی و اقتصادی خواهد انجامید که جوانب آن، بعدها آشکار خواهد شد.
در کنکاش برای درک بهتری از دگرگونی هایی که با همه گیری این بیماری و بحران جهانی ناشی از آن در راهند، اندیشکده فارین پالیسی، از دوازده اندیشمند پیشرو چارگوشه جهان، خواست تا پیش بینی و ارزیابی خود از چند و چون نظم جهانی در دوران پس از کروناویروس را ارائه دهند.
این دوازده اندیشمند (به ترتیب نامشان به الفبای انگلیسی) عبارتند از:
۱٫ جان آلن John Allen رییس موسسه بروکینگز، یک ژنرال چهارستاره بازنشسته آمریکایی و فرمانده پیشین نیروی کمک امنیتی بین المللی ناتو و فرمانده پیشین نیروی هوایی آمریکا در افغانستان.
۲٫ نیکلاس برنز Nicholas Burns استاد دانشکده دولتمداری و حاکمیت در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد، و معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی.
۳٫ لائوری گاررِت Laurie Garrett عضو ارشد پیشین بهداشت جهانی در شورای روابط خارجی و برنده جایزه پولیتزر بعنوان یک نویسنده علمی.
۴٫ ریچارد هاس Richard Haass رییس شورای روابط خارجی و نویسنده کتاب “یک جهان آشفته: سیاست خارجی آمریکا و بحران نظم جهانی”.
۵٫ جان ایکنبری G. John Ikenberry استاد سیاست و امور بین الملل در دانشگاه پرینستون و نویسنده کتاب “پس از پیروزی و هیولای لیبرال”
۶٫ کیشوره محبوبانی Kishore Mahbubani یک عضو برجسته در موسسه پژوهش های آسیایی دانشگاه ملی سنگاپور و نویسنده کتاب “آیا چین برنده شد؟ چالش چین با برتری آمریکا”.
۷٫ شیواشانکار منون Shivshankar Menon یک عضو برجسته بروکینگز هندوستان و مشاور پیشین امنیت ملی مانموهان سینگ نخست وزیر وقت هندوستان.
۸٫ روبین نیبلت Robin Niblett مدیر و رییس اجرایی چاتهام هاوس (انگلستان).
۹٫ جوزف اس نای جونیور Joseph S. Nye Jr. یک استاد برجسته دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب “آیا اخلاق، مهم است؟ روسای جمهوری و سیاست از گذشته تا دوران ترامپ.”
۱۰٫ شانُن ک. اونیل K. O’Neil Shannon عضو ارشد، مطالعات آمریکای لاتین در شورای روابط خارجی و نویسنده کتاب “دو کشور جدایی ناپذیر؛ مکزیک، ایالات متحده و مسیر پیش روی.”
۱۱٫ کُری شایک Kori Schake معاون مدیرکل موسسه بین المللی مطالعات راهبردی
۱۲٫ استفان ام. والت Stephen M. Walt استاد روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد
جهانی کمتر باز، کمتر شکوفا و کمتر آزاد
(استفن ام. والت- Stephen M. Walt)
استفن ام. والت۱. این همهگیری “کشور” (state) را قدرتمند و “ناسیونالیسم” (ملیگرایی) را باردیگر نیرومند خواهد کرد. تمام انواع حاکمیت ها (governments) اقدامات فوری برای مدیریت بحران برخواهند گزید و بسیاری از آنها پس از پایان بحران، تمایلی برای کنار گذاشتن این قدرتهای تازه نخواهند داشت.
۲٫ ویروس کووید-۱۹ چرخش قدرت و نفوذ از غرب به شرق را افزایش خواهد داد. کره جنوبی و سنگاپور بهترین پاسخ را به شیوع ویروس دادهاند و واکنش چین نیز پس از اشتباهات اولیه، خوب بوده است. پاسخ در آمریکا و اروپا کٌند و گزینشی بوده و درخشش “برند” غرب را تیره کرده است.
