شناسهٔ خبر: 36470476 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه حمایت | لینک خبر

یادداشت سید جعفر قناد باشی

با منطق اسلام مخالفند!

صاحب‌خبر - منازعه تمدن غرب با اسلام، مسئله‌ای بدیع و موضوع امروز و دیروز نیست، بلکه قدمتی به طول چندین قرن دارد. از زمان رویارویی سپاه اسلام با امپراتوری روم در صدر اسلام که نماینده غرب در آن دوران بود، این تقابل همواره ساری و جاری بوده و به اشکال و انحاء مختلف ادامه داشته است. در دوران مدرن، این مواجهه به‌ویژه در قرن گذشته و فعلی شدت پیدا کرد و آمریکا به‌عنوان نماد ایدئولوژی کاپیتالیسم و لیبرالیسم، پرچمدار و مخالف خوان غرب با جهان اسلام شد. بااین‌حال، اولین توطئه جدی در قرن گذشته علیه مسلمانان، موافقت‌نامه «سایکس پیکو» بود که حدود 100 سال پیش میان انگلیس و فرانسه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. مرزهایی که طی این توافق با دست برتر انگلیس برای منطقه ترسیم شد، ویژگی ژئوپولتیک داشت و برخی اختلافاتی که امروز در منطقه شاهد آن هستیم به دلیل عدم تناسب سرحدات با خصوصیات ژئو کالچر است که انگلیسی‌ها همچون استخوانی در میان زخم کشورهای منطقه گذاشتند. این تقسیم‌بندی، 30 سال بعد از موافقت‌نامه «سایکس پیکو»، در ماجرای تشکیل رژیم صهیونیستی به زعامت استعمار پیر سر باز کرد و این، دومین و سنگین‌ترین توطئه‌ای بود که انگلیس طراحی کرد و بعدها آمریکا و غرب، از آن برای اختلاف‌افکنی و خصومت ورزی علیه قاطبه مسلمانان بهره‌برداری کردند. غده سرطانی رژیم صهیونیستی از روز اول تشکیل تاکنون، ثروت‌ها و ظرفیت‌های جهان اسلام که قابلیت بکارگیری برای پیشرفت امت واحده را داشت، هدف قرار داد و با وسوسه‌های خناسانه، برخی کشورهای تأثیرگذار مسلمان را برای عادی‌سازی روابط و فراموش کردن تاریخچه جنایاتش با خود همراه کرد. رژیم صهیونیستی در واقع، دیدبان غرب در قلب جهان اسلام به شمار می‌رود تا اشراف بیشتری بر سیاست‌ها و رفتارهای ضد غربی کشورهای اسلامی داشته و به تحلیل و بررسی آن‌ها بپردازد. از دل همین تجزیه و تحلیل بود که فتنه داعش بیرون آمد و قریب به هشت سال تمام، برادر علیه برادر قداره کشید و مسلمان کشی به‌افتخار تروریست‌های موردحمایت اسرائیل تبدیل شد. نظیر همین اتفاق در سال 1972 توسط انگلیسی‌ها در شبه‌قاره هند شکل گرفت و بذر خصومت علیه مسلمانان در کشمیر تحت کنترل هند و پاکستان با ترسیم خط به‌اصطلاح «کنترل» کاشته شد. دولت استعماری انگلیس، خباثتی که در توافق سایپکس پیکو و جعل رژیم اشغالگر قدس صورت داد را در شبه‌قاره هند نیز تکرار کرد و پس از حدود 50 سال از آن زمان، ظلم به مسلمانان، تجزیه سرزمین آن‌ها – ازجمله تجزیه جامو و کشمیر از یکدیگر به‌صورت رسمی – و الحاق کشمیر به هند، کماکان ادامه دارد. این رویه در نیم قرن گذشته به شکلی جدی‌تر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. جمهوری اسلامی فرایندی که آمریکا برای تسلط بر غرب آسیا تدارک دیده بود را به بن‌بست کشاند و با حمایت از گروه‌های مقاومت، موازنه قوا و معادلات قدرت را به نفع خود تغییر داد. آمریکا با وجود هزینه‌های هنگفت به‌منظور طراحی به‌اصطلاح «خاورمیانه جدید»، به سد محکم گروه‌های هم‌پیمان ایران از عراق و یمن و سوریه