شناسهٔ خبر: 36470811 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران‌ورزشی | لینک خبر

ویلموتس بـــــــــاهـــــوش نیست

صاحب‌خبر - جلال چراغپور کارشناس فوتبال در مورد بازی عراق و ایران خیلی مطلب هست. مطالب زیادی در این باره می‌توان نوشت. دو سه در اصلی هم دارد که برای بحث کردن می‌توان از طریق آنها وارد شد. با این حال بهتر است که ما باخت مقابل بحرین و عراق را در یک ظرف ببینیم؛ یعنی یک حادثه و بهتر است یکپارچه بررسی کنیم. در وهله اول آن چیزی که باید اساس اشکال و عیب قرار بدهیم، این است که کاملاً می‌بینیم تیم ما براساس تجربه و خطا چیده می‌شود و این اشتباه است. یعنی با ماجراجوهای پستی و رویایی شدن؛ یعنی انتظاراتی از بازیکنانی دارند که آن انتظارات در توان و پتانسیل آن فرد نیست، ولی سرمربی تیم ملی بر آن تأکید و اصرار می‌کند. وقتی اشتباه می‌شود، سرمربی در دفعه بعدی سراغ یک تئوری جدید می‌رود! وقتی ما یک بازی را از دست می‌دهیم، این از دست دادن بازی و باختن به این دلیل که ما متغیرهای زیادی را دستکاری کردیم و اشتباهات زیادی را مرتکب شدیم، بهره‌ای برای ما به همراه ندارد. در بازی بعد مجدد باز سراغ چیدمان توهمی و رویایی و استراتژی خلاف آنچه داریم، می‌رویم. بدون اینکه سرمربی از توان یک یک بازیکنان اطلاعی داشته باشد، چیدمانی برای بازی انتخاب می‌کند. این مانند این است که ما در قایق دو آدم قوی داشته باشیم و این دو آدم یکی به چپ پارو بزند و یکی به راست و در واقع این دو آدم قوی در حال پاروزدن برخلاف هم هستند و قایق حرکتی نخواهد کرد. خب این قایق از جایش تکان نمی‌خورد. وضعیت تیم ما با اتفاقاتی که در دو بازی بحرین و عراق افتاد، در همین وضعیت است. آیا الان کسی می‌تواند بگوید از دو بازی تجربه ویژه‌ای به دست آورده‌ایم که در آینده به این شکل بازی خواهیم کرد، اینکه سیستم یا ارنج یا آرایش پیدا کردیم، کسی می‌تواند این ادعا را داشته باشد؟! به طور قطع در اولین بازی تیم ملی، 4 تغییر خواهیم داشت. پس ما در پروسه تجربه و خطا گرفتار شدیم و این عامل خطرناکی برای تیم ما است و اگر ادامه پیدا کند برای ما خطرناک‌تر از این هم می‌شود. در بازی عراق اشکالات روشنی داشتیم که یک چشم غیرمسلح هم آنها را می‌بیند و لازم نیست من به عنوان کارشناس یا شما به عنوان خبرنگار اینها را ببینید. ما از شروع بازی داشتیم 10 نفره بازی می‌کردیم. از دقیقه 10 که عراق ما را تحت فشار قرار داد و ما گل خوردیم، معلوم بود یک یار کم داریم. این اتفاق که باید ترمیم می‌شد و نشد، اشکالات دیگر تولید کرد. اشکال اساسی در بازی عراق این بود که در مهم‌ترین قسمت زمین که رأس جلو نام دارد؛ یعنی مثلثی که زاویه به طرف زمین حریف است؛ آنجایی که شجاعی بازی می‌کرد، شرایط درستی نداشت. آنجا که به آن رأس جلو، بازیکن سایه یا بازیکن چرخنده می‌گویند؛ یعنی بازیکنی که باید از دو هافبک پشت توپ بگیرد و به دروازه حریف برگردد. اگر فرض کنیم شجاعی را به این دلیل