خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۷ فروردین ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
[آقاي غلامرضا آقازاده]، وزير نفت آمد. گزارشى از وضع نفت و گاز و پتروشيمى داد و اظهار اميدواري كرد كه پس از بهرهبردارى از پتروشيمى اراك، درآمد ريالى به حدى برسد كه ديگر نيازهاى ريالى نداشته باشند. براى سفر به جمهورىهاى تركمنستان و اُزبكستان و جلسه اوپك مذاكره شد.
آقايان [فريدون] قاسمى، نماينده ورزقان و [علي كرم] محمديان، نماينده ايلام كه رد صلاحيت شدهاند براى استمداد آمدند. دكتر [ابراهيم] سنجقى آمد و تز دكتراى خودش را كه در مورد استراتژى دفاعى است، آورد. شوراى مركزى نهضت سوادآموزى آمدند. گزارش برنامه سال جديد را دادند و قول كمك گرفتند.
آقاى [محسن] قرائتى آمد و از رونق گرفتن نماز جماعت در مدارس و ادارات گفت. ظهر عفت، محسن و بچههايش آمدند. با هم ناهار خورديم. عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. سياست تدوين برنامه پنجساله دوم در دستور بود كه ناتمام ماند.
امروز مهدى از استراليا تلفن كرد و گفت منافقين به سفارت حمله كرده و شيشه شكستهاند. گفتم خودش احتياط كند. امروز اغلب كشورهايى كه منافقين در آنجا به سفارتخانههاى ما حمله كردهاند، قول پيگيرى دادند و عذرخواهى نمودند. گزارشهايى از تلفات وسيع منافقين رسيده، ولى مبهم است.
آقاى ميرمحمد صادقى، مديرعامل شركت شاهد آمد و گزارشى از عملكرد شركت داد. حدود صد و چهل هزار فرزند شهيد در اين شركت، سهامدار هستند. اكنون ارزش اسمى سهام، سه و نيم ميليارد تومان است، ولى ارزش واقعى آن حدود چهارده ميليارد تومان و درآمد و هزينه سالانه شركت، حدود سى ميليارد تومان است.
سال ۱۳۷۲
بهورزان نمونه، به مناسبت روز بهورز آمدند. [دكتر رضا ملكزاده]، وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي گزارش داد. جوايز نخبگان را دادم و صحبت تشويقآميز نمودم.
در پايان مذاكرات، همراه با [آقاي ماهاتير محمد]، نخست وزير مالزى به ساختمان تشريفات نهاد [رياستجمهوري] رفتم و دقايقى مذاكره كرديم؛ در برنامه نبود و خيلى از اين اقدام خوشحال شدند.تحت تأثير فولاد مباركه و وضع شهر اصفهان قرار گرفتهاند.
شوراى تبصره 55 براى آیيننامه كيفيت تصويب طرحها و توزيع اعتبارات جلسه داشت. عصر شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. چند مصوبه داشتيم. اخوى محمد، [رييس سازمان صداوسيما] آمد. قرار شد دعوت شبكه سي ان ان آمريكا را براى شركت در سمينار نپذيرد.
سال ۱۳۷۳
امروز به خاطر جلو افتادن هلال شوال، [به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع)] تعطیل بود. در خانه بودم. عفت به قم رفت و ساعت دوازده شب برگشت و کلی تعریف داشت. ظهر بچهها آمدند و عصر رفتند؛ مطابق معمول، کلی ظرف نشسته و شلوغی به جای گذاشتند.
مهدی هم از سفر ترکمنستان برگشته بود. گزارش مذاکرات و تفاهم ایران و ترکمنستان و روسیه و ترکیه را داد. برای عبور خط لوله گاز ترکمنستان از خاک ایران به سوی ترکیه و اروپا و... یاسر و محسن و خانوادهاش نبودند.
مقداری از وقتم، صرف تنظیم کتابخانه و قرائت بولتنها شد. در گزارشها تندتر شدن رفتار آمریکا نسبت به کره شمالی بر سر ساخت بمب اتمی و همچنین شکستن حلقه دفاع مسلمانان در گوراژده بوسنی و هرزگوین مهم است.
سال ۱۳۷۴
پیش از اذان صبح، با صدای مرغان نغمهخوان باغ بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. تا ساعت هفتونیم گزارشها را مطالعه کردم و اخبار رادیوهای بیگانه را گوش دادم. در مورد حوادث اسلامشهر بزرگنمایی میکنند. به فرودگاه رفتیم. به سوی محل سد کارون ۳ پرواز کردیم. در راه آقایان [بیژن نامدار]زنگنه، [وزیر نیرو] و [محمدحسین] مقیمی، استاندار [خوزستان]، توضیح میدادند. در محل سد، آقای [حبیبالله] بیطرف، مجری طرح، توضیح داد. از کارهای انجام شده برای جادههای دسترسی و... بازدید کردیم و با انفجاری عظیم برای اجرای بدنه سد، رسماً کار اجرایی بدنه آغاز شد.