گرفته تا لبنان و فلسطین برخورد و شکل‌گیری کریدور تهران – مدیترانه به‌طور کلی محاسبات آن را به هم ریخت. این نگرانی وقتی مضاعف شد که حوزه عمل حزب‌الله از لبنان به داخل سوریه و بلندی‌های جولان کشیده شد. رژیم صهیونیستی که تمنای محال «از نیل تا فرات» را در سر می‌پروراند و در مقابل ارتش‌های سه کشور عربی در نبرد موسوم به 6 روزه پیروز شده بود، برای اولین بار از جنگ‌های حدوداً دو ماهه به دفاع دو روزه تنازل کرد و اکنون در شکننده‌ترین شرایط ممکن به سر می‌برد. علاوه بر این، شکل‌گیری مقاومت خیره‌کننده مردم یمن و تسلط آن‌ها به شاهراه‌های دریایی ازجمله باب المندب و دریای سرخ، به کابوسی برای آمریکا و اذنابش تبدیل شده است. یمنی‌ها با حمله به تأسیسات نفتی آرامکو و مختل کردن صادرات نیمی از نفت عربستان، ثابت کردند که ضربات مهلک آن‌ها چقدر کارساز است و سنگین‌تر از ضرب شست آن‌ها به رژیم قرون‌وسطایی سعودی، چنگ و دندان نشان دادن آن‌ها به رژیم صهیونیستی است که در محافل سیاسی و رسانه‌ای اسرائیل حساسیت فراوانی ایجاد کرده است. عناد یانکی‌ها با قطب مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی اما باعث نشد که آمریکا هم‌پیمانان امنیتی خود در غرب آسیا را تلکه نکند و آن‌ها را ندوشد. واشنگتن از یک سو در کوس راهبرد «فشار حداکثری» علیه ایران می‌کوبد و از طرفی با ایران هراسی، کشورهای اسلامی منطقه را به انبار تسلیحات فروخته شده خود تبدیل کرده است. کاخ سفید دریافته که چنانچه ایران و کشورهای منطقه به یک قطب تبدیل شوند، ملاحظه‌کاری با آمریکا را به کناری گذاشته و موضع مخالف اتخاذ خواهند کرد. هم‌افزایی و هماهنگی مسلمانان و متمرکز شدن آن‌ها بر اعتلای جهان اسلام همان جبهه حقی است که به استناد آیات متعدد قرآن کریم، باطل همواره در طول تاریخ با آن معارض بوده و راه‌حل را بالا بردن دست‌ها جلوه داده است. راه برون‌رفت از شرایط بغرنج کنونی و ترمیم اختلافاتی که دامن جهان اسلام را گرفته، چیزی جز وحدت و تکیه بر اشتراکات دینی نیست. به فرموده رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان نظام، مهمانان شرکت‌کننده در کنفرانس وحدت اسلامی؛ «آمریکا فقط دشمن جمهوری اسلامی نیست؛ [آن‌ها] با دنیای اسلام دشمن‌اند، با فلسطین دشمن‌اند، با ملت‌های غرب آسیا دشمن‌اند، با ملت‌های شمال آفریقا دشمن‌اند. علت دشمنی هم ماهیت اسلام است. این‌ها با منطق و معنای اسلام مخالف‌اند. البته با جمهوری اسلامی بیشتر مخالف‌اند، اما با سعودی‌ها هم مخالف‌اند؛ اینکه صریحاً بگویند سعودی‌ها غیر از پول چیزی ندارند، این دشمنی نیست؟ یعنی پول دارند [پس آن‌ها را] باید بچاپیم؛ دشمنی از این بالاتر؟... اینکه ما طالب وحدتیم و برای وحدت دل می‌سوزانیم، این فکر [وحدت]، دشمنانی دارد که در رأس آن، دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند.» بنابراین، بر همه زعمای جهان اسلامی و اندیشمندان و متفکرانی که دل در گرو آرمان‌های آن دارند، فرض است که با تبیین برکات مقاومت و احصاء خسارات سازش‌کاری و وادادگی، مقدمات وحدت مسلمانان را فراهم آورده و با برجسته‌سازی نقاط مشترک ازجمله مسئله فلسطین، زمینه‌های استیلای آمریکا و اذنابش بر مقدرات کشورهای اسلامی را محو و نابود سازند.

نظر شما