راست میانه در ایران شکست خورده است
روزنامه صبحنو در سرمقالهای با عنوان «شكست راست ميانه يا اصلاحطلبان؟» نوشت: «نتایج انتخابات دوم اسفند به معنای شکست راست میانه در سیاست ایران بود. اگر راست میانه را نامی برای ائتلاف اصلاحطلبان عملگرا و بخشی از نیروهای محافظهکار مانند لاریجانی و روحانی بدانیم، انتخابات دوم اسفند غروب این جریان سیاسی در کشور محسوب میشود.
جریان راست میانه به نیابت از اصلاحطلبان که از سال۸۸ در عزلت به سر میبردند، از سال۹۲ به صورت کامل قدرت را به دست گرفت و با ایده معامله با غرب توسط روحانی توانست دو انتخابات۹۴ و۹۶ را پیروز شود. پس از خروج آمریکا از برجام ایده مرکزی این جریان شکست خورد، پس از این اتفاق اصلاحطلبان رفتهرفته با روحانی فاصلهگذاری کردند بهنحوی که در انتخابات۹۸ بدنه رادیکال این جریان بر سران اصلاحات فائق آمدند و از مداخله مستقیم خاتمی ممانعت کردند.
ائتلاف۹۲ اما از زمان ثبتنام انتخابات مجلس آغاز شد؛ زمانی که لاریجانی در انتخابات ثبتنام نکرد. کمی بعدتر این شکاف خود را در اختلاف میان کارگزاران و اتحاد ملت نشان داد. اصلاحطلبان بهدنبال این هستند که راه خود را از راست میانه جدا کنند و شکست در انتخابات۹۸ را به گردن راست میانه شامل روحانی، لاریجانی و کارگزاران بیندازند. راهی که در نهایت در سطح افکارعمومی کمکی به اصلاحطلبان نخواهد کرد. فرار از پذیرش شکست، خود بخشی از فرایند اصلاحناپذیری اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان باید اصلاح را از خودشان آغاز کنند.»
***
بیانیه دولت و ادامه ماجرای FATF
چند روز پس از انتشار بیانیه کارگروه اقدام مالی(FATF) درباره ایران و لغو تلیق ایران از لیست اقدام مقابلهای، هیئت دولت بیانیه در این زمینه صادر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «دولت بر این اعتقاد بوده و هست که در شرایطی که بدخواهان ایران و در رأس آنها دولت آمریکا، نقشه یارگیری برای تشکیل مجدد جبهه ضد ایران را دارد، ما باید تلاش مضاعف برای نشان دادن چهره قانونگرا، منضبط و ضد تروریسم ایران داشته باشیم و دادن هرگونه بهانه نادرست به دست دشمنان ایران، کمک به نقشه های ضد ایرانی آنهاست.
دولت، قویاً بر این باور است که باید موانع موجود بر سر راه تصویب این دو لایحه رفع گردد و بهانه از دست بدخواهان ایران گرفته شود. ما اقدامات خود در این زمینه را دنبال خواهیم کرد و تمام توان خود را برای حل موضوع، بهبود شرایط و پیشگیری از ورود خسارت بیشتر به منافع ملی و تشدید هزینه های تحریم بر زندگی مردم به کار خواهیم بست.»
بیشتر بخوانید:
بیانیه دولت درباره تصمیم FATF در مورد ایران
با توجه به بیانیه دولت به نظر میرسد ماجراهای FATF در کشور ما همچنان ادامه خواهد داشت. با این بیانیه دولت نشان داد همچنان پیگیر ماجراست؛ هرچند که توجیهات ابتدای بیانیه در شرایط کنونی ما کافی به نظر نمیرسد.
***
برنامه اصولگرایان برای تعامل با دولت در مجلس آینده چیست؟
پرویز سروری دبیر اجرایی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در پاسخ به این پرسش که از همین الان نمایندگان مجلس آینده شمشیر را برای دولت از رو بستهاند به نامهنیوز گفت: «فکر نمی کنم قرار بود یکسری جنگجو به مجلس بفرستیم. با این شنیدن تعبیر «شمشیر را از رو بستند»، احساس کردم مجلس آینده، مجلس سامورایی ها خواهد بود. مجلس آینده مجلس خدمت است. قطعا خدمت با تقابل شکل نمی گیرد.
نمایندگان مجلس از باب همکاری با دولت وارد خواهند شد. البته اگر دولت بخواهد همچنان بر طبل ناکارآمدی خودش بنوازد، طبیعتا نمایندگان اقدامات قانونی را جهت کارآمدکردن دولت به کار خواهند گرفت بنابراین دولت باید آمادگی خودش را برای شرایط جدید نشان دهد و از وضعیت گذشته فاصله بگیرد.
ادامه وضعیت گذشته ناکارآمدی را به دنبال دارد و نحوه رأی دادن مردم هم نشان می دهد که شرایط گذشته به شدت، نامطلوب است. ما باید بدانیم مجلس آینده پویا، مطالبه گر و تعاملگرا خواهد بود. برخلاف آن چیزی که برخی ها می گویند مجلس آینده تعارض آمیز عمل می کند، معتقدم خیر این طور نیست. مجلس آینده حل مشکلات مردم را دنبال می کند.
