شناسهٔ خبر: 37776341 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

شخصیت‌شناسی سردار قاسم سلیمانی

صاحب‌خبر -


سعید عبدالملکی
قاسم سلیمانی از لحاظ هستی‌شناسی دارای ابعاد و زوایای گوناگونی از قبیل ابعاد نظامی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، و دینی می‌باشد. ازآنجاکه همه این ابعاد متأثر از یک عامل روان‌شناختی مهم در شخصیت وی می‌باشد ما در این مقاله تحلیلی سعی داریم مبانی و ریشه‌های روان‌شناختی شخصیت وی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. چراکه عناصر و مؤلفه‌های روان‌شناسی شخصیت وی به‌مراتب مهم‌ و قابل‌بررسی ویژه می‌باشد. پر واضح است؛ افراد متخصص و حتی متعهد بی‌شماری در مشاغل و پست‌های مختلف مشغول فعالیت هستند لیکن این‌چنین به بلوغ و رشد همه‌جانبه وجودی دست نمی‌یابند. بنابراین؛ شخصیتی با این میزان جامعیت، بزرگ‌منشی، جذبه و محبوبیت، علاوه‌بر بعد سخت‌افزاری و نظامی‌گری دارای یک بعد نرم‌افزاری است که در نوع خود منحصربه‌فرد و بی‌نظیر و نیازمند رمزگشایی و شناخت بیشتر است.

نفوذ شخصیت
روان شناسان افراد دارای کاریزما (جذبه) را افراد با نفوذی می‌دانند که می‌توانند بر ذهن و قلب دیگران کنترل داشته باشند. این قبیل افراد با ارزیابی دقیق از رفتار و عملکرد مردم و قدرت تغییر دیدگاه‌های مخالف به سمت خود، عناصر پدیداری شخصیت خود را نمایان می‌سازند.
نظریه «بزرگ‌مرد» در روان‌شناسی سیاسی بر این اعتقاد است که رویدادهای مهم ملی یا جهانی تحت تأثیر افرادی برجسته است که سازنده و پدیدآورنده آن رخدادها هستند. به یک معنا این مردان بزرگ هستند که تاریخ را می‌سازند و نفوذ خود را هر جا که قرار گیرند، می‌گسترانند. چنین افرادی حائز ویژگی‌های منحصربه‌فردی همچون معنویت، جذابیت، هوشمندی، قدرت روانی و اراده‌ برتر، استعداد الهام‌بخشی و توانایی متقاعدسازی و هدایت مردم هستند.
قاسم سلیمانی با ساده زیستی، مردم‌گرایی، پرهیز از ظاهرسازی و ریاکاری و نقش بازی کردن و عدم تلاش برای تأثیرگذاری قدرت‌منشانه با رفتار و گفتار نافذ خود، یک جغرافیا را تحت نفوذ خود درآورده و با تأثیرگذاری خود بر این قلمرو جغرافیایی، به همان وسعت، تغییر نگرش ایجاد کرده است و با شهادت‌اش گویی غبار چشم‌ها و دل‌ها پاک‌ شده است.
جغرافیای نفوذ وی چهار دسته را در برمی‌گیرد: 1. خانواده وی 2. مجموعه سپاه و هم‌رزمانش 3. مردم آزاده ایران، منطقه و جهان 4. دشمنانش.
