به گزارش روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی ذوعلم در نشست علمی تخصصی «تجربههای برگرفته از روند گذشته تحول در آموزش و پرورش، ترسیم چشم انداز آینده» که در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برگزار شد با بیان این سوال که اساسا تحول در یک نظام تربیتی به چه معناست؟ گفت: در اسناد تحولی تولیدشده تعریفی از شاخصها، عرصهها، تقدم، تاخر و طراحی این تحول نمی بینیم، علی رغم اینکه ما متن مفصلی به عنوان مبانی نظری تحول در آموزش و پرورش داریم اما در این متن اصلا شاهد مبانی نظری تحول نیستیم بلکه مبانی نظری تعلیم و تربیت، برخی مبانی دین شناسی و ساحتهای تحول، شش زیرنظام و ... تعریف شده است.
وی افزود: گاهی گزاره های خوب هم در این متن 450 صفحه ای پیدا می شود. اصلا همه این گزاره ها، گزاره های بسیار خوبی هستند. اما دلالت هایی که از این گزاره ها برداشت می کنید آیا یک مسیر تحول را نشان می دهد یا اینکه فقط نقطه مطلوب را ترسیم کرده است؟ این دو با هم بسیار متفاوت هستند.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بیان کرد: نمی خواهم دوستانی که در تنظیم سند تحول دخیل بوده اند را مورد نقد قرار دهم، گرچه این نقد هم باید انجام بشود. به هر حال در حد تلاش و برداشتشان و تا جایی که مجال داشته اند کار بسیار خوبی انجام داده اند. این سندتحول و مبانی نظری آن از افتخارات جمهوری اسلامی است و آن را قبول داریم، ولی سند فقط یکی از اجزای لازم برای تحول بوده است.
دکتر ذوعلم با بیان اینکه وقتی صحبت از تحول به میان میآید به این معناست که در وضع موجودی قرار داریم که راضی کننده و قانع کننده و پاسخ دهنده مسائل ما نیست و باید به وضع مطلوب تغییر پیدا کند گفت: باید روشن و شفاف این وضع مطلوب را ترسیم و مشخص کنیم که به عنوان مثال در 10 سال اول و 10 سال دوم قرار است به چه نقطه ای برسیم. باید ترتیب ایستگاهها و مقاصد را مشخص و برای مراحل اول، دوم و سوم راهکار ارائه دهیم.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی گفت: سندتحول را بارها مطالعه کرده و راجع به آن بحث کرده ام و ممکن است نقدهایی هم داشته باشم اما کلیت آن را راهگشا می دانم؛ از این جهت که نقطه آرمانی را نشان می دهد. رسیدن به مدرسه محوری، حیات طیبه، لحاظ کردن رویکرد فطرت گرایی، رسیدن به انسان هایی که هویتشان ارتقا و تعالی یابد جزو همین نقاط آرمانی است. این ها حتما لازم بوده اما آیا کافی هم هست؟
وی ادامه داد: به نظر می رسد هنوز در همان نقطه قرار داریم و از 8-9 سالی که از زمان اجرای سند می گذرد هنوز فاقد نقشه راه تعیین کننده، جامع و مشخص هستیم. در این مدت اقداماتی با اسم تحول صورت گرفته که اساسا ضد رویکردهای سند یعنی مبانی نظری تحول بوده و تصمیماتی اتخاذ شده که نه تنها زمینه ساز تحول نبوده بلکه بازدارنده هم بوده است.
دکتر ذوعلم تاکید کرد: از عنصرتاثیر گذار در تحول واقعی که بسترها و زیرساخت های پشتیبانی کننده تحول بوده غافل بودهایم. آیا می توان با وزارتخانه ای کاملا متمرکز تحول ایجاد کرد؟ آیا میشود با بخشنامههای متعدد که دائم به مدارس، مناطق و استانها می زنیم تحول ایجاد کرد؟ ما گاهی تحول سرایی کردهایم اما نقشه راه هنوز ارائه نشده است.البته در عین حال اینگونه هم نبوده که هیچ حرکتی نکرده باشیم. همین که تحول به عنوان یک گفتمان در سطح آموزش و پرورش مطرح شده خودش یک دستاورد است. همین که یک مبنای نظری متفق الیه در یک امر بسیار خطیر در قالب یک نوشته روی میز ماست دستاورد بسیار بالایی است.
