شناسهٔ خبر: 36869915 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

تولد روستاهای جدید، ویرانی قریه‌های قدیمی

مطبوعات

روستاسازی در استان‌های مختلف ادامه دارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «چوپانان که گله را به مراتع مازیچال می‌رساندند، دشت می‌دیدند و آفتاب و جنگل‌های خزری. مازی، به زبان آنها که ساکن مازندران‌اند و همسایه کوه و دشت‌های بازش، یعنی بلوط و چال هم یعنی چاله. چوپانان به چاله‌ بلوط می‌رسیدند. به مراتع بازش که خانه امیدشان بود. از کلاردشت و عباس‌آباد و راه‌های پرپیچش می‌گذشتند و بعد هم دشتِ باز، مأمن گله می‌شد. چال بلوط‌ها بیش از پنج‌ سال قبل به چاله خانه‌ها تبدیل شد. وقتی پروژه روستاسازی ‌سال ٩٣ به مازیچال رسید و عده‌ای پیگیر شدند تا این منطقه بکر را به روستا تبدیل کنند. خانه‌ها یک‌به‌یک مراتع را در هم شکست. قرار شد به منطقه برق برسد و جاده‌ها راه‌شان را از کلاردشت به کوه باز کنند و کوه را بشکافند. همان زمان فرماندار کلاردشت گفت جاده جنگلی منتهی به مراتع مازیچال در دل جنگل رگ حیاتی کلاردشت است: «این برای ما قابل قبول نیست که سه هکتار مستثنیات روستا اعلام شود و عده‌ای به فکر انتقال امکانات و زیرساخت به آن منطقه باشند. اگر امکاناتی چون برق، آسفالت و مصالح ساختمانی به منطقه بکر و جنگلی مازیچال وارد شود، باید فاتحه صدها هکتار از مناطق جنگلی و مرتع خوانده شود. ضمن این که درخصوص همین سه هکتار هم که تبدیل به ساخت‌وساز شده است، شبهه‌هایی وجود دارد.»

شبهه‌ها باقی ماند و حالا بعد از پنج‌ سال هنوز هم تلاش‌ها برای ساخت روستای جدید در این منطقه تمام نشده است. کمی از جاده ساخته شده و بیش از ٢٠ خانه تنه‌به‌‌تنه مراتع مازیچال زده‌اند. در این سال‌ها تلاش فعالان هم کم نبود. نمونه‌اش یوسف درویشی، دبیر ان‌جی‌اوهای محیط‌ زیستی و منابع طبیعی مازندران که به «شهروند» می‌گوید این منطقه فقط برای ٦ ماه از ‌سال قابل استفاده است. زمستان‌هایش پر برف است و نمی‌شود به آنجا رفت، اما باز هم دست از سر این منطقه برنمی‌دارند: «ماجرا این‌طور شروع شد که یکی از نمایندگان منطقه که قبلا در سازمان منابع طبیعی بود، با تعدادی افراد سودجو که زمین‌ها را تصاحب کرده بودند، همگام شد. او اعلام کرد این منطقه روستا می‌شود تا بتوانند مراتع را به خانه تغییر دهند.»

بعد هم رقابت بسیاری میان سه شهرستان آغاز شد تا هر کدام مازیچال را که حالا زمین‌هایش ارزشمند شده بود، مال خود کنند. کلاردشت، ورودی منطقه بود، بسیاری از سکنه این ییلاق اهل عباس‌آباد بودند و شهر نشتارود هم مدعی بود که از نظر تقسیمات کشوری این منطقه جزو این شهر است. در نهایت این منطقه زیرمجموعه نشتارود قرار گرفت و حتی در دور قبل نمایندگی مجلس هم صندوق سیار داشت. «خیلی‌ها اتفاقاتی از این دست را فارغ از بُعد زمین‌خواری‌اش به مسائل دیگر هم ربط می‌دهند.» درویشی می‌گوید در فصل زمستان هم بازدیدهایشان به این شکل بود که تعدادی چوپان را می‌بردند تا بگویند منطقه سکنه دارد. «آنجا هیچ امکاناتی به جز آب نداشت و ندارد. در این چند‌ سال بیش از ٢٠ ویلا ساخته‌اند و می‌گویند روستاست حالا برق و گاز و جاده می‌خواهد. اگر مازیچال روستا شود، سایر ییلاقات هم در آینده نزدیک این اتفاق برایشان می‌افتد.»

