شناسهٔ خبر: 36836475 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران‌ورزشی | لینک خبر

یک دهه پرتلاطم برای مشهـــورترین چهره گلف جهان

بازگشت بــــــرق‌آسای ببر

صاحب‌خبر - سید علی بلندنظر تایگر وودز با سرعت زیاد از در خانه بزرگش در اورلاندو خارج شد، از میان جدول پیاده‌رو و فضای سبز وسط خیابان عبور کرد، به یک شیر آتش‌نشانی خورد و محکم به درخت زد. برای یکی از مشهورترین ورزشکاران جهان، این حادثه در ساعات اولیه 27 نوامبر 10 -2009 سال و چند روز قبل-آغازگر یک دهه فضاحت‌بار، پرآشوب و فوق‌العاده رهایی بخش بود. در 12 سال قبل از آن، وودز سلطه بی‌سابقه‌ای در دنیای گلف ایجاد کرده بود که به هیچ بازیکن دیگری شباهت نداشت. او چند تا از مسابقات «میجر» که هر کدامشان برای تشخص بخشیدن به دوران حرفه‌ای یک گلف باز کافی است، برد و همه جای دنیا در تورنمنت‌های مهم به قهرمانی رسید. در 10 سال گذشته او تنها یک میجر برده اما زندگی‌اش دگرگون شده. او یک پدر مهربان و متعهد و بزرگترین سفیر ورزشش شده و هنوز هم بازیکنی است که توانایی پیروزی در بالاترین سطح مسابقات را دارد. روری مک ایلروی که یکی از بزرگترین رقبای وودز به حساب می‌آید، در مقایسه این دهه با آن دوره برتری مطلق قبلی می‌گوید: «فکر می‌کنم آنچه او در این 10 سال تجربه کرد به اندازه همان موفقیت‌های گذشته و شاید هم بیشتر تأثیرگذار و فوق‌العاده است.» بعد از آن تصادف، وودز در حضیضی دردناک و شرم‌آور فرو رفت اما در نهایت دوباره اوج گرفت و ‌به قله‌هایی رسید که هرگز قبل از آن نرسیده بود. آن شب، 10 سال قبل، او را ناامیدی و دلزدگی احاطه کرده و مصرف بی‌رویه مسکن و قرص خواب گیجش کرده بود. بعد هوشیاری‌اش را از دست داد و با آمبولانس به بیمارستان انتقالش دادند. قرار بود همه بدانند این قهرمان پرافتخار در واقع یک شخصیت بی‌نهایت ضعیف و رو به ویرانی است. این حادثه لحظاتی بعد از آن اتفاق افتاد که همسرش، الین متوجه شد شوهرش به او دروغ گفته و خیانت کرده است. در روزها و هفته‌های بعد از آن، مشخص شد وودز یک زن‌باز تمام عیار است. ستون شایعات و مجلات درباره سلبریتی‌ها پر از داستان‌های او شده بود. وودز منبع خبر اساسی خبرهای داغ جراید به حساب می‌رفت و سقوط آزاد وودز همه جا تیتر شده بود. او همیشه چهارچشمی از حریم خصوصی‌اش مراقبت می‌کرد. حالا همه دنیا آدرس او را می‌دانستند: 6348 دیکان سیرکل، ویندرمیر، فلوریدا، 34786. این حادثه یک هفته بعد از آن رخ داد که وودز یک قهرمانی دیگر به دوران باشکوهش اضافه کرده بود. او مسترز استرالیا را در ملبورن برد اما خبرنگارهای نشنال اینکوایرر دست‌بردارش نبودند. این مجله آمریکایی مخصوص سلبریتی‌ها شک کرده بود به وودز که یک رابطه پنهانی دارد، با خانمی به نام راشل اوشیتل و رد او را در هتل و کازینوی