شناسهٔ خبر: 37776358 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران‌ورزشی | لینک خبر

ماجرای آقای دهداری

صاحب‌خبر - فوتبال دهه 60 از چشم‌انداز امروز، طوری به چشم می‌آید که آن موقع دیده نمی‌شد. زیرا «تاریخ» با ترازوهای اجتماعی‌اش حتی در فوتبال هم بخشی از قضاوت‌ها را اصلاح می‌کند. دیدگاه‌ها را تغییر می‌دهد. باورهای قدیمی از مسافت دور، قابلیت بازیابی و بازنمایی خیره‌کننده‌ای دارند. مثلاً نیمه دوم دهه شصت، فرشاد پیوس محبوب‌ترین بازیکن شاغل در فوتبال ایران بود. اگر آن موقع برنامه نود و مسابقه پیامکی در میان بود، از حیث محبوبیت در سراسر ایران هیچکس یارای رقابت با فرشاد آقای گل را نداشت. با گذشت دو دهه اگر همان نظرسنجی برگزار شود، رأی خود فرشاد هم سیروس قایقران است! باورها چنان تغییر کرده که حتی اگر گیلانی‌ها در این نظرسنجی شرکت داده نشوند، بقیه نقاط ایران حق مطلب را ادا می‌کنند. اکثر بازیکنان سرخابی لقب داشتند. از وحید قلیچ که وحید ژان ماری‌فاف بود تا مجتبای برمه، سعید راکی (نعیم‌آبادی)، پنجعلی باره‌سی، حسین عبدی پله، کرمانی به‌به‌تو، فرشاد مارادونا و در تیم مقابل هم سرخاب 30 ثانیه و صمد سرطلایی. بعداً روماریو و مالدینی هم از گرد راه رسیدند اما سزاوارترین ‌اسم، نه لقب فرنگی داشت و نه منتسب بود به هیچ ستاره خارجی. او خودش لقب شد برای نسل‌های بعدی. محبوبیت مقطعی در فوتبال ایران هنوز هم یعنی انتساب به پرسپولیس یا استقلال اما راز ماندگاری منوط به رنگ پیراهن نیست و تابع قواعد انسانی هم هست. مثل حک شدن نام سیروس ‌در ذهن‌ها و قلب‌ها و حتی نامی مستعار برای ورزشگاه انزلی. دهداری هم نه مانند «پروین بکن‌بایر»، سلطان نیمکت پس از انقلاب بود و نه حشمت‌خان پیش از انقلاب اما اینطور که پیداست، او قرار است بماند. ساده، بی‌آلایش، بی‌لقب و به طرز شگفت‌انگیزی بی‌رقیب. با یک اسم خیلی ساده: دهداری. با این حال، یک اتهام، گرد او شکل گرفته این سال‌ها. می‌گویند گرچه نسلی را ساخت اما نسلی را هم کشت. استعفای 14 بازیکن پس از ماجراهای بازی‌های آسیایی 1986 سئول را مطرح می‌کنند. احمد سجادی، محمد پنجعلی، اصغر حاجیلو، مرتضی فنونی‌زاده، شاهین بیانی، شاهرخ بیانی، حمید درخشان، مرتضی یکه، فرشاد پیوس، عبدالعلی چنگیز، ناصر محمدخانی، سیدمهدی ابطحی، ضیا عربشاهی و غلامرضا فتح آبادی. ماجرای استعفا محل بحث است. سختگیری‌های افراطی در ورزش ایران، ملهم از فضای سیاسی وقت، از سال 1982 به تیم ملی آسیب زد و تیمی متلاشی شده به بازی‌های آسیایی دهلی رفت. تیمی که هم از جنگ آسیب دیده بود و هم از جزم‌اندیشی‌های مدیران خلق‌الساعه. کل ورزش ایران چنین وضعیتی داشت اما این گزاره که استعفای 14 بازیکن، منجر به نابودی یک نسل از فوتبال ایران شد، غلط است. از ماجرای استعفا در پاییز 1365 تا روز بازی دوستانه با ژاپن در 30 دی 1367 که مرگ تدریجی دهداری آغاز شد، جز جام ملت‌های 1988 و دو بازی بازی رفت و برگشت با کویت برای مسابقات مقدماتی المپیک سئول، کدام رویداد در تقویم لاغر بین‌المللی ما بود که فرصت عرض اندام، از نسلی گرفته شده و از میان بروند؟ از بازی ژاپن به بعد، اگر وطنخواه و بعداً مناجاتی از برخی استعفا دهنده‌ها استفاده نکردند، ربطی به دهداری نداشت. تا آنجا که به دهداری مربوط است، غلامرضا فتح‌آبادی بلافاصله استعفای خود را پس گرفت. اصغر حاجیلو از فوتبال خداحافظی کرد. احمد سجادی و ضیا عربشاهی هم استعفای خود را پس گرفتند. سجادی که در تلخ‌ترین روزهای دهداری در تیم ملی سنگربان او بود، بازی با کره‌جنوبی در بازی‌های آسیایی سئول و عملکرد ضعیف‌اش در ضربات پنالتی، باز مسابقه با کره‌جنوبی در جام ملت‌های 88 که وقتی سه گل خورد، دهداری ناگزیر شد در جریان بازی عابدزاده را به زمین بفرستد و سپس در آخرین روز سرمربیگری دهداری نیز او دروازه‌بان ما شد که در جریان ثبت هر دو گل هم مقصر بود. البته در دقیقه 16 آن بازی، یک موقعیت جدی را با شیرجه روی پای تومیاسو آسائوکا دفع کرد. اگر از مصدومیت شدید عابدزاده در برابر تایوان در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1994 که تعویضی اجباری بود، همچنین بیرون کشیدن تاکتیکی نیما نکیسا مقابل عربستان در نیمه نهایی جام ملت‌های 96 بگذریم، تعویض سجادی با عابدزاده در جام‌ ملت‌های 1988، آخرین باری بود که دروازه‌بانی در یک بازی رسمی تیم ملی ایران به خاطر عملکرد ضعیف، جای خود را به دروازه‌بانی دیگر داد! دهداری حتی با بزرگمنشی، بدون اینکه پیوس اظهار پشیمانی کند، او را به تیم ملی برگرداند. زیرا بر این باور بود که در غیاب او تیم ملی متضرر خواهد شد. مرتضی فنونی‌زاده هم استعفایش را پس گرفت و در جام ملت‌های 88 در قلب خط دفاعی ایران قرار گرفت. سیدمهدی ابطحی نیز استعفایش را پس گرفت. وقتی پروین سرمربی تیم ملی شد، محمد پنجعلی، شاهین و شاهرخ بیانی و ناصر محمدخانی هم در ترکیب تیم ملی قرار گرفتند تا در فتح بازی‌های آسیایی پکن که نخستین جام آسیایی ایران، پس از انقلاب بود سهیم شوند. پنجعلی در مراسمی پرشکوه که شاید بهترین خداحافظی یک ملی‌پوش در جریان بازی ملی باشد، بین دو نیمه بازی رفت ایران و الجزایر در جام بین قاره‌ای سال 1991 در حضور 120 هزار تماشاگر از تیم ملی خداحافظی کرد. بین 14 ستاره مستعفی که اغلب آنها هم به خاطر رضا وطنخواه و نه به خاطر دهداری از تیم ملی کناره‌گیری کرده بودند، چه کسی تباه شد و کدام ستاره سوخت؟

نظر شما