شناسهٔ خبر: 37892608 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: سرپوش | لینک خبر

زنان، جوانان و خانواده

چرا برخی والدین مدام به مرگ فرزندشان فکر می‌کنند؟

یک متخصص روانشناسی کودک و نوجوان با بیان اینکه مادران بیشتر از پدران دچار ترس از دست دادن فرزند می شوند ، می گوید:متخصصان حوزه روانشناسی بر این باورند که استرس مرگ همراه یا جایگزین اختلالات روانی مثل افسردگی، وسواس، ترس یا اختلال استرس فراگیر بروز می یابد، در این حالات ترس از دست دادن فرزند، فرصت زندگی شاد همراه فرزندان را از والدین سلب کرده و می تواند آن را تبدیل به واقعیت کند.

صاحب‌خبر -

گوهریسنا انزانی در گفتگو با ایسنا، بیان کرد :مرگ بیش از آن که مورد توجه پزشکان باشد موضوعی اجتماعی، فرهنگی و روانی است که حزن و اندوه فراوانی برای شخص و جامعه به همراه دارد، ولی مرگ فرزند خواه غیرمنتظره، خواه قابل پیش بینی سخت ترین فقدانی است که شخص بزرگسال می تواند با آن روبرو شود. مرگ فرزند معضلات و سوگ خاصی را برای والدین ایجاد می کند؛ والدینی که فرزند خویش را از دست می دهند تا سال ها شدیداً پریشان بوده و در فکر عزیز از دست رفته خود خواهند بود.

بنابر اظهارات انزانی، فعلا مشاهده می شود که با فرآیندهای پیچیده جامعه، متأسفانه والدین ترس از دست دادن فرزندان خود را بیش از قبل تجربه می کنند. احتمالا مهم ترین عامل این ترس احساس وابستگی شدید مادران به فرزندشان است که از قبل از تولد به وجود آمده و تا پایان عمر نیز که مادر خود را پاسخگوی تمام علائم کودک می داند، وجود دارد.

این روانشناس افزود :از آنجا که جامعه به سمت تک فرزندی پیش می رود ، این ترس در والدین افزایش چشم گیری داشته است، به همین علت تقریباً این ترس میان تمامی والدین فراگیر است، ولی همه ترس ها نیاز به درمان ندارند مگر اینکه برای والدین یا فرزند آن ها در عملکرد روزانه اختلال شدیدی ایجاد کند ، ولی بطور کلی عوامل طبیعی ترس از مرگ ریشه در انس و الفت فرد با عزیزانشان دارد.

به گفته انزانی و طبق تعریف سازمان خدمات بهداشت ملی بریتانیا استرس مرگ، نوعی احساس وحشت و هراس و نگرانی بسیار زیاد هنگام فکر کردن در خصوص فرآیند مرگ یا قطع ارتباط با عزیزان یا آن چیزی است که پس از مرگ رخ می دهد. متخصصان حوزه روانشناسی بر این باورند که اضطراب مرگ همراه یا جایگزین اختلالات روانی مثل افسردگی، وسواس، هراس یا اختلال اضطراب فراگیر بروز می یابد ولی ترس از دست دادن اولاد، فرصت زندگی را از والدین سلب کرده و آن را تبدیل به واقعیت می کند که عموما مادران بیشتر از پدران گرفتار این اضطراب ها می شوند.

این روانشناس در ادامه در مورد اختلال استرس فراگیر در زمینه خوف از دست دادن فرزند معتقد است:والدینی که ترس از دست دادن آن ها به شکل اختلال اضطراب فراگیر بروز می یابد، اضطراب و نگرانی مفرطی نسبت به پیدایش برخی حوادث و فعالیت های مربوط به فرزند خویش دارند که کنترل نگرانی و اضطراب آن ها بسیار سخت است، آن ها بطور مداوم نگران سلامتی فرزندان خود هستند و گاهی در ذهنشان افکار مربوط به رویدادهای ناگوار برای فرزندشان دارند، این نگرانی ها که اکثراً بسیار برجسته و گسترده است، مزاحمت قابل ملاحظه ای برای کارکرد روانی و اجتماعی خود و فرزندشان ایجاد می کنند؛ آن ها دائم دلشوره دارند، عصبی هستند و خستگی پذیری در آنها افزایش چشمگیر دارد، تمرکز آن ها به هم می ریزد، احساس تهی شدن ذهنی دارند، تحریک پذیر هستند، تنش های ماهیچه ای را تجربه می کنند و دچار اختلالات خواب شدید هستند.

