شناسهٔ خبر: 38460854 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

چاشنی اصلاحات در شهر چیست؟

معجزه شهروندان

پیروز حناچی: «حساب اجتماعی» در شهرداری تهران تشکیل دادم

اتاق شهردار تهران به لحاظ «محل استقرار»، پرده‏ای دیگر از آلبوم عجایب مدیریت شهری است. طبقه نهم ساختمان شورای شهر که درست در مجاورت ساختمان مرکزی شهرداری تهران در خیابان بهشت قرار دارد، نه فقط در این دوره که طی دوره‏های قبل، در اختیار شهردار بوده و هست. بالاترین نقطه مکانی پارلمان شهری پایتخت که در حالت طبیعی و متعارف باید مورد استفاده اعضای شورا باشد و در بهترین شکل ممکن به دفتر کار رییس شورا به عنوان عالی‏ترین مقام نظارتی شهر تبدیل شود، به صورت کاملا نامتعارف، محل سکونت کاری شهردار تهران شده است. مهمانان کاری شهردار تهران هنگام مراجعه به ساختمان اصلی و غافلگیری با «اعلام عدم حضور شهردار در آنجا و سپس هدایت آنها به ساختمانی با سردر متفاوت (شورای شهر)»، به احتمال زیاد به یک قضاوت اولیه درباره آشفتگی نظام حاکم بر اداره شهر تهران می‏رسند. از پیروز حناچی به عنوان منتقد دوره‏های قبل مدیریت شهری و شهردار فعلی شهر تهران در بدو ورود به اتاق کارش درباره این جانمایی عجیب دفترکار سوال کردیم. شهردار بدون آنکه توجیه (دفاع) کند، می‏گوید: فرصت نشده به این موضوع خاص بپردازم. اما معمولاً در دنیا، شهرداری‏ها در قدیمی‏ترین ساختمان شهر مستقر می‏شوند. ایده‏آل آن است که ساختمان بلدیه که در «توپخانه» در حال نوسازی است را به ساختمان مرکزی شهرداری تهران تبدیل کنیم.

صاحب‌خبر -

پرسش اصلی ما در گفت و گو با شهردار تهران، همان معمای عمومی درباره عاقبت وعده‌های این دوره از مدیران شهری است؛ اینکه «چرا اصلاحات کند پیش می‌رود؟»

حناچی در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد»، سلسه مراتب اصلاحات در شهر را تشریح می‌کند که براساس آن، سه مرحله اصلاحی مربوط به «رابطه شهرداری با دولت، رابطه شهرداری با ذی‌نفعان اقلیت و همچنین رفتار داخلی در شهرداری» تا کنون شروع شده است. شهردار می‌گوید: «حساب» شهرداری که تا پیش از این بر روی اعتبار توخالی یک گروه اقلیت – مطالبه‌گران مجوزهای خاص برای ساخت و ساز- پایه‌گذاری شده بود، در این دوره مسدود کردیم و اعتبار شهرداری را با «حساب اجتماعی» داریم تقویت می‌کنیم. او به «معجزه شهروندان» برای احیای تهران امید دارد و آن را نوعی چاشنی اصلاحات مطلوب در شهر می‌داند.

شهردار یکی از شهرهای ایتالیا (آنکنا) توسط یک بنیاد بین‌المللی رصد کننده اقدامات شهرداران، بهترین شهردار جهان برای سال ۲۰۱۸ شناخته شد. این خانم شهردار رمز موفقیت خود را در دو موضوع کلیدی شامل «پرهیز از قول‌های اغراق‌آمیز و تمرکز بر اجرای پروژه‌های کوچک و ساده و کم‌هزینه» و همچنین «ارائه مرتب گزارش کار به مردم و بیان علت ناکامی‌ها در هر مقطع زمانی» اعلام کرده و گفته است از این طریق توانستم در «همراه‌کردن مردم شهر برای پذیرش اقدامات پیش‌رو در شهر» توفیق به‌دست بیاورم و «تقویت اعتماد عمومی به شهرداری» را در شهر حس کنم، اما در تهران همین دو کار ساده – اقدامات کوچک و گزارش‌ به شهروندان- را طی یکسال حضور شما در شهرداری مشاهده نمی‌کنند.

