«انتخاب» اسناد ویکی لیکس در رابطه با ایران را که متعلق به سال های ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۹ است، را به صورت روزانه و به منظور آگاهی مخاطبان نسبت به تحولات و اتفاقات گذشته، منتشرمی کند
سرویس تاریخ «انتخاب»: سفارت آمریکا در بیروت در گزارشی محرمانه به تاریخ سه شنبه ۳۰ آذر ۱۳۷۸ به توضیحاتی درباره اختلافات راهبردی و تاکتیکی حزب الله پرداخته است.
به گزارش «انتخاب»؛ متن این سند که ویکی لیکس آن را منتشر کرده، در زیر آمده است:
موضوع سند: جنوب: اختلافات راهبردی و تاکتیکی حزب الله
طبقه بندی: محرمانه
سه شنبه ۱۲:۵۲ دقیقه بیست و یکم دسامبر ۱۹۹۹
از: سفارت آمریکا در بیروت
به: وزیر امورخارجه
۱. خلاصه: چشم انداز عقب نشینی اسراییل از جنوب لبنان (بصورت یکجانبه یا از طریق مذاکره) باعث بروز اختلافاتی در میان رهبران عالی رتبه حزب الله درباره آینده این حزب شده است. این چشم انداز باعث شده است حزب به برنامه ریزی برای نقش خود در لبنان پس از صلح و پس از عقب نشینی فکر کند. آنها در واقع هیچ گزینهای ندارند: اینکه روند یک دههای تبدیل شدن به یک حزب سیاسی مشروع را تسریع کنند (که البته همیشه مبتنی بر هویت فرقهای خود خواهد بود) یا یک عنصر حاشیهای در سیاست لبنان باقی بماند (ما انتظار داریم که در هرکدام از این حالات، تلاشهایی برای حفظ و حراست از حلقههای ... حزب الله برای استفاده توسط ایران و سوریه انجام شود تا به عنوان مربی و مامور در خارج از لبنان از آنها استفاده کنند).
۲. احیای مذاکرات اسراییل-سوریه بحث در داخل حزب الله درباره تعیین حفظ نقش خود در آینده لبنان را تشدید کرده است. در این فضای نامطمئن، حسن نصرالله دبیرکل حزب الله محور قدرت حزب باقی مانده و شاخهای سیاسیتر و عملگراتر را رهبری میکند. معاون او نعیم قاسم، و محمد یزبق، مسئول نظامی او شاخه تندروتر را رهبری میکنند که آزادی بیت المقدس و مقاومت در برابر هرگونه عادی سازی روابط منطقهای با اسراییل را به عنوان هدف جدید به نیروها معرفی میکند.
۳. اگر عملگراها پیروز شوند، که احتمال آن وجود دارد (حتی بدون تشویق سوریه) حزب الله با مشکلاتی در توسعه پایگاه حامیان خود و ایجاد پیامی نو برای جلب حمایت در تغییر وجهه اش از یک گروه شبهه نظامی افراطی مذهبی به بازیگر سیاسی مشروع و غیرپاسخگو، مواجه خواهد شد. پایبند ماندن به اصول اسلامی به معنی مبارزه با پارتی بازی، فساد و اقتدارگرایی – خصوصیات همیشگی سیاست در لبنان – خواهد بود. آیا حزب الله میتواند پیامی منسجم، معتبر و جذاب – ضدعادی سازی روابط، انجام کارهای اجتماعی خوب – در زمان غوطه ور شدن در سیاست پرفساد لبنان، ایجاد کند؟ آیا میتواند محبوبیت خود را حفظ کرده و در عین حال با سیاستمداران و ماموران اطلاعاتی سوری وارد زدوبند شده و نمایندگانی را به مجلس بفرستد بدون اینکه به کسی امتیاز دهد یا مشهور به فساد شود؟ آیا ماموران آن میتوانند امید به تغییرات انقلابی را در صورت رسیدن به وزارت زنده نگه دارند – با این فرض که چنین سمتی مورد پسندشان باشد؟
۴. تا امروز حزب الله بهترین شرایط را داشته است: یک حزب سیاسی قدرتمند با بلوکی قوی در مجلس است، و در عین حال یک گروه شبهه نظامی است که به دلیل مبارزه با فساد در زمان عدم اقدام دولت، محبوبیت بالایی پیدا کرده بود. اما این عصر طولانی که در آن حزب الله یک پا در سیستم و یک پا خارج سیستم برای به چالش کشیدن همان سیستم داشت، حالا دیگر رو به پایان است. در حالیکه با روند تبدیل شدن به یک حزب سیاسی کاملا مشروع – و مهمتر از آن – تصمیم حیاتی برای حفظ فعالیتهای تروریستی مواجه شده است، شاید به این نتیجه برسند که در دوران مبارزه با اسراییل در جنوب، شرایط برایشان راحتتر بود. این تلگراف در ادامه سری جنوب لبنان در آستانه تغییر است. پایان خلاصه.
