لورل و هاردی دوباره در سینما و طالع نحس امپراتور!
صاحبخبر - لورل و هاردی ایرانی آیا زوج پرفروش پژمان جمشیدی و سام درخشانی، با فیلم «خوب، بد، جلف: ارتش سری» رکورد«مطرب» را خواهند شکست؟ مائده کاشیان - دیروز فیلم «خوب، بد، جلف» در فاصله کوتاهی پس از حضور در جشنواره فجر و یک ماه زودتر از نوروز، به نمایش درآمد و تکلیف یکی از فیلمهایی که در نوروز 99، روی پرده سینماها اکران خواهد بود، مشخص شد. اسفند 95 که تعدادی از فیلمهای اکران نوروز 96 تقریبا یک ماه زودتر از نوروز روی پرده سینماها اکران شدند، فصل اول «خوب، بد، جلف» اکران شده بود و حضور بسیار موفقی هم در گیشه داشت. یکی از مهمترین دلایل فروش خوب فیلم و استقبال مردم، حضور زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی است. به بهانه اکران این فیلم، درباره علت محبوبیت این زوج کمدی، شخصیت کاراکتر «سام» و «پژمان» در فیلم و حضور این دو بازیگر در کنار یکدیگر در آثار دیگر نوشتهایم. یک ترکیب درخشان در «پژمان» زوج هنری پژمان جمشیدی و سام درخشانی بهمن ماه سال 91، اولین بار در تلویزیون و در سریال «پژمان» ساخته سروش صحت دیده شدند. همانطور که از نام سریال معلوم است، جمشیدی در این مجموعه در نقش واقعی خودش به عنوان یک بازیکن فوتبال ظاهر شد که دوران اوجش گذشته بود و دربهدر دنبال پیدا کردن یک تیم بود، اما سام درخشانی نقش مدیر برنامههای او را ایفا میکرد. سریال «پژمان» علاوه بر معرفی پژمان جمشیدی به سینما و تلویزیون، نشان داد که او و سام درخشانی در کنار یکدیگر، چه ترکیب کمدی و جالبی خواهند بود. غیر از بازی خوب هر دو بازیگر، ابتدا شخصیتهای خوبی که برای آنها نوشته شده بود برای مخاطبان جذاب و دوستداشتنی بود. حماقت و خرابکاری به سبک «سام» و «پژمان» پس از موفقیت سریال «پژمان»، قرار بر این شد که ادامه این سریال در قالب یک فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی ساخته شود. از ساخت سریال «پژمان 2» خبری نشد، اما فیلم «خوب، بد، جلف» با حضور پژمان جمشیدی و سام درخشانی ساخته شد که عیناً در ادامه «پژمان» نبود، اما بیارتباط با سریال هم نبود. در این فیلم «پژمان» همان بازیکن فوتبال بود که وارد عرصه بازیگری شده بود و سام درخشانی نیز در این فیلم مانند او، در نقش واقعی خودش به عنوان یک بازیگر ظاهر شد. «سام» در «خوب، بد، جلف» یک بازیگر تلویزیون و «پژمان» بازیگر آثار کمدی سینمایی بود که هیچ کدام سابقه درخشانی در آثار مهم سینما و تلویزیون نداشتند، اما ادعایشان گوش فلک را کر میکرد. رفتارهای عجیبی که در موقعیتهای کاملا جدی و حساس از «سام» و «پژمان» سر میزد، موقعیتهای خندهدار زیادی را در «خوب، بد، جلف» ایجاد کرده بود. آنها دو شخصیت سادهلوح و کمهوشی بودند که با حماقت خود همه کارها را خراب میکردند و بدتر این که متوجه اوضاع نبودند! کلکلهای بامزه و احمقانه «سام» و «پژمان» بر سر مسائل بیاهمیت و همچنین رقابتی که در عین رفاقت با هم داشتند، آنها را به شخصیتهایی شبیه پتومت تبدیل کرده بود. لجبازیهای بچگانه، رقابت بیهوده و توقعات نابه جا از عوامل فیلم شان، طعنهای بود به بعضی بازیگران در سینمای ایران. همه این ویژگیها، کاراکتر «سام» و «پژمان» را به شخصیتهای مکمل بامزه و محبوبی نزد مخاطب تبدیل کرد. فیلم «خوب، بد، جلف» با فروش 16 میلیاردی خود، یکی از شگفتیهای گیشه سال 95 بود. هرچند در اکران نوروزی همان سال فیلم کمدی «گشت 2» ساخته سعید سهیلی رقمی نزدیک به 20 میلیارد فروخت، اما درباره «خوب، بد، جلف» کمتر کسی فکر میکرد، دو بازیگری که از تلویزیون به سینما آمده بودند، این چنین گیشه را تسخیر کنند، اما این زوج معادلات را بر هم ریختند. با این اوصاف پیشبینی فروش بالای «خوب، بد، جلف: ارتش سری» اصلا کار سختی نیست. ادامه محبوبیت تا «تگزاس» اکنون دیگر سام درخشانی و پژمان جمشیدی، زوج هنری محبوبی شدهاند که در هر فیلم دیگری که رد و نشانی از کاراکتر «سام» و «پژمان» هم نداشته باشند، مورد توجه مخاطبان قرار خواهند گرفت. شاهد این ادعا هم فروش بسیار خوب و غافلگیرکننده هر دو سری فیلم «تگزاس» ساخته مسعود اطیابی است. یک سال بعد از «خوب، بد، جلف» این دو بازیگر در فیلم «تگزاس»، در نقش شخصیتهای دیگری باز هم کنار یکدیگر قرار گرفتند. این فیلم کاملا با فرمول آثار گیشهپسند ساخته شده بود و زوج هنری سام درخشانی و پژمان جمشیدی در آن فیلم شخصیت ویژه و چیز جدیدی برای مخاطب نداشتند، اما همچنان در خنده گرفتن از مخاطب موفق بودند. البته که شخصیت «سام» و «پژمان» بسیار محبوبتر و ماندگارتر هستند. سال 97 «تگزاس 1» تقریبا 14.5 میلیارد در گیشه فروخت و فروش خوب آن باعث شد عوامل فیلم تصمیم بگیرند سری دوم «تگزاس» را هم بسازند. «تگزاس 2» هم در اکران نوروزی امسال 25 میلیارد فروش کرد و در رتبههای اول جدول فروش نشست. طالع نحس برای پیکاسوی عثمانیها! چرا عبدالمجید دوم، آخرین امپراتور عثمانی با وجود تواناییهای فردی بسیار، نتوانست مانع سقوط و انقراض دودمان خود شود؟ جواد نوائیان رودسری – درست است که جنگ جهانی اول، باعث فروپاشی دو امپراتور روسیه تزاری و عثمانی شد؛ اما این فروپاشی، دست کم برای عثمانیها، به انقراض و سقوط قطعی ختم نشد. شکست دولتهای محور که عثمانی هم در زمره آنها قرار داشت، برای شکست خوردگان بسیار گران تمام شد. معاهده ورسای، نسخه بسیاری از سرزمینهای تحت اختیار امپراتوری عثمانی را پیچید و انگلیس و فرانسه، طبق معاهده سایکس – پیکو، بخش اعظم سرزمینهای امپراتوری را بین خود تقسیم کردند. تنها شبه جزیره آناتولی در آسیا و محدوده کوچکی در غرب تنگه بسفر، برای عثمانیها باقی ماند. وقتی در سال 1922، عملاً امپراتوری عثمانی به ترکیه تغییر نام داد و نظام جمهوری را برای خود برگزید، عنوان خلیفه عثمانی همچنان برقرار ماند و مجلس ملی، محمد ششم را که ادعای امپراتوری و حکمرانی بیشتری داشت، برکنار کرد و به جای وی، عبدالمجید دوم، فرزند عبدالعزیز یکم، سی و دومین امپراتور عثمانی را به تخت نشاند. در واقع عبدالمجید، بیش از آنکه امپراتور باشد، خلیفه بود! قرار شد تکیهگاه معنوی و عامل وحدت ملی ترکیه جدید باشد؛ اما آتاتورک با دودمان عثمانی سر سازش نداشت و به همین دلیل، سایه شوم تبعید را بر سر عبدالمجید دوم انداخت. او که در آبانماه سال 1301 هـ.