حل مشکلات مردم نیز با تقویت دستگاه اجرایی شکل می گیرد، نه با تضعیف آن. حالا باید دید دولت چقدر خودش را با شرایط جدید وفق می دهد تا سال پایانی خودش را با یک کارنامه مفید به پایان برساند.
البته این طور نخواهد بود که مجلس آینده بخواهد منویات دولت را اجرا کند بلکه با هدف کمک به دولت دنبال ریلگذاری برای دستگاه اجرایی است. اگر دولت شرایط جدید را درست فهم بکند ما شاهد یک تعامل سازنده بین دولت و مجلس خواهیم بود.»
***
امیدواری کرباسچی به نمایندگان جوان مجلس یازدهم
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی به ایرناپلاس میگوید: من در انتخابات شرکت کردم، اما عدم شرکت مردم در این انتخابات، دلایل مفصلی دارد. چراکه مردم از دستگاههای حاکمیتی و دولتی نارضایتی دارند، از وضعیت اقتصادی ناراضیاند، احساس آرامش ندارند و همچنین رقابت فعالی بین نیروهای سیاسی وجود ندارد که مردم را پای صندوقها بکشاند. بالاخره نیروهای فعال سیاسی وارد صحنه نشدهاند؛ به این دلیل که فکر میکردند رأی نمیآورند یا فکر میکردند که تأیید صلاحیت نمیشوند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه بیان میکند: همچنین رسانهها و بسیاری از تریبونها، شرکت در انتخابات را مساوی با تأیید همه اتفاقات کشور و تأیید روند دستگاههای اجرایی اعلام میکنند؛ همین موضوع به مردم القا میکند که اگر در انتخابات شرکت نکنیم، نارضایتی خودمان را از دستگاههای اجرایی و حاکمیتی نشان دادهایم. به نظر من سیاست اشتباهی است که دستگاه تبلیغاتی ما تظاهرات ۲۲ بهمن و تشییع پیکر شهید قاسم سلیمانی را به هم مرتبط کند و آن را در تأیید دستگاههای حاکمیتی بداند؛ چراکه خیلیها ممکن است ناراضی باشند، اما در تشییع پیکر شهید بزرگواری شرکت کنند. همچنین من فکر میکنم نباید شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را به معنای تأیید یا رد حاکمیت دانست. انتخابات کنش سیاسی است که باید در جامعه وجود داشته باشد تا مردم در سرنوشت سیاسی خود مشارکت کند؛ ولو اینکه ناراضی باشد. رهبری هم گفتند که هرکسی حتی اگر ناراضی است و به من هم علاقه ندارد در انتخابات شرکت کند.
دبیرکل حزب کارگزاران در پیشبینی وضعیت مجلس یازدهم، اضافه میکند: مجلس همین چیزی است که بوده. خیلی از کسانی که الان به مجلس رفتند، قبلاً نماینده بودند؛ در دوره خودشان چه کار کردند؟ الان هم تنها کاری که کردند این بوده که از ضعف مجلس قبلی استفاده تبلیغاتی کردند. عدهای هم که وارد انتخابات نشدند. حالا ما به بعضی از این جوانان امید داریم که جاهطلبی مثبتی داشته باشند و کاری برای مملکت و مردم بکنند.
***
روایت عباس عبدی از ابعاد سیاسی کرونا
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در اعتماد نوشت: «قضيه كرونا و سرعت گسترش آن در ايران را بايد از زاويه سياسي نيز تحليل كرد. در اصل اين مهمترين وجه آن است. وضعيت كرونا در ايران با ساير كشورها از يك حيث تفاوت جدي دارد. ابتلا به اين بيماري سريع است ولي نسبت مرگ و مير آن حدود دو درصد است. دوره نهفتگي آن نيز كم نيست.
حالا ببينيم در ايران چه شرايطي دارد و چه نتيجه سياسي ميتوان از دادههاي آن گرفت؟ خبر وجود كرونا همزمان با اولين و دومين فوتي اعلام شد. در حالي كه بهطور طبيعي بايد به ازاي هر دو بيمار فوتي حدود 100 نفر و حداقل از ۲۰ روز پيش مبتلا به آن شده باشند. حتي ميتوان گفت از صد نفر هم بيشتر، زيرا بيماران در آخرين مراحل پيشرفت بيماري فوت ميكنند و طبيعي است اگر 2 درصد آنان فوت كنند، تعدادي فوتي ديگر نيز در راه هستند، همچنان كه در همين چند روز آمار فوتيها به حداقل 20 نفر رسيده و شايد برخي ديگر از فوتيها نيز مربوط به اين بيماري باشند كه هنوز آزمايش نشدهاند.
