شناسهٔ خبر: 39210674 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه صبح‌نو | لینک خبر

اتفاقات جدید، شکاف میان دولت و حاکمیت را از بین برد

نسخه کرونای جهانی

تحلیل علی الفت‌پوردکترای حقوق دانشگاه علامه‌طباطبایی / دنیای جدید، دغدغه‌ای است که بعد از تغییر در نظم اجتماعی جهان به‌واسطه شیوع کرونا جدی­‌تر شده و اندیشمندان مدرن را دچار چالشی دور از انتظار کرده است. چالشی که تا قبل از امروز اثرش را در فیلم­‌های علمی-تخیلی و رمان­‌های فانتزی نوجوانان می­‌توانستیم جست‌وجو کنیم. شیوع فوق‌العاده این ویروس در میان یك‌میلیون انسان در یک دوره چهارماهه به جهانیان ثابت کرد که دوباره نیز چنین شیوع و عالم‌گیری‌­ای عمدی یا طبیعی در جهان دور از انتظار نیست، چرا که چنین شیوعی به پهناوری 200 کشور تاکنون در جهان رخ نداده است. از این رو زین پس هیچ نوعی از بشر، چه از نوع غربی و چه شرقی، چه جهان اولی و چه جهان‌سومی، خود را از امراض عالم‌­گیر در امان نمی‌داند، چرا که کمتر انسان و دولتی در دنیا هست که دشمنی نداشته باشد و زمینگیر شدنش منافعی برای دشمنش به وجود نیاورد، به خصوص که دسته‌­بندی دوست و دشمن در دنیای جدید توسط معادلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تعیین می‌­شود؛ معادلاتی که نظم نوین جهانی در ایجادشان موثر بوده، هست و خواهد بود.

صاحب‌خبر -

نظم جدید، دنیای جدید
کمتر سیاستمداری این فکر از مخیله­‌اش می­‌گذرد که در عصر ارتباطات روزی باید برای قطع اجباری ارتباطات برنامه­‌ریزی قهرآمیز کند. اقتصاد جهانی هم که با ترویج نسل­‌های جدید فناوری به‌خصوص هوش مصنوعی و اینترنت، در حال برنامه‌­ریزی برای یک جهش بزرگ بود حالا با رکودی مواجه شده است که پایان این رکود معادلات اقتصاد جهانی را دچار تزلزل­‌های مهم خواهد کرد و البته هستند صنایعی که شاید دیگر جهان پس از کرونا را نبینند. شاید بتوان معادلات به‌وجودآمده در جهان جدید را حول محور نظم جدید اجتماعی ساماندهی کرد؛ نظمی که اقتصاد، فرهنگ و سیاستِ خود را دارد و تاکنون برایش اندیشه‌­ای خلق نشده است. نظام قدرت در نظم اجتماعی جدید مدل و ساختار خود را دارد و حکمرانی در نظم اجتماعی جدید مختصات خود را سازماندهی خواهد کرد.

دین‌­گرایی جمعی
یکی از پدیده‌­هایی که در دوره پدید آمدن کرونا نگاه جهانیان را به خود معطوف کرد، شگفتانه «بازگشت خدا» بود؛ خدایی که شاید تاکنون در نظریه­‌های مدرن ساعتی را ساخته بود تا رهایش کند، حالا برگشته است تا مدل جدیدی از تقدیس و عبادتش را نظاره‌­گر باشد. خدایی که حجاب مدرنیته دیدگان بشر جدید را از دیدنش عاجز کرده بود، اما از کار افتادن بخشی از این ساعت دوباره به یاد انسان فراموشکار انداخت که معادلاتی که در بستر اومانیسم حل کرده است، حالا دچار یک خطای محاسباتی فاحش شده، چراکه تمام توان و قدرت بشری به‌کار گرفته شده که در مقابل ویروسی بایستد ولی هر روز عاجزتر از دیروزش می­‌شود؛ تا به آنجا که بسیاری معتقدند جهان­‌زیست انسان قرن 21 را می‌­توان به قبل و بعد از کرونا تقسیم کرد. پدیده رایج عبادت خدای فراموش‌شده به‌خصوص در تمدن غرب با ماهیت جدیدی هم بروز کرده است؛ شاید روزی نیست که خبرگزاری‌های دنیا اجتماع مردمی را نشان ندهند که در حال عبادت دسته‌جمعی با هم هستند؛ البته به روش­‌های کرونایی. مردم مصر بربام خانه­‌هایشان الله‌اکبر 
می‌­گویند، ایتالیایی‌­ها با هم در بالکن خانه­‌هایشان دعا می­‌کنند، در فلسطین و الجزایر مردم در یک نقطه جمع می­‌شوند که با هم دعا کنند و در ایران مردم برای جمع‌­خوانی ادعیه و اذکار در یک ساعت با هم توافق می‌­کنند. انسان تنهای مدرن حالا دین­داری جمعی را تمرین می­‌کند؛ مساله‌­ای که تا قبل از کرونا سیاست مدرن و سکولار بر فردیت آن اهتمام داشت و بر تکفیر کلیه اجتماعات و نمادهای اجتماعی تاکید می­‌کرد.

