شناسهٔ خبر: 36546387 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

در نشست تخصصی کتابخوان با محوریت پیارمبر رحمت (ص) مطرح شد؛

سرشار: با تجارت در موضوع دین و ائمه(ع) مخالفم

محمدرضا سرشار گفت: من با اقدام برخی ناشران و نویسندگان در تجارت با دین و ائمه مخالفم و نویسندگان باید زمان برای ائمه اطهار بنویسند که مطمئن باشند نوشته شان بهتر از آثار قبلی آن هاست.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه فرهنگ و هنر مشرق، نشست تخصصی کتابخوان با محوریت موضوع پیارمبر رحمت (ص) پیش از ظهر امروز در سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد.

در این نشست که اجرایش را رسالت بوذری برعهده داشت، ابتدا محمدرضا سرشار درباره کتاب «اینک آن نظرکرده» توضیحاتی ارائه داد.

محمدرضا سرشار: با کتاب های معصومین تجارت نکنید!

وی درباره تاثیری که قبل از انقلاب از خواندن یک رمان درباره شخصیت حضرت محمد(ص) خوانده بود صحبت کرد و گفت: نویسنده آن رمان با این که به ظاهر متشرع نبود اما ملا بود و داستان نویسی را می دانست و البته معلوم بود که تعلق خاطر هم به حضرت پیامبر داشته است. این کتاب اگر چه مورد تایید علمای آن دوران نبود اما دانسته های من درباره پیامبر را به عشق تبدیل کرد و این، اثر هنر و از ویژگی های یک داستان خوب است. این کتاب، دانسته های من را به به حقیقت وجودی تبدیل کرد.

سرشار ادامه داد: از سال ۵۹ آرزوی من بود که داستانی با این موضوع بنویسم و البته تلاش داشتم که منابع مورد استفاده ام منطبق با منابع شیعیان و منابع مورد تایید از نظر تاریخی باشد. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دو داستان برای نوجوانان نوشتم که تصویب شد اما گره های ذهنی درباره آن داشتم که از مسئولان کانون خواستم آن ها را چاپ نکنند در حالی که برای من به عنوان یک جوان ۲۷ ساله، چاپ شدن آن ها از اهمیت زیادی برخوردار بود.

نویسنده کتاب «اینک آن نظرکرده» افزود: در این سالها کتاب تشنه دیدار را نوشتم که در ۴۲۵۰۰۰ نسخه چاپ و منتشر شد و به زبان های انگلیسی و اردو هم ترجمه شد. همچنین سال ۱۳۷۳ کتاب «یثرب شهر یادها و یادگارها» را نوشتم که زندگی پدر حضرت رسول اکرم بود. البته من بعدها خواهش کردم آن کتاب هم تجدید چاپ نشود چون احساس می کردم کمبودهایی دارد.

صدای آشنای قصه ظهر جمعه در ادامه با اشاره به مجموعه ۱۰ جلدی که برای نوجوان ها با موضوع پیامبر اسلام نوشته تصریح کرد: سال ۱۳۷۳ همه کارها و حتی کارهای روزمره ام را کنار گذاشتم و با توجه به تحقیقاتی که انجام داده بودم، نوشتن کتابی درباره حضرت محمد را آغاز کردم که سه سال طول کشید. مجموعه روایی رادیویی «از سرزمین نور» حاصل این نوشته ها بود که تبدیل به ۷۷ برنامه رادیویی شد. حاصل این نوشته ها هم در نهایت، کتاب «اینک آن نظرکرده» را متولد کرد.

سرشار ادامه داد: داستان نویسی به رشته ای تخصصی تبدیل شده که برای نوشتن جرئیات آن باید تخصص های زیادی داشت. مثلا من برای نوشتن درباره دوره تاریخی صدر اسلام، مطالعات زیادی درباره شتر انجام داده بودم که بطور مستقل، زمینه نوشتن کتابی درباره شتر شد.

