شناسهٔ خبر: 37733759 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

موسوی‌گرمارودی در شب شعر بین‌المللی «مقاومت غزه»:

«مدال فتح» یاسر عرفات را برای شعر فلسطین گرفتم

روزنامه جوان

موسوی‌گرمارودی درشب شعر بین‌المللی «مقاومت غزه» که در فرهنگسرای انقلاب اسلامی برگزار شد، گفت: یاسر عرفات پس از خواندن اشعارم در مورد فلسطین برایم «مدال فتح» فرستاد.

صاحب‌خبر -
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: به گزارش فارس، محمدجواد حیدری‌پور مدیر فرهنگسرای ملل در این برنامه اظهار داشت: فرهنگسرای ملل به نمایندگی از سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران برنامه‌هایی را در حوزه‌های ادبیات و هنر‌های تجسمی طراحی کرده است. جمعه گذشته هم ورک‌شاپ هنری در فرهنگسرای ملل داشتیم و تولیدات آن از روز گذشته در ایستگاه متروی تجریش به بهره‌برداری رسید.

سیدعلی موسوی‌گرمارودی از پیشکسوتان شعر معاصر در آستانه ۸۰سالگی خود با حضور در این مراسم اظهار داشت: من ۵۰سال پیش شعری را با محوریت مقاومت با عنوان «سلام بر فلسطین» سرودم و در تاریخچه شعر هم ثبت کرده‌ام که باعث و بانی سروده شدن آن مرحوم آیت‌الله طالقانی بود. وی ادامه داد: مرحوم طالقانی به من فرمودند: برای فلسطین شعری دارید؟ گفتم: بله. گفت: در مسجد هدایت بیایید و آن را برای مردم بخوانید. من هم شبی به مسجد هدایت رفتم و آن شعر را خواندم. پس از اینکه شعرم تمام شد مرحوم طالقانی مقابل تریبون ایستاد و مرا بوسید. پس از آن نیز با دعوت مرحوم علی شریعتی شعری را در حسینیه ارشاد خواندم. این اشعار بعداً به انگلیسی و عربی ترجمه شد و جلال‌الدین فارسی به من گفت: با یاسر عرفات در ارتباط بودم و متون ترجمه شده اشعارت را به او دادم. گرمارودی اضافه کرد: یاسر عرفات هم پس از خواندن اشعار برایم «مدال فتح» فرستاد. مدتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جلال‌الدین فارسی با من تماس گرفت و گفت که یاسر عرفات به تهران آمده به دیدنش برویم. ما هم راهی شدیم و در دانشکده ارتش بسیار به من محبت کرد و متن عربی فاخری برایم نوشت. شعر یاد شده از این قرار است:

... حماسه من و تو در کلام و شعر و سخن
حماسه‌های فلسطین زخون و آتش و دود
تو خون خویش به رگ‌های تن می‌انباری
سپاه غزه، یک جبهه دگر بگشود
الا زمین فلسطین بلند بادت نام
زبانم ارچه نیارد زشرم گفت درود
که گر بپرسی‌ام از یاری و مسلمانی
کجا ز شرم توام هیچ می‌توان آسود
که آبروی همه شرق در برابر غرب
تو و سپاه تو بودست و نیز خواهد بود
... خروش و حمله کن و کینه‌ورز و آتش زن
که داس کینه تواند سپاه خصم درود
درودگوی و ثنا‌خوان جاودانه توست
اگرچه زمزمه باد و گرچه نغمه رود
تو و سپاه تو را از لبان آزادی
همیشه باد سلام و هماره باد درود

برچسب‌ها:

نظر شما