شناسهٔ خبر: 36083191 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

یگان زرهی سپاه که با تانک‌های غنیمتی عراق تشکیل شد/سردار جعفری: شاه تسلیحات از رده خارج شده آمریکا را خرید

تسنیم نوشت: اولین فرمانده یگان زرهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌گوید: با تانک‌های غنیمتی از ارتش عراق یگان زرهی سپاه را راه انداختیم و در ادامه با بازسازی نفربرهای خشایار این یگان را توسعه دادیم.

صاحب‌خبر -

یکم آبان سال ۱۳۶۰ و چند روز پس از اجرای عملیات ثامن الائمه(ع) (شکست حصر آبادان) یگان زرهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأسیس شد.

بدین ترتیب یگان زرهی سپاه که یک یگان تجهیزات‌محور است، پیش از یگان‌های پیاده رزمی آغاز به کار کرد. این یگان که فرماندهی آن به‌عهده سردار فتح‌الله جعفری بود، در عملیات‌های مختلفی همچون عملیات‌های طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس نقش مهم و اثرگذاری داشت.

سردار فتح‌الله جعفری مدیر مؤسسه شهید حسن باقری و اولین فرمانده یگان زرهی سپاه که تا دو سال پس از پایان جنگ نیز عهده‌دار این سمت بود.

بخش های مهم گفت و گوی سردار فتح الله جعفری را در ادامه بخوانید:

* چهار عملیاتی که در زمانی بنی‌صدر انجام شد، ما را به این نتیجه رساند که ارتش عراق برخوردار از موشک‌های ضدتانک مالیوتکا و میلان بود که زرهی ارتش ایران در برابر این موشک‌ها پدافندی نداشت. 

* بنده آن زمان جزو نیروهای پیاده و عضو اطلاعات عملیات بودم. آن موقع برای من سوال بود که چرا فرماندهان ارتش و سپاه امیدی به زرهی برای مقابله با ارتش عراق ندارند. نقطه قوت ارتش عراق، زرهی‌اش بود. لشکرهای ۱ مکانیزه، ۳ زرهی، ۵ مکانیزه، ۶ زرهی، ۹ زرهی، ۱۰ زرهی و ۱۲ زرهی یگان‌های قدرتمند عراق بودند که عمدتاً در جنوب بودند.

* ۱۰ روز پس از عملیات ثامن‌الائمه که نفربرها را سازماندهی و نیرو جذب کردیم به فکر تاسیس یگان زرهی افتادیم. یک روز حسن باقری در جبهه دارخوین از سازمان ما بازدید کرد و پرسید شما زرهی برای عملیات می‌خواهید تشکیل بدهید یا اینکه می‌خواهید زرهی را برای زرهی بسازید؟ من منظور او را فهمیدم. او چون طرح سازمان رزم سپاه را نوشته بود و از فرماندهان عالی‌رتبه‌ای بود که طرح‌های عملیاتی را می‌نوشت، دیدگاه و سخنش برای ما بسیار مهم بود. به شهید باقری گفتم که هدف ما زرهی برای زرهی نیست. او گفت پس به گلف بیا تا به صورت جدی با هم صحبت کنیم.

* تاسیس یگان زرهی حرکت ارزشمندی برای سپاه بود. من آن موقع ۱۲۰ نفر نیرو از کادرهای سپاه جذب کردم که برکات بسیاری برای سپاه داشتند. ابتدا نیز تمامی این‌ها خدمه تانک بودند تا اینکه یاد بگیرند چگونه با تانک کار کنند. حرف ما این بود که نیروهای بسیجی که شجاعانه در جبهه‌ها حضور پیدا می‌کنند باید در یگان زرهی حضور یابند و با ابزار قدرتمند تانک و نفربر به دشمن هجوم ببرند.

* در این عملیات ماهر عبدالرشید فرمانده افسانه‌ای عراق نفربرهایش را گذاشت و فرار کرد. ما در این عملیات علاوه بر آن ۷ تانک به نفربرها و تانک‌های بسیاری دست پیدا کردیم. یکی از این نفربرها، نفربر OT۶۲ فرماندهی ساخت چک بود که سیستم ناوبری داشت که ما سیستم ناوبری آن را به بچه‌های توپخانه سپاه دادیم. 