برای درویشی که بارها هم‌صحبت چوپانان شده، این درد بزرگی است. چوپانانی که نمی‌دانند اگر جنگل و مرتع از دست برود، همه چیزشان از دست می‌رود. در این سال‌ها هم حرف‌های بسیاری به آنها زده‌ و دلگرم‌شان کرده‌اند به آمدن جاده و آبادشدن راه. «به مردم می‌گویند باید ساخت‌وساز باشد تا کار ایجاد شود. می‌گویند بگذارید تهرانی بیاید تا زمین گران شود. آگاهی عمومی پایین است و درد ما از این است. در غرب مازندران گاوداری دیگر معنا ندارد. اینها مصیبت است»

از روستاهای قدیمی هم دیگر چیزی باقی نمانده است. نه کوچه‌ آشتی‌کنان دارند و نه باغ و تُلارهای قدیمی. خانه‌های چند طبقه، راه‌شان را به زندگی روستاییان باز کرده و زندگی از حالت سنتی‌اش به صنعتی رسیده است. درویش می‌گوید چند‌ سال قبل منطقه تیلاکنار در اطراف متل‌ قو با بریدن بیش از دو هکتار جنگل ساخته شد. جنگل‌ها را بریدند و منطقه دیگر نه به‌عنوان روستا که به‌عنوان شهرک مسکونی ثبت شد:  «خیلی اعتراض کردیم. خیلی. بی‌نتیجه بود. هر جا می‌رفتیم می‌گفتند این منطقه مراحل قانونی را گذرانده است. آنها از راه‌های غیر قانونی مدارک قانونی گرفته‌اند. چطور چنین چیزی ممکن است؟»

درویشی می‌گوید امکان پیگیری از آنها سلب شده است. به دهیاران روستاها و اعضای شورا پول می‌دهند که تلاش کنند تا منطقه را زیر نظر روستا ببرند. بعد از آن که این اتفاق افتاد، با کمیسیون محیط‌ زیست زدوبند انجام می‌گیرد و آنها می‌گویند ساخت‌وسازها را خراب‌ نمی‌کنیم، چون حوزه روستاست. «خلأ قانونی داریم، حسن‌ نیتی هم وجود ندارد و همه به فکر منافع خودشان هستند.»

پیش از این هم اعضای شبکه تشکل‌های محیط‌ زیست و منابع طبیعی مازندران به مازیچال رفته بودند و آن‌ قدر بهره‌برداری از جنگل‌های آن منطقه زیاد بود که گزارشی به سازمان بازرسی نوشتند. گزارشی که در آن از این منطقه با عنوان «گورستان جنگل مازیچال» نام برده شده بود. آنجا گفته شده بود که به بهانه ساخت روستا عرصه‌های جنگلی تصاحب می‌شود. جنگل‌ها بریده‌شده و باغ‌هایی ساخته می‌شود که شاید چند سالی کیوی و پرتقال در آن بکارند و بعد هم خانه‌ای قد علم می‌کند. به بهانه کار کشاورزی جای عرصه‌های جنگلی را گچ و سیمان و آجر می‌گیرد. اتفاقی که بارها تکرار شده «اما گوش شنوایی نبود. هیچ‌کس صدایمان را نشنید.»

مزرعه عباس‌آباد، روستای عباس‌آباد شد

روستاسازی در حالی چند سالی است به ادبیات زمین‌خواری کشور اضافه شده که در سال‌های اخیر روستاهای بسیاری خالی از سکنه شدند و خشکسالی به درد بیکاری روستانشینان اضافه شد و تب آمدن به شهر روستاهای قدیمی بسیاری را به ویرانه بدل کرد.

