شناسهٔ خبر: 36202048 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

مارتین لوتر شیعه؟

صاحب‌خبر -

علی‌اشرف فتحی سه سال پیش در یادداشتی با عنوان «آیت‌الله سید کمال حیدری چه می‌گوید و چه می‌خواهد؟ / مارتین لوتر شیعه؟» در شماره ۴ مجله تقریرات نوشت:

آیت‌الله سید علی میلانی؛ فقیه ۶۸ ساله متولد کربلا و مقیم قم که دغدغه‌اش مباحث اعتقادی شیعه بوده است، در سایت اینترنتی خود درباره آیت‌الله سید کمال حیدری؛ فقیه ۶۰ ساله متولد کربلا و مقیم قم که دغدغه او هم سال‌ها دفاع از اعتقادات شیعی بوده، نوشته است: افکار وی مردود است.

آقای میلانی تنها مجتهدی نیست که در نقد سید کمال حیدری وارد صحنه شده است. برخی مراجع دیگر نیز در پاسخ به استاد عراقی مقیم قم بیانیه‌هایی صادر کردند و یا در پاسخ به مقلدان وی به رد آرای جنجالی سید کمال حیدری پرداختند.

سید کمال از طریق سیمای جمهوری اسلامی به شهرتی فراگیر رسیده است. وی حدود یک دهه در شبکه ایرانی «الکوثر» در دفاع از عقاید شیعیان سخن می‌گفت و وهابی‌ها را به چالش می‌کشید. مدیران شبکه کوثر معتقد بودند که برنامه‌های سید کمال تأثیرات عمیقی در جهان اسلام گذاشته و موجب گرایش اهل سنت به شیعه شده است. آن‌ها از عمق اثرگذاری این برنامه در عربستان سعودی سخن می‌گفتند. تا این‌که در ماه رمضان سال ۹۲ سید کمال حیدری جمله‌ای بر زبان آورد که چالش عمیقی در محافل شیعی و حوزوی علیه وی ایجاد کرد: «من ادعا می‌کنم که بسیاری از میراث روائی شیعه از کعب‌الاحبارها و یهودیان و نصرانی‌ها و مجوس‌ها به ما رسیده است».

این جمله و بازتاب‌های گسترده آن، سید کمال را به مسیری انداخت که سایت وی، آن را «حرکت اصلاحی علامه سید کمال حیدری» می‌خواند و برخی رسانه‌های عرب‌زبان از آن به‌عنوان یک انتفاضه علیه برخی اعتقادات شیعی یاد می‌کنند. از آن سال موجی در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی عرب‌زبان به راه افتاد که: «یکی از علمای شیعه اعتراف کرده که شیعه، یک مذهب اسلامی نیست و ریشه یهودی و مجوسی و نصرانی دارد».

در این میان واکنش مدیران شبکه کوثر و برخی سایت‌های اصولگرای داخلی هم قابل توجه بود. آن‌ها ضمن دفاع از سید کمال و موجه‌دانستن سخنان وی، از «نگرانی شیعیان جهان» نسبت به تعطیلی برنامه سید کمال سخن گفتند و مدیر شبکه نیز گفت: «سید کمال الحیدری ده سال در الکوثر ماهیت وهابیت را افشا می‌کرد و این اعتراضات تأثیری در قطع برنامه نداشته است». وی وعده داد که این برنامه با رویکرد جدیدی به فعالیت خود ادامه خواهد داد؛ وعده‌ای که با شتاب سید کمال در پروژه فکری جدیدش محقق نشد. او بدین نتیجه رسید که همچون غرب، ما نیز برای پیشرفت جامعه، باید از «اصلاحات دینی» به سبک مارتین لوتر آغاز کنیم. البته تعبیر سید کمال، اصلاح فهم دینی است:

