به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی نوشته مسعود صادقی، پژوهشگر فلسفه و استادیار دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که در گروه مطالعات اخلاقی فضای مجازی مرکز ملی فضای مجازی تهیه شده است.
کرونا یا همان کوئید -۱۹ یک ویروس است؛ اما دیگر فقط یک ویروس نیست. اکنون بخشی از زندگی، بخشی از مرگ و حتی بخشی از تاریخ انسان است. این ویروس کوچک، تحولی بزرگ را در عالم رقم زده تا جایی که آشنایان، خویشان و حتی عاشقترینِ عاشقان هم مثل غریبهها با یکدیگر رفتار میکنند. از یکسو، معابد بوی الکل میدهند و از سوی دیگر، مقامات ارشد بزرگترین قدرتهای سکولار جهان برای غلبه بر آن دعا میخوانند. کسی چه میداند! شاید کرونا کلاً یا جزئا از بین برود، اما فرهنگ برساخته و زیسته افرادی که ترس از آن را با تمام وجود درک کردند هرگز از بین نرود.
برای من، کرونا یک پدیده فرهنگواره است؛ یک استعاره. معنای نزدیک و البته پیشپا افتاده این عبارت آن است که کرونا فرهنگ را هم تحت تأثیر قرار میدهد؛ از عادات غذایی گرفته تا ازدواج و طلاق و مسابقه و عیدانه و نماز و نیایش جماعت و جمعه، همه و همه را تحت تأثیر قرار داده و میدهد؛ تأثیراتی که برخی از آنها به سرعت به حال پیشین باز میگردند و برخی از آنها میمانند که بمانند، اما مقصود دقیق من از فرهنگواره بودن کرونا این نیست؛ یا فقط این نیست. ممکن است بگویید چرا کرونا را استعارهای از فرهنگ یا چیزی شبیه به آن میبینم؟ فرهنگ با این همه اهمیت، قداست و زیبایی چرا باید شبیه چیزی زشت و مهیب مثل ویروس کرونا باشد؟ پاسخ، ساده است. فرهنگ، همیشه زیبا نیست. آدمخواری هم بخشی از فرهنگ بخشی از ساکنان آمازون است. بریدن انگشتان دست هم بخشی از فرهنگ سوگواری در شرق آسیا است. چنانکه تیراندازی هم بخشی از فرهنگ شادی در غرب آسیا است! هر فرهنگی خوب نیست و هر چیزی که از جنس فرهنگ است، لزوماً پسندیده نیست. کشورها دیگر با فرهنگهای خود به هم حمله میبرند. حتی اسلحه هم بخشی از فرهنگ شده است؛ از شمشیرهای زینتی مردان یمنی گرفته تا تفنگهای شهروندان آمریکا و استرالیا.
کرونا یک استعاره و پدیدهای فرهنگواره است و به کمک آن میتوان به خوبی تأثیر فرهنگ بالاخص فرهنگ بد را ترسیم کرد. دستکم به ۷ معنای ذیل، کرونا یک استعاره گویا برای فهم فرهنگ بالاخص یک فرهنگ بد است:
۱. این ویروس هم در ماست و هم نیست. دقیقاً مانند فرهنگ. فرهنگ، چه خوب و چه بد، هم در درون و ذهنیت ما وجود دارد و هم در بیرون از ما. در ما هست اما فقط در ما نیست. در میان انسانهای و در جامعه هم دیده میشود.
۲. حضور این ویروس در برخی کمتر است و در برخی بیشتر. همه به یک اندازه آغشته / آلوده آن نمیشوند. برخیها بیشتر کرونایی میشوند و برخیها کمتر. دقیقاً مثل فرهنگ. همه انسانهای متعلق به یک فرهنگ، به یک اندازه تحت تأثیر آن قرار نمیگیرند. عوامل دیگری هم ذخیل است؛ از تربیت گرفته تا ژنتیک و حتی آب و هوا!
۳. این ویروس، بدون ما هم میتواند زنده بماند، اما با ما عمر بیشتر و در ما قدرت بالاتری خواهد یافت. این ویروس، مستقل از ما نیز میتواند به حیات خود ادامه دهد. اما اگر ما حامل آن باشیم، بیشتر تکثیر میشود. دقیقاً مانند فرهنگ. فرهنگها به راحتی نمیمیرند. اما اگر کسی حامل آنها نباشد در لابلای کتابها یا خاطرات حبس خواهند شد. این ما هستیم که میتوانیم یک فرهنگ را زنده کنیم یا آنرا روانه فراموشخانه تاریخ بسازیم.
۴. بود و نبود آن میتواند عامل بود و نبود بسیاری از عادات، رفتارها و حتی علایق ما شود. تاریخ معاصر جهان، به پیش و پس از کرونا تقسیم میشود. هیچکس نمیتواند ادعا کند بعد از فروکش کردن التهابات این ویروس، دقیقاً به همان زندگی پیش از کرونا بازخواهد گشت. خیلی از چیزها از ترس آن تغییر میکنند، اما پس از آن نیز ماندگار خواهند شد. دقیقاً مانند فرهنگ.
۵. کرونا هم فضای عمومی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و هم حریم خصوصی را. دقیقاً مانند فرهنگ. فرهنگی که فقط مختص به کوچه و خیابان و مناسبات رسمی و مراسمات عمومی باشد قطعاً یک فرهنگ نافذ و قوی نیست. فرهنگ یک انسان باید در شخصیترین احوال او نیز حضور داشته باشد.
۶.و یروس کرونا هم مفهومسازی میکند و هم برخی از مفاهیم را براندخته یا کمرنگ میکند. دقیقاً مانند فرهنگ. وقتی یک تغییر فرهنگی رخ میدهد با خود مفاهیم تازهای را در ذهنها به وجود میآورد. برخی از مفاهیم کهنه را نیز نابود میکند. آیا کرونا با جهان ما چنین نکرده است؟
۷. کرونا، هم میتواند قاتلی بیرحم باشد و هم میتواند فداکاریهای بسیاری را رقم بزند. دقیقاً مانند فرهنگ. از یک طرف افرادی را میبینیم که در هر ساعت به دست کرونا کشته میشوند یا افرادی به بهانه آن ثروتی بادآورده به جیب میزنند و از سوی دیگر افراد دیگری را میبینیم که برای کشف داروی آن تلاش میکنند؛ برای مراقبت از بیماران خود را به خطر میاندازند و..
بیش از حد از کرونا نترسیم. کرونا چیزی است شبیه پراید در ایران یا شبیه موشکهای عربستانی در یمن. درست است که بد است و خطرناک، اما چندان هم کشندهتر از رقبای خود نیست. کرونا فقط منوی مرگ را مفصلتر کرده و گزینهای جدید به فهرست بلندبالای آن افزوده است.
استعاره کرونا به ما امکانی نظری و عملی میدهد تا تأثیر همهگیر و نفسگیر فرهنگ را بهتر تحلیل کنیم. فرهنگهایی بوده و هستند که همان بلایی را بر سر انسان میآورند که کرونا میتوان بیاورد. اما چرا کسی از آنها نمیترسد؟ شاید چون بهداشت فرهنگی برای ما مهم نیست یا اصلاً نمیدانیم چیست. یا شاید چون مرگ اخلاق در حال تحقق است. عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی!
نظر شما