نویسنده «اینک آن نظرکرده» با اشاره به تاییدات مقام معظم رهبری نسبت به این کتاب گفت: این کتاب به زبان های ترکی استانبولی، عربی، انگلیسی، اردو و ترکمنی ترجمه شده است. من احساس می کنم تعدد پرداختن به زندگی ائمه اطهار، نوعی سیری کاذب به وجود آورده است. من با اقدام برخی ناشران و نویسندگان در تجارت با دین و ائمه مخالفم و نویسندگان باید زمان برای ائمه اطهار بنویسند که مطمئن باشند نوشته شان بهتر از آثار قبلی بقیه در این زمینه است.

یاسین حجازی: برای سیستم آموزشی مان متاسفم!

سخنران بعدی نشست، یاسین حجازی، مولف کتاب قاف بود که سخنانش را با خواندن بخشی از متن این کتاب آغاز کرد و گفت: نخستین ریخته های قلم نثرنویسان فارسی در قفسه ادبیات کهن، کتاب های تفسیر سورآبادی (قرن پنجم)، شرف نبی (قرن ششم) و ترجمه سیره ابن هشام (قرن هفتم) است که من از این منابع برای نوشتن کتاب قاف استفاده کردم.

حجازی افزود: بوسیدن گونه معشوق وقتی کثیف است، چگونه امکان دارد؟ این دلگیری با من بوده که چگونه تاریخی را بخوانم که فردی از فرقه دیگری آن را نوشته است؟ من با معیار قرار دادن کتاب سیره پیغمبر از علامه جعفر مرتضی عاملی، از مجموعه روایت های این سه کتاب، آن هایی که با نسخه های شیعیان هماهنگی داشت را نگه داشتم و بنا بر ساده نویسی نداشتم. شما در قاف، عین متن ۷ قرن قبل را می خوانید.

نویسنده قاف ادامه داد: من عناصر دراماتیک و گفتگوهای این نوشته ها را نگه داشتم و هر کدام را در صفحه ای مجزا آوردم و بالای هر صفحه هم گلمیخ هایی هست که خواننده را در خواندن کتاب، یاری می کند.

یاسین حجازی در پایان ضمن اشاره به محجوریت کتاب و ادبیات کلاسیک در کشور گفت: برای سیستم آموزشی کشورمان تاسف می خورم که فرزندان ما را اینگونه در مواجهه با متون کهن قرار می دهد و خواندن آن ها را کاری سخت، جلوه گر می کند.

حجت الاسلام حیدری ابهری:

نویسنده کتاب «حکایت های موضوعی پیامبر اعظم» در ادامه این نشست به روی صحنه آمد و گفت: زیباترین داستان از مجموعه «داستان راستان» شهید مطهری، همان مقدمه کتاب است که اشاره می کند وقتی حضرت استاد می خواستند این کتاب را بنویسند، برخی از دوستانشان ایشان را بر حذر می داشتند که شما فیلسوفید و نباید وارد این حوزه بشوید اما استاد به اهمیت داستان در زندگی مردم اشاره و تاکید کرده بودند که همین امتناع دوستان را در مقدمه کتابشان خواهند آورد... من ممکن است از داستان های آن کتاب چیزی به یاد نداشته باشم اما آن مقدمه جالب را هرگز فراموش نمی کنم.

حجت الاسلام حیدری افزود: من ابتدا کتاب بوی بهشت که حاوی حکایت هایی از حضرت زهرا (س) بود را نوشتم و بعدها تصمیم گفتم همه حکایت های مرتبط با ائمه را جمع آوری کنم تا مورد استفاده بقیه نویسندگان هم قرار بگیرد. تحقیقاتی را در دانشگاه دارالحدیث آغاز کرده بودیم که بعد از سالها یادداشت هایش به دستم رسید و داستان های کتاب بحار الانوار را که شامل ۴۰۰ حکایت بود را در کنار ۴۵۰ حکایت از بقیه منابع قرار دادم و این کتاب نوشته شد. البته برای ائمه اطهار (ع) هم این کار را انجام دادم که حدود ۲۴۰۰ حکایت دارد.

