شناسهٔ خبر: 36519472 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه حمایت | لینک خبر

یادداشت محمد صالح جوکار

اشک تمساح!

صاحب‌خبر - «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا در ادامه دخالت‌های دائمی و سنتی کاخ سفید در امور داخلی ایران طی یادداشتی توئیتری و با فعل وارونه نوشت: «همان‌گونه که حدود یک سال و نیم پیش به مردم ایران گفتم: ایالات‌متحده با شماست.» چند روز پیش هم «مورگان اورتاگوس»، سخنگوی دستگاه دیپلماسی آمریکا نیز زبان به انتقاد از قطع شدن اینترنت در کشورمان گشود و مدعی شد که آمریکا همواره در کنار مردم ایران قرار دارد. این اولین بار نیست که مقامات بلندپایه آمریکایی ژست حمایت از مردم را به خود می‌گیرند، کما اینکه نظیر همین مواضع را در جریان اغتشاشات سال 96 نیز از آن‌ها شاهد بودیم. در آن سال، علاوه بر پمپئو، «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا و سناتورهای این کشور هم پای کار آمدند و تحرکات پیاده‌نظام خود را که دست به توحش و تخریب زده بودند، به‌حساب مطالبات عمومی گذاشتند، درحالی‌که حساب مردم از آشوبگران جداست و معترضان ارتباطی با رفتارهای خشن و نامتعارف ندارند. 10 سال پیش هم آمریکایی‌ها در جریان فتنه مخملی 88 به میدان جانب‌داری از اراذل و اوباش آمدند و از آشوب‌های خشونت باری که خسارات فراوانی به مال و جان مردم وارد کرد، حمایت کردند. کار تا جایی بالا گرفت که «باراک اوباما»، رئیس‌جمهور مؤدب وقت آمریکا، رسماً از سران فتنه نام برد و به آن‌ها دلگرمی داد. این رفتار منافقانه در حالی بود که یک سال پیش از فتنه عبری، عربی، غربی 88، اوباما طی نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب اسلامی ادعا کرده بود که ایران را به‌عنوان ابرقدرت منطقه غرب آسیا به رسمیت می‌شناسد ولی با آغاز ناآرامی‌ها، دستکش مخملی را درآورد و دست چدنی خود را نشان داد. دم خروس هواخواهی کاخ سفید از آشوبگران زمانی بیرون زد که همزمان، سرکرده گروهک تروریستی منافقین، ربع پهلوی و تفاله‌هایش از اوباشی که نظم عمومی و آرامش مردم را مختل کرده‌اند، آشکارا حمایت کردند. اشرار منافق و تروریست‌های پهلوی پرست، بربرهای تاراجگر را به ادامه توحش ترغیب و تشویق کردند اما گویا فراموش کرده‌اند که در روزگاری نه‌چندان دور، زمانی که رهبر منافقین و شاه مخلوع در ایران بودند، نتوانستند غلطی کنند و حالا که جمهوری اسلامی به درختی تناوری تبدیل شده، عاجزانه و از روی استیصال، پنجه به روی آفتاب می‌کشند! روی سخن ما در این وجیزه ولی با مقامات کاخ سفید است که ادعای حمایت از مردم ایران را سر داده‌اند. دلایل مختلف و روشنی در دست است که ثابت می‌کند واشنگتن در این خصوص، ادعای کاملاً کذبی را مطرح کرده است. 1. مسئولین کاخ سفید ازجمله «مایک پمپئو»، «استیو منوچین»‌، وزیر خزانه‌داری آمریکا و «برایان هوک»، رئیس گروه اقدام علیه ایران، تفسیر حیرت‌آوری از تحریم‌ها دارند. آن‌ها مدعی‌اند که برای حمایت از مردم ایران، جمهوری اسلامی را تحریم کرده‌اند، غافل از آنکه انقلاب اسلامی ماهیتی جدای از مردم ندارد و فاصله‌ای میان این دو نیست. اولین کسانی که از تحریم‌ها متأثر می‌شوند، مردم عادی و کوچه و بازار هستند و اینکه با حربه فشار اقتصادی، قصد حمایت از مردم را دارند، ادعایی مضحک و در عین حال بی‌شرمانه