شناسهٔ خبر: 36323670 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

درباره حسین آزموده | دادستانی که محمد مصدق را محاکمه کرد

تهران- ایرنا- حسین آزموده دادستان ارتش رژیم پهلوی بود که بازجویی از محمد مصدق در دادگاه نظامی انجام داد و پس از جلسه های متعدد بازجویی در کیفرخواستش از رییس دادگاه درخواست کرد که برای مصدق حکم اعدام صادر کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ من دکتر محمد مصدق، نخست‌وزیر قانونی ایران هستم و این سیاست خارجی استعمار و امپریالیسم و نوکران داخلی آنهاست که مرا به این محکمه کشانده است. محمد مصدق این سخنان را در ۱۷ آبان ۱۳۳۲ خورشیدی؛ یعنی نخستین روز دادگاه علنی خود در برابر رییس دادگاه که از او خواسته بود خود را معرفی کند، ابراز داشت تا به این ترتیب دادگاهی نظامی برای مردی شروع شود که نفت را ملی کرد و نخست وزیر قانونی کشور بود اما این دادگاه پس از ۳۵ جلسه محمد مصدق را در رای ناعادلانه خود محکوم نشان داد.

در این میان یک شخصیت، نقش دادستان دادگاه مصدق را برعهده داشت که خود مصدق هنگامی که نخست وزیر بود، حکم دادستانی ارتش را برای او صادر کرد اما به این بهانه که تحصیلات حقوقی ندارد از قبول آن سر باز زد اما مدتی بعد در جایگاه دادستانی، نخست وزیر دولت ملی ایران را محاکمه کرد. این فرد، کسی نبود جز حسین آزموده.

از این رو  پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا بر زندگی سیاسی حسین آزموده مروری کوتاه دارد و به معرفی این دادستان می پردازد.

تولد تا حضور در ارتش

حسین آزموده فرزند محمود در ۱۲۸۵ خورشیدی در تهران متولد شد(۱). پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه­، دیپلم خود را در ۱۳۰۶ خورشیدی از مدرسه­ دارالمعلمین گرفت و به دانشکده­ افسری راه یافت(۲). در ۱۳۰۸ خورشیدی با درجه ستوان دومی در رشته­ مهندسی از این دانشکده فارغ‌التحصیل و به خدمت در ارتش مشغول شد. وی در ۱۳۱۸ خورشیدی با درجه­ سرهنگ دومی، دوره­ استحکامات دانشگاه جنگ را به پایان رساند و بس از آن کارشناسی حقوق خود را از دانشگاه تهران گرفت(۳).

آزموده در ۱۳۲۲ خورشیدی با درخواست وزارت جنگ و موافقت محمدرضا پهلوی وارد سازمان دادرسی ارتش شد و در ۱۳۲۶ خورشیدی به معاونت دادستانی آنجا رسید(۴) و در محاکمه­ سرتیپ علی اکبر درخشان فرمانده­ لشگر تبریز به اتهام تسلیم در برابر نیروهای فرقه­ دمکرات آذربایجان شرکت کرد(۵). پس از آن در ۱۳۲۷ خورشیدی به قسمت اداره مهندسی ارتش منتقل شد و سپس دوره ستاد را در دانشگاه جنگ طی کرد و در۱۳۳۰ خورشیدی به درجه­ سرتیپی رسید(۶) تا اینکه در اوایل ۱۳۳۱ خورشیدی به عضویت سازمان مخفی افسران ناسیونالیست که هدفشان مطالبه­ دمکراسی و همکاری با دولت مصدق به جای محمدرضا پهلوی، اداره­ نیروهای مسلح زیر نظر دولت، برکناری امرای فاسد ارتش و جایگزینی آنان با افسران جوان بود، درآمد (۷) و در کمیسیون رسیدگی به ترفیعات ارتش پیشنهادِ سلب اختیار اعطای درجات نظامی از محمدرضا پهلوی را داد که محمد مصدق با پیشنهاد وی موافقت کرد(۸).