اردیبهشت ‌سال ٩٤ بود که سیدابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست‌جمهوری خبر از بی‌سکنه‌شدن نزدیک به ٣٣‌هزار روستا و آبادی کشور داد. او گفت  ٦٤‌هزار روستا داریم که از این تعداد حدود ٣٩‌هزار روستا بالای ٢٠ خانوار و بقیه زیر ٢٠ خانوار است که تلاش می‌کنیم این روستاها از سکنه خالی نشوند.

تلاش‌ها نتیجه‌ چندانی نداشت. خشکسالی‌ سال‌های اخیر روستاهای بسیاری را درنوردید. عیسی بهمنی، مدیر کل امور روستایی استان اصفهان گفت که در سرشماری‌ سال ۱۳۹۵، ۲۳۰روستا از مجموع بیش از یک‌ هزار و ۸۰۰ روستای استان اصفهان خالی از سکنه شده‌اند. خراسان جنوبی هم همین وضع را تجربه کرد و در حالی‌ که در سرشماری‌ سال ۱۳۹۰، بیش از ٣ هزار و ۵۵۰ روستا و آبادی در این استان به ثبت رسیده بود، در‌ سال ٩٥ بیش از ۱۷۰۰ روستا به دلیل افزایش روند مهاجرت متاثر از خشکسالی‌ها خالی از سکنه شد.

همان زمان بود که فرهاد فلاحتی، نماینده مردم «زیرکوه» و «قائن» در خراسان، خالی‌شدن روستاهای منطقه به‌خصوص در مناطق مرزی را تهدیدی برای امنیت شرق کشور دانست و هشدارهای او و دیگران عاملی بود تا توجه بسیاری به موضوع تخلیه اجباری روستاها جلب شود.

آمارها از آخرین سرشماری انجام‌شده در کشور هم نشان می‌دهند تعداد خانوارهای شهری در‌ سال ١٣٩٥ به‌طور تقریبی ٦ برابر خانوارهای روستایی بوده است؛ به‌ طوری که ١٨‌میلیون و ١٢٥هزار و ٤٨٨خانوار در مناطق شهری و ٦‌میلیون و ٧٠‌هزار و ٥٤٧ خانوار در مناطق روستایی زندگی می‌کردند. این در حالی است که رشد جمعیت در مناطق روستایی کشور از‌ سال ١٣٧٠ منفی شد. به‌شکلی که از ١,٢١‌ درصد طی سال‌های ٧٠ - ١٣٦٥ به منفی ٠.٦٤ در دوره زمانی سال‌های ٧٥ -١٣٧٠ رسید و این روند منفی رشد جمعیت مناطق روستایی همچنان ادامه داشت؛ به نحوی که در سال‌های ٧٥ تا ٨٥ خورشیدی به منهای ٠.٤٤درصد، ٩٠ - ١٣٨٥ به منهای ٠.٦٧‌درصد و در‌ سال ٩٥-١٣٩٠ به منهای ٠.٧٣درصد رسید.

آمارها این را هم نشان می‌دهند که استان تهران با ٢٠,٢‌درصد در‌ سال ١٣٩٥ بیشترین سهم را در جذب مهاجران در میان استان‌ها داشته است و استان‌های خراسان رضوی و اصفهان در مرتبه‌های بعد از استان تهران قرار گرفته‌اند. استان‌های ایلام، چهارمحال‌وبختیاری و خراسان‌شمالی هم کمترین سهم از کل جمعیت مهاجر را در خود جای داد‌ه‌اند. حالا در وضعیتی که اهالی روستاها رخت رفتن تن کردند و زمین و آسمان هم روی خوش نشان نداده و خشکسالی گریبان روستایی‌ها را گرفته است، ‌عده‌ای به ساخت روستاهای جدید روی آوردند. ماجرا دیگر به مراتع سبز و جنگل‌های سبز شمال هم محدود نیست؛ دی ماه ‌سال ٩٣ بود که محمدعلی توحیدی، فرماندار کرمان اعلام کرد شاهد روستاسازی در این منطقه‌اند: «مزارعی که در گذشته صرفا کار کشاورزی در آنجا انجام می‌شده و امروز در محدوده شهر قرار گرفته‌اند، تبدیل به روستا می‌شوند و تولیدات این مناطق تحت‌ تأثیر قرار می‌گیرد. الحاقاتی به طرح‌های‌ هادی روستایی افزوده می‌شود که ضروری به ‌نظر نمی‌رسد. دهیاران و شوراهای اسلامی از روستاسازی خودداری کنند.»