گذاشته، وقتی می‌بیند تا دقیقه 15، 20 شرایط خوبی دیده نمی‌شود، نباید کاری بکند؟! وقتی کاری که باید مسعود شجاعی انجام می‌داد، انجام نشد، حالا یکی یکی اشکالات خودش را بروز داد. اول اینکه سردار صفر شد. طارمی توپ به او نرسید. این دو بازیکن باید تغذیه شوند. خب اینطور شد که دیگر موقعیتی ایجاد نکردیم. از طرفی شجاعی چون باید از دو بازیکن پشتی‌اش فاصله می‌گرفت، آن فضا شد باتلاق کارت گیری و اینجا بود که همه درگیری‌ها آمد وسط نیمه زمین ما و بعد جلوی خط دفاعی تیم ما. از آن طرف به جز اینکه بازی به آنجا آمد، اتفاق بعدی این بود که در قوس محوطه جریمه به آنها کاشته دادیم. دلیل کاشته‌های زیادی که به آنها دادیم هم همین بود. پس ما یک مهره‌ای را نفهمیدیم باید تغییر بدهیم که باعث خطا شد، توپ را به نیمه ما آورد و تیم را در معرض خطر قرار داد. آنها خطا می‌کردند، بدون خطر؛ ما خطا می‌کردیم با خطر. همه این آثار زمانی کامل شد که این بازیکن به خاطر همین فشارهای زیاد، تحت فشار روحی و روانی هم قرار گرفت. اخطار گرفت، اخطار دوم و اخراج. ضمن اینکه حرکتی کرد که فکر نمی‌کنم آسیا از آن بگذرد. با سر می‌خواست داور را بزند. این تقریباً کل چیزی بود که برای ما اتفاق افتاد. مسعود شجاعی را داور اخراج کرد یا سرمربی تیم؟ اگر قرار باشد کسی از روی نیمکت بازیکنان را حمایت نکند و به موقع از خطر اخراج رها نکند و خستگی را نبیند، پس چه نیمکتی است. مسعود هم بچه همین آب و خاک است و در تیم خودش هم زیاد بازی نمی‌کند. در بازی‌های قبلی هم ویلموتس به طور کامل از او استفاده نکرد. خب چقدر ماجراجویی می‌کنی؟ بعد که فهمیدید اشتباه کردید، چرا تغییر ندادید؟ شاید کاوه رضایی می‌آمد و بازی می‌کرد و یک پتانسیل خوب به تیم می‌داد و داستان میانه زمین عوض می‌شد. چرا این کار نشد؟ در اینجایی که قرار گرفتیم، در این موقعیت بازی‌ها و جدولی، همه چیز تمام نشده و بحرین دو امتیاز به جدول تزریق کرد. باید این موضوع را قبول کنیم اما آیا مربی تیم ملی ما این پتانسیل را دارد که در باقی مانده بازی‌ها، نظم قابل قبولی به تیم بدهد. اگر می‌خواهیم شانس‌هایی که در پیش داریم از دست نرود، باید به این موضوع فکر شود. من قبلاً گفته بودم که ویلموتس را مربی باهوشی نمی‌بینم و حالا 10 درصد به شک قبلی‌ام اضافه شد. آنچنان اشتباهات چیدمان تیم را فلج کرده بود که اجازه نداد از خوب‌ها هم استفاده کنیم. وقتی طارمی و آزمون تقریباً صفر شدند، باز آن بازیکن بیست ساله پاس گل را داد. منظور این است که وقتی چیدمان اشتباه شد، استراتژی از بین رفت، وقتی استراتژی از بین رفت، تاکتیک‌های رسیدن به گل از دست رفتند و دیگر نتوانستیم مهاجمان را تغذیه کنیم. با این وصف، حالا بگویید چه چیزی برای بردن دارید؟ مارک ویلموتس تفاوت معناداری با یک مربی تیزهوش که بتواند از این بحران سالم خارج شود، دارد. البته آن طرف قضیه هم یک فدراسیون خاص می‌خواهد که مسئولیت این موضوع را در این شرایط حساس برعهده بگیرد.

نظر شما