با نظر به اینکه بسیاری از افراد هنگامی‌که درگیر کار و شغل خود می‌شوند و به‌ویژه مشاغل نظامی که طبیعتاً افراد را بیشتر درگیر می‌کند و فرد بیشتر وقت و انرژی خود را صرف آن می‌کند و ممکن است از توجه به نیازمندی‌ها و کمبودهای خود و خانواده‌اش عقب بماند؛ اما واقعیت زندگی سردار سلیمانی و به‌ویژه سخنرانی دختر ایشان در مراسم تشییع، گویای این مهم است که وی علیرغم آنکه در شغل خود فردی موفق و پیشرو بوده است اما از خانواده و تربیت فرزندانش غافل نمانده است و مضاف بر آن؛ هوشمندانه و مدبرانه عمل کرده است. وی بر مجموعه سپاه و هم‌رزمانش نیز نفوذی انکارناپذیر داشته است و الگوی کارآمد و الهام‌بخش برای آنان بوده و خواهد بود. مردم آزاده ایران از تمام اقشار ثابت کردند که چگونه ذهن و قلب آنان تحت نفوذ سرداری چنین مردمی، بی‌ریا و ساده‌زیست است و این‌گونه شخصیت‌ها را با جان‌ودل خود حس و لمس می‌کنند و در مقابل آن سر تعظیم فرود می‌آورند. و همین‌طور مردم کشورهای اسلامی وی را چراغ راه خود می‌دانند. اما دشمنانش؛ کمتر پیش می‌آید که کسی یا کسانی از دشمن خود متأثر شوند. سردار سلیمانی همواره برای دشمنانش قابل‌احترام و تحسین‌برانگیز بوده است. مجله نیوزویک که مهم‌ترین مجله سیاسی ایالات‌متحده آمریکا می‌باشد، در سال 2014 با چاپ عکس سردار سلیمانی روی جلد خود نوشت: «ابتدا با آمریکا جنگید، الان در حال له کردن داعش است.» و در تیتر دیگری وی را «الهه انتقام» توصیف کرده است. همچنین؛ نشریه انگلیسی تایم، قاسم سلیمانی را به‌عنوان یکی از 100 شخصیت پرنفوذ جهان در سال 2017 معرفی کرد.
با تحقیق در سیره نظری و عملی امام علی(ع) به ویژگی‌های بایسته رهبر، حاکم و زمامدار بیشتر پی می‌بریم. امام علی(ع) ویژگی‌هایی همچون ایمان، تقوا، ساده زیستی، مردمی، مدیر خوب، عادل و معتدل، زیرک و کَیِّس، دارای تخصص در مسائل سیاسی و اجتماعی بودن و داشتن تجربه و حسن شهرت را از الزامات یک رهبر و حاکم صاحب نفوذ و موفق می‌دانند. در این میان مردمی بودن و داشتن صداقت و انصاف در رفتار با مردم را مورد تأکید بیشتری قرار داده‌اند. امام(ع) در نامه 27 به محمد بن ابی بکر، فرماندار خود در مصر، می‌فرمایند: «با مردم فروتن، نرم‌خو، مهربان، گشاده‌رو و خندان باش، در نگاه‌هایت و در نیم‌نگاه و خیره شدن به مردم به‌تساوی رفتار کن تا بزرگان در درستکاری تو طمع نکنند و ناتوان‌ها از عدالت تو مأیوس نگردند.» همچنین در نامه 76 به ابوموسی‌اشعری بر همین موضوع تأکید می‌کند و می‌فرمایند: «با مردم، به هنگام دیدار در مجالس رسمی و در مقام داوری گشاده‌رو باش و از خشم بپرهیز که سبک‌مغزی، به تحریک شیطان است.»
بنابراین؛ به‌وضوح روشن است که حضرت علی(ع) راز نفوذ و گیرایی شخصیت رهبران و زمامداران را چه خوب توصیف و گوشزد می‌کنند. به قول آندره ژید که می‌گوید: «سعی کن عظمت در نگاه تو باشد و نه در چیزی که به آن می‌نگری.» مشاهده می‌شود که عظمت نگاه سردار سلیمانی چگونه میلیون‌ها انسان را در کشورهای ایران، عراق، لبنان، سوریه، یمن و هند و... به خیابان‌ها کشاند و نشان داد مردمان در پدیدارشناسی خود آن صفات و ویژگی‌هایی که در نهج‌البلاغه بر آن مهر تأکید زده ‌شده است، در سیمای این سردار رؤیت کرده‌اند.