۲۰۵ متر، ارتفاع سد و نزدیک سه میلیارد مترمکعب، ظرفیت مخزن و قدرت تولید، سه هزار مگاوات برق و با صدو چهل میلیارد تومان هزینه ریالی و دویست وهشتاد میلیون دلار هزینه ارزی، این سد ساخته میشود. در جمع مدیران، آقای زنگنه، [وزیر نیرو]، توضیحات داد و من صحبت دلگرمکننده داشتم.
به سوی شهر ایذه پرواز کردیم. اجتماع عظیم مردم ایذه، بیش از انتظار بود. خیلیگرم و پُرشور و با سرودی دلنشین، به سبک بختیاری و هوسهمردان و زنان و گرداندن دستمالها بالای سر زنان. امام جمعه و نماینده، خیرمقدم گفتند و من صحبتهای امیدوارکننده و تشکرآمیز داشتم. بلافاصله به سوی مسجدسلیمان پرواز کردیم و از فضا
دانشگاه آزاد اسلامی ایذه را دیدیم. در همان مراسم، اسناد هزاران هکتار مراتع را به مرتعداران دادم. در راه، [آقای غلامرضا فروزش]، وزیر جهادسازندگی، دربارة کارهایش توضیح داد.
در مسجدسلیمان، آقای محسن رضایی و ارتشیها و هوانیروزیها خیرمقدم گفتند و پدرپیر آقای رضایی، به سادگی یک بختیاری پیشاپیش بود. بلافاصله به سوی محل اجتماع رفتیم. کیلومترها از میان صفوف مردم گذشتم؛ خیلیگرم و عطوفانه استقبال کردند. تعجب است، از این همه محبت!
در اجتماع مردم، بچهها سرود خواندندو [آقای سیدقاسم یعقوبی]، امامجمعه و [آقای ناصر سهرابی]، نماینده و آقای [محسن] رضایی خیرمقدم گفتندو مردم فوقالعاده گرم و عطوفانه برخورد نمودند و نسبت به آقای رضایی هم خوب احساسات ابراز کردند. من هم سخنرانی گرم و پُروعدهای، به خصوص برای ایجاد اشتغال از طریق توسعه مزارع زیتون و کاردستی و دامداری و تکمیل جاده مسجدسلیمان ـ شهرکُرد کردم. شهر به خاطر تمام شدن فعالیتهای نفتی و نشت گازها از زیر زمین به سطح زمین و پوسیدگی لولههای آب و بیقوارگی شهر که در یک دوره طولانی، گسترده شده و اشغال نقاط خوب توسط ارتش، مشکل دارد.
ناهار در میهمانسرای وزارت نفت خوردیم. بعد از نماز و استراحت به سوی سد کارون گدارلندر [مسجدسلیمان] که با اعتبارات ژاپن ساخته میشود، حرکت کردیم. تونلهای انحراف آب ساخته شده و برای ساخت بدنه و نیروگاه آماده میشوند. اعتبار نیروگاه به خاطر فشار آمریکا تأخیر دارد. بنا است دو نیروگاه هزار مگاواتی ساخته شود؛ یکی با وام ژاپن و دیگری با هزینه خودمان. سفیر ژاپن هم آمده بود. از تونلها با ماشین عبور کردیم؛ خیلی عظیم است. در اجتماع حضار، آقای زنگنه گزارش داد و من صحبت مفصلی دربارة اهمیت کارهای سدسازی داشتم.از لوح افتتاح، پرده برداشتم. با انفجار، مرحله جدید را شروع کردند.
به سوی شوشتر پرواز کردیم. در راه در منطقه عقیلی در شمال شوشتر فرود آمدیم. گزارش مهم یکپارچهسازی پنج هزار هکتار توسط مدیرکل کشاورزی داده و پردهبرداری شد. کار مهمی است؛ محصول را سه برابر کرده. مردم روستاهای اطراف با احساسات گرم، جمع شده بودند. برایشان صحبت تشویقآمیز کردم.
پرواز کردیم. در کنار اجتماع مردم در شوشتر جدید، کنار استادیوم فرود آمدیم. اجتماع خیلیعظیم و پُرشوری بود. سرود جالبی توسط بسیجیها خواندهشد. [آقایسیدمحمدحسن آلغفور]، امامجمعه و [آقای ذبیحاللهکریمی]، نماینده، خیرمقدم گفتند و من صحبت کوتاهی کردم که به خاطر غروب، کوتاه و فهرست شد. از ستایش از مردم شوشتر و وعدههای امیدوارکننده حرف زدم.
به سوی اهواز پرواز کردیم. در راه، مدیر واحد شعیبیه نیشکر توضیح داد. از فضا اراضی طرح را دیدیم؛ خیلی خوب است. هر هکتار، نزدیک به یک میلیون تومان هزینه میبرد. پیمانکار آن وزارت دفاع است.