نکاتی که خانم شهردار گفته‌اند، کاملا درست است. بین اینکه ما در ادامه کار در شهر، مردم را مقابل خود داشته باشیم یا اینکه پشت‌سر قرار دهیم خیلی فرق وجود دارد. پشتیبانی کردن شهروندان از اقدامات شهرداری، کار آسانی نیست اما اگر بشود، معجزه خواهد کرد. اینکه ما چرا این اقدامات را انجام ندادیم، ممکن است قصور از ما بوده است، اما برنامه داریم گزارش یکساله عملکردمان را ارائه کنیم و از همه مهم‌تر اینکه «شهر بی‌مساله» را تحویل نگرفتیم. من در شرایطی شهردار شدم که مهم‌ترین معضل شهرداری «پرداخت حقوق ماهانه و به موقع کارمندان شهرداری» بود و هست. در این شرایط، کار بزرگی نه می‌توان انجام داد و نه باید انجام داد. قولی که من به مردم تهران دادم «تغییر رویکرد شهرداری» است. مهمترین مصداق و شاخصه این تغییر، بازنگری در تعریف پروژه‌های شهری است. با توافقی که با شورای شهر حاصل کردیم، بنا داریم برای سال آینده موضوع «محله‌محوری» را در دستور کار قرار دهیم. تصمیم داریم همین میزان بودجه اندک که برای توسعه خدمات و سرانه‌های مورد نیاز محله‌های شهر تامین کرده‌ایم با «خواست» و «انتخاب» مردم محله، هزینه شود تا بتواند مشکلات محلی تعریف شده از پایین به بالا –آنچه که شهروندان می‌‌خواهند- را مرتفع کند. در این صورت جنس پروژه‌های عمرانی شهری و اولویت‌بندی اقدامات شهرداری تغییر خواهد کرد. در مورد کارهای کوچک اتفاقا به موضوع نظافت شهر خیلی اهمیت می‌دهیم.  بودجه سال۹۹ شهرداری با همین رویکرد- توسعه محله محور- تدوین شده‌است.

به طور معمول در گذشته، بهای اجرای پروژه‌ها در شهرداری گرانتر از اجرای همین پروژه‌ها توسط بخش خصوصی بود و این شاید نقش نظام ارزیابی کننده و فنی-اجرایی شهرداری را زیر ذره‌بین قرار می‌دهد، بنابراین سنجش دقیق کارهای انجام شده و پرداخت به ازای این سنجش می‌تواند موثر باشد. ما در نگهداشت شهر و اجرای پروژه‌های کوچک این موضوع را مورد نظر داریم. تلاش من در شهرداری تهران این بوده که در درجه اول «کار غلط» نکنیم و کارهای غلط قبل را ادامه ندهیم. دنبال منحرف‌تر شدن بار کج در شهر نبودیم. از طرفی هم، حل خیلی از پروژه‌های متوقف و مساله‌دار در شهر را در دستور کار گذاشتیم. توافق‌های خیلی خوبی با طرف‌های مقابل به نفع شهر انجام دادیم. مثلا در یک نمونه، اخیرا توانستیم برای انتقال یکی از بزرگترین پادگان‌های مستقر در تهران، توافق برد-برد به نفع شهر انجام دهیم. در ابتدا که بحث انتقال این پادگان (۰۶) مطرح شد، تقاضای ساخت یک میلیون و ۶۰۰ هزار مترمربع بنای ساختمانی در زمین این پادگان از سمت مقابل وجود داشت اما با استدلالی که شهرداری در شورای عالی شهرسازی برای جلوگیری از بارگذاری سنگین در این عرصه انجام داد در نهایت توافق برای ساخت معادل ۶۳۰ هزار مترمربع زیربنا انجام شد. البته همین بارگذاری هم عارضه است، اما طرف مقابل باید در چارچوب استراتژی برد-برد راضی شود، لذا تلاش داریم نهایت منافع مردم لحاظ شود. اکنون با همین توافق، فضایی تقریبا به اندازه پارک ملت برای ساکنان محله پاسداران تدارک دیده شده است. اگر در دوره ما همین یک توافق حاصل شود، کار بزرگی برای شهروندان پایتخت است.

بعضی از گزارش‌هایی که شهرداری از وضعیت شهر و اقدامات شهری ارائه می‌کند به جای آنکه به شکل «عمومی» و در صحن شورای شهر تشریح شود در اتاق‌های در بسته برای برخی اعضای شورا نقل می‌شود. مثلا همین گزارش شما درباره حواشی اولین برف تهران که برای خیلی از مردم سوال بود، اما اختصاصی ارائه کردید!

