شناسهٔ خبر: 39166889 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

پس از کرونا، آیا ما همانی که هستیم خواهیم بود؟

آیا آمریکا بعد از پشت سرگذاشتن این همه گیری، می تواند دقیقا به همان جایی که بوده بازگردد؟ به نظر می رسد بحران ویروس کرونا یکی از آن رخدادهای دوران سازی باشد که شخصیت کشور و مسیر جمهوری ما را دگرگون خواهد کرد.

صاحب‌خبر -

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: «بستگی دارد آقا، وقتی مردی می داند که دو هفته دیگر به دار آویخته خواهد شد،  ذهنش به شکل شگفت انگیزی متمرکز می شود.»- ساموئل جانسون
همین حرف را می توان در مورد انسان ها، همچنین در مورد ملت ها زد.
روز دوشنبه دکتر دبورا بریکس هماهنگ کننده  کاخ سفید در موضوع ویروس کرونا پیش بینی کرد که حدود 100 تا 200 هزار آمریکایی جان خود را در اثر این همه گیری از دست بدهند، «اگر تمام کارها را تقریبا بی نقص انجام دهیم.» او با برآورد دکتر آنتونی فوسی موافق است که اگر «هیچ کاری انجام ندهیم»، تعداد جان باختگان آمریکایی ممکن است به 2 میلیون و 200 هزار نفر برسد.
این رقم دو میلیون  تقریبا دو برابر مجموع کسانی است که در تمام جنگ های ما از زمان انقلاب آمریکا تا جنگ داخلی، جنگ های جهانی اول و دوم و جنگ های کره و ویتنام کشته شده اند.
فکر کردن به این رقم، به راستی ذهن انسان را به شکل شگفت انگیزی متمرکز می کند.
اکنون به این دروی هم وطنانمان با داس مرگ بلایی را که بر سر بازار می آید نیز اضافه کنید؛ بلایی شدیدتر از فروپاشی سال 1929 و رکودی به سبک دهه 1930. تحلیلگران وال استریت از کم شدن 30 درصدی تولید ناخالص داخلی ما و رسیدن نرخ بیکاری به 35 درصد سخن می گویند.
تنها گذر یک ماه چه تفاوتی می تواند در شرایط به وجود آورد.
روز سوم مارس، در آن سوپر سه شنبه، سر ما به 14 رقابت انتخاباتی گرم بود، بعد از آنکه جو بایدن با پیروزی خیره کننده خود در کارولینای جنوبی، نوار پیروزی های مکرر سناتور برنی سندرز را در آیوا، نیوهمپشایر و نوادا پاره کرده بود.
آنچه که ماه مارس 2020 به همراه آورد و چیزی که به ظاهر خبر از آن می دهد، یک دریا تغییر در تاریخ آمریکا است، یک نقطه عطف، رویدادی که پس از آن هیچ چیز، هیچ گاه دوباره به جایی که بوده باز نخواهد گشت.

آیا آمریکا  بعد از پشت سرگذاشتن این همه گیری، می تواند دقیقا به همان جایی که بوده بازگردد؟ به نظر می رسد بحران ویروس کرونا یکی از آن رخدادهای دوران سازی باشد که شخصیت کشور و مسیر جمهوری ما را دگرگون خواهد کرد.
فکر کنید ببینید ظرف سه هفته چه اتفاقاتی رخ داده است.
حزب جمهوریخواه، حزب دولت کوچک و بودجه های متوازن، تنها با یک رای مخالف یک لایحه اضطراری 2 تریلیون دلاری را مورد تصویب قرار داد. اکنون صحبت از یک لایحه 2 تریلیون دلاری دیگر و این یکی برای زیرساخت هاست.
سپس تنها ظرف یک ماه سنا و رئیس جمهور بودجه فدرال را تا 50 درصد افزایش دادند و به دنبال دو برابر کردن این افزایش هستند.
چند سال بود که دمکرات ها زنگ های هشدار را نسبت به دست درازی های ترامپ در اختیارات سایر قوای حکومتی  به صدا درآورده بودند. اکنون دمکرات ها می خواهند بدانند که چرا ترامپ با یک حکم ریاست جمهوری اقتصاد را تعطیل نکرده و از قدرت های دیکتاتوری نهفته خود برای این استفاده نکرده تا به شرکت های آمریکایی دستور دهد نیازمندی های بیمارستان های کشور را تولید کنند.
دمکرات هایی که مدت ها بود ترامپ را به بیگانه هراسی و نژادپرستی متهم می کردند چون تلاش داشت مرزها را به روی مهاجرانی که به طور غیرقانونی وارد کشور می شوند ببندد، اکنون در حالی که ترامپ درهای آمریکا را به روی جهان می بندد سکوت پیشه کرده اند.

