آیا ادعای ثبات اقتصادی در دوره پهلوی دوم واقعیت دارد؟
افسانه گران نشدن خودکار «بیک»!
صاحبخبر - گروه اندیشه - شرایط نامناسب اقتصادی، معمولاً فرصتی برای شیوع شایعات است؛ شایعاتی که گاه بر بستر دروغهای بزرگ تاریخی شکل میگیرد و در دامن زدن به بحران ذهنی جامعه، نقشی اساسی ایفا میکند. به دیگر سخن، این رویه، راهی برای آسیبپذیرتر کردن یک ملت و تلاش برای شکستن پایداری آن هاست. با گذشت بیش از چهار دهه از سقوط رژیم پهلوی، مدعیانی که مترصد فرصتی برای بازگرداندن جایگاه پیشین خود هستند، از گرفتاری مردم و نیز، ضعف جدی حافظه تاریخی ایرانیان سوءاستفاده میکنند و روایتهایی را در افواه عمومی میاندازند که پایه و اساسی ندارد. اگر گوش شنوایی برای شنیدن حقایق تاریخی پیدا شود، دلایلی که میتوان برای ابطال این ادعاهای سخیف ارائه کرد، بسیار است. یکی از این ادعاها که معمولاً برخی افراد فاقد اطلاعات از آن ها برای گرم کردن مجلس و تبدیل شدن به نُقلِ آن، استفاده میکنند، ماجرای ادعای امیرعباس هویدا، نخستوزیر معدوم شاه است؛ ادعایی که بر مبنای آن، او در جلسه محاکمه خود، خودکار بیکی از جیب درآورد و گفت که قیمت آن در دوران 13 ساله نخست وزیری او، تغییری نکرده است! صرف نظر از صحت و سقم وقوع چنین صحنهای در دادگاه هویدا، توجه به دو نکته تاریخی، به روایت آمار و ارقام و نیز، خاطرات درباریان، خالی از لطف نیست و صبوری خواننده در مطالعه، میتواند زمینهساز روشنگری بیشتر باشد: نکته اول: دوران نخستوزیری هویدا، طولانیترین دوران نخستوزیری در تاریخ معاصر ایران است. او از سال 1343 تا سال 1356، نخستوزیر شاه بود. این دوره را به لحاظ شرایط اقتصادی، باید به دو بخش عمده تقسیم کنیم؛ بخش نخست که مربوط به سالهای پیش از 1348 است؛ زمانی که درآمدهای نفتی کشور، هنوز جهش افسانهای اوایل دهه 1350 را پیدا نکردهبود و بودجه عمومی، به صورت انقباضی بسته میشد و بر همین اساس، تورم بیش از زمانهای دیگر قابل مهار بود. در این برهه زمانی، جهش قیمتها نسبت به دوره بعد، کمتر است، اما متوقف نمیشود. دوره دوم نخستوزیری هویدا از این منظر، مربوط به پس از جهش قیمت نفت و سرازیر شدن پول حاصل از فروش آن، به کشور است. این برهه زمانی، با بلندپروازیهای شاه در زمینه خرید تسلیحات و بریز و بپاشهای دربار در زمینه برنامههایی با ماهیت مشروعیت بخشیدن به سلطنت، مانند برگزاری جشنهای 2500 ساله و ... همزمان میشود و نیز، با رشد سرسامآور قیمتها، به ویژه از نیمه دهه 1350 به بعد. در این بازه زمانی که حدود هشت سال طول میکشد و بیشتر دوران نخستوزیری هویدا را در بر میگیرد، شرایط اقتصادی کشور به نحو روزافزونی دچار انحطاط میشود؛ این وضع در شرایطی روی میدهد که کشور به لحاظ درآمدهای نفتی در اوج رفاه قرار دارد؛ تورم از مرز 20 درصد عبور میکند و قیمت مسکن، طی دو سال، فقط در تهران، 300 درصد افزایش مییابد. گزارشهای محمدعلی همایون کاتوزیان، در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» که منطبق با آمار و ارقام بانک مرکزی ایران در دوره مذکور است، نشان میدهد که در همین دوره، بازدهی کشاورزی با رشد سه درصدی، به صفر میرسد و بازار کشور از میوهها و محصولات غذایی وارداتی لبریز میشود. در همین حال، کشاورزانی که در چند کیلومتری شهرها مشغول زراعت و باغداری هستند، نمیتوانند با قیمت محصولاتی که از هزاران کیلومتر آنطرفتر وارد ایران شدهاست، رقابت کنند. در سال 1355، کار به جایی میرسد که دولت برای کنترل اعتراضات، به تشکیل «ستاد مبارزه با گرانی»، به سرپرستی فریدون مهدوی مبادرت میورزد؛ اما با این اقدامات راه به جایی نمیبرد و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود دلارباران نفتی و سرازیر شدن هر نوع امکانات از سوی دولتهای غربی و به ویژه آمریکا به کشور، تورم از رقم 25 درصد میگذرد و هویدا، زمانی کابینه را به آموزگار تحویل میدهد که افزایش قیمتها، به یک بحران جدی تبدیل شده است. نکته دوم: صرف نظر از آمار و ارقامی که توسط بانک مرکزی در دهه 1350 منتشر شده است و به برخی از آن ها در قسمت اول اشاره کردیم، صدها گزارش موجود در روزنامهها و نیز، خاطرات نزدیکان به دربار، مؤید این قضیه است که ثبات قیمتها در دوره هویدا، فقط یک مزاح سادهلوحانه محسوب میشود. روزنامه اطلاعات در تیتر یک روز شنبه، 30 بهمن 1350، با درج خبر اعتراض تعدادی از نمایندگان مجلس به افزایش قیمت ها، چنین نوشت: «هویدا به انتقاد مخالفان درباره گرانی قیمتها پاسخ داد». با این حال، میتینگی که هویدا گاه و بیگاه در رسانهها راه میانداخت، به بهبود شرایط نمیانجامید. نوشتههای اسدا... علم که در این زمان، نقش وزیر دربار را داشت هم، شاهدی بر این مدعاست. او که چندان از هویدا دل خوشی نداشت، به تمامی، نقصانهای عملکرد او را به شاه گزارش میداد؛ هر چند میدانست که محمدرضا پهلوی، خود عامل اصلی این نابسامانی است! علم در یادداشت روز 23 فروردین 1353 خود، مینویسد:«[به شاه] عرض کردم متأسفانه در داخله به واسطه غفلت متصدیان، نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیشبینیها را نمیکنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همانطور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند، اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را میشناسم، میدانم که این به معنی این است که حرف تو را میشنوم، ولی نمیخواهم جواب بدهم.» با توجه به این دو نکته، میتوان گفت که حتی اگر هویدا قصد ثابت نگه داشتن قیمت خودکار بیک را هم داشت، با توجه به شرایط بحرانیای که خود یکی از ایجاد کنندگان آن بود، نمیتوانست کاری از پیش ببرد و آنچه درباره ثابت ماندن قیمت خودکار بیک در برخی محافل نَقل میشود، افسانهای بیش نیست.∎
نظر شما