«همه اصلاحاتى كه در چند قرن اخير در كشورهاى غربى و خصوصاً كشورهاى اروپايى رخ داده است، اصلاحات دينى بوده است … اگر شما برگرديد اين سه یا چهار قرن اخير را نگاهی بیندازید خواهید دید كه همه اصلاحاتى كه انجام شده است و همه پيشرفت‌هايى كه رخ داده است زيربنای آن اصلاحات دينى بوده است و مبنای آن اصلاحات «لوترى» يا به تعبير عربى «لوثری» بوده است. كه اگر به آن مبانی خوب دقت کنید خواهید یافت که اصلاح فلسفى نبوده؛ بلکه اصلاح دينى بوده و بر اساس اصلاح دينى همه اصلاحات ديگر شروع شده است. پس هیچ راهی نداريم که در جوامع خودمان اگر مى‌خواهيم اصلاحى، پيشرفتى، تقدمى، نموّى رخ دهد، اوّل بايد از اصلاحات دينى شروع كنيم. اين را كه مى‌گويم اصلاحات دين، اين تعبير امكان دارد كه يک مقدار در آن مسامحه باشد؛ بنده هيچ وقت نمى‌گويم دين را اصلاح كنيم؛ دين وقتى نازل شد – به اعتقاد ما از خداوند متعال نازل شده- معنى ندارد كه دين را اصلاح كنيم؛ بايد تعبيری دقيق‌تر استفاده کنیم و آن این‌که فهم خودمان را از دين، قرائت خودمان را از دين بايد اصلاح كنيم؛ نه اين‌كه دین را اصلاح کنیم».

در ماه رمضان سال ۹۲ سید کمال حیدری جمله‌ای بر زبان آورد که چالش عمیقی در محافل شیعی و حوزوی علیه وی ایجاد کرد: «من ادعا می‌کنم که بسیاری از میراث روائی شیعه از کعب‌الاحبارها و یهودیان و نصرانی‌ها و مجوس‌ها به ما رسیده است».

حال دیگر سید کمال به دنبال نقد وهابیت نبود؛ بلکه می‌گفت برای آن‌که تقریب و نزدیکی میان مذاهب اسلامی محقق شود، باید ابتدا از نقد میراث شیعی شروع کنیم تا اهل سنت نیز میراث خود را بازبینی کند. وی با سخنرانی‌های متعدد در قم و تهران به آن‌چه که «حرکت اصلاحی» می‌نامید شتاب بخشید. وی در مؤسسه فکری و فرهنگی امام جواد(ع) که وابسته به خود وی است، و نیز در جلسات رسمی حوزه قم و حتی دانشگاه‌های این شهر به ترویج آرای خود می‌پردازد و البته تأکید دارد که هنوز یک مجتهد شیعه است. او ابایی ندارد که اردیبهشت سال گذشته در جلسه انجمن علمی ادیان و مذاهب حوزه بگوید: «اگر اهل سنت، انتقاد از عثمان و معاویه را برنمی‌تابند، برای این است که خاکریز اول آن‌هاست تا شیعه به مرحله انتقاد از ابوبکر و عمر نرسد؛ وگرنه آن‌قدرها روی خلیفه سوم تعصب ندارند». اما در جلسات متعددی گفته که علمای شیعه نیز باید دست از نگاه تکفیری به اهل سنت بردارند تا تقریب و گفت‌وگو میان دو فرقه شکل بگیرد. همزمان تأکید می‌کند: «فردا نگويند آقای حیدری منكر عصمت شده! بنده والله بالله معتقد به عصمت هستم؛ كتاب العصمة را هم نوشته‌ام؛ كتاب بحث حول الامامة را هم نوشته‌ام؛ كتاب علم الامام را هم نوشته‌ام؛ هفت كتاب در بحث امامت دارم».

