شناسهٔ خبر: 36063408 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عطنانیوز | لینک خبر

احسان عزیزی؛

وعده نصر/ گفتاری دربارۀ جنبش انصار‌الله یمن

صاحب‌خبر - جنبش انصار الله یمن از جمله جنبش های سیاسی – اجتماعی و نظامی در مجموعه امنیتی خاورمیانه به شمار می رود که نظم امنیتی منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. این جنبش­ با تاثیر از انقلاب اسلامی ایران و مبانی هویت بخش آن ضمن تاثیر بر مولفه های قدرت در یمن، تاثیرات سیاسی و امنیتی گسترده ای بر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای داشته است . فعالیت های این جنبش ضمن تاثیر پذیری از الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه، اتحادها و ائتلافات منطقه ای در مجموعه امنیتی خاورمیانه را شکل داده است. در یادداشت زیر سعی شده اشت که نگاهی کوتاه به این جنبش آزادی بخش شیعه در جنوب شبه جزیره عربستان به عمل آید جنبش­های اجتماعی و سیاسی در چند دهه اخیر از مهمترین بازیگران در مجموعه امنیتی خاورمیانه به شمار می­روند که نظم امنیتی حاکم در مجموعه ی خاورمیانه را دستخوش تغییر نموده اند. وجود رقابت های امنیتی در قالب دو زیر مجموعه محور سازش و نیز محور مقاومت و بازیگرانی با منافع ملی متعارض ضمن تاثیر بر این بازیگران فروملی، سبب نقش آفرینی متفاوت این جنبش ها را ممکن گردانیده اند. در این میان جنبش انصار الله یمن ( حوثی­ ها) از مهمترین این جنبش ها به شمار می­رود. جنبش انصار الله یمن ( حوثی­ها) بخصوص در سال­های پس از شکل­گیری انقلاب­های عربی، توازن قدرت در این کشور را با چالشی جدی روبه­رو ساخته است. در نتیجه ی فعالیت های این جنبش، که تا حدود زیادی تحت تاثیر گفتمان های منبعث از جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است، شاهد کنش متفاوت بازیگران منطقه­ای و فرامنطقه ای می باشیم. بر این اساس تاثیرات سیاسی و امنیتی جنبش انصار الله یمن در مجموعه امنیتی خاورمیانه تحت تاثیر عوامل هویت بخش و نیز الگوهای دوستی و دشمنی حاکم در این منطقه سبب دید گاه های متفاوت بازیگران موثر در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس گردیده است. ژئوپلیتیک و ساختار جامعه یمن یمن به دلیل شرایط ویژه استراتژیک و ژئوپلیتیک، دارای موقعیت منحصر به فردی در جنوب خاورمیانه است. این کشور که در جنوب شبه جزیره عربستان قرار دارد، دست کم دارای چهار موقعیت ویژه ژئوپلیتیک است که عبارتند از: اشراف یمن بر خلیج عدن؛ اشراف کامل و بی رقیب آن بر مهم ترین تنگه استراتژیک جهان (باب المندب)؛ اشراف کامل بر آبراه حساس دریای سرخ؛ و تسلط یمن بر کوه های استراتژیک (مران) که از سواحل عدن آغاز و تا منطقه طائف در جنوب غرب کشیده می شود. با این وصف، تحولات یمن، به تحول عمده در شبه جزیره و حتی مناطق اطراف آن – شاخ آفریقا و… – منجر می شود.. از نظر ساختار جامعه یمن، شکل بندی­های جغرافیایی یمن با نشانه­هایی از فرهنگ سیاسی و قبیله­ای این کشور در هم تنیده شده است. در بین واحدهای سیاسی آسیای جنوب غربی، تداخل فرهنگها و شکل­بندی‌­های هنجاری در یمن بیش از هر کشور دیگری می­باشد. نشانه­هایی از پیوستار جغرافیایی مربوط به فرهنگ شیعی را می­توان از امتداد عمان تا مناطق کوهستانی یمن مشاهده نمود. از سوی دیگر، این