این ایراد به ما وارد است که می‌گویند «کارهایی که انجام می‌دهید درباره‌اش تبلیغ نمی‌کنید». رسانه ملی که ظاهرا خیلی بنا ندارد کارهای شهرداری را منعکس کند و فقط سراغ نقاط ضعف می‌رود. البته ما مشکلی از نقدشدن شهرداری و فعالیت‌هایمان نداریم، اما باید در بیان نقاط ضعف و اقدامات مثبت، حتما تعادل وجود داشته باشد. حق شهر تهران در پوشش اخبار توسط رسانه ملی خیلی بیشتر از تبلیغ شکلات و بیسکوییت و دوغ است. رسانه ملی خوراکی‌هایی تبلیغ می‌کند که برخی از آنها حتی با حفظ سلامت افراد در تعارض است. آیا به نظر شهروندان تهرانی، همین رسانه نباید درباره «مباحث مرتبط با آلودگی هوا و ترافیک در پایتخت» چه از بابت اقدامات بازدارنده و چه تبعات ادامه رفتارهای تشدیدکننده، اخبار و گزارش‌‌های متنوع تهیه و اطلاع‌رسانی کند؟ سیستم اطلاع‌رسانی در این رسانه، اقتصادی چیده شده است و ظاهرا به تناسب هزینه تبلیغ، اطلاع‌رسانی می‌شود. ما حتی حاضر هستیم مثل بخش خصوصی، هزینه اطلاع‌رسانی را هم بپردازیم، اما به‌رغم اینکه مدیران ارشد تلویزیون حاضر به همکاری با شهرداری برای پوشش اطلاعات شهر هستند هنوز این اتفاق نیفتاده است و برای خود من به عنوان شهردار، این سوال است. در مورد گزارش برف پاییز هم که اشاره کردید اصلا قصد تطهیر شهرداری را ندارم و بنا ندارم از عدم قصور صحبت کنم، اما اگر در همان لحظه به جای کمک به هم، همدیگر را متهم کنیم و مثلا «زیرنویس مربوط به صحبت‌های یکی از مدیران راهور علیه شهرداری» مدام تا ساعات پایانی همان روز پرحادثه از تلویزیون پخش شود، این بی‌انصافی در حق شهر و عدم درک اصل موضوع است. برف آبان ماه، یک بارش کم‌سابقه بود. برف در ساعات اولیه صبح، به‌طور متوسط در منطقه یک، حدود ۲۰ سانتی‌متر بارید. این برف برخلاف برف سال‌های گذشته، خشک بود و بلافاصله در سطح زمین نشست. در نتیجه فرصت نشد از وسایل مکانیزه در محل استفاده کنیم. اتفاقا در همان ابتدای ماه آبان، از نماینده سازمان هواشناسی برای حضور در جلسه مدیران شهرداری دعوت کردیم تا درباره پیش‌بینی‌ها از وضعیت جوی پایتخت گزارش دهد. ایشان اعلام کرد «تا پایان آبان، بارش سنگین در تهران نخواهیم داشت» که اتفاقا من در همان جلسه از ایشان خواستم طوری گزارش ندهد که خیال مدیران شهر را راحت کند. چون معتقدم وقتی احتمال بارش وجود دارد باید فرض را بر بدترین شکل بارندگی گذاشت و در شهر برای سخت‌ترین شرایط، برنامه‌ریزی کرد. بهرحال به کار شهرداری ایراد وارد است، اما اتفاقی که رخ داد، نادر بود.

در ابتدای این دوره مدیریت شهری، یک نظرسنجی درباره عملکرد شهرداری انجام شد و مشخص شد مردم شهر تهران نسبت به «ترافیک، آلودگی، مقررات فروشی برای ساخت و ساز و بحث فساد» به شدت گلایه‌مند و معترض هستند. در شهرداری تا چه حد توانستید این بخش از مطالبات تهرانی‌ها را پاسخ دهید؟

در تمام نظرسنجی‌ های انجام شده ظرف دو سال اخیر همه شاخص‌های اجتماعی رو به نزول بوده است. خیلی از سرمایه‌های اجتماعی دچار نقصان شدند. نظرسنجی جدیدی هم البته انجام دادیم که نتایج نشان می‌دهد روند تنزل شاخص‌ها متوقف شده است. در این دوره انتخابات شورایاری‌ها را که برگزار کردیم تصور این بود فقط حدود ۲۰۰ هزار نفر شرکت کنند، اما بیش از دو برابر این رقم، مشارکت اجتماعی در انتخابات حاصل شد. بنابراین می‌توانم بگویم میزان رضایت اجتماعی و بازگشت اعتماد به شکل خفیف رو به بهبود است و نشان می‌دهد ما مسیر را درست طی می‌کنیم. اوضاع البته خیلی خوب نیست، اما نزولی هم نیست. ما به مواردی که پایبند بودیم عمل کردیم. مثلا شما در تهران مثل گذشته تخلفات درشت ساختمانی مشاهده نمی‌کنید. ممکن است تخلفات جزئی در ساخت و ساز هنوز مشاهده شود، اما اینکه کسی اجازه داشته باشد تعداد طبقات ساختمانش را دو برابر کند نداریم.

شهرداری تهران در بحث تامین مالی سالم و موثر هیچ پیشرفت ملموسی نداشته است و درجا می‌زند. شما تا پیش از این مسوولیت، اعتقاد داشتید «هزینه‌های شهر را باید شهروندان و کسانی که بیشترین خدمات را از شهر می‌برند تامین‌ کنند»، اما امروز در شهر نه تنها علایمی از تحقق این نگاه نمی‌بینیم که برعکس، «وابستگی صرف بودجه شهرداری به درآمد ساخت و ساز» همچنان پابرجاست تا جایی که شما، از تاثیر منفی کاهش ساخت و ساز بر درآمد و بودجه شهرداری گفته‌اید و این یعنی همان روال غلط تامین مالی برای اداره شهر.