وی به شیعیان هشدار می‌دهد که وهابیت با حربه‌های علمی جدیدی به تخطئه شیعه همت گمارده است:

«اخيرا بر مبانى آقاى خوئى، آمده‌اند روايت به روايت، در اصول كافى، در وسائل، در كتب صدوق، مى‌گويند بر مبانى خودتان اين روايت يا ضعيف است يا ده مجهول در آن وجود دارد. اين را نیز پياده كردند؛ در كجا؟ در مسأله اثبات امامة الائمة؛ چون ما ادله عقلى مبنی بر اثبات ائمه كه نداريم؛ دليل ما برای امامت امامان باقر و صادق و جواد و‌ هادى و عسكرى(ع) و امام زمان(عج) همه ادله نقلى است. اخيراً پايان‌نامه دكترا در بغداد درآمده از «عداب الحمش»؛ ايشان آمده نوشته «المهدي المنتظر في روايات أهل السنة والشيعة الامامية» و آن‌جا رفته و بحث كرده، مى‌گويد اصول كافى شما در باب امامت امام عسكرى(ع) دوازده روايت آورده؛ آن دوازده روايت را بر مبانى آقاى خوئى در معجم رجال حديث یک به یک بررسی کرده؛ يازده روايت را تضعيف كرده و يک روايت مانده! اين‌ها را بايد حل كنيم آقايان! فردا همين جوان دانشگاهى مى‌آيد و مى‌گويد شما بر چه اساسى اين حرف را مى‌زنيد؟ مى‌گوييد در روايت آمده؛ مى‌گويد روايت كه ضعیف است! چون از آن شبکه‌های وهابيت مى‌گويند روايت ضعيف است و مجهول و موضوع و مدسوس است. چه جوابى برای اين‌ها داريم؟».

سید کمال از غلو و اخباری‌گری جدید میان شیعیان ابراز نگرانی می‌کند و درباره نهاد مرجعیت نیز طرح نوینی دارد:

«بنده معتقدم ما باید یک نهادی داشته باشیم که مراجع متعدد در آن باشند؛ یعنی برای پاکستان مرجعی باشد؛ برای هندوستان مرجعی؛ برای ایران مرجعی. اما نه شورای مرجعیت؛ بلکه شورای سیاست‌گذاری برای کل جهان تشیع؛ تا بتوانند یکدیگر را تغذیه نمایند؛ چرا که مرجع هر کشور نسبت اوضاع و احوال آن کشور از دیگران شناخت بیش‌تری دارد».

البته سید کمال می‌گوید که اجتهاد سابق دیگر توان پاسخ‌گویی به نیازهای زندگی را ندارد؛ از این‌جا نیاز به خونی تازه و اجتهادی نو و برداشتی نوین داریم؛ برای تقویت و بازگشت استحکام به اساس مکتب فکری.

سید کمال حیدری از چیزی نگران است که می‌گوید درباره تعداد محدودی از شیعیان صدق می‌کند:

«ما تاکنون خدا را شکر، سلفی‌گری کُشتاری نداریم که افرادی از شیعیان بیایند و دیگران را ذبح نمایند. این اکنون به‌عنوان یک پدیده وجود ندارد؛ اما سلفی‌گری تکفیری و حذفی و اتهامی‌ و لعنی دیگران؛ این در برخی از شبکه‌های فتنه وجود دارد؛ با این‌که خدا را شکر تعدادشان محدود است».

تخریب آیت‌الله خویی از جمله محورهای مهمی بود که مخالفان سید کمال در رد وی مطرح می‌کنند. از جمله آیت‌الله سید صادق روحانی که خود و برادرش مرحوم آیت‌الله‌ سید محمد روحانی جزو شاگردان برجسته آیت‌الله‌العظمی خویی بوده‌اند در این‌باره نوشت:

«مرجعیت مبارک‌شان تنها به بیان حلال و حرام اکتفا نمی‌کرد؛ بلکه ایشان  نقشی عظیم در ترویج علوم دینی و حوزوی و تربیت صدها بلکه هزاران فقیه و عالم و مجتهد و اندیشمند داشته‌اند؛ همچنین محافظت از حوزه علمیه  نجف اشرف در سایه خشن‌ترین حکومت ظلم و جور  و تأسیس مراکز اسلامی در نقاط مختلف جهان، به‌خصوص در کشورهای اروپایی، از دیگر اقدامات بزرگ ایشان است . هر سخنی به جز این گفته شود، سخنی ناآگاهانه است که تنها افراد جاهل یا مریض آن را بر زبان می‌آورند».

