شناسهٔ خبر: 39079625 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

کارآفرینان اصفهانی| زنانی ‌که بار زندگی را تنهایی به دوش می‌کشند / ظرف‌های مینایی ‌وضعیت «مریم» را متحول کرد

گروه استان‌ها ـ زنانی هستند که بار زندگی را تنهایی به دوش می‌کشند؛ آنها همه چیز را از نو آغاز کردند و در این راه از هیچ سختی نهراسیدند تا به موفقیت رسیدند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، قصه پر فراز و نشیب زنان سرپرست خانوار با دیگر قصه‌ها زمین تا آسمان فرق دارد؛ آنها همه چیز را به تنهایی از نو آغاز می‌کنند، یا علی می‌گویند و زندگی فرزندان خود را سامان می‌دهند. زنانی که ما آنها با عنوان سرپرست خانوار می‌شناسیم در زندگی با مشقات و سختی‌هایی روبرو می‌شوند که با سختی‌های دیگر زنان متفاوت است، جنس این تفاوت شاید فقط در تنهایی آنها باشد اما همین تنهایی از آنها آدم‌های دیگری می‌سازد. آدم‌هایی که به ناچار باید بار یک زندگی را به تنهایی به دوش بکشند و صدایشان هم در نیاید تا مبادا کسی متوجه روزهای سخت آنها شود، مبادا فرزندان ناراحت شوند و روحیه‌شان را از دست بدهند؛ تا مبادا از پا در بیایند.

زنان سرپرست خانوار از همان زمان که دست روزگار سبب تنهایی‌شان می‌شود آستین همت بالا می‌زنند دست به کار ایجاد یک زندگی نو و تازه می‌شوند. برخی از آنها با حقوق مستمری همسر از دست رفته‌شان روزگار می‌گذرانند، برخی‌ها خود شاغل هستند و عده‌ای هم اول راهند و در جستجوی شغلی تا زندگی را سامان دهند.

زنانی که پس از، از دست دادن همسر به دنبال راهی برای امرار معاش هستند تعدادشان کم نیست؛ مریم زمانی یکی از همین زنان است؛ او 29 ساله بود که همسر خود را بر اثر یک حادثه از دست داد، از آنجایی که مستمری همسرش بسیار ناچیز بود و کفاف زندگی چهار نفره‌شان را نمی‌داد تصمیم گرفت دنبال کار برود؛ اما یافتن شغلی که از پسش بربیاد کار ساده‌ای نبود؛ آنطور که خودش می‌گوید کاری هم بلد نبود تا به واسطه آن بتواند شغلی دست و پا کند، مشکلات مریم از همان روز آغاز شد اما از پا ننشست و آنقدر تلاش کرد و زحمت کشید تا به روزی رسید که یکی از کارآفرینان موفق شد، کارآفرینی که حالا به راحتی از پس زندگی خود و بچه‌هایش برمی‌آید و چندنفر دیگر را نیز استخدام کرده و با هم در کارگاهی کوچک فعالیت می‌کنند.

می‌خواستم به الگویی برای فرزندانم تبدیل شوم تا نان بازوی خودشان را بخورند

با مریم زمانی، یکی از زنان کارآفرین اصفهان به گفت‌وگو نشستم تا برایمان از مراحل موفقیتش بگوید؛ او با اشاره به اینکه فعالیتش در حوزه مینا کاری است، گفت: خیلی دنبال کار گشتم، تمام شهر را زیر پا گذاشتم، اما همانطور که انتظار داشتم کاری برای من نبود، تحصیلات دانشگاهی نداشتم و کار خاصی هم بلد نبود، طبیعی بود که کسی به من کار نمی‌داد. درمانده شده بودم، واقعا نمی‌دانستم چه باید بکنم، بعضی از فامیل‌ها پیشنهاد دادند که بروم تحت پوشش کمیته امداد یا بهزیستی قرار بگیرم اما خودم راضی به این کار نبودم، به دو دلیل، یکی اینکه مستمری آنها آنقدری نیست که پاسخگوی نیاز من با سه فرزند باشد و دوم اینکه خودم توانایی داشتم و دلم می‌خواست روی پای خودم باشم و به الگویی برای بچه‌هایم تبدیل شوم نه اینکه آنها یاد بگیرند با پول دیگران زندگی کنند.