از بین رفتن شکاف میان دولت و حاکمیت
کرونا در ایران نشان داد که فقط وقتی می­‌شود با شگفتانه­‌های جدید مواجه شد که تمام ظرفیت­‌های کشور دست در دست هم پای کار باشند. بسیج، سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و دیگر نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، آستان‌های مقدس، ستاد اجرایی فرمان امام و... وقتی پای کار آمدند، کشور توانست پیک اصلی شیوع کرونا را پشت سر بگذارد؛ برنامه اقدام مشترک داخلی که می‌­توانست در دیگر موضوعات اساسی کشور نیز در سالیان اخیر در صورتی که امکانش توسط دولت فراهم می­‌شد، محقق شود. به عبارت بهتر کرونا نشان داد که در سال­‌‌های‌اخیر چقدر فرصت­‌های خوبی در مشارکت دادن توانمندی‌­های کشور برای حل معضلات مردم معطل مانده است.

اهمیت پیدا کردن برنامه و سیاست­‌گذاری
کرونا و نحوه مواجهه با آن نشان داد که نظریه‌پردازی­ه‌ای صرفا دانشگاهی و مطالعات کاملا تئوریک، چالش حکمرانی جدید است. کرونا به عنوان یک پدیده شگفتانه جهانی نشان داد که در حوزه علوم انسانی دچار معضل جدی هستیم و این حوزه غرب‌زده در هنگامه­ اجرایی شدن به‌واسطه ترجمه‌­ای و تقلیدی بودنش هیچ کارآمدی ندارد. مدل اصیل غربی مواجهه با علوم انسانی در شرایط بحرانی کرونا نتوانست جلوی مخاطرات این حوزه را در غرب بگیرد؛ چه برسد به ترجمه دسته چندمی و سلیقه‌­ای از آن در ایران که با مفهوم غربی آن نیز فاصله معناداری دارد. سیاست، اقتصاد، روان‌شناسی، اخلاق، مردم‌­شناسی و به عبارت مختصر، کلیه علوم تحلیلگر اجتماع و انسان در غرب در برابر کرونا سر فرود آورد. حال بنگرید به شیوه و مدل سیاست‌گذاری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران که برگرفته از همین نگاه وارداتی است. نگاهی که شاید تا قبل از کرونا اندک رمقی در خود 
می‌­دید ولی کرونا ضعف ذاتی‌­­اش در مدیریت اجتماعی­ را به‌وضوح پدیدار کرد. حال سوال اینجاست که مدل غربی سیاست­‌ورزی که در امتحان کرونا در نظم قدیم جهانی مردود شده، چگونه قرار است در سیاست­‌ورزی نظم جدید جهانی نقش ایفا کند؟

مشارکت میدانی مردم
کرونا به جهانیان ثابت کرد که برای مقابله با شگفتانه‌­های جدید، شاید دیگر نظام بوروکراتیک حکمرانی مرسوم نتواند موثر باشد. شاید زمان آن رسیده است که مدل مشارکت مردم در حکمرانی تغییر کند. شاید سیاست باید نقش سیاست­‌گذاری و حاکمیت ایفا کند و میدان­‌دار حل مساله، خود مردم باشند. ایران نشان داد که تا مردم پای کار نیامدند و 70 میلیون نفر در طرح غربالگری اجتماعی شرکت نکردند، مبتلایان شناسایی نشدند، ضدعفونی معابر و میادین انجام نشده و حتی کمبود ماسک و مواد ضدعفونی جبران نشد؛ حتی بهترین برنامه­­‌ها و تولیدات رسانه‌­ای برای سرگرم کردن مردم و التیام‌بخشی به روح خسته‌­تر از جان مردم توسط خود مردم تولید و بازنشر شد. میدان­‌داری مردم برای کمک به محرومان نیز چشمگیر بود. بار کمک به بسیاری از محرومان و مستضعفان به دوش خیریه­‌های محلی مردمی بود و فضای مجازی در این دوره به کمک جهادگران این عرصه آمد. بخشیدن کرایه‌های منازل و مغازه‌­ها نیز اتفاق نادری بود که شاید برای اولین بار در دنیا در ایران اتفاق افتاد و مدل خوبی از مشارکت مردم در حل معضلات اجتماعی را رقم زد. مشارکت مردم در حکمرانی پساکرونا یکی از مهم­‌ترین تجربیاتی بود که برای کشور به دست آمد.