به باور سید کمال، وجود تعداد زیادی از روایات جعلی در میراث روایی شیعه و سنی سبب شد که عقلانیت موجود در جهان اسلام، نه عقلانیت قرآنی، بلکه عقلانیت روایی باشد.

همچنین یک روحانی جوان عرب‎زبان به نام جابر جویر کتابی در بیروت منتشر کرد تا از آقای خویی در برابر حملات سید کمال دفاع کند. این کتاب که مواضع للنظر نام داشت، چهار سال پیش از سوی مؤسسه «التاریخ العربی» در بیروت منتشر شد و به دفاع از آیت‌الله خویی برخاست. شیخ جابر جویر که تحصیلات عالی حوزوی خود را در قم گذرانده است، در کتاب خود کوشید نشان دهد که سید کمال حیدری با گزینش برخی مطالب آقای خویی سعی کرده چهره ناقص و ناموجهی از وی ارائه دهد و او را تخریب کند. این کتاب پاسخی بود به یکی از برنامه‌های سید کمال حیدری در شبکه کوثر که اکنون با عنوان «مرجعیت و چشم‌انداز پیش‌ رو (اختیارات و وظایف رجعیت)» در سایت وی منتشر شده است. در این برنامه که ماه رمضان سال ۹۱ از شبکه ایرانی کوثر پخش شد، وی ضمن بیان دو دیدگاه آیت‌الله خویی و امام خمینی درباره شئون و اختیارات فقها در عصر غیبت، تأکید کرد که نظر امام خمینی مورد قبول اکثر فقهای شیعه بوده و نظر آقای خویی در اقلیت است و اگر کسی بگوید امام خمینی مبتکر نظریه ولایت فقیه به شکل کنونی بوده، بیمار یا نادان است. سپس جملاتی از کتب نراقی، صاحب جواهر و شیخ انصاری خواند و نتیجه گرفت که امام خمینی در بیان این نظریه تنها نبوده است. آن‌گاه نتیجه می‌گیرد که استادش آقای خویی از مصادیق این سخن صاحب جواهر است که به دلیل انکار ولایت عامه فقیه، طعم فقه را نچشیده است.

سید کمال در ادامه با مخاطب قرار دادن شیعیان عراق گفت که بهتر است به سراغ فقهایی بروند که مثل آیت‌الله خویی نباشند و وظیفه خود را منحصر در نوشتن رساله توضیح‌المسائل و نهایتاً قضاوت در نزاع‌های اجتماعی نکنند و متکفل تمام امور دینی باشند. به باور سید کمال، آیت‌الله خویی معتقد بوده که وظیفه مراجع دینی در عصر غیبت کبری این است که فقط رساله عملیّه بنویسند و وظیفه دیگری ندارند.

طبیعی بود این موضع‌گیری سید کمال که خود از شاگردان آیت‌الله خویی و نیز شاگرد شاگردان آقای خویی بوده است، بر دوستداران و طیف قدرتمند حامی آقای خویی گران آید. شیخ جابر جویر که از نویسندگان جوان حوزوی است، در کتاب ۱۹۷ صفحه‌ای خود می‌کوشد نادرستی نقل قول‌های سید کمال از صاحب جواهر و آقای خویی را نشان دهد. وی معتقد است که فقط سید کمال حیدری نیست که مراد صاحب جواهر را به درستی متوجه نشده است، بلکه برخی از استادان و محققان معاصر حوزوی و دانشگاهی همچون آیت‌الله جوادی آملی، مرحوم آیت‌الله معرفت و دکتر احمد جهان‌بزرگی نیز برداشت ناتمامی از جملات صاحب جواهر درباره اختیارات فقها داشته‌اند. به باور وی، آن‌جا که صاحب جواهر در صفحه ۳۹۷ از جلد ۲۱ جواهرالکلام می‌گوید: «کسانی هستند که از طعم فقه، ذره‌ای نچشیده‌اند»، مرادش کسانی است که نظر سلّار (سالار) دیلمی (فقیه نامدار بغداد در قرن پنجم) در کتاب مراسم را درباره ولایت فقها بر اقامه حدود در زمان غیبت قبول ندارند؛ نه کسانی مثل آقای خویی که ولایت فقها بر اقامه حدود و امور حسبیه را قبول داشته و با ولایت فقیه به شکلی که در پارادایم سیاسی کنونی رایج است، موافق نبوده‌اند. وی به صفحه ۳۹۴ همان جلد جواهر اشاره کرده که صاحب جواهر به بیان نظر سلار پرداخته و سه صفحه بعد، آن تعبیر تند را درباره مخالفین سلار بیان کرده و ضمیر «ذلک» در صفحه ۳۹۷ نیز به نظر سلار برمی‌گردد.