حزب الله: اتحاد علنی، جدال داخلی
۵. در تمامی گزارشهای رسانهای لبنان درباره چشم انداز عقب نشینی اسراییل از جنوب، حزب الله این موضع منسجم را اتخاذ کرده که این عقب نشینی تغییر بنیادین در راهبرد و تاکتیک آنها ایجاد نخواهد کرد. البته مصاحبه با چند مسئولان و استاد لبنانی، داستان متفاوتی را نشان میدهد. رهبری عالی حزب الله (مخصوصا شورا، شاخه سیاسی، شاخه نظامی) وارد بحثی شدید برای تعیین نوع واکنش به عقب نشینی اسراییل شده است. این بحث راهبردی بر بهترین روش برای حفظ نقشی موثر و مهم در عرصه سیاست لبنان در جنوب و نیز نقش آفرینی در بیروت در صورت پایان فعالیتهای مقاومت نظامی متمرکز بوده است.
۶. احیای مذاکرات اسراییل-سوریه در روند صلح خاورمیانه احتمالا این مباحث در داخل رهبری عالی حزب الله را درباره نقش آینده آنها تشدید خواهد کرد. در این بحث، حسن نصرالله، دبیرکل همچنان غالب خود در مقام رهبری حزب را حفظ خواهد کرد. البته برای واکنش به عقب نشینی دو گروه ایجاد شده اند. نصرالله و اعضای حزب الله در پارلمان نماینده چیزی هستند که به شاخه «عملگرای» حزب معروف شده که به دنبال اختصاص منابع بیشتر برای برنامههای سیاسی و اجتماعی حزب الله در بیروت، بیقه، و جنوب، پس از خروج ارتش اسراییل است. ناظران لبنانی تردید دارند که نصرالله به دنبال انحلال شاخه نظامی حزب الله باشد، اما اگر توافقنامه صلح میان اسراییل و سوریه نهایی شود، گزینه دیگری نخواهد داشت.
۷. یک شاخه افراطیتر تحت رهبری نعیم قاسم و محمد یزبق هستند. این شاخه به دنبال حفظ رویکرد تند علیه اسراییل و تاکید بر مسئله بیت المقدس به عنوان هدف اصلی و مخالفت با هرگونه عادی سازی روابط با اسراییل در صورت امضای پیمان صلح در آینده است. این مسئله در سخنرانی نعیم قاسم برای حامیان حزب الله کاملا مشهود بود. این شاخه به پیگیری اهداف انقلاب ۱۹۷۹ ایران و صدور آن به کشورهای دیگر مخصوصا لبنان ادامه خواهد داد.
۸. محمد حسین فضل الله رهبر معنوی حزب الله نیز یک محور دیگر این رهبری است. برنامه او تلاش برای رهبری معنوی شیعیان لبنان (و در حالتی ایده آل، کل جهان) است. فضل الله و نصرالله معمولا با هم اختلاف دارند و فضل الله در طول سالها از هرگونه مداخله مستقیم در حزب دور افتاده است. با این وجود اقتدار معنوی قابل توجهی داشته و لذا نمیتوان رهبری او را نادیده گرفت. بعلاوه او هم باید نسبت به اختلافات درونی حزب مراقب باشد، زیرا هدف خودش برای تبدیل شدن به رهبر معنوی نیازمند آن است که میان عملگرایان و تندروها طرف هیچکدام را نگیرد.
۹. با «شورش گرسنگان» توسط صبحی طفیلی، دبیرکل سابق در سالهای ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۷، اختلاف میان عملگرایان/تندروها، علنی شد. انقلاب طفیلی مانعی در مسیر فعالیتهای آینده حزب الله بود. مکتب فکری طفیلی معتقد به مداخله نظامی بیشتر در سیاست لبنان و منطقه بود – مخصوصا حملههای گستردهتر مقاومت در جنوب – در حالیکه مکتب دیگر قایل به تاکید بر برنامههای خیریه و اجتماعی حزب الله و مداخله فعالتر در سیستم سیاسی لبنان بود. قاسم و یزبق بیشتر با موضع طفیلی درباره برنامه سیاسی نظامیتر موافق هستند، اما میدانند که طرفداری از دبیرکل سابق به معنی خودکشی سیاسی خواهد بود. سرکوب شورش طفیلی با حمایت سوریه نشان داد که اختلافات شدید حزب الله پایدار نبوده و نخواهد بود.