کشور در جنوب شبه جزیره عربستان قرار گرفته است و به این ترتیب در عصر تضادهای فرهنگی و ژئوپلیتیکی می­توان نشانه­هایی از تداخل فرهنگی و هویتی را در این کشور مشاهده کرد . از طرفی، یمن یکی از پایگاه های اصلی مذهب زیدیه است. در میان استان هایی که زیدیه در آن حضور دارند. استان صعده در رتبه اول می­باشد به طوری که مذهبی غیر از زیدی در آن وجود ندارد؛ الجوف در رتبه دوم و صنعا در مرتبه سوم و سپس استان های آب، ذمار، عمران، مارب، حجه، محویت وحدید، در مرتبه بعد قرار دارند. شیعیان اسماعیلی به طور عمده در حوالی مرز یمن و عربستان و نیز در صنعا ساکن هستند و شیعیان امامیه در منطقه مارب مرکزی فعالیت دارند که گروه اخیر بیشتر به کارهای فرهنگی مشغول اند و زیر نظر سازمان «شیعته الجعفریه فی الیمن» قرار دارند. بیشتر شیعیان دوازده امامی یمن را نخبگان، اساتید دانشگاه، روحانیون و پزشکان تشکیل می­دهند و بیشتر شیعیان زیدی پیرو فرقه جارودیه هستند که این فرقه به شیعه دوازده امامی بسیار نزدیک است. از نظر وضعیت شیعیان در یمن، با نگاهی به چگونگی زندگی شیعیان یمن، روشن می شود تاکنون ، شیعیان در محرومیت کامل فرهنگی بوده اند و نیز با دشواری ها و چالش های زیادی روبه رو بوده اند مبانی هویتی انصار الله یمن سه عامل عمده باعث بازاندیشی حقیقت مذهب زیدیه که مقدمه خیزش انصارالله است، گردید: ۱. اقدامات مذهب ستیز دولت سکولار یمن که باعث شد وهابیت جایگاه ویژه ای در یمن بیابد و در فاصله­ی کمی حدود ۳ میلیون زیدی به وهابیت گرایش پیدا کنند. ۲. انقلاب اسلامی ایران روح جدیدی در شیعیان جهان دمید. با وقوع انقلاب اسلامی و انتشار کتاب های شیعه در یمن زیدی­ها به مذهب شیعی برگشتند. ۳. زیدیان و یمنیان به صورت عام، عقده های تاریخی از عربستان که نماد وهابیت است، دارند. نجران، جازان وعسیر سه منطقه ای هستند که در سال ۱۹۳۴م. ۱۳۱۳ش. به صورت موقت از یمن به عربستان ملحق شدند و قرار بود که این مناطق تنها ۲۰ سال در اختیار عربستان باشد اما عربستان از پس دادن این مناطق به یمن استنکاف ورزید و این مناطق را به صورت کامل به خاک خود ملحق نمود. در حال حاضر جنبش انصار الله یمن، نوعی بازاندیشی در باب هویت مذهب زیدیه است که طلایه دار این باز اندیشی علامه بدرالدین الحوثی (۱۹۲۶-۲۰۰۹م.) است. وی پدر حسین الحوثی – رهبر سابق انصار الله و همچنین پدر عبدالمالک الحوثی – رهبر جوان و فعلی انصارالله – می باشد. وی در راستای بازاندیشی مذهب زیدی کتاب های متعددی نوشت که رقم آنها بالغ بر ۳۰ کتاب ذکر شده است. به عبارتی دیگر، حوثی های یمن گروهی از شیعیان زیدی این کشور هستند و محل اصلی فعالیت آنان صعده است. آنان حکومت یمن را حکومتی وابسته به غرب می­دانند و از سال ۲۰۰۳م. /۱۳۸۲ش. دست به مخالفت با حکومت یمن زده­اند. حوثی ها خود را مدافع جامعه ی شیعیان زیدی میدانند که تحت حملات شدید بوده و در خطر نابودی فرهنگی قرار دارند. از نظر آنها اتحاد میان دولت یمن و سلفی ها تهدیدی بزرگ برای شیعیان و سنتشان می باشد. در واقع نیروهای حوثی بازوی مسلح شیعیان یمن هستند که در برابر تهاجمات دولت مرکزی از آنها دفاع می کنند شکل­گیری و حیات انصار الله (حوثی­ها) در یمن جنبش انصارالله که اکنون به صورت یک گروه مسلح و متشکل نظامی با مطالباتی به طور کل سیاسی در آمده است، سیر