سرویس سیاسی جوان آنلاین: خبر سفر حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان به ژاپن جزو پربینندهترین اخبار در صدر خبرگزاریهای دنیاست؛ سفری که قرار است اواخر این هفته انجام شود و تاکنون برنامه دقیقی از آن منتشر نشده است. در ظاهر این سفر برای توسعه روابط دوجانبه بین دو کشور انجام میشود، اما اطلاعاتی که از این سفر در همان روزهای نخست به بیرون درز کرد نشان میدهد که بحث کاهش تنش در منطقه و مذاکره با امریکا در برنامههای جدی این سفر گنجانده شده است. در این میان مبادله ناگهانی دو زندانی در ایران و امریکا و برخی نقاط مخفی در خصوص آن این گمانه را برای برخی ایجاد کرده که ممکن است مذاکرات مخفی بین دو کشور به راه افتاده باشد که به توافقی بزرگتر بینجامد؛ توافقی که میتواند این بار بحثهای منطقهای را هم در خود قرار دهد که مورد دوم به شدت مورد علاقه امریکاییها نیز است.
در این میان برخی رسانهها حتی مختصات توافق احتمالی آینده را هم منتشر کردهاند، به عنوان مثال نشریه رأیالیوم نوشته، توافق شده ژاپن ۱۹ میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران که در آن کشور است آزاد کند. اگرچه این خبر از کانالهای دیگری شنیده نشد، اما بعید به نظر میرسد که ژاپن اقدامی برای رفع فشار از روی ایران بدون مجوز امریکا انجام دهد و امریکا که توانسته تهران را به دردسر اقتصادی بیندازد بعید است تصمیمی علیه سیاست خود اتخاذ کند، مگر اینکه ایران در پشت پرده تضمین بزرگی به امریکا داده باشد که آن هم دور از انتظار است. تمام این اخبار و اطلاعرسانیها را میتوان در کنار جوسازیهای گسترده رسانههای طرف مقابل گذاشت که با آب و تاب از امکان یک توافق بزرگ با غرب آن هم در شرایط فعلی سخن میرانند، البته سخنان استوارت لوی وزیر خزانهداری امریکا و رابرت هوک رئیس میز ایران در وزارت خارجه امریکا به خوبی نشاندهنده برخی سیگنالهای جدی به دولت در خصوص مذاکره است، اما سؤال این است که حتی در صورت وضعیت مساعد برای چنین اقدامی نمیتوان یک الگوی آَشنا را در خصوص تلاش امریکاییها برای آغاز ارتباط دید.
امریکا در سال ۸۸ چگونه دبه کرد
شرایط فعلی به خصوص به وجود آمدن مشکلات ناشی از سهمیهبندی بنزین را میتوان با سالهای بعد از سال ۸۸ مقایسه کرد؛ زمانی که شرایط داخلی کشور این تلقی را برای امریکاییها ایجاد کرده بود که میتوان بر سر برنامه هستهای امتیازات جدی از نظام جمهوری اسلامی اخذ کرد، حتی امریکاییها طرحهای قبلی مذاکره را به طور کامل کنار گذاشتند و به دنبال تشدید فشار علیه ایران حرکت کردند.
این روند بعدها منجر به این شد تا فشارهای جدی علیه نظام جمهوری اسلامی در حوزه اقتصاد وارد شود. نگاهی به اظهارات و تیتر رسانههای غربی نشان میدهد چگونه وقوع فتنه در ایران غربیها را به کرنش جدید در مقابل غرب امیدوار کرده است. روزنامه نیویورک تایمز در مطلبی که در تاریخ دوم ژانویه سال ۲۰۱۰ منتشر شده مینویسد، کارشناسان امور راهبردی اوباما در مصاحبههایی گفتند سران نظامی و سیاسی ایران در حالی که کماکان مصمم به ساخت تسلیحات هستهای هستند در نتیجه آشوبهای خیابانی و نزاعهای سیاسی داخلی تمرکز خود را از دست دادهاند و انگیزه تولید سوخت هستهای ظاهراً در ماههای گذشته از دست رفته است.
همچنین جو بایدن معاون رئیسجمهور امریکا ۲۷ آوریل ۲۰۱۰ در مصاحبه با شرقالاوسط گفت که نظام تهران شکننده و بیش از هر زمان دیگری در مقابل ملتش و در منطقه منزوی شده است. همچنین ماریو لیولا تحلیلگر امور ایران ۱۹ آوریل در مصاحبه خود با شبکه الجزیره میگوید نظام ایران در حال حاضر در وضعیت چانهزنی بسیار ضعیفی به سر میبرد.
تشدید تحریمها همزمان با ضعف داخلی در ایران
در حوزه عملیاتی نیز اقدامات امریکا برای تشدید تحریمها علیه ایران به شدت اوج میگیرد. در اکتبر سال ۲۰۰۹ زمانی که هنوز درگیریها در خیابانهای تهران ادامه دارد، در واشنگتن اتاق عملیات جنگ اقتصادی به شدت علیه ایران فعال شده است.