من خیلی خوشحالم که اعلام کنم این تغییر ریل مالی در همین دوره بالاخره در حال انجام است. مجلس لایحه درآمدهای پایدار شهری را اخیرا بررسی کرد و آن را به تصویب رساند.

اما اصل و اساس این لایحه که همان سهم‌بردن شهرداری‌های کلان‌شهرها از درآمد حاصل از فروش بنزین بود، در جریان همان بررسی حذف شد. مفاد موثری هم در این لایحه باقی مانده است؟

موضوع بنزین مستقیم در لایحه نیامده بود اما منابع متنوعی برای شهرداری‌ها به رسمیت شناخته شده مثلا اینکه عوارض حق شهرها است و تصویب آن وظیفه شوراها و شهرداری‌ها است. همین که در بین مسولان کشور پذیرفته شود «شهرداری‌‌ها با گرفتن عوارض باید خرج شهر را تامین کنند»، اتفاق بزرگی است. تا کنون در هیچ جای قانون و مقررات مرتبط با کار شهرداری‌ها این موضوع به صراحت دیده نشده بود. من به این لایحه خیلی امیدوارم. لایحه درآمدهای پایدار می‌تواند گره مالی شهرداری‌ها در همه شهرهای کشور را باز کند. منابع متنوع این لایحه می‌تواند شهرداری‌ها را از وابستگی به درآمد ساختمانی تا حدودی نجات دهد.

دولت در این دوره که صلح مسلم بین دولت و شهرداری تهران برقرار است، تا چه حد به تعهدات و تکالیف مالی‌اش در برابر پایتخت عمل کرد؟ تداوم گلایه‌های اعضای شورای شهر تهران درباره مسائل کلیشه‌ای مثل تامین مالی مترو پاسخ را مشخص می‌کند، اما واقعا حضور شما در جلسات هیات دولت چه آثار مثبتی برای شهر داشته است؟ مسائلی همچون «اعتبار صفر شهرداری نزد بانک‌های طلبکار، بدهی دولت به شهرداری یا سهمی که دولت طبق قانون باید برای ساخت مترو بپردازد» مسایلی است که هنوز حل نشده است.

همه این موارد در حال پیگیری است. روزهای آخر سال گذشته برای اولین بار ۸۰۰ میلیارد تومان از یارانه‌های معوق بلیت‌های حمل و نقل عمومی را از دولت وصول کردیم. این کار بزرگی بود. در زمینه سایر بدهی‌های دولت باید ابتدا بدهی‌ها احصا شود تا امکان تهاتر بوجود بیاید. امیدواریم این موضوع در سال ۹۹ نیز ادامه یابد. در مورد اینکه موفق شدیم یا خیر باید به یک نکته ظریف توجه شود. حضور من در جلسات هیات دولت باعث شده شهرداری درباره خیلی از مواردی که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به شهر تهران مربوط است و قرار است به تصویب برسد، از قبل مطلع شود. بنابراین رابطه‌ای که الان بین شهرداری و دولت از طریق حضور شهردار در جلسات هفتگی هیات دولت بوجود آمده است مانع از غافلگیری ما در برابر تصمیمات دولت می‌شود. ما هنگام بررسی تصمیمات مرتبط با شهر در هیات دولت، امکان صحبت داریم، امکان نقد یا دفاع از تصمیمات را داریم و می‌توانیم با استدلال، ابعاد اجتماعی و شهری تصمیاتی که بر شهر و زندگی شهروندان تاثیرگذار است را بیان کنیم و بر تصمیم‌گیری نهایی موثر باشیم. من فکر می‌کنم در ارتباط خوب بین دولت و شهرداری تهران، سه ضلع اثرپذیر یعنی هم دولت هم شهرداری و هم شهروندان بهره‌ می‌برند. در دوره‌های قبل، همین عدم رابطه باعث شد همه ضرر کنند. الان محیط تعامل دولت و شهرداری آرام است و مشکلی در همکاری دو طرف از نظر من وجود ندارد. البته شرایط سخت است و موانع زیادی پیش روی ما قرار دارد، اما دولت حرف شهرداری را می‌پذیرد و علیه آن جبهه ندارد. مثلا بعد از افزایش قیمت بنزین، ما گزارشی به دولت ارائه کردیم مبنی بر اینکه فشار روی حمل و نقل عمومی تهران ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده در حالی که پیش از این نیز تقاضای استفاده از این شبکه بیش از گنجایش ناوگان و ظرفیت آن بود، ما اخیرا یک خط اعتباری از یک کشور دریافت کردیم که با آن می‌توانیم ۶۰۰ واگن جدید برای متروی تهران تامین کنیم. این واگن‌ها احتمالا به شکل قطعات منفصل وارد خواهد شد. اینها محصول تعامل دولت و شهرداری است.