تاریخی خاصی را طی نموده تا در نهایت در شکل فعلی خود متبلور شود. ابتدا در سال ۱۹۸۶ م. یک مؤسسه فرهنگی در یمن شمالی به نام «اتحادیه جوانان» تأسیس شد که هدف آن آموزش جوانان زیدی بود. دو نفر از علمای برجسته زیدی یمن « نجم الدین المؤیدی» و « بدرالدین الحوثی» از برجسته ترین علمای این اتحادیه بودند. سال ۱۹۹۰ م. یمن شمالی و جنوبی متحد شدند و یمن واحد تأسیس و قانون اساسی واحد تصویب گردید. طبق این قانون، بحث آزادی های سیاسی و پلورالیزم حداقل به لحاظ شعاری و البته تا حدودی هم به لحاظ عملی مطرح شد. پیرو این وقایع، اتحادیه جوانان که در یمن شمالی تأسیس شده بود، تحولاتی یافت و بعد از اتحاد یمن، «حزب حق» از درون آن شکل گرفت. در واقع، یک جریان فرهنگی به نام «اتحادیه جوانان» به یک حزب سیاسی به نام «حزب حق» تبدیل شد که شیعیان زیدی یمن را نمایندگی می کرد. در سال ۱۹۹۲، مجددا یک مؤسسه یا مجموعه فکری فرهنگی، به نام الشباب المؤمن» از دل همین جریان و اعضای فعال آن ایجاد شد که مؤسس آن هم یکی از فرزندان علامه بدرالدین، به نام «محمد بدر الدین الحوثی» بود. این مجموعه مدتی کار کرد و بعد دچار انشعاب شد. در نهایت در سال ۱۹۹۷ از دو گروه موجود در داخل مجموعه فرهنگی «الشباب المؤمن»، یکی از افراد شاخص آن به نام حسین بدرالدین الحوثی بر گروه دیگر غلبه یافته و از آن به بعد، تشکیلات الشباب المؤمن با گرایش های واضح تر سیاسی و تحت رهبری حسین الحوثی به فعالیت خود ادامه می دهد. یکی از عوامل اصلی ایجاد انجمن شباب المؤمن و احساس تکلیف علمای زیدی نسبت به حرکت برای تقویت این مذهب و هوادارانش را می توان نفوذ روز افزون تفکر وهابیت در یمن دانست؛ چرا که در نزدیکی استان صعده و در منطقه دماج مرکز تبلیغ تفکر وهابی به دست یکی از عالمان افراطی این فرقه سر بر آورده بود و با تمام توان به تبلیغ علیه شیعیان و زیدیه می پرداخت. نکته مهم در شخصیت حسین بدرالدین الحوثی، روحیه استکبارستیزی وی و دلباختگی وی به شخصیت والای امام خمینی (ره) است. وی به شدت تحت تأثیر شخصیت امام خمینی (ره) بود و همواره از او به عنوان امامی متقی و عادل یاد می کرد. وی در رابطه با انقلاب اسلامی ایران می گوید: هر کس که در مقابل انقلاب اسلامی ایران در زمان امام خمینی (ره) ایستاد و نتیجه این اقدام خویش را خواهد چشید. و امام خمینی (ره) را نمونه بارز “امام عادل لاترد دعوته” میدانست. یعنی امامی عادل که اطاعت از او واجب است حسین الحوثی در سال ۱۹۹۳ به پارلمان یمن راه یافت و به منظور مقابله با گسترش وهابیت (که به سبب بازگشت یمنی­های سلفی و وهابی از افغانستان و ترس از تفکرات افراطی آنان تشدید شده بود) ضمن تشکیل حزب مذکور فعالیت فرهنگی، سیاسی خود را مضاعف کرد. وی در سپتامبر ۲۰۰۴ از جانب نیروهای امنیتی دولت یمن به شهادت رسید. در مجموع، ذیل رهبری حسین الحوثی تشکیلات وی: تا حدودی از مسائل فرهنگی به مسائل سیاسی گذر می کند. البته این نه به مفهوم بی توجهی به مسائل فرهنگی است، بلکه همچنان این مؤسسه یک مدرسه فرهنگی تربیتی می ماند؛ اما در کنار آن ابعاد واضح تر و صریح تر سیاسی پیدا می کند. این روند تا سال ۲۰۰۲ اوج می گیرد. از مختصات فرهنگی این خیزش استفاده گسترده از نشانه ها و نمادهای شیعی است. نشانه هایی که واجد همپوشانی گسترده با شیعیان دوازده