بنابراين حداقل بايد چند صد بلكه چند هزار نفر مبتلا شده باشند تا اين تعداد فوتي را شاهد باشيم. البته آمار رسمي درست است، چون آن آمار مبتني بر آزمايشهاي مثبت است، اگر آزمايش نگيري كسي به صورت رسمي مبتلا نيست حتي اگر بميرد، در حالي كه اگر مقام وزارت بهداشت هم تا مراحل پيشرفته تست نداده و سرفهها را هم علامت ابتلا و نياز به آزمايش ندانسته بودند، به طريق اولي افراد زيادي از مردم هستند كه بيمار هستند ولي هنوز آزمايش ندادهاند. بنا بر اين ترديدي در وجود گسترده اين بيماري در ايران نبايد داشت.
اين واقعيت چه ربطي به وضعيت سياسي ايران دارد؟ وضعيت سياسي ايران از حيث ارتباطش با اين واقعه چند ويژگي دارد؛ اولين ويژگي آن سياسي كردن هر واقعيت غيرسياسي است. دومين ويژگي غلبه نگاه كوتاهمدت است. سومين ويژگي ناتواني ساخت قدرت به دليل شكاف درون ساختاري در اعمال قدرت و اقتدار به صورت عمومي و نيز بر برخي از بخشهاي جامعه و همچنين عوامزدگي نزد بخشي از جامعه است كه صداي بلندي دارند و بالاخره فقدان نهاد رسانهاي معتبر و رسمي كه مورد اعتماد مردم باشد و شكاف عميق ميان حكومت و مردم است.»
***
روحانی انقلاب جدی مدیریتی در دولت انجام دهد
امیر محبیان، تحلیلگر سیاسی درباره کاهش مشارکت مردم در انتخابات به فرهیختگان گفت: «در مجموع به نظر میرسد عوامل مختلفی برای عدم شرکت وجود داشته باشد که در جمعبندی آنها بزرگترین فاکتور نارضایتی است. یعنی نوعی از نارضایتی از وضعیت موجود وجود دارد و جامعه وضعیت موجود را وضعیت مطلوب نمیداند. بدتر از آن احساس میکنند رای آنها تغییری در وضعیت ایجاد نمیکند.
بنابراین ترجیح میدهند رای خود را در این زمینه تلف نکنند. این برای مسئولان و بهخصوص برای کلیت نظام که مشارکت را به درستی بهعنوان یک امر حیاتی تلقی میکرد، اهمیت بسیار زیادی دارد. اینکه همیشه روی مشارکت مانور میدادیم نشاندهنده مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی است. اگر کسی هم در حال حاضر نسبت به این کاهش مشارکت بیتفاوت باشد، نشاندهنده عدم صداقت با مردم است.
به نظر من این میزان رای، ضرورت یک ارزیابی اورژانسی را به مسئولان گوشزد میکند؛ آنها باید دریابند که چرا حرفها و عملکردشان رضایت مردم را جلب نمیکند. البته فهم این معضل دشوار نیست. به نظر من از مدتها پیش واضح و بدیهی بود که دچار مشکل و بلکه در بخشهایی دچار بحران کارآمدی شدهایم و متاسفانه ناکارآمدی به جایی رسیده که مسئولان به جای آنکه حل کننده مسائل مردم باشند، خود به مساله مردم تبدیل شده و دغدغه مردم شدند. مجموعه این عوامل سبب شده نوعی احساس یاس و ناامیدی در میان مردم ایجاد شود...
اگر بخواهم به دکتر روحانی مشفقانه توصیه کنم، میگویم یک انقلاب جدی مدیریتی را در دولت انجام دهد. محور را براساس شاخص کارآمدی تعیین کند. هر وزیری که نتواند مسائل را حل کند؛ خودش مساله است، اما متاسفانه این رویکرد را در دولت نمیبینیم. نمونه آن هلالاحمر است.
آن هم در کشوری که همواره در مشکلات است، مدتهاست سازمان هلالاحمر ما رئیس ندارد. از مدتها پیش همه اصرارها بر این بود رئیس قبلی بهدلیل برخی اقدامات و... کنار گذاشته شود اما برکنار نمیشد. چند ماهی است بالاخره این اتفاق افتاد ولی جایگزینی برای آن انتخاب نمیشود!
این ضعف مدیریت است و درمورد مدیریت بحران هم انتقادات جدی وجود دارد. مدیریت بحران در کشور دچار بحران است و هیچ جوابی به مردم داده نمیشود. اینها بیاعتنایی به مردم و اهانت به مردم است. مردم به این اهانتها پاسخ میدهند، مردم با عدم مشارکت خیلی با احترام پاسخ دادند.
بهنظرمن مردم حق داشتند تندتر از این پاسخ دهند و این نشاندهنده این است که دولت توجهی به این قضایا ندارد. بهنظرمن اگر ظرف این یکسال و چند ماه باقیمانده از عمر دولت، تغییرات بسیار جدیای انجام نشود و آقای روحانی هر وزیری را که ناتوان یا ناکارآمد است ؛ فورا عوض نکند، مطمئنا با بدترین حالت آن وزیر از سوی مجلس برکنار خواهند شد و دولت وارد بحران بسیار جدی خواهد شد ازجمله خود رئیسجمهور!»
نظر شما