است. ایران اسلامی، اعتبار و وجاهت خود را از اعتماد مردم وام گرفته و هیچ کنش و واکنش خارجی وجود ندارد مگر آنکه منافع و مضار آن مستقیماً متوجه مردم می‌شود. 2. آمریکایی‌هایی تاکنون حمایت‌های گسترده‌ای از مردم ایران به عمل آورده‌اند! و سطح کمک‌های آن‌ها از تحریم سازمان‌ها، بانک‌ها و مسئولین، به ممنوعیت واردات مایحتاج ضروری مردم ازجمله دارو و تجهیزات امدادی رسیده است. دیده‌بان حقوق بشر حدود سه هفته پیش در یک گزارش 47 صفحه‌ای درباره آثار تحریم‌های ضد ایرانی آمریکا علیه ایران هشدار داد و نوشت: «تحریم‌های وسیع بر روی تراکنش‌های مالی که با گفتمان تهاجمی از سوی مقامات آمریکایی همراه شده، توانایی نهادهای ایران برای تأمین اعتبار واردات کالاهای بشردوستانه ازجمله داروهای حیاتی و واردات تجهیزات پزشکی را با محدودیت مواجه کرده است.» در جریان سیلی که در اولین روزهای سال 97 در چند استان کشور روی داد، واشنگتن، پرده‌ای دیگر از حمایت خود از مردم را نشان داد و مانع خرید بالگردهای امدادی برای عملیات امداد و نجات سیل‌زدگان شد. کاخ سفید اوج علاقه خود به مردم ایران را زمانی رو کرد که مبالغ اهدایی ایرانیان خارج از کشور به سیل‌زدگان را نیز بلوکه کرد چراکه آن را ناقض تحریم‌ها می‌دانست!! به‌طور خلاصه، تحریم‌های بانکی ایران و تحریم کشورها، شرکت‌ها، سازمان‌ها و افرادی که با کشورمان تراکنش مالی داشته باشند، مستقیماً معیشت مردم را هدف قرار داده و مصداق بارز «تروریسم اقتصادی» آمریکا در کنار سایر حوزه‌های تروریسم این کشور علیه جمهوری اسلامی به شمار می‌آید. 3. استراتژی «فشار حداکثری» آمریکا تنها اقتصاد و معاش مردم را هدف قرار نداده. واشنگتن چه در دوره پهلوی و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از تهدیدات امنیتی کشورمان به شمار می‌آمده است. حمایت از آشوب‌های مسلحانه منافقین در دهه 60 و حاتم‌بخشی سلاح به رژیم صدام در خلال جنگ تحمیلی که با حمایت از گروه‌های تروریستی ریز و درشت در سال‌های اخیر همراه بود، نمونه‌هایی از توطئه‌های امنیتی آمریکا با مشارکت کشورهای مرتجع منطقه برای بی‌ثبات کردن مرزهای ایران است. منفعت کاخ سفید هیچ‌گاه در جانب‌داری از اعتراضات مسالمت‌آمیز نبوده، چراکه حاکمیت از این دست اعتراضات حمایت می‌کند و آمریکا نمی‌خواهد در این موضوع، هم‌راستای سیاست ایران باشد. جدای از کدهایی که تصمیم گیران و تصمیم سازان یانکی در سخنان و توئیت‌های خود طی روزهای اخیر به اغتشاشگران داده‌اند، آمریکا درصدد بوده تا مدل اعتراضات هنگ‌کنگ را در ایران پیاده‌سازی کند؛ به این مفهوم که مطالبات مشروع مردم را مصادره و آن را وارد فاز خشونت و ضد امنیتی کند. ضمن اینکه گمانه قرار داشتن پایه سوم توطئه منطقه‌ای آمریکا پس از عراق و لبنان در ایران، ابداً بعید نیست و چنانچه این گزاره را معتبر بدانیم، توهم مسدود کردن کریدور تهران، بغداد، لبنان که به مدیترانه و مرزهای رژیم صهیونیستی منتهی می‌شود، یکی از اهداف واشنگتن محسوب می‌شود. در نتیجه، آمریکا چه ادعای حمایت از مردم را داشته باشد و چه نداشته باشد، چه تحریم‌ها را رفع کند و چه نکند، تمنای محالی را در به‌زانو درآوردن جمهوری اسلامی در سر می‌پروراند و مواضع مزورانه آن‌ها چیزی جز «ریختن اشک تمساح» را به اذهان مردم انقلابی و مقاوم ایران متبادر نمی‌کند.

نظر شما