امامی می­باشد. به نظر می رسد این اقدامات فرهنگی در بدو امر به صورت یک پیوست فرهنگی در دستور کار جنبش انصارالله قرار گرفت ولی بعدها به یمن امکانات رسانه ای و اطلاعاتی که خاص عصر جهانی شدن است این الهام بخشی لزوما به واسطه فعالیت های جنبش صورت نپذیرفت، بلکه مردم خود از طریق رسانه ها به برخی حقایق واقف شدند. از طرفی، با پیروزی انقلاب اسلامی پروژه فرهنگی احیای هویت زیدی آغاز شد در بررسی تحولات اخیر یمن ، عبدربه منصور هادی که در فوریه ۲۰۱۲ در یک انتخابات تک نفره به عنوان رئیس جمهور کشور انتخاب شده بود، عملا همان سیاست های علی عبدالله صالح را دنبال کرد؛ یعنی نزدیکی به غرب و عربستان، اتخاذ این سیاست که در مقابل خواسته های مردمی که انقلاب کرده بودند قرار می گرفت، کم کم باعث ایجاد اختلاف بین دولت و گروه انصارالله شد. انصارالله سعی نمود با گفتگو و مصالحه دولت را از تعقیب این سیاست منصرف کند که موفق نشد. این اختلافات سیاسی ادامه یافته و دو گروه انصارالله و نیز القاعده وارد درگیری با حکومت مرکزی و یکدیگر شدند. در همین راستا حوثی ها در سپتامبر ۲۰۱۴ صنعا را تصرف کرده و تشکیل حکومت وحدت ملی را اعلام نمودند. لیکن در ۲۶ مارس ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی حملات هوایی را علیه حوثی ها و در حمایت از دولت هادی بانام طوفان قاطعیت آغاز کردند. این عملیات هنوز ادامه دارد و تاکنون بیش از ۲۵۰۰ کشته و بیش از ۳۰۰۰ زخمی برجای گذاشته است، البته این عملیات هوایی تاکنون نتوانسته است جلو پیشروی حوثی ها که تقریبأ بر بیشتر استان های یمن مسلط شده اند را بگیرد. غیر از این، انصارالله توانسته است همگرایی بیشتری را بین مردم یمن ایجاد نماید. تعاملات منطقه ای انصارالله و جمهوری اسلامی ایران در زمان ریاست جمهوری علی عبدالله صالح در یمن، روابط دو کشور شاهد فراز و نشیب های بسیاری بود. علی عبدالله صالح بارها جمهوری اسلامی را به حمایت از انصارالله متهم نمود. پس از وی نیز، عبدربه منصور هادی چندین مورد، جمهوری اسلامی را به این امر متهم کرد. اما با تسلط انصارالله بر پایتخت یمن و کنترل دولت و فرار رئیس جمهور مستعفی (عبدربه منصور هادی) به عدن، صفحه تازه ای در روابط انصارالله با جمهوری اسلامی و کشورهای دیگر باز شد. مقامات دولتی و انصارالله در سفرشان به تهران موفق به امضای توافقنامه هواپیمایی و دیگر قراردادهای همکاری بین دو کشور شدند که بازتاب آن به صورت گسترده در رسانه های بیگانه منتشر شد. لازم به ذکر است که یک قرارداد هواپیمایی نیز در سال ۱۹۹۷ میلادی بین دو کشور امضا شده بود، اما به خاطر تصمیمات سیاسی القا شده از خارج، این قرارداد لغو شد تا هیچ گونه روابط دوجانبه ای با ایران وجود نداشته باشد. در حال حاضر نیز با توجه به تضعیف عناصر فاسد و تکفیری ها توسط انصارالله در یمن، مردم انتظار دارند جمهوری اسلامی ایران در بازسازی یمن نقش بارزی داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران، کشوری است که می تواند حتی در زمینه تهیه پیش نویس قانون اساسی با بازسازی ساختار ارتش به یمن کمک کند. یمن همواره برای جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیت استراتژیکی بوده است تا جایی که ایران تحولات یمن را در قالب بیداری اسلامی ارزیابی می­کند تا سبب کاهش نفوذ غرب