او اعلام کرد :ترس از دست دادن فرزندان اصولاً توانایی والدین را در انجام سریع و کارآمد کارها مختل می کند و همین ترس و اضطراب درنهایت به فرزندان آن ها انتقال می یابد ، ولی والدینی که این اضطراب برای آن ها تبدیل به وسواس های فکری شود اوضاع فکری آن ها احتمالا در این حالت سخت تر است. والدینی که دچار وسواس های فکری هستند، تصاویر ذهنی زیادی برای از دست دادن فرزند خود در ذهن دارند که متأسفانه این تصاویر مکرر و پایدار است، البته این افکار مزاحم و ناخواسته اند و موجب ناراحتی و اضطراب قابل ملاحظه ای می شود. در این وضعیت فرد می کوشد با اجتناب از عوامل تحریک کننده یا به وسیله افکار و اعمال دیگر این افکار را کنترل یا خنثی کند.

انزانی با تأکید بر اینکه وسواس های فکری بسیار وقت گیر هستند و از نظر بالینی موجب ناراحتی و نقص قابل ملاحظه ای می شوند ، گفت:والدین مبتلا به وسواس های فکری دائما می ترسند که برای فرزندانشان اتفاق عجیبی رخ دهد. بررسی های انجام شده نشان می دهد والدینی که دچار این ترس هستند معمولاً پیشینه ای از فوت والدین، طلاق، اعتیاد والدین، نداشتن مراقب ثابت، تغییر مکان زندگی یا مهاجرت، ترک منزل توسط والدین را تجربه کرده اند و بنظر می رسد که حتی در گذشته فقدان هایی مثل از دست دادن مادربزرگ، پدربزرگ یا از دست دادن دوست و آشنا هم سبب ایجاد این ترس در درون آن ها شود.

این متخصص روانشناسی کودک و نوجوان بیان کرد :در نهایت این ترس ها مادر را به دو گونه رفتار سوق می دهد، در حالت اول والدین شدیدا کنترل کننده می شوند و از استقلال فرزندشان می ترسند، به طوریکه به محض خروج فرزند از منزل حتی برای انجام کارهای ساده، اضطراب شدید و افکار وسواسی ذهن شان را درگیر می کند، آن ها حتی موقع خواب فرزندشان را کنترل می کنند و به علت اضطراب های بسیار شدیدی که دارند امکان رانندگی، سفر، تحصیل و... را از فرزند خود سلب می کنند. در این حالت آن ها فرزندانی بسیار متکی، ترسو، بدون اعتماد به نفس، مملو از بیماری افسردگی و مضطرب پرورش می دهند.

به گفته او، در حالت دوم هم مادران به علت ترس زیاد ناشی از، از دست دادن فرزند به حالت بی اعتنایی می رسند و این ترس به قدری شدید است که آن ها از هرگونه تماس احساسی، صمیمی و نزدیک با فرزند خود دوری کرده و بی اعتنایی را جایگزین حس ترس خویش می کنند. از آنجایی که این ترس ها به فرزندان انتقال می یابد ، نیاز است والدینی که دچار این ترس ها و نشانه ها هستند به سرعت با مشاوران متخصص ارتباط برقرار کنند تا پیش از حاد شدن موضوع آن را برطرف کنند.

او در ادامه در مورد نحوه درمان ترس از دست دادن فرزندان در والدین گفت:درمان ترس از دست دادن فرزندان روش های گوناگونی وجود دارد که یکی از این روش ها رفتار درمانی است که در این روش درمانی آرام سازی های متفاوت آموزش داده می شود. در شناخت درمانی روش به اینصورت است که روی افکار منفی شخص کار می شود تا بتواند افکار منفی خودآیند را کنترل یا با افکار مثبت تر جایگزین کند.

این روانشناس افزود :در گونهای دیگر از درمان روان تحلیل گران به شخص کمک می کنند ترسهای خود را کشف کند. در این فرآیند شخص تصمیم می گیرد با ترسهای دوران کودکی خویش روبرو شود و آن ها را بهبود بخشد که این روش درمانی بسیار طولانی مدت است. در درمان شناختی و رفتاری بر روی رفتار، افکار و هیجانات فرد کار می شود تا فرد بتواند بطور مثبت تری به افکار خود نگاه و آن را برطرف کند.

انزانی اما ساده ترین روش برای درمان این ترس را این چنین شرح داد :والدینی که هنوز این خوف در آن ها شدید نیست، در ابتدا بر روی برگه ای سفید ترس خود را بنویسند و تا جای ممکن آن را بطور کامل و با جزئیات شرح دهند. بعد از آن گذشته خود را مرور کنند و آن را با جزئیات بررسی کنند که آیا در گذشته اتفاقی مشابه این ترس خود برای آن ها رخ داده است یا خیر؟. این موضوع را به صورت کامل بررسی کنند سپس از روی نوشته ها بخوانند آن را ریز پاره کنند و در پایان راه کارهایی ساده برای کاهش علائم ترس پیدا کنند البته باید توجه داشت که ترس ها تا مزمن و پایدار نشده اند باید با کمک مشاورین بررسی و درمان شوند.

نظر شما