در این جلسه دولت اوباما برای اولین بار در راستای تلاش برای ایجاد اجماع بر سر وضع تحریمهای جدید علیه ایران با ۱۰ کشور متحدش در خفا تشکیل جلسه داد. این گروه که شرکتکنندگان در آن به طور غیررسمی نام ائتلاف کشورهای همفکر بر آن نهادند، شامل نمایندگان کشورهای گروه ۷، عربستان سعودی، امارات، استرالیا و کرهجنوبی بود. چین و روسیه، دو کشوری که برای وضع تحریمهای جدید علیه تهران ابراز بیمیلی کردهاند در این اجلاس غایب بودند.
این جلسه در مقر وزارت خزانهداری امریکا و به ابتکار استوارت لوی، کارشناس دولت اوباما در امور تحریمهای ایران برگزار شد. مقامهای امریکایی این نشست را اولین جلسه از مجموعهای از جلسات راهبردی در بین ۱۱ کشور با موضوع نحوه اجرای جریمههای مالی سنگین علیه تهران عنوان کردند. وزارت خزانهداری امریکا به طور ویژه در این جلسه هشت حوزهای که واشنگتن احساس میکرد تهران در آنها آسیبپذیر است را مشخص کرد که این حوزهها عبارتند از: تلاشها برای قطع دسترسی ایران به پروژههای سوخت تصفیه شده، جریمههایی علیه شرکتهای بیمه ایران، طرحهایی برای قطع توانایی ایران برای استفاده از خدمات کشتیرانی بینالمللی و کمپینهایی جدید برای فلج کردن بخش بانکی ایران.
همزمان با این اقدامات امریکاییها تلاشهای خود را برای تصویب قطعنامههای تحریمی در سطح جهانی گستردهتر کردند. اروپاییها به دلیل حساسیت بیشتر به مسائل حقوق بشری به دلیل فتنه سال ۸۸ موافقت خود را با تشدید تحریمها پیشاپیش اعلام کرده بودند.
همزمان فشارها و رایزنیهای گسترده با چین و روسیه منجر به تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ در بهار سال ۲۰۱۰ شد. ۱۰ جولای ۲۰۱۰ مجله تایمز هدف اصلی اوباما را از قطعنامه ۱۹۲۹ ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت عنوان میکند و مینویسد: اگرچه تحریمها چندان مؤثر نبودهاند، اما دولت اوباما امیدوار است اقدامات جدیدی که منافع طبقه حاکم ایران را هدف قرار داده است، منجر به بروز شکاف عمیقی میان مردم و حاکمیت شود، بهخصوص اینکه جنبش فوق درصدد است از معضلات رو به افزایش اقتصادی، برای فربهتر کردن و منسجمتر ساختن بدنه مخالفان رژیم بهره بگیرد و این چالش را تبدیل به فرصت کند.
امریکاییها به دنبال تکرار حربه سال ۸۸
حالا هم به نظر میرسد که امریکاییها در پی استفاده از همان فرمول برای مذاکره و فشار بر ایران باشند. در حقیقت بسیاری از کارشناسان غربی تصور میکنند نظام جمهوری اسلامی به دلیل فشارهای سنگین معیشتی و اقتصادی در طبقات پایین خود دچار نوعی شورش شده است، این در حالی است که این طبقات همواره پایگاهی اجتماعی برای ایران محسوب میشوند.
در چنین شرایطی پیشنهاد مذاکره جدی برای دولت روحانی که با کسری بودجه گسترده روبهرو است، میتواند بسیار جذاب است؛ کسری بودجهای که عددهای مختلفی برای آن ذکر میشود، اما نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس رقم ۳۵۰ هزار میلیارد تومان را برای آن ذکر میکند. از سوی دیگر یک موفقیت ظاهری در این حوزه میتواند به امتیازی جدی برای دولت روحانی در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی تبدیل شود، اما تمام این امتیازات در مقابل تجربههای چند سال اخیر رنگ میبازد. واقعیت این است نقشه سال ۸۸ به گونهای دیگر در حال تکرار است و هدف این است که دولت روحانی در این دام بیفتد؛ دامی که تنها به یک امتیاز ظاهری برای دولت در حال استیضاح ترامپ تبدیل خواهد شد.
دولت ترامپ نیز به خوبی نشان داده که تنها به دنبال دادن امتیازات ظاهری به طرف مقابل است و هیچ گاه به سمت یک توافق واقعی حرکت نمیکند؛ همان پروسهای که در مورد مذاکره با کرهشمالی تکرار شد. دولت روحانی اگر چه ممکن است با رد پیشنهاد امریکاییها مورد فشار بیشتری قرار بگیرد، اما بدون شک از دام یک توافق بد فرار خواهد کرد.
در کنار این برداشتن جدی گامهای مرتبط با کاهش تعهدات هستهای نیز میتواند عامل خوبی برای این باشد که کشورهای غربی به تعهدات خود در برجام عمل کنند.
نظر شما