عمل‌گرایی در سیاست­‌ورزی
حال از مشکل ماهیت سیاست­‌ورزی که بگذریم، نحوه اجرایی و عملیاتی شدن سیاست­‌ها نیز از نقاط چالش‌برانگیز کرونا در ایران بود. نداشتن نقشه و توان عملیاتی کردن یک سیاست ملی و پای کار نبودن تمام اعضا و جوارح دولت در اجرایی کردن یک سیاست ملی در دوره بحران نیز از مسائلی بود که آموزگاری کرونا به ما آموخت. دولتی که یک رزمایش موفق ملی برگزار نکرده بود، در یک جنگ تمام‌عیار نیز نتوانست چابک و به‌موقع عمل کند و تقریبا
20 روز فرصت قرنطینه و اجرایی کردن طرح فاصله‌­گذاری اجتماعی را دیرتر عملیاتی کرد. زمانی که در صورت استفاده از آن قطعا چشم‌­ا‌‌‌نداز بهتری در مدیریت کرونا در مقابل کشور قرار داشت.

از جنگ قدیم تا جنگ جدید
آخرین بحران ملی که اینچنین کشور را به خود دچار کرد، جنگ تحمیلی هشت‌ساله با صدام بود؛ جنگی که بیش از 30 سال از پایانش گذشته است، یعنی نیمی از جامعه جوان ایرانی آخرین بحران ملی که ایران با آن مواجه شده بود را ممکن است اصلا به یاد نیاورند. از این رو شگفتانه کرونا از یک جهت برای جوانان این مرزوبوم تجربه جدیدی بود تا تجربه­‌ای نو از تحمل مشکلات داشته باشند و بفهمند همیشه در بر یک پاشنه نمی­‌چرخد. همچنین پیچید­گی این ویروس عالم‌­گیر سبب شد تا سیاست‌­ورزان کهنه‌­کار به این ادراک برسند که دیگر روش­‌های قدیم مواجهه با بحران­‌ها کارکرد امروزی ندارد و الان سامانه‌ها، استارت‌آپ­‌ها و ابزارهای دیجیتال، کنترل و مدیریت بحران 
می‌کنند و ابزار محوری برخورد با مشکلات نوین هستند؛ ابزاری که نسل جوان کشور امکان بهره‌برداری از آن را به مراتب بیشتر از نسل اولی­ه‌ای انقلاب بلدند. به عبارتی اگر جوان ایرانی بتواند از سردرگمی و پیچیدگی ترسیم تصویر بزرگ اتفاقات جهان با نظم جدید به سلامت بیرون آید، حتما چابکی در تصمیم­‌گیری و تصمیم‌­سازی و قدرت اجرایی و هوشمندی‌­­اش در شرایط پساکرونا بیشتر به کار کشور خواهد آمد. این خصوصیات قطعا در کنار قدرت هدایت و راهبری مدیران دیروز و صاحبان تجربه امروز به دست خواهد آمد.

رنگ باختن دروغ‌­انگاری درباره سیاست­‌های ایران
مجموعه وقایعی که در سال 98 اتفاق افتاد، این انگاره را در ذهن بخشی از مردم ایران به کمک رسانه‌­های عبری، عربی و غربی حقنه کرد که جمهوری اسلامی ایران در بیان واقعیت‌های کشور به مردم دروغ می‌گوید و این ذهنیت را ایجاد کرد که باید برای دریافت واقعیت­‌ها به کانال­‌های غیرایرانی رجوع کنند. میزان رجوع ایرانیان به شبکه‌های خارجی در 6 ماهه دوم 1398 نیز موید این واقعیت تلخ است. ذهنیت خطرناک دروغگو بودن حاکمیت سبب فاصله رسانه‌­ای بخش قابل توجهی از مردم از حاکمیت شده بود. این خط رسانه‌­ای توسط معاندان انقلاب در روزهای ابتدایی اپیدمی نیز پیگیری می­‌شد، اما تایید سازمان بهداشت جهانی از تعداد مبتلایان در ایران آب سردی بر این ذهنیت­‌سازی مجازی ریخت. رشد نجومی تعداد مبتلایان در آمریکا و اروپا و غافلگیری شبکه بهداشت و درمان این کشورها در مواجهه با حجم گسترده مبتلایان نشان داد که همین مدعیان راستگویی و صداقت چقدر در بیان حقایق به مردم‌شان فریبکارانه عمل کردند.