در منطقه شود. از همین رو، جمهوری اسلامی ایران تلاش­های عربستان سعودی را برای مدیریت تحولات یمن و به قدرت رساندن جریان­های وابسته به آنها نظیر نحله­های تروریستی- تکفیری را با حساسیت خاصی دنبال می­کند و خواستار نقش­آفرینی همه جریانات مذهبی و سیاسی در جهت حل و فصل مسالمت آمیز بحران در این کشور است. تحلیل بیشتر صاحب نظران نیز آن است که عربستان نمی­تواند حضور شیعیان را در مرزهای خود برتابد؛ چراکه اقلیتی از شیعیان هفت امامی در منطقه نجران هم مرز با یمن زندگی می­کنند. همچنین وهابیت حاکم بر عربستان نمیتواند اصولا تفکر شیعی را تحمل کند؛ بنابراین لابی­های قدرتمند وهابی در ساختار حکومتی عربستان وارد عمل شده تا دولت صنعا را متقاعد به حمله علیه شیعیان کند. از نگاه سعودی­ها، قدرت­یابی گروه­های شیعی در یمن و کاهش نقش گروه­های سنی در ساختار سیاسی، این تلقی را در سران عربستان ایجاد کرد که این مسئله زمینه­های برهم خوردن توازن منطقه ای به زیان عربستان سعودی ایجاد کرده است چراکه سعودی­ها معتقدند که ایران از ائتلاف شیعی در یمن و جنبش حوثی­ها حمایت می­کند. وجود شیعیان زیدی در درون جامعه یمن که تقریبا یک سوم از ترکیب ۲۵ میلیون نفری این کشور را تشکیل می­دهند، یکی از راهبردی­ترین فرصت­ها در جهت تامین منافع ملی ایران است؛ چرا که شرایط و تحولات اخیر حاکی از آن است که جایگاه این گروه که بزرگترین اقلیت در یمن هستند، در معادلات سیاسی آتی در این کشور پررنگ­تر خواهد شد. به همین دلیل، مشارکت و حضور زیدی­ها در ساختار سیاسی یمن می­تواند جهتگیری سیاست خارجی یمن را نسبت به جمهوری اسلامی ایران تغییر دهد و در نهایت به سمت یک رابطه راهبردی سوق دهد. به علاوه اینکه، بیشتر شهروندان یمنی به جمهوری اسلامی ایران تعلق خاطر دارند و حمایت عمومی از جنبش انصارالله و شیعیان حوثی نیز بر علاقه دوچندان آنها به ایران افزوده است. از سوی دیگر می­توان چنین استنباط کرد که سرکوب شیعیان یمن چه از سوی گروه­های معارض داخلی و نیز کشتار آنها به واسطه تهاجم عربستان سعودی به این کشور می­تواند منجر به تهدیداتی جدی از لحاظ ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی برای جمهوری اسلامی ایران شود؛ چراکه اگر ایران شیعیان یمن را از دست بدهد در واقع با یک خلاء ژئوپلتیکی جدی مواجه خواهد شد که این مسئله می­تواند ضربه­ی شدید بر پیکره محور مقاومت، برای جمهوری اسلامی ایران باشد؛ بنابراین وجود یک دولت شیعه و پایدار در یمن در راستاى اهداف استراتژیک بی­چون و چراى ایران است که کارت یمن، برگ برنده­هایى را در اختیار ایران جهت حفاظت از محور مقاومت و شیعیان قرار می­دهد. بنابراین ایران به دنبال آن است تا با بهره­گیری از این کارت بر عربستان اعمال فشار نماید تا در یمن از فعالیت خود بکاهد و از ناحیه مرزهاى جنوبی این کشور عقب نشینی کند. با فراگیری موج بیداری اسلامی و نیز خیزش انقلابی شیعیان یمن و تاسی گرفتن از مکتب امام حسین و حرکت استکبارستیزی انقلاب اسلامی، ایران به­عنوان امالقرای جهان اسلام به­عنوان الگویی پیش روی انقلابیون این کشور قرار گرفت. از سوی دیگر تسلط شیعیان بر یمن باعث شده تا عربستان از نظر سیاسی در محاصره قرار گیرد، زیرا مجبور خواهد شد واقعیت جدید این کشور را بپذیرد. پس تغییر جغرافیای سیاسی منطقه راه را