۳٫ آنچه دگرش نخواهد یافت ماهیت ناسازگار و تغایر سیاستهای جهان است. بلایای پیشین مانند اپیدمی آنفلوانزا در سالهای ۱۹۱۸-۱۹۱۹- نتوانست به رقابت قدرت های بزرگ پایان دهد یا شروعی برای دوران تازهی همکاریهای جهانی باشد. کووید-۱۹ هم نخواهد توانست.
۴٫ ما شاهد عقبنشینی بیشتر از جهانیسازی بیشاز حد خواهیم بود، چرا که شهروندان از دولتهای ملی انتظار خواهند داشت که از آنها حفاظت کنند و همچنین کشورها و شرکتها در پی کاهش آسیبپذیریهای بیشتر خواهند بود.
۵٫ کوتاه سخن اینکه، ویروس کووید-۱۹ دنیایی کمتر باز، کمتر شکوفا و کمتر آزاد خواهد آفرید. نباید این چنین میشد، اما ترکیب یک ویروس کشنده، برنامهریزیهای ناکافی و رهبری بیکفایت، بشریت را در مسیری تازه و آزاردهنده قرار داده است.
پایان جهانیسازی آنگونه که ما میشناسیمش
(رابین نیبلت- Robin Niblett)
روبین نیبلت۱٫ همهگیری کروناویروس میتواند باری باشد که پشت شتر جهانیسازی اقتصادی را میشکند.
۲٫ رشد قدرت اقتصادی و نظامی چین، از پیش این اراده و قاطعیت دوحزبی را در ایالات متحده ایجاد کرده تا آن کشور را از فناوری برتر و مالکیت فکری حاصلشده توسط آمریکا جدا کنند و متحدان را نیز به پیروی از این سیاست مجبور نمایند.
۳٫ افزایش فشار افکار عمومی و سیاسی برای تحقق اهداف کاهش انتشار گازهای آلاینده (کربن) از پیش، اعتماد بسیاری از شرکتها به زنجیرههای عرضهی از راه دور را زیر سوال برده است.
۴٫ اکنون کووید-۱۹، دولتها، شرکتها و جوامع را مجبور کرده که ظرفیتشان را برای تحمل دورههای بلندمدت خودانزوایی اقتصادی بالا ببرند.
۵٫ بسیار محتمل است که در این شرایط، جهان به ایدهی جهانیسازی متقابلا سودمند بازگردد، ایدهای که تعریفکنندهی شرایط در اوایل قرن ۲۱ بود. همچنین با نبود انگیزه برای حفاظت از دستاوردهای مشترک حاصل از یکپارچگی اقتصادی جهانی، معماری حاکمیت اقتصادی جهانی که در قرن ۲۰ ایجاد شد به سرعت از بین خواهد رفت.
۶٫ در این صورت رهبران سیاسی برای به تعویق انداختن همکاریهای بینالمللی و عدم بازگشت به رقابت ژئوپولیتیکی آشکار باید توانایی چشمگیری در خویشتنداری داشته باشند.
۷٫ رهبران با اثبات قدرت مدیریتشان در بحران کووید-۱۹ به شهروندان، میتوانند برخی سرمایههای سیاسی را برای خودشان دست و پا کنند. اما برای رهبرانی که شکست میخورند، بسیار دشوار خواهد بود که در برابر وسوسه سرزنش و مقصردانستن دیگران ایستادگی کنند.
یک جهانیسازی با مرکزیت بیشتر چین
(کیشور محبوبانی- Kishore Mahbubani)
کیشوره مهربانی۱٫ همهگیری کووید-۱۹ در مسیرهای اقتصاد جهانی دگرش مهمی ایجاد نخواهد کرد. این بیماری فقط به دگرشی که قبلا آغاز شده، شتاب خواهد داد: چرخش از جهانیسازی با مرکزیت آمریکا به سوی یک جهانیسازی با مرکزیت بیشتر چین.