سید کمال حیدری در شبکه کوثر در برنامه‌ای با عنوان «مرجعیت و چشم‌انداز پیش‌ رو (اختیارات و وظایف مرجعیت)» ضمن بیان دو دیدگاه آیت‌الله خویی و امام خمینی درباره شئون و اختیارات فقها در عصر غیبت، تأکید کرد که نظر امام خمینی مورد قبول اکثر فقهای شیعه بوده و نظر آقای خویی در اقلیت است و اگر کسی بگوید امام خمینی مبتکر نظریه ولایت فقیه به شکل کنونی بوده، بیمار یا نادان است.

شاید بی‌مناسبت نبود که شیخ جابر جویر به این هم اشاره می‌کرد که صاحب جواهر در چندین جای جواهر مشابه این تعبیر تند و گزنده را درباره برخی فقها به کار برده و نمی‌توان این رویه او را دال بر نادرستی فاحش نظرات دیگران دانست. همچنین در همان صفحه ۳۹۷ و در ادامه جملاتی که سید کمال استفاده کرده، به نظر سلار تصریح مجددی شده و گفته شده که این نظر بدین معنی نیست که فقیه، همه اختیارات متعلق به معصومین را دارد. صاحب جواهر سپس تصریح می‌کند که اگر بگوییم فقیه همه اختیارات حکومتی معصومین را دارد، دیگر «غیبت» بی‌معنی خواهد شد؛ چون اگر شرایط برای متولی شدن فقها در همه امور جامعه وجود دارد، پس به طریق اولی، شرایط برای خود امام زمان(ع) نیز فراهم شده و زمان ظهور فرارسیده است. پس استمرار غیبت به معنی این است که فقها نمی‌توانند همه اختیارات معصومین را نیابت کنند. صاحب جواهر به سرپرستی قوای نظامی برای اداره جنگ ابتدایی اشاره کرده و آن را از اختیارات معصومین دانسته است که قابل تفویض به فقها نیست. بنابر این ایراد شیخ جویر بیراه نیست و نمی‌توان سید خویی را از مصادیق تعبیر تند شیخ نجفی در جواهر دانست.

جویر در ادامه همچنین به ایراد دیگر سید کمال به آقای خویی پرداخته که مدعی بود با استناد به جملات سید خویی می‌توان گفت که وی به جز تألیف رساله عملیه و نهایتاً قضاوت، وظیفه دیگری برای فقها قائل نبوده و همین سبب عدم اهتمام حوزه نجف به نیازهای مردم شده است. وی ضمن برشمردن موارد متعددی از احتیاجات و نیازهای مردم که از نظر سید خویی، فقها متکفل و متولی رفع آن‌ها هستند، در صفحه ۵۰ تعریضی هم به نظر محسن کدیور در کتاب نظریات دولت در فقه شیعه وارد کرده و گفته که ادعاهای سید کمال حیدری و شیخ محسن کدیور درباره مبانی سیاسی و اجتماعی آقای خویی با توجه به چنین شواهدی که در آثار و آرای ایشان دیده می‌شود نادرست است. جویر همچنین در صفحه ۵۲ از تعلیقه میرزا جواد تبریزی بر مکاسب نقل کرده که وی نیز همچون استادش آقای خویی قائل به دخالت فقها در امور سیاسی و اداره امور مسلمانان و دفاع از جامعه اسلامی بوده است.