او همان زمان از مزرعه عباس‌آباد که در حاشیه شهر کرمان است، نام برده بود که تابلویی محل ورودی‌اش نصب شده و روی آن نوشته‌اند «روستای عباس‌آباد». بعدها گفتند تابلو باید برداشته و روستا تخریب شود اما هیچ خبر جدیدی نیامد، نه از برداشتن تابلو و نه از تخریب روستای تازه ساخته‌شده.

قانونی برای مقابله با روستاسازی نداریم

آماری از روستاهای ساخته‌شده در سال‌های اخیر وجود ندارد. هنوز مشخص نیست چه تعداد روستا به فهرست روستاهای قدیمی اضافه شده‌اند و هیچ سازمانی هم فهرست دقیقی از استان‌هایی که با این پدیده روبه‌رو هستند، ارایه نمی‌دهد، با این وجود غلامرضا مجیدی، مدیر کل دفتر برنامه‌ریزی و هماهنگی طرح‌های بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به «شهروند» می‌گوید این اتفاق دیگر فقط در مناطق خوش‌آب‌وهوای شمال کشور رخ‌ نمی‌دهد و حالا روستاسازی به مناطق مرکزی کشور رسیده است و شهرهایی مانند قم، کرمان، سمنان و .... آماج حمله روستاسازان قرار گرفته‌اند: «زندگی در این شهرها سخت است و مردم می‌خواهند به مناطق خوش آب‌وهوای اطراف بروند و حضور گسترده در این مناطق عاملی شده تا سودجویان برای روستاسازی در این مناطق تلاش کنند.»

او می‌گوید این پدیده مخصوص سال‌های اخیر است و در این سال‌ها افراد صاحب نفوذ نسبت به اراضی ملی و منابع طبیعی اعلام تملک و سعی کردند تا شهرک‌سازی انجام دهند. «مجوز ساخت شهرک به سختی ارایه می‌شود، مراحل دشواری دارد و شورای‌ عالی شهرسازی باید مجوز دهد. به این ترتیب ساده‌ترین راه این بوده که از وزارت کشور کد آبادی بگیرند و با استفاده از طرح‌ هادی روستا را شکل دهند.»

مجیدی در دو - سه‌ سال گذشته سه مورد روستاسازی را به یاد می‌آورد که یکی از آنها منطقه محمودآباد در دماوند بوده است. منطقه را به نام روستا ثبت کردند، تفکیک و در نهایت واگذار شد. «هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم. مشکل این است که  خلأ قانونی در راه تبدیل اراضی ملی و تبدیل آنها به ویلاسازی خیلی گسترده است و به سهولت افراد می‌توانند قوانین را دور بزنند.»

وظیفه رسیدگی به تخلفات ساخت‌وسازهای غیرقانونی در شهرها با کمیسیون ماده ١٠٠ است و در خارج از عرصه‌های شهر کمیسیون ماده ٩٩ باید به این موارد رسیدگی کند. کمیسیون ماده ٩٩ در قانون شهرداری‌ها تعریف شده، اما رسیدگی به اجرایی‌شدنش با استانداری‌هاست. این کمیسیون در بسیاری از استان‌ها فعالیت ندارد و اگر هم فعالیتی داشته باشد، از منظر برخورد پیشگیرانه با تخلفات نیست. ذات شکل‌گیری این کمیسیون پیشگیری نیست. «آنها می‌گویند هر کس را که خلاف کرد، شناسایی کنیم و بعد بابت خلافش جریمه پرداخت کند.» به گفته مجیدی این بدترین رویکردی است که قانون به مسأله زمین‌خواری و روستاسازی  دارد. نه نگاه پیشگیری وجود دارد و نه قوانین بازدارنده. «در زمینه روستایی هیچ قانون درستی نداریم تا بتوانیم این زمین‌ها را نجات دهیم. درد ما درد خلأ قانون و عمل به آن است.»