۲٫ چرا این گرایش ادامه خواهد یافت؟ مردم آمریکا باورشان به جهانیسازی و تجارت بینالمللی را از دست دادهاند. توافقات تجارت آزاد، با یا بدون دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، مسموم هستند.
۳٫ در عوض، چین اعتمادش را از دست نداده است. چرا؟ دلایل تاریخی عمیقتری وجود دارد. رهبران چین اکنون به خوبی میدانند که یک قرن حقارت چین از ۱۸۴۲ تا ۱۹۴۹ میلادی نتیجهی از خودخشنودی این کشور و تلاش بیهودهی رهبران آن برای کنارهگیری از جهان بود. برخلاف آن، چهار دههی گذشته از بازخیزش اقتصادی نیز حاصل مشارکت جهانی بود.
۴٫ مردم چین همچنین نوعی جهش در اعتماد بنفس فرهنگی را هم تجربه کردهاند. آنها باور دارند که میتوانند در هرجایی رقابت کنند.
۵٫ در نتیجه، ایالات متحده دو گزینه دارد. اگر هدف اصلی او حفظ برتری جهانی است باید هم در زمینه اقتصادی و هم در زمینه سیاسی وارد یک رقابت ژئوپولیتیکی مجموعصفر با چین بشود.
۶٫ اما اگر هدف ایالات متحده بهبود رفاه و سعادت مردم آمریکاست- مردمی که شرایط اجتماعیشان رو به زوال است- باید با چین همکاری کند.
۷٫ توصیه خردمندانهتر این است که همکاری، گزینه بهتری خواهد بود. اما با توجه به شرایط سیاسی مسموم آمریکا در برابر چین، چه بسا توصیه خردمندانهتر به کار گرفته نشود.
دموکراسیها از لاکشان بیرون خواهند آمد
(جان ایکنبری- John Ikenburry)
جی جان ایکنبری۲٫ با توجه به آسیب اقتصادی و فروپاشی اجتماعی که در حال آشکار شدن است، دشوار بتوان شرایطی جز تقویت دوبارهی حرکت به سوی ملیگرایی، رقابت قدرت های بزرگ، جداشدنهای راهبردی و مانند آن را پیشبینی کنیم.
۳٫ اما همانند دهه ۳۰ و ۴۰ قرن بیستم، چه بسا شاهد یک جریان ناهمسو نیز باشیم که آهستهتر پدیدار خواهد شد، نوعی جهانگرایی عملی و واقعگرایانه، مشابه آنچه فرانکلین روزولت و تعداد اندکی از سایر دولتمردان، پیش از جنگ و در طول جنگ، آن را ایجاد کردند.
۴٫ فروپاشی اقتصاد جهان در دهه ۳۰ نشان داد که جوامع مدرن تا چه حد به هم مرتبط و چقدر در برابر آنچه روزولت، یک شیوع نامید، آسیبپذیر هستند. ایالات متحده بیش از آن که از سوی قدرتهای بزرگ تهدید شود، توسط نیروهای عمیق مدرنیزه تهدید می شد. آنچه روزولت و سایر جهانگرایان به دنبال آن بودند نوعی نظم پساجنگ بود که میتوانست یک نظام باز همراه با انواع حفاظتها و ظرفیتها را برای مدیریت وابستگی متقابل، ایجاد کند.
۵٫ ایالات متحده نمی توانست به سادگی درون مرزهایش پنهان شود، اما میتوانست در یک نظم باز پساجنگ فعالیت کند، نظمی که مستلزم ایجاد یک زیرساخت جهانی برای همکاری چندجانبه بود.
۶٫ بنابراین، آمریکا و سایر دموکراسیهای غربی باید از میان یک تسلسل مشابه از واکنشها عبور کنند، تسلسلی که پیشران آن نوعی احساس آسیبپذیری است؛ پاسخها نخست باید بیشتر ملیگرایانه باشد، اما با گذشت زمان دموکراسیها برای یافتن نوع تازهای از عملگرایی و جهانگرایی حفاظتی، از لاکشان بیرون خواهند آمد.