نگاه متفاوت شما و محدودیت‌های مالی شهرداری باعث شد شما موضوع «روی آوردن به پروژه‌های کوچک شهری اما اثرگذار به جای ادامه دادن ابرپروژه‌های بی‌خاصیت» را مطرح کنید. پروژه گیشا، اما دقیقا در مسیر همان ابر پروژه‌های ترافیکی مختص خودروهای شخصی است که شما مرتب در حال تبلیغ و پیگیری آن هستید.

 این پروژه را من شروع نکردم. من در زمانی که وارد شهرداری شدم پروژه ساخت زیرگذر گیشا حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشت. فقط تعقیب کردم که به نتیجه برسد. اگر می‌‌خواهید پیروز حناچی را ارزیابی کنید، پروژه فضای پیاده‌راه میدان هفت‌تیر که صفر تا ۱۰۰ آن در این دوره انجام شد را بررسی کنید. پروژه‌ای که الان در لاله‌زار در دست اجراست را بررسی کنید. پروژه هدایت مردم شهر تهران به استفاده از دوچرخه برای ترددهای روزانه، در دوره ما کلید خورد. خوشبختانه اثر کمپینی که در شهرداری تهران برای ترغیب مردم به استفاده از حمل و نقل پاک آغاز کردیم، امروز در سایر شهرهای کشور می‌بینیم. من اخیرا به زنجان سفر کردم و در بازار زنجان گشت می‌زدم که یک پیک به من مراجعه کرد و گفت «در زنجان به تاسی از شما پیک‌های دوچرخه‌سوار برای جابه‌جایی محموله‌های مردم بخشی از محله‌های زنجان راه‌ انداخته‌ایم». این تاثیر اقدامات شهرداری تهران در این دوره است. این کار چند تاثیر داشت. یکی اینکه کم هزینه‌ترین راه برای اصلاح امور است. علایم خوبی در شهر می‌بینیم. دوم اینکه اصلاحات در شهر را از خودمان شروع کردیم و من خودم در شهرداری پیش قدم شدم و یک روز در هفته را بدون استفاده از خودرو به شهرداری می‌روم. مردم شهر باید ببینند مدیران حرف نمی‌زنند عمل هم می‌کنند. از مسوولان دولت هم خواسته‌ام یک روز در هفته از دوچرخه برای تردد در شهر استفاده کنند. البته برخی وزرا از شهرداری تهران درخواست دوچرخه کرده‌اند که اگر واقعا بحث نداشتن دوچرخه باشد، به آنها دوچرخه می‌دهیم تا این کار در شهر شکل بگیرد.

کارهای شهر خوب پیش‌ می‌رود؛ راضی هستید؟

ما هیچ وقت از وضعیت شهر اعلام رضایت نمی‌کنیم باید تلاش کنیم اوضاع را بهتر و بهتر کنیم. دولت و شهرداری به لحاظ اقتصادی در شرایط سخت قرار دارند. آمارهای بانک مرکزی از کاهش ۴۰ درصدی ساخت و ساز حکایت دارد. معنی این آمار آن است که درآمدهای شهرداری هم به همین میزان کاهش پیدا کرده است. شهرداری تهران یکی از بزرگ‌ترین بدهکاران شبکه بانکی است که خیلی از همین بدهی‌ها سررسید شده و جرایم قابل توجه به حساب شهرداری نوشته می‌شود. البته این بدهکاری عمدتا برای حوزه حمل و نقل عمومی است.

این پرسش را از این بابت مطرح می‌کنیم که به روند کنونی امور در شهرداری تهران دو نگاه مختلف مطرح است. نگاه اول، حضور شما به عنوان یک متخصص شهرساز را به نفع شهر می‌داند چون همین ویژگی غیرسیاسی شهردار باعث شده، برخی موانع سیاسی از مسیر اداره شهر برداشته شود، اما نگاه مقابل می‌گوید شهرداری تهران مثل قبل،‌ برش ندارد و نهادهایی که قبلا بازوی همه کاره شهر بودند امروز کار نمی‌کنند.