برای متحد ایرانی هموار کرده تا نفوذ خود در یمن را مستحکم نموده و برگهای برنده­ای برای تاثیرگذاری در منطقه داشته باشد. همچنین باید به نفوذ گسترده معنوی ایران نیز در میان شیعیان زیدی، به ویژه جنبش حوثیها اشاره کرد که نگرانی­های عربستان سعودی را هم برانگیخته است. تاثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران بر شیعیان یمن به ویژه جنبش حوثیها عمیق است و در میان آنها تاکید بر آرمان­های انقلاب اسلامی کاملا آشکار می باشد. نکته آخر اینکه مبانی ایدئولوژیک و نقش­آفرین فعال جمهوری اسلامی ایران در بحران یمن، بسترهای لازم برای کنشگری هویت­بخش و بقامحور کشور را به وجود می­آورد. بنابراین، یمن را باید در زمرۀ کشورهایی دانست که به دلیل وجود مبانی دینی و اعتقادی مشترک با جمهوری اسلامی ایران، پیوندهای تاریخی و فرهنگی آن؛ همچنین قرار گرفتن در ژئوپلیتیک بیداری اسلامی، از اهمیت قابل ملاحظه­ای جهت حفظ نفوذ ایران در منطقه و تداوم ارزش­های انقلاب اسلامی برخوردار است. توسعه­طلبی فزایندۀ عربستان سعودی از جمله­ی تهدیدات امنیتی مشترک پیش روی دو کشور ایران و یمن می­باشد که زمینه افزایش همکاری­های دو کشور را نیز فراهم نموده است. در این راستا یکی از دستور کارهای مشترک جمهوری اسلامی ایران و یمن به منظور مقابله با نفوذ بازیگران مداخله­گر و همچنین گسترش همکاری­گرایی منطقه­ای در منطقه خاورمیانه را می­توان تاکید بر ایجاد ساختار امنیت منطقه ای بومی دانست. بنابراین از دیدگاه دولتمردان ایرانی، ناامنی در منطقه به معنای ناامنی برای ایران و برعکس آن نیز یعنی ناامنی برای ایران به معنای ناامنی برای منطقه تفسیر می­شود. با عطف به چنین اهمیت و جایگاهی است که می­توان نقش­آفرینی مﺆثر ایران در سطح منطقه­ ای از جمله بحران یمن را به عنوان یکی از سناریوهای محتمل در روند امنیت­سازی و امنیت­افزایی جمهوری اسلامی ایران قلمداد نمود همچنین موقعیت گسترش نفوذ جنبش انصارالله و شیعیان الحوثی در یمن و تسلط بیشتر بر تنگه راهبردی باب­المندب، به­عنوان یکی از مهمترین مسیرهای انتقال انرژی در جهان و رگ حیاتی کشتیرانی در کانال سوئز، در کنار تسلط بر بندر الحدیده می­تواند حاکمیت متحدان منطقه­ای ایران را تقویت کرده و تردد دریایی از کانال سوئز و خلیج فارس را به کنترل درآورد که این موضوع چشم­اندازی هشداردهنده برای طرف­های منطقه­ای و فرامنطقه­ای است که از نفوذ فزاینده ایران در منطقه نگران هستند. از این زاویه، یک یمن آرام و همسو با جمهوری اسلامی ایران می­تواند نقش به سزایی را در تامین امنیت کشتی­های نفتی ایران داشته باشد. هرگونه ناامنی و بی­ثباتی در تنگه باب­المندب از طریق کنترل گروه­های تکفیری و تروریستی بر آن می­تواند پیامدهای مخربی را بر امنیت نفت­کش­های جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. حوادث یمن موجب نگرانی جدی و واکنش بسیار منفی کشور همسایه عربستان سعودی شد که ایران را به حمایت مالی و نظامی از قیام کنندگان متهم کرد. به عقیده ریاض، تهران در صدد است در قسمت جنوبی عربستان تکیه گاه شیعی را ایجاد کند در حالی که عربستان سعودی همیشه خود را ضامن ثبات یمن و مدافع اکثریت سنی آن محسوب می­کرد. ایران از طرف خود اعلام می کند که به مساعدت اخلاقی به حوثی­ها بسنده می­کند. البته بر کسی پوشیده