دکتر ذوعلم بیان داشت: درباره نظریه سیاسی، اقتصادی، حقوقی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چنین متنی نداریم، اما درباره تربیت یک سند داریم که بسیار مهم است و همه نظام و نخبگان جامعه، دانشگاهی و حوزوی آن را قبول دارند.سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، آورده ارزشمندی است که لازم بوده اما کافی نبوده است.
وی ادامه داد: ابعاد تحول، پیچیده و ظریف است. مگر میتوان فرهنگ رسوب کرده دهها ساله که از آغاز شکل گیری مدارس جدید در جامعه ما وجود داشته را به آسانی تغییر داد؟ درهمه لایههای آموزش و پرورش با عوامل انسانی مواجهیم. باید به تصمیمات روشنی برسیم.
وی ادامه داد: اگر چشم انداز را ترسیم کرده و خطوطی هم درباره ابعاد تحول در زیرنظام مالی و اقتصادی، برنامه درسی و ... گفته باشیم؛ چرخشهایی را بیان کرده باشیم که بسیار ارزشمند است، باید توجه داشته باشیم که برداشتها درباره همین چرخش ها یکسان نیست و نگاه عملیاتی روشنی را به کنشگر تربیتی ارائه نمی دهد، فرهنگ رسوب کرده موجود، مانع میشود و کار به غایت مشکل است.
دکتر ذوعلم افزود: همین که جامعه ما در صدد بر افراشتن بیرق تحول در آموزش و پرورش شد، خودش یک شجاعت و خودباوری عمیق ملی و علمی بود. در این راه تاکید شد که از تجارب استفاده می کنیم اما می خواهیم با مبانی خودمان سند تحول را ایجاد کنیم. اگر سراغ فلان موسسه امریکایی و استرالیایی می رفتیم که نسخه ای به ما بدهند چه بسا کار راحت تر بود ولی زیر بار نمی رفتیم و خودمان یک فلسفه، فرهنگ، پیشینه و غایتی داریم و قصد داریم متناسب با آن تحول ایجاد کنیم.
دکتر ذوعلم بیان کرد: یکی از دستاورهای علمی مبانی نظری سند تحول را نوآوری فلسفی و علمی در باب تعریف " تربیت" می دانم که بسیار الهام بخش و قابل امتداد است. اگر بتوانیم برای معلم و مدیر این نکته را بگوییم و زمینه سازی کنیم که میخواهد به تعالی و تکوین هویت دانش آموز کمک کند نه اینکه فقط به بار علمی اش اضافه شود یا یک شهروند بله قربانگو باشد.
وی ادامه داد: انسان در نگاه فلسفه تعلیم و تربیت ما یک موجود انتخاب کننده، اندیشه ورز و دارای اراده است. کافی است موانع برطرف و زمینه رشد و شکوفایی او فراهم شود. دانش آموز باید پرسشگر باشد و بتواند معلم را به چالش بکشد و باید نظام ارزشیابی به گونه ای باشد که این به چالش کشیدن نمره در پی داشته باشد. اگر دانش آموز فکوری سوال معقولی پرسید که معلم نتوانست به او پاسخ دهد وی باید به همان سوال نمره بدهد.
دکتر ذوعلم با بیان اینکه برخی تلاش کرده اند تعریف ارائه شده برای تربیت را امتداد بدهند که چندان شفاف نبوده است اظهار کرد: رسالت انجمن فلسفه تعلیم و تربیت امتداد فرایندی و فرهنگی این سند از ابعاد مختلف است و باید صدها کتاب و مقاله برای مخاطبان مختلف متناسب با نیازهایشان از بین سند استخراج و تبیین می کردیم تا به امتداد گفتمانی می رسید.
وی اضافه کرد: امروز در برنامهریزی ها، سیاست گذاری ها، پژوهشها و نگاهمان به مجموعه آموزش و پرورش هنوز دچار چالش های جدی هستیم، زیرا سند خوانده نشده، به فهم عمیق و جهت دهنده رفتار و به یک باور تبدیل نشده است، البته رسیدن به اینکه نیازمند تحول هستیم و اینکه مبانی نظری تولید شده افق مطلوب را نشان داده و مدارس به تکاپو افتادند، دستاورد بالا و مبارکی است.