* ما دیگر آموخته بودیم که با تانک‌های عراقی کار کنیم. گاهی وقت‌ها که از بین نیروهای زرهی و مکانیزه عراق اسیر می‌گرفتیم، آن‌ها را به یگان زرهی خودمان می‌بردیم و آن‌ها تعجب می‌کردند که ما به راحتی می‌توانیم با تجهیزات آن‌ها کار کنیم و خدمه‌های بسیجی ما مانند خدمه‌های حرفه‌ای آموزش دیده در شوروی عمل می‌کنند. یکی از اسرای عراقی به شوروی رفته بود و دوره تخصصی موتور دیده بود. در جبهه ما موتورکار ما یک تعمیرکار بود که در شهرشان روی موتورهای دیزلی کار کرده بود.

* {در پاسخ به اینکه اموزش نیروها چگونه بود}: تعدادی از نیروهای ارتش که آموزش نفربر BMP دیده بودند، به برخی از نیروهای ما در خصوص تعویض باطری و کارهای اولیه نفربر در همان ابتدا آموزش دادند. اما چون ارتش تانک‌های روسی نداشت، نمی‌توانست به ما یاد بدهد. همچنین حدود ۲۰۰ نفر از عراقی‌ها که بعدها به لشکر بدر پیوستند کارهای تعمیرات، برقی، آماده‌سازی و... برای ما انجام می‌دادند؛ اما آن چیزی که اصل و اساس بود اتکای به خود در شرایط اضطرار بود.

*ما مجبور شدیم که خودمان یاد بگیریم. برخی از نیروهای ما فنی‌کار بودند و تحصیلات فنی و دانشگاهی هم داشتند. مهم این بود که تمامی نیروها انگیزه و باور به ما می‌توانیم را داشتند. 

* در عملیات فتح المبین حدود ۴۰۰ تانک و نفربر غنیمت گرفتیم. در این عملیات بیشترین غنیمت را گرفتیم؛ چون سپاه چهارم عراق دور خورد و ما توانستیم امکانات بسیاری به دست آوریم. در عملیات فتح المبین استعداد یگان زرهی ۲۵۰ تانک و نفربر بود که در عملیات بیت المقدس به ۴۰۰ تانک و نفربر رسید که تمامی عراقی بودند.

* از عملیات فتح المبین به بعد  به دلیل اینکه عراق تانک‌های خود را به عقب برد، دسترسی‌مان به تانک‌های عراق کم بود. ضمن اینکه ما نیز دو گردان تانک خود را در عملیات رمضان به دلیل حرکت در عمق از دست دادیم. عراقی‌ها پس از عملیات رمضان در لاک دفاعی فرورفتند و استحکامات بسیاری به وجود آوردند. عملیات رمضان تجربه بسیار ارزشمندی برای ما بود و ما به این نتیجه رسیدیم که عراق، عراق گذشته نیست.

* صیادشیرازی قبل از عملیات فتح‌المبین هم می‌خواست ۱۰۰ دستگاه از این نفربرها را به ما بدهد که ما نخواستیم و به جای آن BPM گرفتیم. 

* من معتقد بودم که این نفربر برای ما کارآیی ندارد. حسن باقری گفت چه چیزی از آن به درد ما نمی‌خورد؟ جز به جز آن را بررسی کردیم که در نهایت به موتور آن رسیدیم. حسن باقری گفت پس موتور آن را عوض کنید. این یک راه حل بزرگ برای من بود. سه موتور روی آن نفربر آزمایش کردیم که یکی از آن‌ها خوب بود. هزار تا از آن نفربرها شنی‌دار بود که اسمش خشایار بود. ما با صیادشیرازی توافق کردیم که هزار نفربر را بگیریم، بازسازی کنیم و در نهایت ۶۰ درصد را خودمان برداریم و ۴۰ درصد را به ارتش بدهیم.

* با وزارت سپاه و وزارت صنایع سنگین جلساتی برگزار کردیم و کار بازسازی آغاز شد. اولین سری بازسازی نفربرها در ابتدای سال ۶۲ انجام گرفت و برای عملیات خیبر حدود ۵۰ نفربر آماده شد. آن وقت دیگر حسن باقری شهید شده بود و نبود که ببیند بازسازی نفربرها به نتیجه رسیده است. در سال ۶۲ سازمان زرهی را گسترش دادیم، یک مرکز آموزش در شیراز و یک مرکز تعمیرات در اهواز تاسیس کردیم و یک لشکر را به سه تیپ و یک گردان مستقل تبدیل کردیم.