سرشب، هنرمندان استان خوزستان آمدند. به صورت تواشیح، اشعاری در وصف من و شعری برای فلسطین خواندند. آقای [محمدرضا] موالیزاده، نماینده اهواز، صحبت کرد و خیرمقدم گفت. من در اهمیت هنر و هنرمند متعهد صحبت کردم. سپس با چند پیرمرد، از بقایای مجاهدان جنگ جهانی دوم که با انگلیسیها جنگیدهاند، ملاقات کردم. هدیهای به آنها دادم.
با علما و روحانیت خوزستان، ملاقات گرمی داشتیم. آقای [موسوی]جزایری، [امام جمعه اهواز]، صحبت مفصلی کرد و من هم مفصلتر حرف زدم و تحلیلهایی برای روشنی افکارشان ارایه دادم.شام خوردیم و ساعت دوازده شب به مقر آمدم. خاطرات را نوشتم و اخبار ساعت دوازده را گرفتم و ساعت نیم بامداد خوابیدم. محسن هم از تهران آمد و گزارشها را آورد.
سال ۱۳۷۵
در منزل بودم. بیشتر وقت به مطالعه تاریخ تمدن هند گذشت. مقداری هم عفت از مسائل سفرش گفت؛ مراجعات به پزشکان در لندن که هنوز اثری نداده و جلسه کنسرت [عبدالحسین] مختاباد در لندن که بیجهت فاطی هم آنجا چند کلمهای صحبت کرده است. از سفرشان به لیبی و از ملاقاتش با سرهنگ [معمر] قذافی در لیبی که قذافی از پیشرفت ایران و فعالیت خوب سفیر ما و توسعه روابط و روشهای ما در دوران تحریم لیبی، تشکر کرده و نیز از مواضع شجاعانه و همراه با تدبیر من در مصاحبه اخیر با رسانههای خارجی که [شبکه تلویزیونی] سیانان آن را مستقیم پخش کرده، ستایش نموده نیز گفت. به من پیغام داده که برای گرفتن مقداری سلاح که در سودان دارند و دولت سودان حاضر نیست آنها را تحویل دهد، به او کمک کنیم. گفته سلاحها را از چین خریدهاند و با شروع تحریم لیبی، از طریق سودان ارسال شده، ولی سودانیها در امانت خیانت کردهاند. در گزارشها تشنج در روابط دو کره شمالی و جنوبی مورد توجه است.
سال ۱۳۷۶
در راه دفتر، براى تصميمگيرى در مورد سالن محل برگزارى اجلاس سران كشورهاى اسلامى، از محل اقامتگاه سعدآباد و محل كنفرانسهاى صداوسيما و از سالن بزرگ وزارت كشور بازديد كرديم؛ هر يك مزيتى دارند. قرار شد، پس فردا براى انتخاب جلسهاى داشته باشيم.
بهورزان نمونه از سراسر كشور آمدند. دكتر [علیرضا] مرندى، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] گزارش داد و جوايز هفت نفر از نمونههاى ممتاز را داديم. سپس دربارة اهميت بهداشت و خانههاى بهداشت و توجه به روستاها صحبت كردم. [آقای علی دانش منفرد]، استاندار استان مركزى آمد. گزارش توفيقاتش و وضع منظم استان را داد و اصرار داشت كه به آنجا سفر كنم.
اخوى محمد، [معاون اجرایی رییسجمهور] آمد. گزارش سفرش به عربستان براى عمره را داد؛ میهمان آنها بوده. راجع به انتخابات [ریاستجمهوری] صحبت شد. به مضمون بيانيه [حزب]كارگزاران [سازندگی]، براى تأیيد آقاى [سیدمحمد] خاتمى انتقاد دارد كه زيادى از او تعريف شده و دربارة تقسيم ارزها و مسایل ديگر نيز حرف زد.
آقاى [حمید] ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] آمد. گزارشى دربارة طرح تربيت نيروهاى متخصص و جوان به تقاضاى تحصيلات دانشگاهى كه بيش از نياز كشور است و نيز طرح كنترل ساختمانهاى زياد دولتى را آورد.
عصر [آقای محمد فروزنده]، وزير دفاع و معاونان آمدند. راجع به خريد نيازهاى حساس از روسيه نظر خواستند و تقاضا داشتند كه ساخت هواپيماى جت را به وزارت دفاع واگذار كنيم؛ وزارت صنايع اصرار دارد كه به آنها بدهيم. در جلسه هیأت دولت چند مصوبه داشتيم؛ منجمله تعيين حقوق مديران ارشد و تعيين ضريب حقوق كاركنان دولت و اساتيد دانشگاهها.
شب میهمان رهبرى بودم. دربارة سفرهاى ايشان و من در ايام عيد صحبت كرديم و سفر من به عربستان سعودی براى حج؛ به نظر واحدى نرسيديم كه فعلاً مصحلت نيست. دربارة مسأله ادعاى عربستان در مورد حضور يك نفر از متهمان انفجار الخُبَر در ايران و احتمالهاى عكسالعمل آمريكا و نيز دربارة مسایل انتخابات و مجمع تشخيص مصلحت و دبير مجمع صحبت کردیم كه قرار شد دكتر [حسن] حبيبى باشد. ديروقت به خانه رسيدم
نظر شما