نیست که ایران از بی نظمی در خاورمیانه ( و به خصوص تحولات در سوریه و عراق) که حاصل فعالیت های ، عربستان سعودی و قطر است، راضی نیست. ایران هنوز تحت تحریم هایی قرار دارد که به ابتکار آمریکا اعمال شد. بسیاری از کارشناسان سیاسی غربی و عربی بر همین اساس اعتقاد دارند که تهران مایل است قوس شیعی از ایران تا لبنان از طریق عراق و سوریه را ایجاد کرده و بحرین و یمن و در آینده استان شرقی عربستان سعودی را بدان اضافه کند (در این استان شیعه نشین ذخایر اساسی نفت عربستان سعودی واقع شده است). عملیات جنگی ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، عربستان سعودی، امارات، قطر و اردن فقط باعث تشدید این نگرانی ها و سوء ظن ایران شد که داعش تنها ابزار سنتی واشنگتن و ریاض علیه شیعیان و به خصوص علیه ایران است. عوض شدن حکومت صنعا مواضع ایران را در مذاکرات با غرب درباره برنامه هسته ای تقویت می کند.در حال حاضر یمن یکی از حلقه های ضعیف قوس بی ثباتی عربی است. این کشور عقب مانده و محروم با جمعیت ترکیبی مذهبی و قومی، از اهمیت ژئوپلتیکی عظیمی برخوردار است. مشکل بتوان بر مناقشات مذهبی و قبیله ای یمن غلبه کرد زیرا شیعیان اقلیت نیستند بلکه قریب به نیمی از جمعیت یمن (حد اقل ۴۵ %) را تشکیل می دهند. انصارالله در بسیاری از موارد، در اعتراضاتی که به دولت داشتند با این که می توانستند با جنگ و مبارزه مسلحانه به اهداف خود نزدیک تر شوند، اما غالبا برنامه ایشان مشی مسالمت آمیز و نرم بوده است؛ به عنوان مثال، در درگیری های نظامی شهر عمران، انصارالله توانست در عرض چند روز این شهر را با شکست لشکر ۳۱۰ ارتش یمن، به تصرف خود در آورند؛ اما انصارالله به دنبال عبور از دولت یمن و تشکیل حکومت نبود، بلکه هدف خود را از جنگ پاکسازی این مناطق از طرافداران جریان تکفیری اعلام کرد. از همین رو، بعد از تصرف این شهر و پایگاه های نظامی، دولت مستقل تشکیل نداد، بلکه از دولت مرکزی یمن درخواست کرد که با اعزام نیروهای نظامی، ادارات و پایگاه های نظامی را در استان عمران تحویل بگیرد که این کار به مرور در یکی دو هفته صورت گرفت، همچنین انصارالله به منظور نشان دادن حسن نیت، اسرای درگیری های عمران را آزاد کرد. انصارالله همواره عملکرد خود را در چارچوب قانون اساسی یمن دنبال می کند و مانند گروه­های تروریستی نیست که فردی را بازداشت و سپس خود حکم اجرا کند. اعضای انصارالله حتى کسانی که یاران شان را کشته اند، پس از دستگیری به دادگاه تحویل می دهد. این گروه حتی در اختلافات محلی نیز مداخله نمی کند و این مسائل را به دادگاه های دولتی ارجاع می دهد. حتی می توان گفت یکی از مواردی که علی رغم اعتراضات شدید مردمی، باعث تداوم حضور علی عبدالله صالح در قدرت شد، تظاهرات مسالمت آمیز مردم و عدم استفاده آنها از سلاح بود. یمنی ها به حکمت و درایت معروف هستند و کمتر وارد جنگ مسلحانه می شوند؛ چراکه اگر وارد درگیری شوند، جنگهای خونینی در یمن به راه خواهد افتاد. عدم سهم خواهی و باج خواهی سیاسی: یکی از اتهاماتی که دشمنان انصار الله و عمدتا رسانه های نزدیک به آل سعود، به این جنبش وارد می کنند، «تلاش برای قبضه کردن قدرت» است و از زمانی که شیعیان یمن با امضای توافقنامه صلح با دولت این کشور، پیروزی بزرگی کسب کردند، ایراد این اتهام­ها به الحوثی