ذوعلم افزود: به هر استانی رفتم شاهد بودم که مدرسه نشاط دارد، دانشآموز پرسش میکند و کلاس تعاملی اداره میشود، اگر سند تحول نبود برداشتهای نادرست مانع ایجاد میکرد و با همین چرخشهای سند است که می گوییم دانش آموز باید فکور و پرسشگر باشد، بیندیشد، فکر کند و سوال کند و چالش فکری ایجاد کند. امروز الگوی اهداف برنامه درسی ملی است که عقلانیت و تفکر را در کانون و محور اهداف قرار داده است و دغدغه اول در کلاس این است که دانش آموز بیندیشد، فکر کند و چالش ایجاد کند. اگر به ایمان و دینداری بچه ها فکر میکنیم آن هم مبتنی بر تفکر و تعقل است. این را برخی هفت هشت سال قبل بر نمی تابیدند.
وی یادآور شد: اگر سازمان بخواهد خودش همه محتوا را تولید، ارزشیابی و اجرا کند، یک نوع انحصار گرایی است و فضای بسته ای را ایجاد میکند؛ به همین علت دست به بازآرایی تشکیلاتی زدیم و به این نتیجه رسیدیم که 11 حوزه یادگیری شکل بگیرد.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی تاکید کرد: تحول نیازمند همفکری و همسویی عمیق و یک شجاعتی برای اجرا است. باید هزینهاش را نیز بپردازیم.
وی با بیان اینکه بنده به آینده تحول بسیار امیدوارم گفت: به تغییرات در زمان کوتاه در آموزش و پرورش انتقاد دارم اما از آن سو یک فرصت هم ایجاد کرده و اینکه مدیر و معاونی با برداشت شخصی خودش حرکت می کرده شخص بعدی میتواند وی را مورد نقد قرار دهد و عبرت بگیرد و راه تازه ای باز کند.این مسیر دنبال میشود به شرط آنکه بسترهای فکری عمیق تر شود و مجموعههای مختلف به یک همسویی در غایت تحول که در مبانی نظری مطرح شده است برسیم.
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در بخش دوم این نشست به پرسش ها پاسخ داد و گفت: یک سیستم بروکراسی دچار ناهمگونی بسیار داریم و بحث ارتباط ها ضعیف است. باید فاصله ها را کم کنیم. تحقق تربیت، یا خودش کم کردن فاصله است یا مستلزم کم کردن فاصله است.
وی با اشاره به اینکه وقتی والدین با دانش آموزان، معلم با دانش آموزان، معلم با مدیر مدرسه و حتی وزیر آموزش و پرورش با بدنه ارتباط و تعامل نداشته باشد تحول رخ نمی دهد.
دکتر ذوعلم درباره اینکه چه کسانی باید مجری تحول باشند؟ عنوان کرد: مردم باید مجری تحول باشند و از میان مردم هم جوانان باید پیشگام باشند و تا آنها مطالبه نکنند و وارد نشوند تحول رخ نمی دهد.
وی با بیان اینکه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، آزاد اندیش، یادگیرنده، تحول گرا و انقلابی است گفت: مدرسه باید محل زندگی باشد. شعار ما در برنامه درس ملی همین بود که باید گامی به سمت مدرسه زندگی باشد.
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی اضافه کرد: معتقدم هر مدرسه باید به حدی از بلوغ و توانمندی برسد که خودش یک وزارتخانه باشد. مهمترین وظیفه ما این است که زمینه توانمندسازی مدرسه و معلم را فراهم کنیم. باید پژوهش محور حرکت کنیم و بستر رشد معلم هم باید پیش بینی شده باشد.
وی با بیان اینکه باید فرهنگ سازی و مدلسازی را مدنظر داشته باشیم اظهار کرد: نمی توانیم مدلی را قبول داشته باشیم که دانش آموز را منفعل صرف فرض کند. دانش آموز یاددهنده و یادگیرنده است. معلم نیز باید همینطور باشد.
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با اشاره به اینکه چهار سطح اهداف در برنامه درس ملی تعریف کرده ایم گفت: هدف غایی، اهداف کلی، اهداف میانی و اهداف جزئی که اهداف غایی و کلی تغییر پذیر نیستند و اهداف جزئی هم به سطح مدرسه می رسد.
نظر شما