کاریزمای الهی
یکی دیگر از ابعاد وجودی سردار قاسم سلیمانی که نسبت به ابعاد دیگر بسیار حائز اهمیت و قابل‌توجه است؛ بُعد معنوی و الهی شخصیت اوست. وی به دلیل خدامحوری و اخلاص در گفتار و رفتار، در زمره مردان الهی است و خداوند به پاداش این نیت خالصانه، زندگی متبرک و خدا گونه، به طریقی خاص در وی نظر کرده است. چنانکه خداوند در آیه 94 سوره انبیاء می‌فرماید: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ» «پس کسی که برخی از کارهای شایسته را انجام دهد در حالی که مؤمن باشد، نسبت به تلاشش ناسپاسی نخواهد شد، و ما یقیناً [تلاشش را] برای او می‌نویسیم.» همچنین خداوند در آیه 105 سوره انبیاء تأکید می‌کند وارثان و صاحبان اصلی دنیا و آخرت بندگان شایسته هستند؛ «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» «و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به میراث می‌برند.» که در زمان ما سردار قاسم سلیمانی مصداق بارز این بندگان شایسته است.
همچنین؛ خداوند در آیه 2 سوره نحل به مقامی بالاتر برای این قبیل بندگان‌اشاره می‌کند و می‌فرماید فرشتگان و موکلانی بر این‌گونه انسان‌ها نازل می‌کند: «يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ» «(سنت الهی این است که) خداوند فرشتگان را با روح (موکل و) تحت امر بر هریک از بندگانش که اراده فرماید (که پیامبر شوند) نازل می‌فرماید(و پیام این است): «مردم را آگاه کنید و هشدار دهید که معبودی و خدایی جز من وجود ندارد، پس‌ای مردم! از کیفر الهی من {خداوند متعال}، علیه کفر و نافرمانی‌تان بر حذر باشید.» حضرت علی(ع) نیز در حکمت 332 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «حاکم اسلامی پاسبان خدا در زمین اوست.» بنابراین؛ می‌بینیم که سردار سلیمانی برخوردار از یک کاریزما و جذبه الهی است که خداوند متعال با عنایات خاص خود وی را تا مقام یک پیام‌آور و آمر به معروف و ناهی از منکر بالا می‌برد و به وی مأموریت می‌دهد تا با کفار و دشمنان اسلام از قبیل داعش خون‌ریز و آمریکای مستکبر مبارزه کند و حق را بر باطل پیروز کند که در این مسیر توفیقات قابل‌توجهی به دست می‌آورد. و به‌علاوه؛ در دل‌وجان مردمان خدامحور و حقیقت دوست نیز می‌نشیند.
طرح‌واره مقدس
در روان‌شناسی به فرآیند تفسیر و سازمان‌دهی اطلاعات ذهنی «طرح‌واره» گفته می‌شود که قضاوت‌های ما درخصوص موقعیت‌ها، تعاملات و رخدادهای اجتماعی و تاریخی را نمایندگی می‌کند. شناخت ما در قالب طرح‌واره سازمان می‌یابد. طرح‌واره‌ها مجموعه‌ای از عقاید و ارزش‌های در هم تنیده‌اند. نمونه‌ای از عقاید عبارت است از پذیرش این موضوع که خداوند خالق جهان است، پیامبران فرستادگان الهی و کتاب‌های آسمانی وحی الهی هستند. این وجوه اعتقادات حاوی این معنا هستند که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است و به‌علاوه؛ متضمن نوعی التزام نظری و عملی نیز می‌باشند. چراکه این قبیل عقاید و ارزش‌ها، سازه‌های شناختی مرتبط با خیر هستند که با عنصر احساس و عاطفه همراه‌اند و به‌صورت انجام تکلیف در فرد و گروه نمود بیرونی می‌یابند.