* ما در عملیات‌های برون مرزی تانک و نفربر کمی به غنیمت گرفتیم که بیشترین آن ۳۰ تانک و نفربر بود که در عملیات والفجر هشت به دست آوردیم. در این عملیات ما به تانک‌های پیشرفته T۷۲ دسترسی پیدا کردیم. این تانک فوق‌العاده پیچیده و تمام سیستم‌هایش اتوماتیک بود. ما از این تانک‌ها در سپاه و در عملیات‌ها استفاده کردیم. در نتیجه فرماندهان به این نتیجه رسیدند که زرهی سپاه در جنگ کارآمد است. هیچ عملیاتی نبود که سپاه زرهی‌اش را وارد عمل نکند.

* {در پاسخ به اینکه چرا یگان زرهی سپاه در نیمه ی دوم جنگ نقش کمتری داشت}: عملیات‌های برون مرزی ایران غافلگیرانه و آبی - خاکی بود؛ از این رو یگان زرهی سپاه نمی‌توانست در موج اول عملیات‌ها مشارکت داشته باشد. موج اول عملیات غافلگیرانه است و اگر تانک‌ها وارد عمل می‌شدند، دشمن می‌فهمید. 

* در عملیات کربلای ۵، استعداد زرهی ما حدود یک هزار و ۷۰۰ دستگاه تانک و نفربر بود که بیشتر آن‌ها غنیمتی بود که در گردان‌های مستقل، پیاده و... سازماندهی شده بود.

* {در پاسخ به اینکه ایا در زمان جنگ اقدامی برای ساخت تانک و نفربر از سوی یگان زرهی سپاه صورت گرفته است}: ما به دنبال ساخت هم بودیم. در سال ۶۲ همزمان با اینکه نفربرها را بازسازی می‌کردیم، بنده مشخصاتی را برای معاون نخست‌وزیر در امور جنگ که کمیسیون‌های پشتیبانی جنگ هم داشتند، نوشتم. بنده قید کردم که برای تحرک نیازمند نفربر رزمی هستیم که مشخصات آن را برای آن‌ها ارسال کردیم؛ البته این نامه با امضای یکی از فرماندهان ارشد سپاه ارسال شد. 

نفربرهای براق ایران

*من مدتی اسناد وزارت دفاع و مکتوبات تیمسار طوفانیان را مطالعه کردم. مستشار نظامی آمریکا در ایران لیست تجهیزات و تسلیحات از رده خارج شده خودشان را برای شاه ارسال کرده بود. شاه نیز آن‌ها را امضا کرده بود و به طوفانیان داده بود. طوفانیان هم آن‌ها را خریده بود.

* {در رابطه با پیشرفت های سپاه پاسدارن بعد از جنگ}: یکی از مسائل مهم برای ما کادرسازی زرهی بود تا در صحنه نبرد به خوبی عمل کنند و از ابزار به خوبی استفاده کنند. بعد از جنگ بسیار تحقیق کردیم که چه نوع تانک و نفربری برای ما کاربردی است؛ اما پیش از انقلاب اینگونه نبود. آمریکا و غرب برای ما انتخاب می‌کردند که چه چیزی را به ما بدهند. من مدتی اسناد وزارت دفاع و مکتوبات تیمسار طوفانیان را مطالعه کردم. مستشار نظامی آمریکا در ایران لیست تجهیزات و تسلیحات از رده خارج شده خودشان را برای شاه ارسال کرده بود. شاه نیز آن‌ها را امضا کرده بود و به طوفانیان داده بود. طوفانیان هم آن‌ها را خریده بود.

*ما اکنون حق انتخاب داریم. هم حق انتخاب در خرید و هم حق انتخاب در ساخت داریم که این به برکت استقلال‌مان است. امروز در سپاه و ارتش یگان‌های زرهی و مکانیزه داریم که از دوران جنگ به مراتب بسیار پیشرفته‌تر هستند. بنده هفته دفاع مقدس از یکی از یگان‌های زرهی ارتش بازدید کردم که پیشرفت‌های ارتش در این حوزه برای من شگفت‌انگیز و قابل تقدیر و تحسین بود.

۲۷۲۱۴

نظر شما