شناسهٔ خبر: 36926836 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

شیوه سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان: «نق زدن»

شیوه سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه پیچیده و عجیب نبوده است؛ «نق زدن» چه «در قدرت» و چه «بر قدرت»، اصل اساسی کنش اصلاح‌طلبی در ایران است. این سیاست ساده، این روزها شدت نیز گرفته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق، جریان چپ وقتی در سال‌76 وارد ساحت قدرت شد، اصلاً تازه کار نبود. ایشان در دهه شصت، نفوذ و اثرگذاری بالایی در ارکان حاکمیتی داشتند اما نسخه لیبرال شده‌شان در بزنگاه دوم خرداد، برای نخستین مرتبه بود که داشت تجربه حضور در ساختارهای قدرت را می‌یافت.

بیشتر بخوانید:

با این حال، لیبرال‌ها از همان ابتدا، خود را در منظر و ماوای مخاطبین‌شان، تعمداً مقابل قدرت تصویر کردند؛ انگار میان مقبولیت اجتماعی اصلاحات و مخالفت با ساختارها، نسبتی همسو وجود داشت. این وضعیتِ گریز از مرکز، پس از سال‌82 و همزمان با استعفای دسته جمعی نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم و خاصه پس از سال‌84 یعنی هنگامه وداع اصلاحاتی‌ها از نهاد ریاست جمهوری، شدت و حدت بیشتری نیز به خود گرفت.

جریان اصلاح‌طلب در سال‌88 اوج تجربه تقابل با ساختارها را از سر گذراند. در سال‌های منتهی به انتخابات‌92 اما تغییر نگرش محسوسی در میان اصلاح‌طلبان نضج گرفت؛ با این محوریت که فتح سنگربه‌سنگر نهادها، مقدمه‌ای برای قرین و عجین‌شدگی اصلاحات با قدرت را فراهم آورد.

با این وجود و در سال‌های پس از92 که اول دولت و پس از آن مجلس و شوراهای شهر، به تسخیر اصلاح‌طلبان درآمد، سنت «نق زدن» از شرایط، از سر چپی‌های سابق نیفتاد؛ گویی اصلاً ایشان در تمام این مدت، برای تمشیت امور نه قدرتی داشتند و نه اختیاری.

اکنون که در آستانه انتخابات مجلس یازدهم قرار داریم، اصلاح‌طلبان چه آن‌هایی که «در قدرت» حضور دارند و چه آن‌هایی که «بر قدرت» هستند، هر یک به‌نحوی، مشغول شانه خالی کردن از مسوولیت همه این سال‌های خود به‌خصوص در پارلمان‌اند.

موازی‌پنداران

علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت(مشارکت سابق) در اظهاراتی با بیان این ادعا که «سازوکار حکومت‌داری در کشور ما از چارچوب قانون اساسی خارج شده است» گفت: «توزیع قدرت بین نهادها متناسب با جایگاه قانونی که دارند نیست و باید گفت قدرت از مجلس گرفته شده است».

ادعای شکوری‌راد البته تازگی ندارد. اصلاح‌طلبان معمولاً آنجا که به بن‌بست برمی‌خورند، دلیل ناکامی را به گردن وجود نهادهای با قدرت مافوق تصور و به اصطلاح دولت موازی یا دولت می‌اندازند؛ حربه‌ای که به کرات طی سال‌های گذشته و برای لاپوشانی نقصان‌های دولت تدبیر به‌کار بستند.

این در حالی‌است که به اذعان بسیاری از تحلیلگران حتی خود اصلاح‌طلبان، دولت روحانی به‌خصوص در دو سال گذشته، در مقایسه با دولت‌های قبلی، از بیشترین حد اختیارات برخوردار بوده است.

فوبیاسازان

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده کنونی مجلس هم سنت اظهار نظر علیه ساختارها با وجود داشتن اختیارات لازمه را زمین نگذاشت. او اخیراً در اظهاراتی با بیان اینکه «هر چه بیشتر به آخر خود نزدیک شد، مورد بازی قرار گرفت و متاسفانه هیات رییسه در این موضوع صاحب نقش بودند که البته باید پاسخگو باشند» گفت: «آخرین مورد آن افزایش قیمت بنزین بود که مجلس مخالفت و سه بار رأی‌گیری کرد اما به رغم این موضوع رییس مجلس خلاف نظر مجلس رأی داد و در جلسات غیرعلنی به جای اینکه برای نمایندگان شفافیت صورت بگیرد بیشتر آن‌ها را دور می‌زدند».

رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود، تاکتیک نخ‌نماشده اصلاح طلبان در ایجاد هراس نسبت به جریان تندرو با هدف کسب رأی را تکرار کرد. اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم در سال‌94، هراس غیرواقعی و کاذبی نسبت به ورود احتمالیِ به قول خودشان «جریان تندرو» به مجلس، در دل جامعه ایجاد کردند و توانستند با همین دروغ‌بافی‌ها، خود را به‌عنوان واجدان صلاحیت نمایندگی مردم در پارلمان جا بیندازند. فلاحت‌پیشه با اشاره به همین تاکتیک اظهار داشت: «نگران هستم که فضای افراطی در مجلس آینده شکل گیرد و به جای صلح و توسعه کشور را به سمت جنگ ببرند؛ این خطری تهدیدکننده است.»

ایجاد هراس در دل مخاطب، سابقه طولانی در کنشگری اصلاح‌طلبان دارد. پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال‌96، جریان اصلاحات برای رویگردانی جامعه از ابراهیم رئیسی، این گزاره فریبنده را در اذهان جا انداخت که چنانچه تولیت آستان قدس بر سریر ریاست جمهوری تکیه زند، پیاده‌روها برای تفکیک زن و مرد، به جولانگاه دیوارها تبدیل شده یا در ادعایی دیگر ابراز کردند که در صورت قدرت گرفتن رئیسی، دلار تا پایان سال‌96 به پنج هزار تومان می‌رسد.

در راستای همین فوبیاتراشی، و با وجود آنکه 6‌سال است دولت در دست‌شان است، روز گذشته علی ربیعی، سخنگوی دولت گفت: به جرات می‌گویم با وضعی که از فروش نفت به‌وجود آمده و با جمعیت بیکاری که الان وجود دارد، هر کسی از مدعیان فعلی رییس‌جمهوری می‌شد، وضعیت الان خیلی بدتر می‌شد.

یأس‌طلبان

یکی از اظهارات عجیب اصلاح‌طلبان طی روزهای گذشته، بی‌شک به «مسیح مهاجری» مدیرمسوول روزنامه جمهوری اسلامی اختصاص دارد. او در شماره روز سه‌شنبه 19‌آذر این جریده، با زیرسوال بردن اَتم کارویژه‌های نهاد مجلس، دعاوی مختلفی را مطرح کرد که می‌شود برای تک‌تک آن‌ها براهینی خلاف تراشید.

نکته جالب توجه این است که ارائه چنین تصویر مهجوری از مجلس به‌عنوان یکی از قوای سه‌گانه حاکمیتی، در شرایطی است که در طول چهار سال گذشته، هم‌مسلکان و همفکران مهاجری، احاطه نسبتاً خوبی بر شؤون مختلف مجلس داشتند.

مهاجری بدون اینکه برای گفته خود دلیل قانع‌کننده اقامه کند، با اشاره به چرایی ثبت‌نام نکردن برخی چهره‌ها برای حضور در مجلس آینده نوشت: «افرادی که ثبت‌نام نکرده‌اند، چه به زبان بیاورند و چه نیاورند علت اصلی خودداری آن‌ها از ثبت‌نام این است که هرچند بسیار دیر ولی بالاخره متوجه شده‌اند که وجود آن‌ها در مجلس خاصیتی ندارد».

مهاجری اضافه کرد: «البته بعضی از آن‌ها هم به این نتیجه رسیده‌اند که به‌دلیل عملکرد ضعیف یا انحرافی که داشته‌اند احتمال رأی آوردن‌شان کاملاً منتفی است و بهتر است وارد این عرصه نشوند.»

او در بخش دیگری از نوشته خود، با تقسیم‌بندی موهن درباره ثبت‌نامی‌های مجلس آینده نوشت: «عده‌ای تشنه قدرت‌اند، عده‌ای دنبال شهرت‌اند و عده‌ای هم فهمیده‌اند نمایندگی مجلس، پلکان ترقی خوبی است و می‌شود از طریق بالا رفتن از آن به مناصب بالاتر رسید و زندگی کرد.

در میان داوطلبان نمایندگی افرادی هم البته وجود دارند که واقعاً قصد خدمت دارند و برای کشور دلسوز هستند ولی در حد و اندازه‌ای از نظر جایگاه و اعتبار اجتماعی نیستند که بتوانند مؤثر باشند و مجلس را تحت تأثیر قرار دهند. این افراد، قطعاً به چاه ویل مجلس خواهند افتاد و هرقدر دست و پا بزنند نخواهند توانست خود را از قعر این چاه بالا بکشند».

مدیر مسوول روزنامه جمهوری اسلامی در پایان نوشته خود، تیرخلاص را به پیکر مجلس بعدی وارد و تاکید کرد: «باتوجه به این واقعیت‌های تلخ است که می‌گوییم امیدی به مجلس یازدهم نیست و آن مجلس نیز در حسرت مدرس خواهد بود.»

منبع:صبح نو

نظر شما