خداوند متعال در قرآن کریم از انسان‌های مؤمن و والامقامی نام برده است که در مقطعی از تاریخ بشری ظهور کرده‌اند و رسالت و مأموریتی را به انجام رسانده‌اند. این قبیل انسان‌ها که می‌توان از عنوان انسان‌های مقدس برای آنها استفاده کرد، مردان و زنان پاک سرشتی بوده‌اند که همواره الهام‌بخش بوده‌اند و هنوز هم روحشان زنده و اثرگذار است. انسان‌های والایی همچون حضرت نوح(ع)، حضرت یوسف(ع)، عیسی مسیح(ع)، مریم مقدس(ع)، حضرت موسی(ع)، اصحاب کهف(ع)، پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه(س)، و امامان معصوم(ع). تصویر و جذبه این مردان و زنان مقدس همواره در طرح‌واره ذهنی و روانی انسان‌های کره خاکی و به‌خصوص مسلمانان حک و ضبط ‌شده است و علیرغم آنکه قرن‌ها قبل بوده‌اند اما هنوز هم حی و حاضرند. این طرح‌واره مقدس در ذهنیت تمام انسان‌های مذهبی و غیرمذهبی وجود دارد و نماد تقدس، پاکی و معنویت است و حتی در موقع مقتضی از آن مدد می‌گیرند. انسان‌های مؤمن، فداکار و بااخلاقی همچون قاسم سلیمانی در چارچوب این طرح‌واره برای جامعه آماری خود قابل‌فهم‌اند. شرکت میلیون‌ها نفر در مراسم تشییع وی و یاران شهیدش فراتر از گروه و حزب و سازمان و حتی دین و آیین بود. این افراد به‌نوعی تداعی‌گر اصحاب کهف و شهدای دشت کربلا بودند و این ‌همه احترام و ستایش و‌گریه سوزناک منشا این‌چنینی داشت.
خودشکوفایی
مکتب انسان‌گرایی در روان‌شناسی بر کنش‌های مختار و قدرت اختیار انسان‌ها تأکید می‌کند و معتقد است انسان‌ها اگر بخواهند می‌توانند با فعلیت بخشیدن به توانمندی‌های درونی خود به خودشکوفایی برسند. کارل راجرز یکی از نظریه‌پردازان این مکتب «فرآیند شدن» را مطرح می‌کند. وی بر این باور است که اگر شرایط برای انسان فراهم شود، می‌تواند خویشتن خود را تحقق بخشد. شرایطی که وی از آن نام می‌برد هم بیرونی و محیطی یعنی خارج از انسان است و هم درونی و ذهنی. وی انسان را موجودی باشعور و دارای قدرت انتخاب می‌داند که می‌تواند با خودسازی و برون‌ریزی افکار بیمار و منفی از ذهن خود، شرایطی را برای خود به وجود آورد که به مرحله شکوفایی که بالاترین مرحله رشد انسانی است، نائل شود.
بر اساس آنچه گفتیم؛ قاسم سلیمانی انسانی تعالی‌یافته بود و خود را صرفاً در چارچوب و محدوده یک فرد نظامی که تخصص و مهارت بالایی در نظامی‌گری داشته باشد، نگه نداشت بلکه فراتر رفت و توانمندی‌ها و قابلیت‌های دیگر خود را نیز به شکوفایی رساند. توانایی وی در فهم حقیقت، منطقی بودن و داشتن شناختی کارآمد از اسلام و انقلاب و جهان غرب برای طرفدارانش تحسین‌برانگیز است. همچنین مسئله محور بودن وی در زمینه مسائل مربوط به کشور و منطقه و احساس مسئولیت، وظیفه و تعهد در قبال دنیای اسلام و بلندنظری و قائل شدن یک رسالت برای خود در راستای خیررسانی به مردم مناطق عراق، سوریه، لبنان، یمن، و فلسطین و حس همدردی و عطوفت نسبت به آن‌ها، نشان از رسالت محوری وی دارد.