مدافعان آزادی مطبوعات مبتنی بر متمم اول، اکنون خواستار آن می شوند که شهادت های کاخ سفید از تلویزیون پخش نشود چرا که رئیس جمهور با این کار خود تبلیغات و دروغ پراکنی می کند. مشکل چیست؟ چون مردم این برنامه ها را تماشا می کنند و چیزی را که رسانه ها فکر می کنند مردم نباید ببینند، می پذیرند.
اگر مردم در یک بحران باورهای دیرینه شان را به این سرعت و سهولت دور بریزند، چقدر طول خواهد کشید تا باور اعتراف شده شان به خود دمکراسی را ثابت کنند؟
رئیس جمهور فکر می کند که این رکود شکل پیروزی دارد، رکودی که وقتی اقتصاد  به پایین می خورد و رو به بالا برمی گردد، رشد خواهد کرد، شبیه سال 1946 وقتی که از تقاضای فروخورده  در نتیجه جنگ جهانی دوم مهار برداشته شد و آمریکا شروع به  بیرون ریختن اتومبیل ها و کالاهای مصرفی کرد، درست به همان سرعتی که سلاح های جنگی را تولید می کرد.
شاید. اما  به من سرکوفت بدبین بودن بزنید. ولی شما نمی توانید دوباره به خانه اول برگردید. رخدادهای خرد کننده ماه مارس  و به دنبال آن اتفاقاتی که در ماه های آوریل و می رخ می دهد، اثرات پایداری بر قلب ها و ذهن های این نسل خواهد گذاشت.
آن اشتهای زمانی سیری ناپذیر به کالاهای ساخت چین در مال ها؛ آیا واقعا آن اشتها بازخواهد گشت؟ آیا آمریکاییان بعد از ماه ها عمل کردن به «فاصله گذاری اجتماعی» در ارتباط با خانواده و دوستان خود، بار دیگر نسبت به ایمنی خود اطمینان خاطر کسب خواهند کرد و در ماه جولای در رستوران ها دور هم جمع خواهند شد؟
با مشاهده  تعداد رو به افزایش ملوانان آلوده به ویروس کرونا در ناو هواپیمابر تئودور روزولت در گوآم، آیا آمریکاییان آماده یک درگیری با چین خواهند بود؛ چینی که حتی در این  شرایط نیز بر ادعاهای خود نسبت به دریای جنوب چین پای می فشارد؟
آیا آمریکاییانی که از این بحران جان سالم به در می برند، اهمیتی خواهند داد که شیعیان مورد حمایت ایران بر عراق  سلطه پیدا می کنند یا سنی های مورد حمایت عربستان در یمن غالب می شوند؟

اگر ماه مارس این ملت را به همان شدت یازدهم سپتامبر شوکه کرد،  آنچه که در راه است می تواند حتی از این هم جدی تر باشد.
آیا این احتمال وجود دارد که میلیون ها کارگر بی کار شده، بدون پول نقد برای پرداخت یا یافتن دارو و ارزاق برای هفته ها یا ماه ها در داخل خانه ها بمانند؟
تمام این مجرمانی که زودتر از موعد از زندان های آلوده به ویروس آزاد می شوند، بدون هیچ راهی برای تامین نیازهای خودشان و خانواده هایشان، نسبت به هفته ها در خانه ماندن اجباری چه واکنشی نشان خواهند داد؟
آیا ام اس-13 و هزاران عضو آن و دار و دسته های رقیب آن که از فروش مواد مخدر زنده اند، خود را با این شرایط وفق خواهند داد؟
آمریکاییان در ماه مارس برای خانه ماندن خوب عمل کرده اند. آیا آنها در آوریل، می و شاید ژوئن هم همین کار را انجام خواهند داد؟ یا این سیستم همزمان با از راه رسیدن موج دوم ویروس در پاییز، به تدریج دچار فروپاشی می شود؟
 در آمریکا سنتی وجود دارد که مردم در زمان بحران دست به فداکاری می زنند. اما تقریبا همیشه عده معدودی وجود داشته اند که طرز تفکری شبیه به مردمی دارند که در ابتدای شیوع کرونا، به مناسبت از راه رسیدن بهار در ساحل فورت لودردیل گرد هم جمع شده بودند.
نویسنده: پاتریک بوچانان (Patrick Buchanan) مشاور ارشد پیشین سه رئیس جمهور که دوبار نامزد ریاست جمهوری از حزب جمهوریخواه شده است.
منبع: https://b2n.ir/245936 

انتهای پیام. 

نظر شما