تغییر هژمونی قدرت
مجموعه اتفاقاتی که در این چهار ماه از شیوع کرونا رخ داد، به خوبی این تصویر را در جهان ایجاد کرد که مدعیان جاه‌­طلب قدرت جهان، چقدر در مواجهه با بحران­‌های نوین حقیرند و این مستکبران همیشه تاریخ که در اداره سرزمین­‌های خودشان عاجزانه عمل کرده‌اند، نمی‌­توانند مدعی دفاع از صلح و ثروت جامعه جهانی باشند. شیوع غیرقابل مهار کووید-19 در آمریکا و اروپا که در اندک زمانی هژمونی قدرت غرب را به چالش کشید، خط بطلانی بر نظام تک‌قطبی جهانی بود. نایاب شدن ماسک و مواد ضدعفونی، فقدان مواد غذایی اولیه و حتی کمبود دستمال توالت نقطه عطف تاریخ امپراطوری آنگلوساکسونی است؛ تاریخی که پر است از یک قرن تعدی، تجاوز، قتل و غارت جهانیان برای خلق آرمان‌شهر غربی و آرامش پوشالی برای انسان غربی که حالا مردمش در صف­‌های طویل هایپرمارکت‌­ها با هم سر تامین مواد اولیه مایحتاج زندگی‌شان می­‌جنگند و بی‌خانمان‌هایشان مجبورند با فاصله از هم در خیابان شب­‌ها را به صبح برسانند.
و اما تصویر جدیدی که جهان از چین و روسیه در برخورد با کرونا دید، تصویر ظهور قدرت­‌های جدیدی است که به‌راحتی بر جایگاه قدرت بلامنازع قرن اخیر -آمریکا- تکیه خواهند زد؛ قدرت­‌هایی که رویکرد ضدآمریکایی­‌شان این امکان را برای انقلاب اسلامی نیز فراهم خواهد کرد که در کنار این قدرت‌های نوظهور در عین استقلال و هویت کامل به اهداف بلند انسانی و اسلامی‌­اش بیندیشد و فارغ از هرگونه وابستگی به غرب و شرق، تکیه­‌گاه محرومان و مستضعفان عالم باشد.

وظیفه انقلابی
استقلال و خوداتکایی یکی از دستاوردهای مهم ویروس کرونا برای ایران اسلامی بود. همین اتکا به توان داخلی توانست مهار دوره پیک بحران را برای ما به ارمغان بیاورد. سیاست بهنگام تولید نیازهای اساسی کشور به‌خصوص در حوزه­‌های بهداشتی و درمانی نشان داد که اگر بخواهیم و خود را در شرایط سخت احساس کنیم، می‌­توانیم حتی جلوتر از برخی کشورهای مدرن غربی نیازمان را برطرف کنیم. مشارکت دادن تمام ظرفیت­‌های کشور در سیاست­‌گذاری‌­های اقتصادی و اجتماعی، سیاستِ تجربه­‌شده‌­ای بود که باید در دوره پساکرونا محور مواجهه با نظم جدید جهانی تلقی شود. استفاده محوری از ظرفیت­‌های خودجوش جوان و مردمی، سیاست بنیادینی است که باید در قالب یک سیاست بالادستی برای حل مشکلات کشور بروز و ظهور پیدا کند و خلاقیت جوانان به همراه نیروی خارق‌العاده جوانی به کمک امر مقدس خوداتکایی اقتصادی و اجتماعی کشور بیاید. مدل خوداتکایی مردم با محوریت جوانان، 
نسخه‌­ای است که باید همچون ویروس کرونا ابتدا در منطقه و پس از آن برای تمام محرومان و مستضعفان جهانی تکثیر شود تا ایران اسلامی را در نظم جدید به سمت یک قدرت جهانی حرکت دهد.

نظر شما