مازلو در توصیف انسان‌های خودشکوفا به ویژگی تشخیص بین وسیله و هدف و نیک و بد ‌اشاره می‌کند و می‌گوید که این افراد قویاً پایبند اخلاق‌اند، دارای استاندارهای اخلاقی معینی هستند، کار درست را انجام می‌دهند و خطاکار نیستند. بیشتر این ویژگی‌هایی که مازلو نام می‌برد در سیرت و سیمای قاسم سلیمانی قابل دریافت است. وی در یکی از سخنرانی‌هایش وعده پایان داعش را داد و گفت «ما در وعده خود صادق هستیم.» و در وقت موعود به وعده خود که همانا نابودی غده سرطانی داعش بود، عمل کرد. و از ابتدا سرباز اسلام، ولایت و وطن بود و تا آخر هم بر سر عهد خود ماند و در عمر 63 ساله خود دنبال کسب عنوان و جایگاه نرفت و دنبال چیزی مهم‌تر و گران‌بهاتر از آنچه انسان‌های معمولی پیگیر به دست آوردن آن هستند، بود و در نهایت به آن نیز دست‌یافت: «شهادت».
شناخت اجتماعی و ادراک جمعی ایرانیان
شناخت اجتماعی یا ادراک جمعی ایرانیان و اینکه چه تلقی و درک و فهمی از تاریخ و وقایع اطراف خود دارند، بر اساس هویت ملی و ارزش‌های دینی قابل‌تعریف و درک است. درخصوص اِسناد دهی، یعنی تعیین نحوه درک ایرانیان از علل رفتار خود و دیگران نیز اوضاع بر همین منوال است. نیم‌رخ روانی جامعه ایرانی حکایت‌گر آن است که از گذشته‌های دور، شاید از زمان ساسانیان تاکنون ایران جامعه‌ای اصیل و خود بنیاد بوده است. استقلال، آزادگی، خدامحوری، عدالت‌خواهی، و هویت گرایی در روان ژنتیک و ناهشیار جمعی ایرانیان نهفته است. در فرهنگ لغات ایرانی واژگانی همچون ظلم و ظالم، خیر و شر، خدا و شیطان، باغیرت و بی‌غیرت، همچنین؛ نگرش و داوری در زمینه زندگی، خدا و جهان هستی متفاوت و منحصربه‌فرد است. ژن انسان ایرانی با حقیقت‌گرایی و آرمان‌خواهی درآمیخته و مخلوط شده است. این شناخت وابسته به مکان و زمان نیست بلکه عمری به درازای تاریخ دارد و یک حافظه قوی تاریخی از آن پشتیبانی می‌کند.
«همنوایی» و «انسجام اجتماعی» مردم در موضوع شهادت قاسم سلیمانی و یارانش در امتداد همین روند تاریخی قابل تبیین است. افرادی که از این واقعه متأثر شدند و در کوی و خیابان تجمع کردند و‌گریستند هم شامل دین‌داران و هم سکولارهای جامعه بود. قاسم سلیمانی برای دین‌داران نماد ارزش‌های الهی و دینی و یادآور واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و نیز آمریکا نماد یزید زمانه بود. و برای بخش سکولار جامعه تداعی‌کننده فداکاری و دلاور مردی سرداران وطن‌پرست و شجاع ایرانی همچون کوروش و آرش و سورنا بود. بنابراین دونیمه روان ایرانی یعنی دین‌دار و سکولار، علیرغم تعارض جهان‌بینی اما در مورد ترور قاسم سلیمانی جهت‌گیری و موضع‌گیری مشترکی اتخاذ کردند و از خود اتفاق‌نظر به نمایش گذاشتند و در شناخت و ادراک این پدیده هوشمندانه عمل کردند. گرچه دشمنان با ایجاد ناهماهنگی شناختی از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی نهایت تلاش خود را کردند تا تنش و تشکیک ایجاد کنند اما به دلیل همان روح جمعی پولادین ایرانیان که وصف آن رفت، ایجاد تعارض و دو دلی امری سطحی و کوتاه‌مدت است و به‌واقع نمی‌تواند بر این شناخت اجتماعی موروثی و ژرف تأثیر قابل‌ملاحظه بگذارد و ایرانیان علیرغم همه فشارها و تحریم‌ها همچنان به راه خود ادامه می‌دهند و اساساً این رویکرد به‌منزله سبک زندگی و هویت به شمار می‌رود.

نظر شما