سناریوهای حزب الله برای آینده
۱۰. بخش زیادی از مباحث تاکتیکی روی این موضوعات متمرکز است، نوع عقب نشینی ارتش اسراییل، نوع پاسخ به آن، و مانور احتمالی در صورت امضا شدن پیمان صلح. مقاومت نظامی فعال یکی از ستونهای کلیدی مشروعیت حزب الله و کارآمدی ان در کل لبنان بوده و حذف آن میتواند قدرت حزب را تقلیل دهد. در نتیجه رهبران حزب الله به این فکر میکنند که در صورت عقب نشینی اسراییل و در عین حال تضمینهای امنیتی مخفیانه سوریه، جنوب لبنان چه شرایطی پیدا خواهد کرد. گروههای مطالعاتی برای بحث درباره این احتمالات در آینده ایجاد شده اند. حسن نصرالله بصورت علنی درباره واکنش حزب الله به این عقب نشینی، یا امضای احتمالی پیمان صلح در آینده ساکت مانده است. واکنش حزب الله به حمله موشکی اخیر توسط به یک مدرسه در عرب سلیم میتواند نشان دهنده مسیر ظریفی باشد که حزب الله در سیاست لبنان پیش گرفته است. روز ۱۷ نوامبر به نقل از نصرالله گفته شد که این حملات «نیازمند انتقام توسط مقاومت در شهرکهای شمال فلسطین است ...، اما فعلا ما باید هشداری واضح و شدید به دشمن بفرستیم». این جدیدترین نمونهای بود که نشان میداد این گروه شبه نظامی شدیدا تحت کنترل سوریه است و اگر منافع سوریه ایجاب کند، سلاح خود را زمین خواهد گذاشت. پس از آن حزب با چالشی آشکار مواجه خواهد شد که ۹ سال پیش و با ورود اعضای آن به پارلمان آغاز شد و آن تبدیل شدن به یک بازیگر سیاسی جذاب و مشروع، اما بدون نیروی متحد کننده مقاومت فعال است. با این روند مسلما به معنی ورود به مصالحههایی کوچک و شرایطی خواهد بود که سیاست لبنان را به فضایی ناسالم بدل کرده است.
ادامه رقابت با امل
۱۱. همانند تمامی احزاب سیاسی دیگر، حزب الله هم برای انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۰ آماده میشود. جنبش امل متعلق به نبیه بری توانسته حمایت بسیاری از خانوادههای سنتی جنوب لبنان از جمله «عسیریها و بایدونیها را در صیدون و تایر به دست آورد. این خانوادهها ارتباطات قوی با طبقه حاکم بیروت و حلقه رهبری سوریه دارد و در جنوب سوریه آنها نماد تعداد بسیار بالایی رای هستند. یک گزینه برای حزب الله آن است که گروههای نوظهور اقتصادی در جنوب را جلب کند – لبنانیهای فقیری که بعد از سال ۱۹۷۸ لبنان را ترک کرده و در عبیجان، کناکری و ریترویت به ثروت رسیدند. برخی از این خانوادهها اکنون به خانه برگشته و یا حداقل ویلاهای تابستانی در اینجا ساختهاند تا به همه بفهمانند که موفق بوده اند. بسیاری از این شهروندان به امل کمک نقدی میکنند. البته حزب الله هم میتواند با هدف ایجاد ثبات سیاسی در منطقه جنوب به دنبال تلاش برای جلب نظر این خانوادهها باشد – کاری که با ایجاد سازمانهای خیریه این حزب مانند صندوق شهدا و ایتام، هم اکنون هم انجام میشود. آنها میتوانند جایگزینی مهم برای تامین مالی این حزب در صورت از بین رفتن منابع تامینی ایران باشند.
۱۲. حزب الله در رقابت با امل مزایای قابل توجهی خواهد داشت. هرچند نبیه بری توانسته حمایت بسیاری از خانوادههای بزرگ جنوب را به دست آورد، اما این حمایت مبتنی بر رابطه شخصی بری با بزرگان آن خانواده ها، کاریزمای شخصیتی او، و ترس از خشم بری است. البته مهمترین عامل اقدامات مدیریت انتخابات توسط سوریه است. آنها معمولا از ایجاد «اتحادهای بزرگ» از پیش تعریف شده میان همه عوامل سیاسی مهم و قابل قبول حمایت میکنند حتی اگر این اتحاد بسیار غیرطبیعی به نظر بیاید؛ لذا بردن بلیط جنوب در انتخابات سال ۲۰۰۰ بدون شک با معرفی تعداد معینی از نامزدها توسط هردوی حزب امل و حزب الله خواهد بود که مورد حمایت بزرگان خانوادههایی خواهند بود که میتوانند برایشان پول و رای به همراه بیاورند.
