با خانمان
چرا تبریک نگفتین؟
نویسنده : زهرا فرنیا| طنزپرداز
صاحبخبر - هفته پیش گفتم تولدمه، اینقدر توی بوق و کرنا کردم که هیشکی به تولدم اهمیت نمیده، هیچی به هیچی. یعنی دریغ از یه مسیج یا یه پیامک تبریک از طرف شما. اینترنت بسته است، پیامک هم نمیتونستین بدین؟ اونم توی شرایطی که نتونستم پست بذارم اینستاگرام بگم تولدمه، اونایی هم که یادشون بود با خودشون گفتن: «اینترنت که قطعه! مدتهاست هم که کسی تلفن صحبت نمیکنه، ما تلاشمون رو کردیم تولدش رو تبریک بگیم ولی نشد، برسیم به کارهای مهم و شکافت هسته اتم و مشکلات سوئیفت (نمیدونم چیه ولی به نظر مشکل بزرگی میاد)» من که بخشیدم شما رو، ولی فراموش نمیکنم هرگز. این هفته میخواستم درباره روشهای ارتباطی و مصائبش برای شخص شخیص نویسنده ستون باخانمان (یعنی خودم) بگم. اول این که شما نمیدونین این مطلب چه جوری به دست مسئول صفحه دارکوب رسیده. هر تیکهاش یه قاچ شده و به صورت پیامک ارسال شده به سامانه روزنامه. بعد مسئول صفحه یکییکی جمعش کرده تا شده یه مطلب. اگه این مطلب زیادی بیمزه است، بدونید بامزهترین قسمتش رو جا انداخته. خانم فرنیا خیلی متنهاتون قشنگه، کاش فقط شما کل روزنامه رو مینوشتید... ای بابا! این جمله قبلی هم اشتباهی از سامانه پیامکی کپی شده اینجا. ای بابا. مشکل بعدی اینه که شما نمیدونید ولی من باید بگم که میدونید برای نوشتن یک متن چندتا سرچ گوگل قربانی میشه؟ یعنی کلی گشتم املای کلماتم رو بدون سرچ گوگل اداره کنم. اون سوئیفت بالاتر متن رو هم گوگل نکردم، ایشالا که یه مسئله مهم روز دنیاست. البته اینا بهونه است. فشار اون وقتی میاد که میگن فلانی قراره بیاد خواستگاریت، اینترنت نداریم بریم ببینیم چه شکلیه، پروفایلش چه جوریه، کیه، چیه، اون بدبخت هم همین وضع رو داره. خب الان شما متوجه شدین چرا جوونها نمیتونن به هم برسن یا بیشتر توضیح بدم؟!∎
نظر شما