بخشی از کارنامه چند سال اخیر سید کمال در زیر سؤال بردن فهم برخی فقهای شاخص از دین و نیز سست‌دانستن میراث روایی شیعه و تأکید معنادار بر قرآن شاید بی‌شباهت به پروژه اصلاحات لوتر نباشد؛ اما آیا خود وی چنین نسبتی را می‌پذیرد؟

البته می‌توان به سیره سیاسی آقای خویی هم اشاره کرد که نشان می‌دهد وی چندان بی‌اعتنا به مسائل سیاسی و اجتماعی نبوده است. با این حال شاگردان سید کمال حیدری در سایتی که برای دفاع از وی به راه انداخته‌اند، در پاسخ به برداشتی که جویر از سخنان صاحب جواهر ارائه داد، به وی گوشزد کرده‌اند که طلبه مبتدی و جوانی بیش نیست و می‌تواند به برداشت آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی از سخن صاحب جواهر مراجعه کند که عین برداشت سید کمال حیدری است.

نکته دیگری که حامیان سید کمال حیدری متذکر می‌شوند این است که ایرادات وی به میراث روایی شیعه، همانند ایرادات آیت‌الله آصف محسنی – روحانی برجسته افغان – است و هر دو فقیه قصد دارند میراث شیعه را از خرافات پالایش کنند. البته استنادهای سید کمال به نظرات مرحوم بهبودی در کتاب موروث الروائی بین النشأة و التأثیر نشان می‌دهد که وی در سالیان اخیر ترجیح می‌دهد به جریان تجدیدنظرطلبی که مرحوم بهبودی و آیت‌الله محسنی ذیل آن تعریف می‌شوند نزدیک شود.

به باور سید کمال، وجود تعداد زیادی از روایات جعلی در میراث روایی شیعه و سنی سبب شد که عقلانیت موجود در جهان اسلام، نه عقلانیت قرآنی، بلکه عقلانیت روایی باشد.‏[۱]‎ از نگاه وی اسلام در اثر این عقلانیت روایی، تبدیل به یک افیون ضد عقلانیت و سبب عقب‌ماندگی مسلمین شده است.‏[۲]‎

سید کمال معتقد است فرهنگ دینی حاکم بر اهل سنت متأثر از صحیح مسلم و صحیح بخاری و فرهنگ حاکم بر شیعیان متأثر از بحارالانوار است و ما باید تأثیرات بحارالانوار و نحوه دسترسی علامه مجلسی به منابع بحار را بررسی کنیم.‏[۳]‎ این روحانی ۶۰ ساله عراقی از «وهابیت شیعی» سخن می‌گوید و همه را از رشد افراط‌گرایی شیعی برحذر می‌دارد.

چند سال از جنجال‌آفرینی سید کمال حیدری می‌گذرد. اگرچه دیگر او را در بخش برون‌مرزی تلویزیون ایران نمی‌بینیم؛ ولی وی روابط خود را با نهادهای علمی رسمی ایران حفظ کرده است. فعالیت دفتر وی در نجف و قم با جدیت ادامه دارد. مؤسسه حوزوی تحت نظر وی به جذب و تربیت نیرو مشغول است و تصاویر وی در مناطق مختلف شهرهای نجف و کاظمین گویای آن است که حملات تند وی به فقهای نامدار این شهر، سبب محدود شدن وی نشده است.