۱۳. حزب الله در کل جنوب، بیقاع و حومههای جنوبی سازمانهای ریشه داری دارد. اما تعداد کرسیهای آن باز هم بستگی به مذاکرات پشت پرده با بری و مامور اطلاعاتی سوریه در لبنان، قاضی کنعان، درباره توزیع کرسیها در «اتحاد بزرگ» خواهد داشت. انتظار میرود کنعان متوجه باشد که حزب الله امسال چند کرسی بیشتر به دست میآورد (بصورت تخمینی ۳ کرسی، دو کرسی در بیقاع و یکی در حومههای جنوب). با توجه به تلاشهای رییس جمهور لاهود برای کاستن از نفوذ بری (که مانعی بر سر اصلاحات اوست) انتخابات ۲۰۰۰ را میتوان سال خوبی برای حزب الله تلقی کرد. البته نتایج ارتباط چندانی با توانایی این حزب در جلب آرا ندارد. بلکه نشانه مصالحهها و ناامیدیهایی است که این حزب با ورود گستردهتر به فضای سیاسی لبنان با آن مواجه خواهد شد (قابل توجه اینکه رابط ما در امل از این انتظار حرف میزنند که اگر صلح با اسراییل قبل از انتخابات اتفاق بیفتد، دمشق نیاز کمتری به حزب الله خواهد داشت و بیشتر علاقه دارد بری را تقویت کند، مخصوصا که او کاربرد بیشتری برای سوریه در سیاست داخلی لبنان دارد).
یک کرسی در دولت برای شیرین کردن تحولات؟
۱۴. ارتباط حزب الله با دولت لبنان به گسترش بحثها در داخل رهبری عالی درباره آینده منجر شده است. حزب الله سرمایه گذاری بلندمدت خود در مشروعیت را اولین بار زمانی آغاز کرد که وارد انتخابات پارلمانی در سال ۱۹۹۲ شد. البته هنوز کرسی در دولت به آنها پیشنهاد نشده است – که شاید دلیل آن عدم تمایل حریری و حوص برای وارد کردن آنها در دولت به دلیل مخالفت شدید آمریکا باشد. رییس جمهور لحود به دنبال راضی کردن این حزب بوده (که دلیلش تا حدی به تلاش برای ناراحت کردن بری، تا حدی به محبوبیت حزب، و تا حدی هم به سادهتر شدن مدیریت این حزب در آینده برمی گردد). بخش زیادی از برنامههای سیاسی و اجتماعی حزب الله با لحود همخوانی دارد – مبارزه با فساد، رسیدگی به مشکلات اجتماعی، و ایجاد نهادهای دولتی شاداب. در ماه آوریل لحود در «کنفرانس ملی حمایت از مقاومت» سخنرانی کرده و بر این مسئله تاکید کرد که مقاومت محدود به یک حزب خاص نیست بلکه بخشی از یک جنبش ملی بزرگتر است.
۱۵. این همراهی مداوم باعث بالا رفتن این انتظار میشود که کرسی در دولت به حزب پیشنهاد شود تا نقش آن در آزاد کردن جنوب به رسمیت شناخته شده و در قبال خلع سلاح سربازان، پاداشی داده شده باشد (این تاکتیک در سال ۱۹۹۱ با اغلب شبه نظامیان لبنانی در پایان جنگ داخلی استفاده شد). اما هنوز مشخص نیست که آیا نصرالله آماده اقدام برای ورود به دولت هست یا خیر – که این به معنی پایان توانایی حزب الله در جدا کردن خودش از اقداماتی در دولت باشد که آنها را نمیپسندد. حزب الله در دولت به شکلی اجتناب ناپذیر با فساد درگیر خواهد شد. بصورت مستقیم با این چالش مواجه میشود که ثابت کند میتواند به قولهای خود برای رفاه و تغییرات اجتماعی عمل کند، اما در عین حال قدرت اجرایی محدودی خواهد داشت که این به ماهیت محدود سیستم کابینه لبنان برمی گردد.