ها شدت گرفت؛. اما انصارالله عملا به همه ثابت کرد در پی این مسئله نیست و هرچند برای اصلاح سیاسی و رفع مفاسد در امور سیاسی دخالت می کند، اما در پی کسب قدرت و قبض موقعیت های سیاسی نیست. برخی معتقدند انصارالله توانایی در اختیار گرفتن دولت یا حداقل بخشی از آن را داشت، ولی به این امر مبادرت نکرد و ترجیح داد مانند مردم جامعه، نقشی نظارتی و اصلاحی داشته باشد و مستق وارد قدرت نشود. عبدالملک حوثی چندی قبل، در جریان بیداری دوم یمن و پس از برخی جوسازی های رسانه ای در مورد خطر کسب قدرت توسط انصار الله، رسما اعلام کرد: «انقلابیون هیچ وقت به دنبال سهم خواهی و اشغال پست های دولتی نبوده اند.» وی افزود: «تشکیل فوری دولت، ضروری است و ما تصمیمی برای مشارکت در دولت نداریم؛ بنابراین جنبش انصارالله همه سمت هایی را که در دولت جدید تحویل خواهد گرفت، به برادران خود در جنوب واگذار خواهد کرد.». عبدالملک الحوثی، صریحا موضوع سیاست انصارالله را طرح نموده و اعلام داشته که انصارالله در کنار سوریه، حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران می تواند ضلع چهارم مقاومت باشد؛ وی از اول هم این موضع خود را اعلام نموده و در پیش گرفته است. به همین دلیل، این جنبش، نقش زیادی در تغییر نگرش مردم نسبت به ، عربستان سعودی و پشتیبانی از مقاومت داشته است. در انتها و از نظر توان و استراتژی نظامی، سبک نظامی انصارالله شباهت زیادی به حزب الله لبنان دارد. استراتژی نظامی کیفی، چریکی و نامنظم از جمله این مشابهت هاست و از همه مهم تر این که جنگ های شش گانه، به حوثی ها خبرگی و پختگی نظامی با ارزشی داده و این امر علاوه بر تجاربی است که رزمندگان انصارالله در جنگ با نیروهای سعودی داشته اند که آخرین آنها نفوذ به عمق ۳۰ کیلومتری اراضی عربستان تا آستانه شهر جازان بوده است. جنبش انصار الله یمن ( حوثی­ها) در بستر مجموعه امنیتی خاورمیانه و تعارضات سیاسی و مذهبی شکل گرفته در ژئوپلیتیک خاص خویش امکان ظهور و بروز را یافته است. در چنین بستری حوثی های زیدی، تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران و گفتمان متاثر از آن تلاش کرده اند تا به بازیگری موثر در جغرافیای کشور خویش، بلکه در مجموعه ی امنیتی خاورمیانه بدل گردند و معادلات سیاسی و امنیتی منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده اند. از طرفی، جنبش انصار الله یمن از آغاز نهضت های بیداری اسلامی در سال ۲۰۱۱، به جنبشی فعال و موثر در مجموعه امنیتی خاورمیانه بدل گردیده است. قدرت گرفتن حوثی های زیدی در یمن، بیش از هرچیز منافع عربستان سعودی را مورد تهدید قرار داده است. لذا از آغاز قدرت گیری انصار الله در یمن، شاهد تقابل امنیتی این جنبش با بازیگران محور سازش عربی و بصورت خاص عربستان سعودی می باشیم. هرچند از نظر تاثیرات این جنبش، در راستای افزایش حوزه ی نفوذ محور مقاومت و در راس آن جمهوری اسلامی ایران و گفتمان مقاومت قابل تشخیص می باشد بطوریکه تقویت این جنبش، افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگر اصلی محور مقاومت را در پی خواهد داشت و بالعکس، حمایت جمهوری اسلامی ایران از انصار الله یمن در قالب حمایت از جنبش های آزادی خواه منطقه و حمایت از مستضعفین در پرتو گفتمان انقلاب اسلامی صورت پذیرفته است.

نظر شما