شاگردان وی می‌کوشند استادشان جای خالی مرحوم سید محمدحسین فضل‌الله را پر کند. نزدیکی وی به آرای نواندیشان دینی ایران و همسویی وی با امثال مرحوم بهبودی و آیت‌الله آصف محسنی می‌تواند به تدریج، جریان تجدیدنظرطلب درون‌حوزوی را تقویت کند. سید کمال با فعالیت‌های چند سال اخیر خود نشان داده که بی‌میل نیست با بدنه‌ی نوگرای دینی جامعه ایران پیوند یابد.

او شاگردان فعالی دارد که دست به قلم هستند و اهل تألیف کتاب. برخی مثل شاگرد لبنانی‌اش شیخ حیدر حب‌الله اکنون در رده اساتید و نویسندگان مطرح حوزوی، همپای استاد خود به پروژه‌ای که «اصلاح فهم دینی»‌اش می‌خوانند مشغولند و برخی نیز در رده‌های میانی حوزوی مشغول تألیف و پژوهش هستند.

سید کمال همچنین از معدود روحانیون تجدیدنظرطلبی است که روابط حسنه خود با مسؤولین جمهوری اسلامی را حفظ کرده است. شهرت وی مدیون رسانه رسمی جمهوری اسلامی بوده و او نیز همان‌گونه که تصریح کرده است، از نظر مبانی فقهی به امام خمینی نزدیک است و نه استادش آیت‌الله‌العظمی خویی. حتی برخی حامیان وی معتقدند که دلیل حملات سنگین به وی، حمایتش از مرجعیت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۷۳ و روابط حسنه وی با رهبر جمهوری اسلامی است. به هر حال اکنون فعالیت‌های مرجعیتی دفاتر سید کمال در ایران و عراق گسترش یافته و جنجال‌ها و شایعات چند سال اخیر، از وی شخصیتی مطرح در کشورهای عربی ساخته است. مسیری که سید کمال برای خود برگزیده، نه حرکت در روال مرسوم و متداول حوزوی، بلکه مخاطب‌یابی در میان نوگرایان حوزوی و تحصیل‌کردگان دانشگاهی است. او کوشیده وجهه ضد شیعی و تجدیدنظر طلبی که از وی ساخته شده، تعدیل شود تا بتواند مخاطبان سنتی خود را نیز حفظ کند.

اما آیا آن‌گونه که خود در سایت رسمی‌اش در گفتاری تحت عنوان «اصلاحات دینی را چگونه شروع کنیم؟» آورده است، قصد اصلاحات لوتری در جوامع شیعی را در سر دارد؟ بعید به نظر می‌رسد که از ماهیت و کیفیت اصلاحات مارتین لوتر در دنیای مسیحیت بی‌اطلاع باشد. شالوده این رفرمیسم مذهبی بر اساس نفی مرجعیت انحصاری کلیسا در فهم کتاب مقدس و مقابله با سنن و فرامین کلیسایی بود که به دو پاره شدن جهان مسیحیت منجر شد. بخشی از کارنامه چند سال اخیر سید کمال در زیر سؤال بردن فهم برخی فقهای شاخص از دین و نیز سست‌دانستن میراث روایی شیعه و تأکید معنادار بر قرآن شاید بی‌شباهت به پروژه اصلاحات لوتر نباشد؛ اما آیا خود وی چنین نسبتی را می‌پذیرد؟ و آیا او فکری برای تفاوت‌های بنیادین حوزه‌های علمیه شیعه با نهاد کلیسا و نیز فرق جایگاه قرآن در میان شیعیان با جایگاه انجیل در جهان مسیحیت کرده است؟ البته وی اصرار دارد که در تبیین حرکت لوتر بگوید اصلاح فهم دینی بر اصلاح فلسفی تقدم دارد. اما آیا نام بردن از لوتر موجب بدفهمی‌هایی در فرایند دیالوگ وی با منتقدان شیعی و به ظاهر حامیان سنی‌اش نمی‌شود؟

پانوشت‌ها:
۱. الموروث الروائی بین النشأة و التأثیر، ص ۲۸۷.
۲. همان، ص ۲۸۸.
۳. همان، ص ۲۹۳.

نظر شما