سود کمتر، ثبات بیشتر
(شانون اونیل- Shannon O’Neil)
شانُن ک. اونیل۱٫ کووید-۱۹ اصول بنیادی تولید جهانی را تضعیف میکند.
۲٫ شرکتها، اکنون زنجیرههای عرضهی چندمرحلهای و چندکشوری را که امروزه بر تولید سلطه دارد، مورد بازنگری قرار داده و این زنجیرهها را محدود خواهند کرد.
۳٫ پیش از این هم زنجیرههای عرضه جهانی از لحاظ اقتصادی به دلیل افزایش هزینههای نیروی کار در چین، جنگ تجاری دونالد ترامپ و پیشرفتهای علوم رباتیک، اتوماسیون و چاپ سهبعدی تضعیف شده بود.
۴٫ زنجیرههای عرضه جهانی از لحاظ سیاسی نیز به دلیل کاهش فرصتهای شغلی به ویژه در اقتصادهای بالغ (اقتصاد کشورهای با جمعیت ثابت و کاهش رشد اقتصادی)، مورد انتقاد بود.
۵٫ کووید-۱۹ اکنون بسیاری از این پیوندها را شکسته است: بسته شدن کارخانجات در مناطق بحرانزده باعث شده سایر تولیدکنندگان- همچنین بیمارستانها، داروخانهها، سوپرمارکتها و خردهفروشیها- در زمینه موجودی کالاها و تولیدات به صفر برسند.
۶٫ در سوی دیگر همهگیری، بیشتر شرکتها خواهان آگاهی بیشتر درباره منبع تامین تدارکاتشان خواهند بود و بهرهوری را فدای افزونگی (فراوانی) خواهند کرد.
۷٫ دولتها نیز مداخله خواهند کرد و صنایعی را که راهبردی میدانند مجبور خواهند کرد که برنامهها و ذخیرههای پشتیبان داشته باشند. سودبخشی سقوط، اما ثبات عرضه صعود میکند.
همهگیری می تواند در خدمت هدفی مفید باشد
(شیوشانکار منون- Shivshankar Menon)
شیواشانکار منون۱٫ نخست، همهگیری کروناویروس سیاستهای درون و بین کشورها را دگرش خواهد داد. این به قدرت دولتها بستگی داشته که جوامع- حتی جوامع طرفدار آزادیهای فردی- دگرش یافتهاند.
۲٫ موفقیت نسبی دولتها در غلبه بر همهگیری و پیامدهای اقتصادی آن یا باعث افزایش و یا باعث کاهش مسائل امنیتی و دوقطبیشدن اخیر جوامع خواهد شد. در هر حال، دوران دولت بازگشته است.
۳٫ تاکنون تجربه نشان داده که عملکرد دولتهای استبدادی یا پوپولیستی در مدیریت همهگیریها به هیچ عنوان بهتر از سایر دولتها نیست. در واقع، کشورهایی که پاسخی زودهنگام و موفقیتآمیز داشتهاند، مانند کره جنوبی و تایوان، دموکراسی بودهاند- نه کشورهایی که توسط رهبران پوپولیست یا مستبد اداره میشوند.
۴٫ دوم، هنوز پایان یک دنیای به هم پیوسته فرا نرسیده است. همهگیری، سند و شاهدی برای وابستگی متقابل ما است.
۵٫ اما در تمام حکومتها، نوعی چرخش درونی وجود دارد، کاووشی برای خودمختاری و کنترل سرنوشت خویشتن. ما به سوی دنیایی فقیرتر، شرورتر و کوچکتر پیش میرویم.
۶٫ سرانجام اینکه، نشانههایی از امید و احساس خوب پدیدار است. هند در راهکاری، یک ویدئو کنفرانس با مشارکت تمام رهبران جنوب آسیا را برگزار کرد تا یک پاسخ منطقهای مشترک برای تهدید کروناویروس اندیشیده شود.