در سال‌های اخیر بسیاری از روستاها با استفاده از طرح‌‌ هادی سامان یافتند؛ طرحی که ضمن ساماندهی و اصلاح بافت موجود، میزان و مکان گسترش آتی روستا را هم در نظر می‌گرفت تا روستا در آینده بتواند گسترش پیدا کند. پایه چنین طرح‌هایی از‌ سال ١٣٦٢ و تحت عنوان، روان‌بخشی روستاها، در یکی از نقاط روستایی شهرستان شهرکرد اجرایی شد و در سال‌های بعد به‌خصوص از ‌سال ١٣٦٦ بنیاد مسکن انقلاب اسلامی آن را با جدیت تمام پیگیری کرد. طرحی که منتقدان آن را یکی از طرح‌های کمک‌کننده به روستاسازی می‌دانند اما مجیدی آن را رد کرده و می‌گوید: «طرح‌ هادی مبانی مشخصی دارد و این‌ طور نیست که هر زمینی را بتوانیم به طرح‌ هادی الحاق کنیم، برای شناسایی روش‌های علمی به کار می‌رود و در عین حال به شرایط روستا هم مربوط است. قاعده این است که برای توسعه روستا با توجه به افزایش جمعیت مقدار مشخصی زمین نیاز است. بعد از تحقیقات برای مثال به یک هکتار زمین مورد نیاز می‌رسیم. در این صورت نمی‌توانیم ١٠ هکتار زمین برای توسعه دهیم. یکی از موانع اساسی زمین‌خواری همین طرح است»

او علاوه بر دفاع از طرح ‌هادی می‌گوید مشکل دیگری که در حال حاضر در بنیاد مسکن با آن روبه‌رویند تبدیل روستاها به شهر است و به این ترتیب دلیل عمده کم شدن جمعیت روستاییان کشور مهاجرت از روستاها به شهرها نیست، بلکه تبدیل غیر اصولی روستاها به شهرهاست. «در این شکل از ایجاد شهرها در واقع اسم روستا به شهر تبدیل‌شده، اما عملکرد و فضا کماکان مانند روستا است. در سرشماری‌ سال ٦٥ حدود ٤٠٠ شهر داشتیم که امروز به حدود‌ هزار و ٥٠٠ شهر رسیده، در واقع  شهرهای جدید  همان روستاهای چند‌ هزار نفری قبلی است.»

او می‌گوید در ٣٣‌سال گذشته ۱۱۰۰ روستا به شهر تبدیل شده و این اتفاق در اثر استفاده ابزاری از یک امکان قانونی بوده است. «در برخی از مواقع وقتی مطالبات روستاییان پاسخ داده نمی‌شود، در عوض این امتیاز تبدیل روستا به شهر را به روستاییان می‌دهند.»

سال‌های اخیر با شرایطی که طی شد برای روستاییان سال‌های سختی بود. روستاهای بسیاری به شهر تبدیل شدند. روستاهای بسیاری خالی از سکنه شدند و در این میان روستاسازان دست از کار نکشیدند. آنها با هر آن چه در توان داشتند، زمین‌های بی‌کس را به روستا تغییر دادند. در روستاهای جدید خانه ساختند. روستاهایی که دیگر هیچ بخشی از آنها  شبیه روستا نیست. نه کوچه‌ آشتی‌کنان دارد و نه باغ و تَلارهای قدیمی را. نه دام دارد و نه زمینی برای کشت. فقط خانه‌های چند طبقه دارد و کوچه‌های آسفالت.»

انتهای پیام

برچسب‌ها:

نظر شما