شناسهٔ خبر: 38362739 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مردم‌سالاری‌آنلاین | لینک خبر

شب چله، از دیروز تا امروز

آیین‌های ایرانی در شب تولد خورشید - مردم سالاری آنلاين

«شبِ چله»، که در بلندترین شبِ سال و نخستین شبِ زمستان برای گرامی‌داشتِ ایزدِ مهر برپا می‌شود، پیشینه‌ای بس دراز دارد.

صاحب‌خبر - «شبِ چله»، که در بلندترین شبِ سال و نخستین شبِ زمستان برای گرامی‌داشتِ ایزدِ مهر برپا می‌شود، پیشینه‌ای بس دراز دارد.
به گزارشِ « مردم‌سالاری آنلاین »، ایزدِ مهر یا میترا یکی از ایزدانِ باستانیِ آریاییان است که معنیِ نامش پیمان و دوستی و نمادش خورشید است. در دینِ زردشتی، مهر ایزدِ روشنایی و نگهبانِ پیمان است، و یکی از سرودهای اوستا به نامِ «مهریشت» نیز در ستایشِ این ایزد است.
پس از شبِ چله که درازترین شبِ سال است روزها اندک‌اندک بلندتر و شبها آرام‌آرام کوتاه‌تر می‌گردند. این درازترین شبِ سال در اندیشه‌ی ایرانیان نافرخندگی‌ای با خویش داشت، زیرا افزون بر آنکه آنان در سرمای استخوان‌سوزِ زمستان خورشید را نمی‌دیدند، برپایه‌ی باوری دینی، می‌پنداشتند که این شب دیریازترین تازشِ اهریمن را دربردارد و از آنجا که فردای شبِ چله روشنایی پیروز می‌شود و روز بلندتر می‌گردد ایرانیان، برای از میان بردنِ ناخجستگیِ این شب و بازآمدنِ خورشید در فردای این شب، به شادی می‌نشستند و به گردِ آتش می‌آمدند و چشم به راهِ برآمدنِ خورشید، یا زایشِ دوباره‌ی آن، بودند تا خورشید که نمادِ ایزدِ مهر است این نافرخندگی را با زاده‌شدنِ خود از میان بردارد.
 
آیینهای شبِ چله
چراییِ آفرینشِ شادی برپایه‌ی کتابِ پهلویِ بُندَهِش این است که هرمزد شادی را آفرید تا مردمان بتوانند در روزگارِ آمیختگیِ نیکی و بدی زندگی را تاب آورند و بر این پایه، شادی، خود، کاری ایزدی و گونه‌ای ستایش و سپاس از هرمزد است و واژگونه‌ی آن غم و زاری اهریمنی است و ناخرسندیِ هرمزد را در پی دارد. با چنین نگرشی، ایرانیان شبِ چله را، هر چند اهریمنِ بدکنش در آن می‌تازد، به شادی و خوشی و پایکوبی سپری می‌کردند،
ایرانیان می‌پنداشتند که این شب دیریازترین تازشِ اهریمن را دربردارد و از آنجا که فردای شبِ چله روشنایی پیروز می‌شود و روز بلندتر می‌گردد آنان به شادی می‌نشستند و به گردِ آتش می‌آمدند و چشم به راهِ برآمدنِ خورشید، یا زایشِ دوباره‌ی آن، بودند تا خورشید که نمادِ ایزدِ مهر است این نافرخندگی را با زاده‌شدنِ خود از میان بردارد
و واپسین بازمانده‌های میوه‌های پاییزی را بر خوان می‌نهادند و گاهی تا بامداد شادی و شب‌زنده‌داری می‌کردند. آوردنِ این میوه‌های خشک و تر «میزد» نام داشت که پیشکشِ هرمزد می‌شد و چون از پسِ آن زمستان می‌آمد و میوه‌ای دیگر پروده نمی‌شد، این خوانِ میوه‌ها و خوراکیها شگون داشت و مایه‌ی فرخندگی و خرمیِ زمستانی که در پیش بود می‌شد.
در ایرانِ امروز نیز هنوز این آیینها بر جا است. در این شب، ایرانیان میوه‌هایی همچون هندوانه، انار، خرمالو، انگور، سیب و به در کنارِ میوه‌های خشک بر خوانِ شبِ چله می‌نهند و از بام تا شام را به شادمانی و جشن می‌نشینند و در این میان نیز گاه شاهنامه می‌خوانند، گاه حافظ و گاهی نیز به سخنانِ پیرانِ خانواده گوش می‌سپارند و داستانهایی از زبانِ آنان می‌شنوند و این‌سان ایرانیان امروز به ایرانیان دیروز، به نیاکانِ سرفرازشان، پیوند می‌خورند و شبی را با شادمانی سپری می‌کنند.
چنین، ایرانیان به پیشبازِ چله‌ی بزرگ می‌رفتند که از روزِ یکم دی‌ماه آغاز می‌شد و تا دهم بهمن‌ماه به درازا می‌کشید. این چهل روزی است که سرما در آن نیرو می‌گیرد، و سپس از دهم بهمن‌ماه که روزِ جشنِ سده است چله‌ی کوچک آغاز می‌شود و تا بیستم اسفندماه به درازا می‌کشد، و از آن روی آن را چله‌ی کوچک می‌خوانند که از نیروی سرما کاسته می‌شود و شکفتنِ شکوفه‌ها نویدِ آمدنِ بهار را می‌دهد.
بدین شب، افزون بر نامِ «چله» که نشانگرِ آغازِ چله‌ی بزرگ است، «یلدا» نیز می‌گویند. یلدا واژه‌ای سریانی است به معنیِ «زایش»، چرا که این شب شبِ زایشِ ایزدِ مهر یا میترا که نمادش خورشید است به شمار می‌آمده است.
 