۱۶. با توجه به حذف مقاومت، حزب الله باید با موقعیت سیاسی-نظامی جدید در جنوب و بیروت خود را سازگار کند. حزب الله منابع بیشتری را به شاخه نظامی خود اختصاص خواهد داد (روندی که هم اکنون هم شروع شده است). آنها درخواست برای ایجاد جمهوری اسلامی را کم کرده – هرچند کامل کنار نگذاشته اند (زیرا به عنوان اقلیت کار مفیدی برای آنها نخواهد بود). حزب الله دست دوستی به سمت احزاب مسیحی و مارونیها دراز کرده است تا در مسایل عمومی مانند مبارزه با فساد و اصلاحات مالیاتی و گفتگوی سیاسی، شرایط بهتری ایجاد کند. روند تطهیر وجهه حزب در میان مسیحیان تقریبا موفق است که مبنای این حرف شیفتگی بسیاری از اسقفهای مارونی به گفتمان آنهاست.
۱۷. اما انگیزه اصلی حزب چه خواهد بود؟ با توجه به نبود قدرت اتحادزای مقاومت نظامی و یا یک برنامه معتبر برای تغییرات اسلامی در جامعه چندصدایی لبنان، پیام حزب الله چه خواهد بود؟ بدون شک تمرکز آن بر مخالفت با عادی سازی روابط با اسراییل، مبارزه با فساد و ارزشهای خانواده و نیز حمایت از شیعیان فقیر و محروم جنوب، بیقاع و حومههای جنوبی بیروت خواهد بود (همان پلتفرم اصلی که به شکل گیری امل رسید). حزب الله بیش از هر حزب دیگری در لبنان برای پیشبرد این اهداف اعتبار دارد. البته ماهیت فرقهای سیاست لبنان، که سوریه در آن نقش داور را دارد، به این معنی است که هر حزب شیعه ای، یک میدان بازی محدود در اختیار خواهد داشت. در چنین شرایطی، آنها نمیتوانند به فکر رهبری ملی باشند.
کنار آمدن با تغییر
۱۸. احتمال ندارد که با رفتن اسراییل، حزب الله از بین برود، بلکه با همان نوع چالشهایی مواجه خواهد شد که دیگر نهادهای سیاسی لبنان مواجه هستند و یکی از آنها نمایندگی تنها یک فرقه مذهبی در میان ۱۷ فرقه موجود در لبنان است. این چالشها شامل رقابتهای سیاسی در داخل جامعه شیعه و تسلط سوریه بر سیاست لبنان است. توسعه پایگاه حمایت سیاسی و تحول وجهه عمومی از یک گروه نظامی و به شدت مذهبی، به بازیگران سیاسی مشروع و پاسخگو، چالشهای اصلی این حزب بعد از خروج اسراییل خواهند بود. دیگر احزاب سیاسی منطقه در مصر، اردن و ترکیه توانسته اند این تحول از یک گروه افراطی به گروهی عادی را انجام دهند. وفاداری به اصول اسلامی به معنی مبارزه با پارتی بازی، فساد و اقتدارگرایی احزاب سیاسی سنتی لبنان خواهد بود. حزب الله باید حضور فعال تری در عرصه فاسد سیاسی لبنان داشته باشد و شاید به این نتیجه برسد که در دوران مبارزه با اسراییل شرایط ساده تری داشته است.
۱۹. این روند میتواند منجر به آن شود که حزب دریابد منافع خودش نیازمند میانه روی بجای افراطگرایی و جدایی از حلقههای ... پیوند ... با ایران است و شاید خود رهبری حزب الله در داخل لبنان بماند و به دنبال پیشبرد اهدافش در خارج از لبنان باشد. در صورتی که حزب الله ارتباط با آمریکا – یا صرفا رسمی شناخته شدن توسط ما به عنوان یک حزب مشروع سیاسی – را به نفع خود ببیند (در حال حاضر، همه نشانهها مبنی بر آن است که حتی در صورت تمایل هم این حزب نفعی در تماس با دولت آمریکا ندارد) در آن صورت باید همه مداخلات خود در فعالیتهای تروریستی را در هر جایی کنار بگذارد، چه بصورت مستقیم یا پیوند با دیگر گروه ها.
۲۰. درباره ایران، حزب الله تلاش میکند تا زمان ممکن ارتباط خود را حفظ کند؛ و در ارتباط با ایران ما باید برای همه طرفین – از جمله دولت لبنان – مشخص کنیم که هیچ تفاوتی بین حزب الله «قابل قبول» و حزب الله دخیل در ترور قایل نخواهیم بود. در این زمینه ما نگران افزایش شواهدی هستیم که با وجود حل مشکل در جنوب لبنان و پایان مقاومت داخلی این کشور، همدستی حزب الله – در هماهنگی با ایران – با گروههایی مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین رو به افزایش است.
ساترفیلد
نظر شما