من اعتقادم این است که نگاه بخشی ما را به زمین خواهد زد. اینکه فرض کنیم جایی که قرار داریم مرکز کره زمین است و دیگران را به مشارکت نطلبیم، موفق نخواهیم شد. من در شهرداری دنبال حداکثر تعامل با همه دستگاه‌ها، نهادها و مراکز مختلف تصمیم‌گیر و موثر هستم و اساسا شهرداری تهران جایی نیست که بتوان به تنهایی موفق شد، اما باور کنیم شرایط سخت است. آنهایی که با ما کار می‌کنند، انتظاراتی دارند یا به ازای همکاری‌شان منابعی را از شهرداری توقع دارند که ما در حال حاضر و در آن واحد نمی‌توانیم کاری برایشان بکنیم. اما حتماً می‌توانیم اقدامی در میان مدت و بلندمدت برای آنها انجام دهیم که استراتژی برد-برد که منافع مردم شهر را تضمین کند، رقم بخورد. در گذشته، «حساب شهرداری» یا همان پشتوانه اعتباری شهرداری، روی «رابطه مالی و اقتصادی با ذی‌نفعان خاص» پایه‌ریزی شده بود. ذی‌نفعان خاص، اقلیتی از سازنده‌ها هستند که همیشه دنبال گرفتن مجوزهای نجومی  و کاملا متضاد و مغایر با ضوابط طرح تفصیلی هستند. بودجه شهر به جای آنکه از عموم خدمات‌گیرندگان شهر تامین شود، سوار بر پرداختی‌های همین گروه اقلیت بوده است. ساده‌ترین راه اداره شهر اتفاقا توافق با همین اقلیت است اما زیانی که این شکل کار به عموم شهروندان وارد می‌کند را هم باید دید. من «حساب اجتماعی» در شهرداری تشکیل دادم و دنبال جذب اعتبار عمومی از تک تک شهروندان هستم. حساب شهرداری عوض شده است. در این کار هیچ ترسی هم نداریم که بگوییم با همه ذی‌نفعان و پیش‌برنده‌های کارهای شهر و نیاز شهروندان، مشارکت و تعامل می‌کنیم. من همچنان به آن فصل مشترک دوایر سه گانه «منافع شهر و شهرداری»، «منافع ذی‌نفع اقلیت طرف کار با شهرداری» و «منافع عموم شهروندان» اعتقاد دارم و معتقدم منافع گروه سوم که قبلا دیده نمی‌شد باید از طریق همین فصل مشترک دیده شود.

سال ۵۶ شورای نظارت بر گسترش تهران گزارشی از وضعیت پایتخت برای دولت و شهرداری وقت تهیه می‌کند و ۱۶ مشکل حاد شهر در آن زمان را فهرست می‌کند. نکته جالب این هست که همه آن ۱۶ چالش، بعد از ۴۲ سال، الان هم در شهر وجود دارد در حالی که برخی مدیران امروز فکر می‌کنند مشکلات، تازه بروز کرده است! آنجا شورای نظارت یک توصیه مشترک برای همه چالش‌ها پیشنهاد می‌کند و آن «تمرکززدایی از تهران» است، چرا در همه این ۴ دهه، این گزارش به چشم مسوولان دولتی و شهری نیامد و هنوز همه دنبال یک کار خارق‌العاده برای حل مشکلات پایتخت هستند؟ و از آن بدتر، جمعیت‌پذیری تهران را تصاعدی افزایش هم دادند؟

 مشکلات مثل چه چیزهایی؟

مشکلاتی همچون «بافت فرسوده، دو قطبی شدن شهر، گودنشینی در نقاط جنوبی و بحران‌های اجتماعی در آنجا، چالش تامین مسکن، ترافیک، حتی آلودگی هوا، بارگذاری‌های ساختمانی اضافه، دور زدن طرح تفصیلی، تغییر کاربری اراضی سبز» و مواردی که امروز هم مسائل حل نشده تهران است.

مواردی که سال ۵۶ درباره مشکلات تهران گزارش می‌شود، عارضه‌هایی است که نه در تهران که در همه کلان‌شهرها وجود داشته است. همان موقع کلان‌شهرهای خارج از ایران این مشکلات را داشتند و کارشناسان داخلی براساس تجربه‌های جهانی آن زمان، چنین پیشنهادی را مطرح می‌کنند. حاشیه‌نشینی یکی از عارضه‌های کلان‌شهری است. در همه کلان‌شهرها از کشورهای اروپایی و آمریکایی گرفته تا کشورهای توسعه‌نیافته، این عارضه دیده می‌شود. «تمرکز» یکی از عارضه‌های دیگر کلان‌شهرها است. اینکه متولیان امر در دوره‌هایی نسبت به مشکلات و راه‌حل‌ها بی‌توجه بودند شکی نیست، اما علت این بی‌توجهی شاید بیشتر، به تخصص و مهارت افراد در مسولیت‌هایی که به آنها واگذار می‌شود مربوط است. فردی که نسبت به این موضوع حساسیت دارد را اگر در مسوولیت مرتبط قرار دهید قطعا در مسیر حل چالش حرکت می‌کند، اما اگر مدیری را برای شهر انتخاب کنیم که قبلا در یک کارخانه تولید قطعات خودرو مشغول به کار بوده طبیعی است، مشکلات تشدید می‌شود و اتفاقا انتظاری غیر از این، غیرطبیعی خواهد بود. حداکثر بهره‌گیری تخصصی از نیروهای متخصص تا حدود زیادی جلوی تصمیمات غلط را خواهد گرفت و شهر را آرام می‌کند و به مصالح شهروندان نزدیک می‌کند.