وی افزود: یک روز به یک مهمانی دعوت شده بودیم، یکی از مهمان‌ها برای میزبان بشقابی میناکاری شده و خیلی زیبا هدیه آورد، از آنجایی که می‌دانست دنبال کار هستم به من گفت که این بشقاب را از زنی خریده است که خودش در خانه درست می‌کند، آموزش هم می‌دهد و بعد از مدتی که کار را یاد گرفتی می‌توانی برای خودت کار کنی؛ از پیشنهادش خوشحال شدم، آدرس گرفتم و نزد آن زن رفتم، خانم نوابی که متاسفانه بیمار هم بود مرا با خوش رویی پذیرفت؛ 6 ماه هر روز به خانه او رفتم و کار را یاد گرفتم. آنقدر علاقه پیدا کردم که خانم نوابی هم متعجب شد و خیلی تشویقم می‌کرد. او مرا تشویق کرد که مدرک مرتبط با این کار راه هم از فنی و حرفه‌ای دریافت کنم که همین کار را کردم.

آغاز کار و فراز و نشیب‌ها؛ تلاش‌ها نتیجه می‌دهد

زمانی بیان کرد: یک سال بعد خانم نوابی به خاطر بیماری‌اش از دنیا رفت، اما هیچ وقت آموزش‌های او و درس‌هایی که به من داد را از یاد نبردم. یک وام گرفتم و مقداری وسیله خریدم، اتاقی در پارکینگ خانه درست کردم و شروع به کار کردم؛ ابتدا خواهرزاده‌ام هم به کمک من آمد. هر دو کار کردیم؛ تعدادی وسایل تزئینی درست کردیم، اول به همسایه‌ها، بعد به مدرسه بچه‌ها، آموزشگاه‌ها و خیلی جاهای دیگر کارمان را معرفی کردیم و کم کم سفارش گرفتیم.

وی ادامه داد: چهار سال طول کشید تا کارم رونق گرفت، خدا یارمان بود و ما مشتری خودمان را داشتیم؛ بعد از سه سال دو شاگرد گرفتم و آموزششان می‌دادم، دیدم که از راه آموزش هم می‌توانم درآمد داشته باشم. هم آموزش می‌دادم و هم سفارش می‌گرفتم؛ چند بار در نمایشگاه‌های مختلف غرفه گرفتم و کارهایم را به نمایش گذاشتم که بازهم استقبال خوب بود، سعی کردم کارهایم را به قیمت مناسب و با تخفیف بفروشم تا مردم هم بتوانند بخرند.

زمانی گفت: در این راه سختی‌های زیادی کشیدم، بچه‌هایم کوچک بودند و نیاز به مراقبت داشتند، من هم کسی را در این شهر نداشتم که بتواند کمکم کند، به تنهایی تمام این مشکلات را به دوش کشیدم، دخترم که آن زمان 8 ساله بود از خواهر و برادر کوچکترش مراقبت می‌کرد، خیلی دلم برایش می‌سوخت خودش بچه بود و مجبور بود از خواهر و برادرش هم مراقبت کند، اما دختر عاقلی بود و از پسش برمی‌آمد.

هرگز نباید از رحمت خدا نا امید شد؛ همیشه راه نجاتی هست

وی خاطرنشان کرد: در مدتی که در پارکینگ کار می‌کردم و سفارش می‌گرفتم چند مشتری داشتم که از من مقداری جنس خریدند اما هیچ وقت پولش را ندادند، من به آنها اعتماد کرده بودم اما متاسفانه آنها از اعتمادم سوء استفاده کردند، این کار آنها ضربه بزرگی به من زد، بدهکار شدم و زمان زیادی طول کشید تا توانستم بدهی‌ام را پس بدهم.

این کارآفرین اصفهانی ادامه داد: به هرحال هرکاری سختی خودش را دارد و هیچ آسایشی بدون سختی و مشقت به دست نمی‌آید، من از کاری که دارم راضی هستم، بچه‌هایم را می‌توانم تامین کنم.

زمانی گفت: در حال حاضر مغازه‌ای کوچک در یکی از پاساژهای شهر اجاره کرده‌ایم و چهار نفره کار می‌کنیم، سفارش می‌گیریم و با بعضی از نهادها هم همکاری می‌کنیم و برایشان کاری که می‌خواهند را درست می‌کنیم. من خودم را کارآفرین نمی‌دانم اما تمام تلاشم را کرده و می‌کنم تا از هنر و استعدادم استفاده کنم و از اینکه سه نفر دیگر را می‌توانم حقوق بدهم و آنها هم راضی باشند بسیار خوشحالم.

وی بیان کرد: از تمام زنان هم‌وطنم به ویژه آنها که سرپرست خانوار هستند می‌خواهم هرگز از رحمت خدا نا امید نشوند و دست از تلاش برندارند؛ حتی همان زمان که فکر می‌کنند کاری از دستشان برنمی‌آید و کاری بلند نیستند بازهم راهی برای نجاتشان هست، تلاش کنند و از خدا بخواهند و شک نداشته باشند که خدا یاری‌شان می‌کند.

انتهای پیام/164/ش

نظر شما