ش، خلیفه عثمانی شناخته شده بود، روز 12 اسفند سال 1302، از کاخ دلمه، مقر امپراتوران عثمانی، با اسکورت بیرون آورده و با قطار به اروپا فرستاده شد تا بقیه عمر را در همانجا بگذراند. عبدالمجید تا سال 1323 در اروپا زندگی کرد؛ هنگامی که درگذشت، خانوادهاش تقاضا کردند که دولت ترکیه اجازه بازگرداندن جسد آخرین امپراتور عثمانی را به زادگاهش بدهد، اما عصمت اینونو، جانشین آتاتورک و رئیسجمهور وقت ترکیه، زیر بار نرفت. تشییع جنازه عبدالمجید دوم در مسجد جامع پاریس برگزار شد و پیکر وی را در قبرستان بقیع دفن کردند. نگارگرِ نگارگرپرور آنچه در زندگی آخرین امپراتور عثمانی، بیش از هر چیز به چشم میآید، هنرمندی اوست. عبدالمجید علاقه فراوانی به نقاشی داشت و از همان دوران جوانی، با هنرمندان داخلی و خارجی مأنوس بود. او در سال 1288 هـ.ش، انجمن هنرمندان نقاش امپراتوری عثمانی را بنیان گذاری کرد و با نفوذی که در دربار داشت، کوشید تا نقاشان زبردستی را که در سرزمینهای گسترده امپراتوری وجود دارند، گرد هم آورد و این رویکرد، انقلابی در عرصه هنر به وجود آورد؛ اقدامی که البته با وجود بحرانهای سالهای پایانی عمر امپراتوری عثمانی، چندان از سوی زعمای این کشور جدی گرفته نشد؛ اما اروپاییها خوب قدر آن را دانستند و بعدها، بسیاری از شاگردان و پرورش یافتگان این انجمن، سر از دانشکدههای هنر قاره سبز درآوردند و کارهایشان در گالریهای مشهور به نمایش گذاشته شد. عبدالمجید دوم، خود نیز نقاشی زبردست بود. او آثار متعددی از خود به جا گذاشت که بعد از مدتها امتناع دولت ترکیه، در سال 1365، بیش از 40 سال پس از درگذشت عبدالمجید، در یک گالری بزرگ، واقع در شهر استانبول به نمایش گذاشته شد. فارسی دوستی نقاشی تنها هنر عبدالمجید دوم نبود. زندگی مرفه و بدون دغدغه در کاخهای مجلل و البته استعداد شخصی او، این مجال را فراهم کرد که با زبان شیرین فارسی نیز، آشنا شود. عبدالمجید نام یکی از دخترانش را «دُرّ شاهوار» گذاشته بود؛ نامی که نشان از علاقه آخرین امپراتور به زبان فردوسی و حافظ دارد. افزون بر این، وی عربی و فرانسه را هم به کمال فرا گرفته بود. عبدالمجید دوم، فردی به شدت مذهبی بود؛ دیده یا شنیده نشد که مانند برخی از گذشتگانش، حرمسرای مجلل داشته باشد یا به کارهای غیراخلاقی شهره شود؛ هرچند که هنگام حضورش در سوئیس، به دلیل داشتن دو همسر، مدتی را در زندان گذراند؛ چرا که بر اساس قوانین این کشور، داشتن بیش از یک همسر، مجاز نیست! عبدالمجید به موسیقی هم علاقه فراوانی داشت؛ مشهور است که با نُتنویسی آشنا بود و تأکید داشت که موسیقیدانان امپراتوری عثمانی، باید برای فراگیری اصول موسیقی، به اروپا اعزام شوند. هنگامی که دولت به دلیل دغدغههای ناشی از جنگ و شکستهای سنگین در جبههها، به پیشنهاد او وقعی ننهاد، خودش دست به کار شد و در سال 1294 هـ.ش، تعدادی از جوانان خوش قریحه و علاقهمند به موسیقی کلاسیک را برای فراگیری این هنر، با هزینه شخصی، به فرانسه اعزام کرد. هر چند به صورت رسمی نمیتوان چنین ادعایی کرد؛ اما باید عبدالمجید دوم را در زمره افرادی قرار داد که گنجینه موسیقی ترکیه، مدیون همت و تلاش اوست. عبدالمجید دوم در زندگی فردی، انسانی آرام و پایبند به مذهب بود. او تا آخر عمر در مراسم نماز جمعه شرکت میکرد و مناسک مذهبی را به جا میآورد. وی روز چهارشنبه، اول شهریور 1323، بر اثر عارضه قلبی در پاریس چشم از جهان فرو بست و به این ترتیب، با درگذشت عبدالمجید دوم، پرونده امپراتوری عثمانی به طور کامل بسته شد. عبدالمجید، هنگام فوت 76 سال داشت؛ او در سال 1247 در استانبول به دنیا آمده بود.∎
نظر شما