۷٫ اگر غافلگیری ناشی از همهگیری باعث شود که ما بفهمیم منافعمان در همکاریهای چندجانبه پیرامون مسائل بزرگ جهانی است، این بحران میتواند به تحقق هدفی مفید بیانجامد.
قدرت آمریکایی به راهبردی تازه نیاز خواهد داشت
(جوزف نای- Joseph S. Nye, Jr.)
جوزف اس نای جونیور۱٫ در ۲۰۱۷ میلادی، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، یک راهبرد امنیت ملی تازه را اعلام کرد که بر رقابت قدرت های بزرگ متمرکز است. کووید-۱۹ نشان میدهد که این راهبرد، نامناسب و ناکافی است.
۲٫ حتی اگر ایالات متحده بتواند به عنوان یک قدرت بزرگ برتری یابد، نخواهد توانست به تنهایی از امنیت خویش محافظت کند.
۳٫ همانطور که ریچارد دانزیگ (Richard Danzig)، در ۲۰۱۸ میلادی این مساله را به طور خلاصه شرح داد: “فناوریهای قرن ۲۱ نه تنها در توزیعشان بلکه در پیامدهایشان هم جهانی هستند. پاتوژنها (عوامل بیماریزا مثل باکتریها و ویروسها)، سیستمهای هوش مصنوعی، ویروسهای کامپیوتری و پرتوهایی که سایرین به طور تصادفی منتشر میکنند میتوانند همان اندازه که برای دیگران مسالهساز هستند، برای ما (آمریکا) هم مشکلآفرین باشند. سیستمهای گزارشدهی توافقشده، کنترلهای مشترک، برنامههای احتمالی مشترک، هنجارها و قراردادها باید به عنوان ابزاری برای کاهش ریسکهای مشترک فراوانمان پیگیری شوند.”
۴٫ پیرامون تهدیدهای فراملی مانند کووید-۱۹ و دگرشهای اقلیمی کافی است که با توجه به سایر کشورها به قدرت آمریکا بیاندیشیم. کلید موفقیت این است که اهمیت قدرت همراهی با سایرین را درک کنیم.
۵٫ هر کشوری، منافع ملیاش را در اولویت قرار میدهد. پرسش مهم این است که جزئیات و کلیات این منافع چگونه تعریف میشوند.
۶٫ کووید-۱۹ نشان میدهد که ما (آمریکا) در سازگاری استراتژیمان با این دنیای تازه شکست میخوریم.
تاریخ کووید-۱۹ را پیروزشدگان این عرصه خواهند نوشت
(جان آلن- John Allen)
۱٫ مانند همیشه تاریخ توسط “فاتحان” بحران کووید-۱۹ نوشته خواهد شد. هر کشور و به تدریج هر فردی، محدودیت و فشارهای اجتماعی این بیماری را به شیوهای تازه و قدرتمند تجربه میکند.
۲٫ ناگزیر، کشورهایی که پشتکار دارند و استقامت به خرج میدهند- هم به دلیل برخورداری از سیستمهای منحصر بفرد سیاسی و اقتصادی و هم از منظر سلامت عمومی- ادعای پیروزی خواهند داشت بر کشورهایی که پیامد متفاوت و ویرانگرتری را تجربه میکنند.
۳٫ برای برخی کشورها، این بحران به دلیل برخورداری از دموکراسی، چندجانبهگرایی و مراقبتهای سلامت جهانی، یک پیروزی بزرگ و قاطع خواهد بود و برای سایرین نیز ویترینی از “ویژگی های” حاکمیت استبدادی را به نمایش خواهد گذاشت.
۴٫ در هر دو صورت، این بحران، ساختار قدرت بینالمللی را به شیوهای باورنکردنی دگرش خواهد داد.
۵٫ کووید-۱۹ به سرکوب و رکود فعالیتهای اقتصادی و افزایش تنشهای بین کشورها ادامه خواهد داد.
