به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، سیصد و دهمین شب خاطره حوزه هنری ویژه شهادت سردار سپهبد «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه عصر امروز در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای این مراسم و پس از تلاوت آیاتی از قرآن کریم و پخش سرود ملی، قطعه موسیقی «قاسم هنوز زنده است» با اجرای غلامرضا صنعتگر و شعر میلاد عرفان پور پخش شد.
در ادامه این مراسم، حجتالاسلام «علی شیرازی» نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه روی سن رفت و ضمن تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه (س) و شهادت سردار سلیمانی اظهار داشت: سالها آقای قدمی مجری برنامه شب خاطرهِ حوزه هنری پیگیری میکرد که سردار سلیمانی در مراسم شب خاطره حضور داشته باشند، نمیدانستیم روزی در نبود ایشان شب خاطرهای را بهیاد ایشان خواهیم داشت.
وی به خاطرهای از اسارت شهید سلیمانی در دوران دفاع مقدس پرداخت و افزود: سردار سلیمانی اسیر عراقیها شده بود و او را درون یک سنگر زندانی کرده بودند در حالی که یک ضبط درون سنگر بود و بلدوزر عراقی مشغول خاکریز زدن بود، او صدای بلدوزر را ضبط کرد و با بلندگو پخش کرد و صدای بلدوزر در محوطه پخش شد و با همان بلدوزر از دست دشمن گریخت.
نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه تصریح کرد: او هیچگاه ترس نداشت و وصل بهخدا بود و هیچگاه نگفت، من بودم و قدرت اصلی را مربوط به خدا میدانست. در سال ۱۳۶۵ دشمن برای بار دوم مهران را گرفت. قرارگاه کربلا مشغول برنامهریزی بود که چه لشکری قدرت بازپسگیری قلاویزان را دارد. سردار سلیمانی آن روز در جلسه گفت ما دو گردان داریم که اهل نماز شب، توسل، مناجات، ذکر و اهل اشکاند؛ من با این دو گردان میتوانم قلاویزان را آزاد کنم. او با این دو گردان وارد شد و قلاویزان را آزاد کرد. او در طول ۴۰ سال همواره مشغول مبارزه با دشمن بود.
شیرازی افزود: دلسوزی سردار سلیمانی برای بچههای جنگ، بیشتر از بچههای خودش بود؛ او عاشق بچههای رزمنده بود. حاج قاسم میسوخت و حرف میزد. از آن روزها تا به امروز برای شهادت تلاش کرد. وقتی حاج قاسم قبل و بعد از عملیات وارد حسینیه لشکر میشد تا سخنرانی کند، رزمندگان از پای در تا پای میکروفون او را بالای دست میبرند، تا آخرین روز حیات این چنین بود. حاج قاسم متعلق به کسی نبود، بلکه او متعلق به همه جبهه مقاومت، همه رزمندهها و همه ایران بود؛ او در اوج قدرت به کار برای خدا میاندیشید.
وی تاکید کرد: شهید سلیمانی شب و روز نمیشناخت و سفرهای طولانی داشت و لحظهشماری میکرد که به خانه شهدا برود. حاج قاسم بیشتر از آنکه دوست داشت در جبهه باشد، دوست داشت در کنار بچههای شهدا باشد. وقتی او به خانه شهیدی میرفت، دیگر او فرمانده نیروی قدس نبود، بلکه خادمی برای خانواده شهید بود. بچههای شهدا گاهی به خانه او میآمدند و روزی نبود که ایشان با فرزند شهید یا خانواده شهیدی صحبت نکند. ایشان همواره در دسترس بچههای شهدا بود و آخرین وصیت او به مسئول بنیاد شهید کرمان این بود که «فرزندان شهدا را فرزند خود بدانید».
نماینده، ولی فقیه در نیروی قدس سپاه ادامه داد: وقتی او فرزندان شهدا را میدید حتی نکات حفاظتی را نیز درنظر نمیگرفت و پای حرف آنها مینشست، اما در روزهای آخر عشق او به شهادت بیشتر شده بود. ایشان در سال ۱۳۷۹ وقتی گزارشی به او دادند که آمریکا اعلام کرده است سردار سلیمانی هرکجا باشد او را میکشیم، نوشت: «خدایا امیدوارم به دست بدترین دشمنان دینات کشته شوم». او سه ساعت قبل از شهادت نوشت «خدایا عشق من برای دیدار تو مثل لحظهای است که موسی از عشق تو میسوخت».
حجتالاسلام شیرازی به جملهای از وصیتنامه شهید سلیمانی اشاره کرد که خطاب به مردم نوشته است «خامنهای عزیز را عزیز جان خود بدانید و حرمت او حرمت مقدسات بدانید؛ ولایت فقیه میراث امام خمینی (ره) است که باید جدی گرفته شود».
انتهای پیام/ 121
∎
نظر شما