آقای دکتر در همان گزارش تهران ۵۶، کارشناسان شورای نظارت بر گسترش شهر تهران یکی از راهکارهای اصولی و اولیه حل مشکل ترافیک آن موقع تهران که به مراتب شدت آن کمتر از وضعیت فعلی بوده را «ادغام پلیس راهنمایی و رانندگی در شهرداری تهران» عنوان می‌کنند. نظر این شورا آن بوده که موازی‌کاری در حوزه مدیریت ترافیک‌ کار را پیچیده کرده و امکان اجرای ضوابط صحیح را با بروز اختلافات دو طرف، سلب کرده است. آیا الان که اختلاف نظر بین دو طرف بر سر طرح ترافیک وجود دارد وقت ادغام نرسیده است؟

برای پاسخ به این پرسش باید به موضوع «مدیریت یکپارچه شهری» توجه کنیم. من نمی‌گویم «مدیریت واحد» چون مدیریت واحد معنی «مدیریت متمرکز» را می‌دهد. در خیلی از شهرهای موفق دنیا، شهرداری همه‌کاره شهر است. بحث آموزش و حتی بحث امنیت شهر بر عهده شهرداری‌ها است. شهرداری‌ها در شهرهای بزرگ جهان، از اختیاراتی که الان در استان‌های مختلف کشورمان برای استانداران وجود دارد برخوردارند. ما هم باید به این سمت حرکت کنیم. الان مسوولیت‌ها و مدیران در شهر متفرق هستند و همین موضوع دسترسی به مدیریت یکپارچه برای رسیدن به هدف نهایی که همان «سیاست‌گذاری برای تمرکززدایی از شهر» است را سخت می‌کند. این موضوع شبیه خردکردن تقسیمات کشوری است که بنده چه در دوره‌ای که در شورای عالی شهرسازی مسوولیت داشتم و چه الان، با آن کاملا مخالف هستم. واگذاری مدیریت‌ها به تعداد زیادی مدیر باعث می‌شود هماهنگ کردن مدیران برای برگزاری یک جلسه ساده به کاری پیچیده تبدیل شود چه برسد به اینکه بخواهیم نگاه‌ها و سیاست‌های اتخاذ شده توسط هر مدیر را با دیگری همراستا و هماهنگ کنیم.

بخش خصوصی علاقه‌مند و متقاضی سرمایه‌گذاری در تهران یک درخواست ساده از شهرداری دارد و آن «جمع شدن کاغذبازی و مار و پله مجوزها» است. شهرداری‌تهران در بین دستگاه‌های دولتی و عمومی براساس یک پایش، جزو کم‌کارترین دستگاه‌ها به لحاظ «تسهیل کردن شرایط کسب و کار» معرفی شده است. در موضوع صدور پروانه‌های ساختمانی هم دقیقا همین معطلی و کلاف سردرگم مجوزهای انبوه دیده می‌شود که بعضا تا یکسال، سازنده‌ها در تهران را معطل دریافت پروانه می‌کند. آیا عمدی در پیچیده کردن فرآیندها وجود دارد؟

من فکر می‌کنم درباره مجوزهای شهرداری پالس غلط داده شده است. با همان نگاهی که شما من را نقد کردید و گفتید چرا شهرداری از کاهش ساخت و ساز نگران است من پاسخ می‌دهم. ما قرار نیست شهر تهران را با فروش پروانه اداره کنیم و خیلی بارگذاری‌ها راحت انجام ‌شود. ما باید پروانه‌ها را به شکل معقول صادر کنیم. البته تلاش می‌کنیم که مسیر را کوتاه کنیم. اما آن چیزی که سرمایه‌های بخش خصوصی را در شهر جذب می‌کند ارتباطی با این موضوع ندارد. با کمیسیون ماده پنج ارتباط دارد. چون توافقات اولیه در مناطق ۲۲ گانه انجام می‌شود و پرونده به کمیسیون ماده پنج می‌آید.

اما در همین مناطق، سازنده‌های ساختمان‌های کوچک مقیاس هم گیر می‌کنند و ماه‌ها برای دریافت جواز ساخت معطل می‌شوند. اتفاقا یک تحقیق در یکی از کشورها درباره اثر «مسیر طولانی صدور مجوز» بر افزایش هزینه سرمایه‌گذاری انجام شده که نشان می‌دهد هر سه ماه طولانی شدن فرآیند باعث افزایش ۵ درصدی هزینه‌های سرمایه‌گذاری می‌شود.

در تهران بخاطر تورم، طولانی شدن فرآیند ساخت و ساز به نفع سازنده‌ها است.