تلاش برای کودتا و دادستانی در ارتش

پس از وقایع تیر ۱۳۳۱ خورشیدی که مصدق علاوه بر نخست­ وزیری، وزارت دفاع ملی و امور ارتش را بر عهده گرفت، حکم دادستانی ارتش را برای آزموده صادر کرد اما به این بهانه که تحصیلات حقوقی ندارد، آن را قبول نکرد. هرچند در همین دوره رییس اداره­ مهندسی ارتش شد و تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی در این سمت باقی ماند(۹).

  آزموده با وجود عضویت در سازمان مخفی افسران ناسیونالیست و همکاری با دولت مصدق، همزمان به همراه گروهی از امیران و افسران ارتش طی روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد همان سال برای موفقیت فضل­ الله زاهدی و اجرای کودتا تلاش کرد(۱۰). وی همچنین در جلسه­ های محرمانه­ زاهدی، نعمت‌الله نصیری فرمانده گارد سلطنتی، حسن اخوی معاون کل ستاد ارتش و برادران رشیدیان­ نیز شرکت کرد و همین فعالیت­ ها سبب شد تا یک روز پس از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت مصدق به دادستانی ارتش منصوب شود(۱۱).

محاکمه مصدق

ساعت ۱۴ و ۴۵ دقیقه یکشنبه ١٧ آبان ١٣٣٢ خورشیدی در یک محکمه نظامی در سلطنت‌آباد، یکی از مراکز نظامی واقع در شمال شرق تهران، دادگاه مصدق آغاز شد و آزموده به عنوان دادستان ارتش، محاکمه را بر عهده گرفت(۱۲). مصدق یک قبای نازک روی کت خود پوشیده بود، با عصا و کیف دستی در دست، در حالی که وکیل مدافعش جلیل مدرس زیر بغلش را گرفته بود، وارد شد. در جریان جلسه های دادگاه، آزموده به دلیل اینکه در مقابل مصدق کلافه و سردرگم شده بود از دشنام و ناسزا نسبت به مصدق فروگذاری نکرد و او را یاغی، مسخره، خودخواه، لجوج، سفاک، مجنون، حیله‌گر و ... می خواند. به همین دلیل هم به استناد ماده­ ۳۱۷ قانون دادرسی و کیفر ارتش در متن کیفرخواست، مصدق و سرتیپ محمدتقی ریاحی رییس ستاد ارتش را متهم به خیانت و بر هم زدن اساس حکومت و برای آنها تقاضای صدور رای اعدام کرد. (۱۳) هرچند مصدق با بیان اینکه آزموده در روز ۲۸ مرداد رییس اداره­ مهندسی ارتش بوده و خودش در سِمت وزیر دفاع رییس او بوده است و دخالت آزموده به عنوان دادستان در این محاکمه و صدور کیفرخواست را منافات با مقررات بند ۶ ماده­ ۳۷ قانون دادرسیِ ارتش دانست و به این ترتیب صلاحیتش را زیر سوال برد. (۱۴). در صفحاتی از گزارش مکتوب خبرگزاری یونایتد پرس (UPI) از دادگاه مصدق چنین مخابره شده است: دادگاه نظامی تمامی تلاش خود را می‌کند که مصدق متهم اغتشاش در برابر سلطنت جلوه داده شود و همچنین او را متهم به برنامه‌ریزی جهت استحکام حکومت جمهوری به جای سلطنت مشروطه می‌کند اما مصدق در نطق‌های مکرر، خود را مبرا از طرح‌ریزی جهت تغییر رژیم دانسته و آن را در زمان حاضر به سود مردم نمی‌داند.

 البته مصدق با قرائت نامه­ ای که آزموده برای وی نوشته بود، اعتراف او به ناکارآمدی ­اش برای سمت دادستانی ارتش را به وی یادآور شد. آزموده در جلسه ­های دادگاه به مصدق اهانت­ کرد و به او تهمت زد. این­گونه رفتار و خارج شدن از موازین اصولی و اخلاقی از عادات او بود. سرانجام محاکمه مصدق با صدور رأی سه سال حبس مجرد و اظهار نارضایتی آزموده از این رأی پایان یافت(۱۵).