۶٫ در بلند مدت، این همهگیری به شکل چشمگیری ظرفیت تولید اقتصادی جهانی را کاهش خواهد داد، به ویژه اگر کسبوکارها تعطیل شوند و نیروهای کار جان خودشان را از دست بدهند. ریسک این آسیب به ویژه برای کشورهای در حال توسعه و سایر کشورهای برخوردار از شمار فراوانی از کارگرانِ از لحاظ اقتصادی آسیبپذیر، جدیتر خواهد بود.
۷٫ نظام بین المللی نیز به نوبهی خود تحت فشار چشمگیری خواهد بود که بیثباتی و مناقشات گسترده در داخل و بین کشورها را به همراه خواهد داشت.
یک عرصهی تازه و مهیج در نظام سرمایهداری جهانی
(لاری گرت- Laurie Garrett)
لوریه گرت۱٫ شوک مهم به نظام مالی و اقتصادی جهان، دانستن این نکته است که زنجیرههای عرضه و شبکههای توزیع جهانی عمیقا نسبت به اختلال، آسیبپذیر هستند.
۲٫ بنابراین، همهگیری کروناویروس نه تنها پیامدهای اقتصادی بلندمدت به همراه خواهد داشت بلکه، به دگرشهای اساسی بیشتری خواهد انجامید.
۳٫ جهانیسازی این امکان را برای شرکتها پدید آورد که “ساخت” را به سراسر جهان گسترش دهند و تولیداتشان را بر پایهی اصل “تولید بههنگام” به بازارها عرضه کنند و هزینههای انبار و نگهداری را کاهش دهند.
۴٫ کالاهایی که بیش از چند روز در قفسهها باقی میماندند به عنوان عدمموفقیت بازار درنظر گرفته میشدند. تامین منبع و انتقال عرضه باید بر مبنای یک سطح جهانی به دقت هماهنگ شده، انجام میگرفت.
۵٫ کووید-۱۹ نشان داده که پاتوژنها نه تنها افراد را آلوده میکنند بلکه کل نظام تولید بههنگام را هم مسموم میکنند.
۶٫ با توجه به وسعت زیان بازارهای مالی که جهان از ماه فوریه تجربه کرده است، شرکتها احتمالا در حالی از این همهگیری بیرون خواهند آمد که از الگوی تولید بههنگام و نظام تولید پراکندهی جهانی هراسیده و نسبت به آن بدبین خواهند بود.
۷٫ دستاورد این رویداد میتواند پدیدآمدن عرصهای تازه و هیجانآور در کاپیتالیسم (سرمایهداری) جهانی برای حفاظت در برابر اختلالهای آتی باشد. این شاید منافع کوتاهمدت شرکتها را کاهش دهد، اما تابآوری بیشتری را برای کل سیستم به همراه خواهد داشت.
افزایش کشورهای شکست خورده
(ریچارد هاس- Richard N. Haass)
ریچارد هاس۱٫ واژهی “همیشگی”، واژهی مورد علاقهی من نیست، اما به نظر میرسد که بحران کروناویروس حداقل برای چندسال بیشتر دولتها را وادار خواهد کرد که به جای تمرکز بر رویدادهای فرامرزی، بر مسائل داخلیشان و آنچه درون مرزهایشان میگذرد، متمرکز شوند.
۲٫ من پیشبینی میکنم که با توجه به آسیبپذیری زنجیرههای عرضه، گامهای بزرگتری به سوی خودکفاییهای گزینشی برداشته شود (که نتیجهی جداشدنها است).
۳٫ مخالفتها با مهاجرتهای گسترده، افزایش مییابد.
۴٫ تمایل یا تعهدات برای از میان برداشتن مشکلات منطقهای و جهانی (از جمله دگرشهای اقلیمی) کاهش مییابد، چرا که منابع شکننده برای بازسازی داخلی و مقابله با پیامدهای اقتصادی بحران، مورد نیاز است.