علی مطهری: سِیر از سیره مجزاست

فرزند شهید مطهری، سخنران بعدی این نشست بود تا درباره کتاب «سیری در سیره نبوی» سخن بگوید. علی مطهری در ابتدای سخنانش از عدم توجه کافی به بزرگداشت میلاد حضرت رسول اشاره کرد و گفـت: در این زمینه در مقایسه با اهل سنت عقب هستیم.

فرزند شهید مطهری در ادامه با اشاره اجمالی به کتاب های شهید مطهری با موضوع حضرت پیامبر افزود: کتاب سیری در سیره نبوی حاصل ۸ سخنرانی شهید مطهری در ایام فاطمیه و در مسجد جامع بازار است که به صورت کتابی مستقل بعد از شهادت ایشان به چاپ  رسید.

علی مطهری ادامه داد: استاد مطهری همواره موضوع سخنرانی هایش را بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده اش انتخاب می کرد و به همین خاطر، نوشته ها و سخنرانی هایشان از وزن و اعتبار علمی برخوردار بود. ایشان سِیر را از سیره مجزا می دانستند و تاکید زیادی بر گسترش سیره نبوی به معنای سبک رفتاری پیامبر اکرم داشتند.

حسین فتاحی: رفتار همشهریانم با رفتار پسامبر فاصله زیادی داشت!

حسین فتاحی در ادامه برنامه درباره کتابش با نام ۳۶۵ روز با پیامبر صحبت کرد و گفت: این کتاب در ابتدا به صورت ۱۲ کتاب بود که هر کدام ۳۰ حکایت داشت اما بعدها ناشر تصمیم گرفت آن ها را در قالب یک کتاب عرضه کند و من این کتاب را مناسب نوجوانان آخر دبستان و اوایل دبیرستان می دانم.

این نویسنده کودک و نوجوان، انگیزه اش از نوشتن این حکایت ها را به زادگاه خود مرتبط دانست و افزود: من در روستایی حوالی یزد به دنیا آمدم و می دیدم که مردمان آن دیار اگر چه مسلمان بودند و ارادت خاصی به پیامبر و ائمه داشتند اما در رفتارها و زندگی شان، تفاوت های زیادی با رفتار آن بزرگان داشتند. پدر من اگر چه کشاورز و بنا بود اما در کسوت روحانیت هم برای مردم سخنرانی می کرد و روضه می خواند. در لابلای کتابهای پدرم به حکایت هایی از حضرت رسول برمی خوردم که می توانست رفتار مردم را تغییر دهد و به پدرم پیشنهاد می کردم این حکایت ها را برای مردم بخواند.

فتاحی ادامه داد: بعدها تصمیم گرفتم این حکایت ها را برای بچه ها بنویسم که از همان کودکی از رفتار پیامبر الگو بگیرند.

مصطفی رحماندوست:

سخنران بعدی این نشست از سسله نشست های کتابخوان، مصطفی رحماندوست بود. او که برای توضیح درباره کتاب «هفت حکایت از بچه ها و پیامبر» به این نشست آمده بود گفت: ۲۷ سال پیش این کتاب را نوشتم و تا کنون ۲۸ چاپ از آن منتشر شده است و برای من پربرکت بوده است.

وی افزود: من برای یافتن این هفت حکایت، سختی های زیادی کشیدم و خوشحالم که دوستمان آقای فتاحی توانستند ۳۶۵ حکایت درباره پیامبر پیدا کرده و بنویسند. امیدوارم از منابع اصیل، حکایت های دیگری هم پیدا شود و تعدادشان به ۷۰۰۰ حکایت برسد.

رحماندوست افزود: من در این حکایت ها سعی کردم پیامبر را فردی زمینی و قابل الگوگیری معرفی کنم.

در پایان این نشست، حسین اسرافیلی به شعرخوانی پرداخت.

نظر شما