حکم اعدام برای فاطمی، افسران حزب توده و فدائیان اسلام

آزموده محاکمه­ حسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت مصدق را در تیر ۱۳۳۳ خورشیدی نیز بر عهده گرفت. وی با وجود بیماری حاد و وضع بحرانی فاطمی و تایید پزشکان در مورد لزوم اجرای عمل جراحی، دستور داد او را با برانکارد از بیمارستان راهی زندان زرهی کنند و از دادگاه ارتش برای وی تقاضای صدور حکم اعدام کرد(۱۶). دادگاه نیز که بنا بر تقاضای آزموده محرمانه برگزار می­شد، حکم اعدام را صادر کرد. همچنین آزموده با کشف سازمان نظامی حزب توده و دستگیری حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ تَن از افراد نظامی و غیر نظامی وابسته به حزب، دادستانی دادگاه افسران سازمان را بر عهده گرفت. وی با شکنجه مداوم آنها، هرطور که مدنظرش بود اعتراف گرفت و عده ­ای از آنها را اعدام کرد(۱۷).

آزموده در۱۰ شهریور همان سال به دلیل خدماتی که برای به نتیجه رسیدن کودتای ۲۸ مرداد انجام داده بود، به فرمان محمدرضا پهلوی به ۶ ماه ارشدیت ارتقا یافت و در مهر ۱۳۳۴ خورشیدی به درجه­ سرلشگری رسید.

محاکمه رهبران فدائیان اسلام نیز بر عهده آزموده گذاشته شد. وی برای آنها به اتهام قیام مسلحانه ضد سلطنت، تحریک مردم به مسلح شدن علیه سلطنت و حمل اسلحه، تقاضای اعدام کرد و براساس آن سیدمجتبی نواب صفوی، محمد واحدی، مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی در ۲۷ دی ۱۳۳۴ خورشیدی تیرباران شدند(۱۸).

آزموده در تیر ۱۳۳۷ خورشیدی سرلشگر محمدولی قرنی معاون ستاد ارتش را به اتهام طراحی کودتای نافرجام به سه سال حبس و اخراج از ارتش محکوم کرد تا اینکه همین خوش‌خدمتی­ های آزموده به حکومت پهلوی سبب شد تا در ۱۳۳۸ خورشیدی به درجه­ سپهبدی برسد(۱۹).

بازداشت در ایران و مرگ در پاریس

با نخست وزیری علی امینی در اردیبهشت ۱۳۴۰ خورشیدی و بازداشت سپهبد مهدی‌قلی علوی مقدم وزیر سابق کشور و رییس اسبق شهربانی، سپهبد علی کیا رییس سابق اداره‌ دوم، سرلشگر علی‌اکبر ضرغام وزیر سابق دارایی و گمرکات و انحصارات و سرتیپ فرج‌الله نویسی رییس سابق شیلات شمال را به دلیل سوء استفاده از اموال عمومی و خزانه‌ دولت(۲۰) آزموده به دلیل اعتراض به این کار، تقاضای بازنشستگی کرد که بلافاصله مورد قبول واقع شد اما چند روز بعد علیه دولت امینی اعلام جرم کرد اما نورالدین الموت، وزیر دادگستری ۲ روز بعددر گفت و گویی با روزنامه کیهان، آزموده را آیشمن ایران نامید و به اتهام اهانت به مقام سلطنت، تشویش اذهان عمومی، لطمه زدن به استقلال کشور و جلوگیری از تعقیب متهمان جرائم عمومی علیه او اعلام جرم کرد. به همین سبب در ۲۹ خرداد ۱۳۴۰ خورشیدی بازداشت شد. در همین زمان مدیر مجله بامشاد تحت عنوان دراکولای ایران، سلسله مقالاتی درباره­ آزموده نوشت. با این حال وی در ۱۰ تیر ۱۳۴۰ خورشیدی با سپردن ۵۰۰ هزار ریال وجه الکفاله آزاد شد و از آن پس از سیاست کناره­ گیری کرد و به انجمن درویشی اخوت پیوست و تا پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی نداشت(۲۱).