اینطور نیست چون سازنده‌ها در طول ساخت تمایلی به طولانی شدن ندارند بلکه بعد از تکمیل ساختمان که خیالشان از بابت هزینه‌ها و قیمت تمام شده راحت می‌شود ممکن است نفروشند تا از تورم ملکی سود ببرند.

بهرحال ما در شهرداری می‌‌خواهیم ساز و کار صدور جواز ساخت را تغییر دهیم. در انگلیس ساخت  و سازها از نظر شهرداری به دو دسته تقسیم می‌شود و نوع برخورد با آنها برای صدور پروانه نیز متفاوت است. در ساخت و سازهای تیپ، خیلی سریع مجوز داده می‌شود، اما اگر سازنده کار ویژه‌ای بخواهد انجام دهد باید از کریدور طولانی عبور کند. الان در تهران دستگاه‌های دیگری هم در پروسه صدور مجوز وجود دارند که باید تعیین تکلیف شود. ما می‌‌توانیم آنها را کنار بگذاریم، اما از بابت کیفیت ساختمان‌ها به نفع مردم نیست. یا مثلا دفاتر خدمات شهر که قرار بود پروسه را کوتاه کنند خوب عمل نکردند. در هر صورت این موارد را تعقیب می‌کنیم که حل و فصل شود.

مهم‌ترین یا شاخص‌ترین کارهایی که شهرداران تهران طی ۴ دهه گذشته انجام دادند چه بوده است؛ چه خوب، چه بد؟

این می‌شود قضاوت و من پرهیز می‌کنم از این کار. ولی فکر می‌کنم به موضوع «تمرکز» بی‌توجهی شد. به اقداماتی که بارهای فزاینده‌ به شهر تحمیل می‌کند بی‌توجهی شد. اقداماتی که فاصله فرداست و فرودست را از هم بیشتر می‌کند توجه نکردیم. اقتصاد شهری را دچار اختلال کردیم. ما به عواقب رواج «شهرداری رانتیر» بی‌توجه بودیم. در این دوره تلاش من آن است به این موضوعات دامن نزنیم. ممکن است در آخر کارم در شهرداری نتوانم بیلان مشعشعی ارائه دهم، اما اگر شهر متعادل شود و منابع دیگری غیر از فشار آوردن به حوزه‌های کالبدی، برای شهر تامین کنیم فکر می‌کنم نزد مردم، نمره قبولی بگیریم. در تهران، بی‌محابا مجوزهای ساختمانی و خارج از برنامه صادر شده است. همه تلاش ما در این دوره بازگشت به محدوده طرح تفصیلی تهران برای صدور پروانه است.

مسوولیت اگر مجهز به «انگیزه» از طرف فرد مسوول نباشد، اجرای آن از کیفیت لازم برخوردار نخواهد بود. نداشتن انگیزه مصداق کار رباتیک بدون بکارگیری ذوق یا ایده برای استفاده از فنون منحصر به فرد است. صرف‌نظر از انگیزه‌های شخصی یا جمعی، در همین شهرداری تهران تجربه‌هایی وجود دارد از اینکه برخی شهرداران با انگیزه‌های انتخاباتی کار را دست گرفتند. با این سابقه، یک سوال وجود دارد. شما که همان روز ارائه برنامه به شورای شهر برای کسب رای اعتماد، مرتب از مشکلات شهر تهران، بن‌بست‌ها و ابعاد منفی اوضاع پایتخت سخن گفتید و الان نیز می‌گویید، پس با چه انگیزه‌ای برای شهردار شدن پیش‌قدم شدید؟

من جزو کسانی هستم که بیش از دو دهه به روش اداره شهرها انتقاد می‌کردم و واقعا فکر نمی‌کردم حل این قضیه آخر کار به گردن خودم محول شود. از این جهت برای خودم عبرت‌آموز بود. واقعیت این است که کار سختی است آن آرمان‌های مدنظر برای اداره مطلوب شهر تهران را تحقق ببخشیم آن هم در شرایطی که تهران طی ۴ دهه در مسیر نادرست پیش رفته است. اصلاح، کار سختی است. فکر می‌کنم خدمت به مردم شهر تهران بالاترین انگیزه من است.

به آن انگیزه‌هایی که اینجا مرسوم بوده اصلا فکر نمی‌کنم چون رسیدن به آن مسیر دست من و شما نیست. به تقدیر اعتقاد دارم. ما کسانی را داریم که دست به هر کاری زدند تا به جایی برسند و نرسیدند. از امام علی(ع) می‌پرسند خدا را چگونه شناختی و ایشان پاسخ می‌دهند «خدا را از درهم شکستن عزم‌ها و قصدها شناختم». برعکس این هم صادق است. شما ممکن است هیچ برنامه‌ریزی‌ای  برای دستیابی به یک نقطه نکنید، اما این اتفاق بیفتد.

نظر شما