چگونه جشنِ چله یا یلدا جشنِ
در این شب، ایرانیانِ امروز میوه‌هایی همچون هندوانه، انار، خرمالو، انگور، سیب و به در کنارِ میوه‌های خشک بر خوانِ شبِ چله می‌نهند و از بام تا شام را به شادمانی و جشن می‌نشینند و در این میان نیز گاه شاهنامه می‌خوانند، گاه حافظ و گاهی نیز به سخنانِ پیرانِ خانواده گوش می‌سپارند و داستانهایی از زبانِ آنان می‌شنوند و این‌سان ایرانیان امروز به ایرانیان دیروز، به نیاکانِ سرفرازشان، پیوند می‌خورند و شبی را با شادمانی سپری می‌کنند
کریسمس یا نوئل شد؟
هنگامی که ایزدِ مهر از ایران به اروپا رفت در آنجا به گونه‌ی دینی بزرگ به نامِ «مهرپرستی» یا «میترائیسم» درآمد و پیروانی فراوان یافت. چنین، اروپاییان نیز شبِ چله یا شبِ یلدا در ۲۱ دسامبر را که زادروزِ میترا است با شکوهی فراوان جشن می‌گرفتند. در سده‌ی چهارم میلادی، برپایه‌ی نادرستی‌ای در شمارشِ کبیسه، این روز در ۲۵ دسامبر بر جای ماند و به نامِ Natalis Invictus «زادروزِ مهرِ شکست‌ناپذیر» میانِ میتراپرستانِ اروپایی ماندگار شد. تا آن روز جشنِ زادروزِ مسیح در روزِ ششمِ ژانویه گرفته می‌شد. این روز زادروزِ مسیحِ «رهایی‌بخش» بود. مهرپرستان می‌پنداشتند که ایزدِ مهر «رهایی‌بخش» یا «سوشیانت» است و در پایانِ جهان بر زمین خواهد آمد و رستاخیر برپا خواهد داشت و نیکان را بی‌مرگ و اهریمن و یارانش را با آتشی که به جهان خواهد افتاد نابود خواهد کرد. در این میان، پس از آنکه دینِ مسیحی در اروپا گسترش یافت و جای آیینِ مهر را گرفت بیشترِ آیینهای مهری را که از ایرانِ زردشتی گرفته شده بود به خود پذیرفت، چون این آیینها چونان آیینهای ملی برپا می‌شدند و مردمی که به زور و ستمِ فرمانروایانِ مسیحی دینِ خود را دگر کرده بودند آیینهای دیرینِ خود را فراموش نکردند و چنین زایشِ مهرِ «رهایی‌بخش» زایشِ عیسای «رهایی‌بخش» گردید.
با گسترشِ دینِ مسیحی و مسیحی شدنِ ایرانیانِ سریانی‌زبان که این شب را یلدا می‌خواندند دیگر ایرانیان نیز که این شب را زادروزِ میترا می‌دانستند این واژه را پذیرفتند. یلدا ریختِ سریانیِ واژه‌ی «میلادِ» عربی است که در معنی برابر با واژه‌ی «نوئل» از ریشه‌ی ناتالیسِ (Natalis) رومی و به همان معنیِ زایش است.
 

نظر شما