با شدت گرفتن مبارزات مردم علیه حکومت پهلوی، آزموده در ۱۳۵۶خورشیدی در نامه ­ای خطاب به جمشید آموزگار نخست­ وزیر وقت، سکوت را جایز ندانست و از وی خواست تا در برابر انقلابیون شدت عمل به کار گیرد. وی در آذر ۱۳۵۷ خورشیدی به همراه دیگر امرای قدیمی ارتش با تشکیل جلسه­ هایی به همفکری و رایزنی با محمدرضا پهلوی پرداخت، هرچند تشکیل این جلسه­ ها بی نتیجه بود و پس از مدتی متوقف شد. سرانجام آزموده در روزهای پایانی حکومت پهلوی به صورت پنهانی از ایران فرار کرد و به پاریس رفت تا آنکه در پاییز ۱۳۷۷ خورشیدی مرگ او فرا رسید(۲۲).

منابع

۱- تهران مصور، «سپهبد جنجالی ایران»، ۳ دی ۱۳۴۴، ص ۱۰

۲- رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک(مهدیقلی علوی­ مقدم)، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۳، ص ۶۹

۳- معزی، فاطمه، رجال پهلوی، مجله تاریخ معاصر ایران، شماره ۳۰، ۱۳۸۳، ص۱۴۸

۴- فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج۱، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، ۱۳۸۴، ص۱۵۰ و ۱۶۷

۵- الموتی، مصطفی، ایران در عصر پهلوی (روزشمار تاریخ و وقایع مهم)، ج۱۵، بی­جا: بی­نا، بی­تا، ص ۷۲

۶- عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران: نشر گفتار و علم، ۱۳۸۰، ص ۱۵

۷- تهران مصور، صص۲۰۶-۲۰۱۳

۸- تربتی­­سنجابی، محمود، کودتاسازان، تهران: موسسه فرهنگ کاوش، ۱۳۷۶، ص۹۰

۹- عاقلی، ج۱، ص ۱۵

۱۰- صفایی، ابراهیم، زندگی­نامه سپهبد زاهدی، تهران: نشر علم، ۱۳۷۳، ص ۱۰۳ و ۱۰۸

۱۱- سیاست و سازمان حزب توده، ج۱، تهران: موسسه­ مطالعات و پژوهش­های سیاسی، ۱۳۷۷، ص ۲۴۶

۱۲- بزرگمهر، جلیل، مصدق در محکمه­ نظامی، ج۱و۲، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳، ص ۷

۱۳- همان جلد دوم، صص۶۰۲، ۶۰۳

۱۴- موحد، محمدعلی، خواب آشفته­ نفت، تهران: نشر کارنامه، ۱۳۸۳، صص ۱۶۲، ۱۶۳

۱۵- بزرگمهر، جلد دوم، ص ۸۰۰

۱۶- شیفته، نصرالله، زندگی­نامه و مبارزات سیاسی دکتر فاطمی، تهران: آفتاب حقیقت، ۱۳۶۴، صص ۳۹۲-۳۹۳

۱۷- نورمحمدی، قاسم، جاسوسی در حزب(برادران یزدی و حزب توده­ ایران)، تهران: جهان کتاب، بی­تا، ص۲۶۳

۱۸- گل­محمدی، احمد، جمعیت فدائیان اسلام به روایت اسناد ساواک ج۱، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، ص۱۱۱

۱۹- فرهنگ ناموران معاصر ایران، ص۱۵۰

۲۰- بشارتی، علی‌محمد، ۵۷ سال اسارت تجزیه و تحلیل دوران پهلوی، جلد سوم، تهران: سوره مهر، ۱۳۸۴، ص ۲۹۶

۲۱- آبادیان، حسین، زندگی­نامه سیاسی دکتر مظفر بقایی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش­های سیاسی، ۱۳۷۷، ص۳۱۲

۲۲- معزی، ص۱۵۶

نظر شما