۵٫ بسیاری از کشورها برای بازیابی و احیای پس از بحران با مشکل روبرو خواهند شد و ضعفهای دولتی و کشورهای شکست خورده به رایجترین ویژگیهای جهان تبدیل خواهند شد.
۶٫ این بحران احتمالا در بدتر شدن روابط بین چین و آمریکا و تضعیف یکپارچگی اروپا نقش خواهد داشت.
۷٫ در سوی دیگر، ما احتمالا شاهد نوعی تقویت نسبتا ملایم در نظارت جهانی بر سلامت عمومی خواهیم بود.
۸٫ اما به طور کلی، بحرانی که در جهانیسازی ریشه دارد تمایل و توانایی جهانی برای پرداختن به آن را تضعیف خواهد کرد.
ایالات متحده در آزمون رهبری شکست خورده است
(کوری شیک (Korie Schake)
کری شایک۱٫ ایالات متحده، به دلیل خودکامیِ کوتهفکرانه و بیکفایتی ویرانگر دولتش، پس از این به عنوان یک رهبر بینالمللی دیده نخواهد شد.
۲٫ پیامدهای جهانی این همهگیری میتوانست با ارائه اطلاعرسانی بیشتر و بههنگام از سوی سازمانهای بینالمللی به شکل چشمگیری کاهش یابد.
۳٫ اطلاعرسانی بیشتر و بههنگام سازمانهای بینالمللی میتوانست این امکان را به دولت ها بدهد که برای آمادگی و تخصیص منابع مورد نیاز، زمان لازم را در اختیار داشته باشند.
۴٫ این چیزی است که ایالات متحده میتوانست آن را سازماندهی کند و نشان دهد که گرچه به منافع خودش میاندیشد، اما صرفا خودکامه نیست.
۵٫ واشنگتن در آزمون رهبری شکست خورد و جهان به این دلیل به دردسر افتاده است.
در تمام کشورها، ما شاهد روحیهی انسانی هستیم
(نیکولاس برنز- Nicholas Burns)
۱٫ همهگیری کووید-۱۹ بزرگترین بحران جهانی قرن معاصر است. عمق و گستره آن، چشمگیر است. بحران سلامت عمومی یک یک ۷٫۸ میلیارد جمعیت روی زمین را تهدید میکند. بحران مالی و اقتصادی ناشی از آن میتواند از رکود بزرگ ۲۰۰۸-۲۰۰۹ فراتر برود.
۲٫ هر بحرانی به تنهایی میتواند چنان شوک تکاندهندهای ایجاد کند که نظام بینالمللی و توازن قدرتی که ما میش
نیکلاس برنزناسیم را برای همیشه دگرش دهد.
۳٫ تا به امروز، همکاری بینالمللی بسیار ناکافی بوده است. اگر ایالات متحده و چین، قدرتمندترین کشورهای جهان، نتوانند جنگ کلامی پیرامون این که کدام یک مقصر این بحران هستند را کنار بگذارند و نتوانند نقش رهبریشان را به شکلی کارآمدتر ایفا کنند، قابلیتهای هر دو کشور احتمالا به شکل چشمگیری کاهش خواهد یافت.
۴٫ اگر اتحادیه اروپا نتواند کمکهای هدفمند بیشتری را برای ۵۰۰ میلیون شهروندش فراهم کند، دولتهای ملی باید در آینده قدرت بیشتری را از بروکسل پس بگیرند.
۵٫ در ایالات متحده آنچه بیشتر در خطر است، قابلیت دولت فدرال در زمینهی فراهم کردن اقدامات کارآمد برای ریشهکنی این بحران است.
۶٫ با این حال، در تمام کشورها نمونهای از قدرت روحیهی بشری – از پزشکان، پرستاران، رهبران سیاسی و شهروندان معمولی- مشاهده میشود که تابآوری، کارایی و رهبری را به نمایش میگذارند.
۷٫ بنابراین امید آن وجود دارد که در پاسخ به این چالش نامعمول، مردان و زنان گسترهی جهان بتوانند بر این بحران غلبه کنند.
∎
نظر شما