شناسهٔ خبر: 38531509 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

روایت تلخ یک بیمار مشکوک به کرونا | همه فرشته نیستند

این روزها گروه بزرگی از پزشکان و پرستاران مشغول کمک به بیماران کرونایی هستند اما در میان آنها گاه افرادی یافت می‌شوند که تلخ و نامهربانانه رفتار می‌کنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش همشهری آنلاین، این روزها خبرهای فراوانی از فداکاری پزشکان و پرستاران در میان است. تعداد در خور توجهی از آنها در راه کمک به بیماران، آلوده به ویروس کرونا شدند. نرجس خانعلی‌زاد یکی از این پرستاران است که در راه کمک به مردم جان باخت.

امروز خبری منتشر کردیم از پرستاری که روز عروسی‌اش را به عقب انداخت تا به بیماران مبتلا به کرونا و نیز دیگر بیماران نگران از این بیماری کمک کند

اما در میان انبوه رفتارهای انسانی و شایسته متاسفانه خبرهای بد هم به گوش می‌رسد.

محمد جعفری از خبرنگاران خوب همشهری است. وی به دلیل علائم نزدیک به کرونا خود را به بیمارستان رساند و برایش ماجراهایی رخ داد که زیبا نیست. محمد این خبر را برای همشهری ننوشته است بلکه آن را در اینستاگرام خود منتشر کرده و ما شرح این ماجرا را از اینستاگرام او برداشته‌ایم. وی می‌نویسد:

این چند روز زیاد از پزشکان و پرستاران به عنوان قهرمان یاد شد و ... اما چیزی که من دیدم قهرمان‌هایی ترسو بود.

دوشنبه شب در حالی که تب، سردرد، سرفه و کمی تنگی نفس داشتم، اورژانس من رو از تهرانپارس برد بیمارستان شهدای تجریش. تا ساعت 4:30 صبح هیچ کاری برام نکردند ومن توی تب می‌سوختم و نفسم به زور بالا میومد و توی راهرو رها شده بودم. مدام صدای پرستاران قهرمان را میشنیدم که به من می‌گفتنند تو را خدا این کرونایی رو نیارین اینجا. خودموم هم آدمییم و... تا اون ساعت وقتی دیدم خبری از کمک نیست گفتم خانم آنژوکت رو از دستم باز کنید برم خونه. خانم پرستار دعوا کرد که آقا تو رو خدا برو عقب و... یکی شون با هزار ترس و افاده اومد از خدا خواسته آنژوکت رو باز کرد و گفت برو. گفتم اقلا یه چسب بزن به دستم. گفت نداریم آقا تو رو خدا زودتر برو  و من ساعت 5 صبح با اسنپ برگشتم خونه. در حالی که به قول خودشون کرونایی بودم و به همین راحتی  بیمار مشکوک رو نصفه شبی رها کردند.

هر چند پرستاران شجاع، دلسوز و خود گذشته کم نیستند اما این تجربه من از پرستاران شهدای تجریش بود. من اونجا قهرمان‌هایی بزدل دیدم.

پ.ن: به لطف خدا از علائمی که گفتم دیگه چیزی باقی نمونده بجز کمی کوفتگی و بی حالی. رو به بهبود.

نظر شما