لاکچری کراون زده بودند. وقتی به آمریکا برگشت، به همسرش هشدار داد اینکوایرر احتمالاً یک داستان منتشر می‌کند. اتهامات مجله را رد کرد، حتی گفته شده بود او یک صحبت تلفنی بین اوشیتل و الین ترتیب داده تا همسرش را مطمئن و آرام کند. بعد در روز 26 نوامبر او به ویلای آیسلورث رفت تا در روز شکرگزاری کمی تفریح کند. بعد به خانه برگشت و قرص خواب‌آور امبین خورد و رفت که بخوابد. اینجا الین به سراغ گوشی تلفن وودز رفت. به اوشیتل پیام داد و بعد به او زنگ زد. در طول این فرایند، خانم اوشیتل موضوع را تأیید کرد. خیلی‌ها گزارش کردند که الین، همسر وودز، گفته: «می‌دانستم». او سپس با وودز گیج و مبهوتی مواجه شد که با سرعت سوار کادیلاک اسکالید خود شد و از خانه بیرون زد و آن حادثه پیش آمد. هیچ کس در سال 2009 به اندازه روزنامه‌نگاری به نام رابرت لوستیچ پیگیر ماجرای وودز شد. او در حال نوشتن «غیرقابل کنترل» بود، کتابی درباره شخصیت موفق‌ترین گلف باز جهان. لوستیچ 27 نوامبر در حال بازی گلف با دوستانش بود. روزنامه‌نگار استرالیایی به یاد می‌آورد: «یکی از بچه‌ها به گوشی تلفنش نگاه کرد و گفت تایگر وودز در یک سانحه رانندگی آسیب دیده و کسی نمی‌داند تا چه حد جدی است. وای، این باورکردنی نبود. بنابراین یک پیام برای استیو ویلیامز فرستادم که کوله وسایل وودز را حمل می‌کرد. او در نیوزیلند بود.» ویلیامز به مارک استاینبرگ زنگ زد، ایجنت وودز از «گروه مدیریت بین‌المللی» که سال‌ها برای گلف‌باز مشهور کار کرده بود و همچنان با او همکاری داشت. ویلیامز به لوستیچ زنگ زد و گفت: «استاینبرگ می‌گوید همه چیز خوب می‌شود. بعد هم گفت هر چیزی که می‌شنوید را باور نکنید.» لوستیچ می‌گوید: «حرف عجیبی زده بود. وقتی داستان را نشنال اینکوایرر علنی کرد، مشخص شد یک رسوایی بزرگ با چنین مقیاسی برای وودز به وجود آمده است.» بعد سر و کله زنان زیادی پیدا شد که آمدند و گفتند رابطه پنهانی با بهترین گلف‌باز جهان داشته‌اند و این، هواداران او و بازیکنان دیگر را شوکه و بهت‌زده کرد. پدرایگ هرینگتون ایرلندی که آن موقع از بزرگترین رقبای وودز به شمار می‌رفت، گفت: «موضوع را در طول یک هفته از سایت‌های مختلف خواندم. این داستان فوق‌العاده بود، جنجال زیادی به پا شده بود.» وودز برای 20 روز متوالی روی جلد نیویورک پست رفت و رکوردشکنی کرد حتی در زمان حملات 11 سپتامبر 2001 به نیویورک و واشنگتن هم چنین اتفاقی نیفتاده بود. جف اوگیلوی قهرمان گلف اوپن آمریکا در سال 2006 اعتراف کرد: «من واقعاً گیج شده‌ام. چطور هیچ‌کس هیچ چیز نمی‌دانسته؟ تایگر وودز یک آدم کاملاً سرشناس است.» وودز مسابقات رسمی گلف را کنار گذاشت؛ ورزشی که 14 میجر در آن برده بود و فقط موفق‌ترین بازیکن تاریخ، جک نیکلاوس را پیش روی خود می‌دید. او در مسیر شکستن رکورد 18 قهرمانی بود، به نظر می‌رسید فقط کمی زمان لازم است که این بازیکن فوق‌العاده از این رکورد عبور کند، بازیکنی که از یک گلف‌باز صرف خیلی بزرگتر شده بود: یک سیاهپوست که بر ورزش سفیدپوست‌ها سیطره پیدا کرده بود، گاهی لبخندش یک میلیون دلار ارزش داشت. وودز چهره کمپانی‌های غول پیکر چندملیتی مثل نایکی، اکسنچر، ژیلت، گاتورید و تگ هویر شده بود. او مرد شماره یک گلف در جهان بود و مجله معتبر فوربز بارها او را به عنوان نفر اول فهرست ثروتمندان دنیای ورزش معرفی کرده بود. تصویر زندگی خانوادگی‌اش هم باصفا و دوست‌داشتنی بود، یک همسر خوش عکس با دو فرزند کوچک. بیرونش جهانی را کشته بود اما از درون غوغایی بر پا بود، یک آشفتگی تمام عیار. وقتی فاش شد چه اتفاقاتی درون خانواده افتاده که منجر به آن حادثه اتومبیل شد، همه چیز به یکباره فرو ریخت. وودز روز بعد از بیمارستان مرخص شد و راهی آریزونا شد تا عمل جراحی پلاستیک روی لبش انجام دهد که در جریان تصادف آسیب دیده بود. جایش را فقط نزدیکانش می‌دانستند که به آنها اطمینان داشت. لوستیچ می‌گوید: «باورم نمی‌شد که وودز این همه بی‌احتیاطی کند. او قطعاً به خودش قبولانده بود که به خاطر حوادث قبلی ضدگلوله شده و باز هم می‌تواند موضوع را مخفی نگه دارد.» 11 دسامبر یعنی دو هفته بعد از تصادف، بیانیه‌ای منتشر و اعلام کرد تا مدتی نامشخص گلف را کنار می‌گذارد. او روی سایتش پست گذاشت: «من کاملاً آگاهم از ناراحتی و آسیبی که خیانت من به افراد زیادی وارد کرده، بخصوص همسر و فرزندانم.» بعد از کریسمس به سراغ یک مؤسسه بهداشت رفتاری و خدمات اعتیاد رفت، مؤسسه‌ای که امکانات خوبی داشت و در می‌سی‌سی‌پی واقع شده بود. گفته می‌شود او فرمی پر کرد با عنوان شرکت در برنامه «سپاسگزاری» که در اصل مربوط به درمان اعتیاد جنسی می‌شد. وودز هرگز برنامه درمانی خود را فاش نکرد. سپاسگزاری را نخستین بار دکتر پاتریک کارنز به کار برد که اصطلاح اعتیاد جنسی را در سال 1983 ابداع کرده است. آنچه قطعی است اینکه وودز فارغ از هیاهوی جهان بیرون، در این مرکز، خودش را بی‌رحمانه به بوته بررسی و تحلیل گذاشته بود تا آنجا که اولین سالگرد تولد پسرش چارلی را هم از دست داد. او بعدها گفت: «نمی‌توانم به جایگاهی که در آن بودم، برگردم. می‌خواهم بخشی از زندگی پسرم باشم، زندگی دخترم هم جلو می‌رود.» همه به عقلانیت شیوه درمان وودز باور نداشتند. دونالد ترامپ که هنوز رئیس‌جمهور نشده بود، گفت: «به تایگر سفارش می‌کنم فقط اسمش را تجربه بد بگذارد. با آن خداحافظی کن، برو بیرون، پسر خوبی باش، تورنمنت‌ها را ببر و یک زندگی معتدل را در پیش بگیر. مهم‌ترین کاری که تایگر می‌تواند انجام دهد بازگشت به زمین گلف و پیروزی است. همه اینها یک بازپروری جنسی بود، مطمئن نیستم که این چیزها را باور داشته باشم.»

نظر شما