فریدون مجلسی. تحلیلگر روابط بینالملل در شرق نوشت:
چهار سال پیش که حزب لیبرال کانادا در انتخابات پیروز شد، با توجه به سیاستهای خصمانهای که دولت محافظهکار پیشین در قبال ایران داشت و با توجه به اینکه حتی دو کاندیدای لیبرال ایرانیتبار به مجلس ملی آن کشور راه یافته بودند، تصور میرفت گشایشی در روابط دو کشور پدید آید؛ اما به دلایلی چنین نشد.
در واقع همانطور که در ایران جناحی غربهراسی را تبلیغ میکند، در غرب و ازجمله در کانادا نیز برخی جریانها، جدا از اسلامهراسی که بیشتر نظر به داعش، القاعده و طالبان دارد، ایرانستیزی را تبلیغ میکنند. اکنون که تحریمهای دوجانبه آمریکا علیه ایران با تهدیدهای آن کشور در سطح جهان دنبال میشود، کانادا نیز به دلایل زیر از سیاستهای آمریکا تبعیت میکند:
کانادا با مرزی چندهزارکیلومتری، همسایه همزبان و همفرهنگ آمریکاست و بیشترین و اصلیترین روابط بازرگانی خارجی را با آن کشور دارد؛ درحالیکه روابط بازرگانی کانادا و ایران را حتی در شرایط مسالمتآمیز نیز نمیتوانستیم با روابط آن دو همسایه مقایسه کنیم. ازاینرو، کانادا خود را ناچار به رعایت تمایلات آمریکا در حمایت از تحریمهای دوجانبه آن کشور علیه ایران میداند و نمیخواهد برخلاف تمایل آمریکا برای خودش دردسر ایجاد کند.
کانادا با مرزی چندهزارکیلومتری، همسایه همزبان و همفرهنگ آمریکاست و بیشترین و اصلیترین روابط بازرگانی خارجی را با آن کشور دارد؛ درحالیکه روابط بازرگانی کانادا و ایران را حتی در شرایط مسالمتآمیز نیز نمیتوانستیم با روابط آن دو همسایه مقایسه کنیم. ازاینرو، کانادا خود را ناچار به رعایت تمایلات آمریکا در حمایت از تحریمهای دوجانبه آن کشور علیه ایران میداند و نمیخواهد برخلاف تمایل آمریکا برای خودش دردسر ایجاد کند.
سیاست خارجی کانادا و بهویژه جناح محافظهکار آن کشور، مانند آمریکا و سایر کشورهای غربی، در قبال ایران دوستانه نیست و از تحریمهای آمریکا علیه ایران تبعیت میکند. بزرگترین دلیل آن نیز به مسئله اسرائیل بازمیگردد؛ چراکه کانادا اقلیت یهودی صاحبنفوذی دارد که در آن کشور لابی قدرتمندی دارند.
دو مانع اختصاصی نیز در راه اصلاح روابط ایران و کانادا وجود دارد که به شهروندان دوتابعیتی ایرانی- کانادایی مربوط میشود؛ یکی خانم زهرا کاظمی، عکاس و خبرنگار یک روزنامه کانادایی است که به دلیل عکسگرفتن از ورودی زندان اوین، دستگیر و هنگام بازپرسی حوادثی برای او رخ داد که منجر به درگذشت او شد.
گرچه از دید ایران، خانم کاظمی با هویت ایرانی خود به ایران سفر کرده و تابعیت کانادایی او در ایران رسمیت ندارد؛ اما با توجه به اینکه حتی از خانواده کانادایی او، با وجود پیگیری مقامات کانادایی، به خاطر این امر خطیر دلجویی نشده، به صورت موضوعی حلنشده از دوران قاضی مرتضوی برجای مانده است.
نکته دیگری که مزید بر علت شد، موضوع مرگ کاووس سیدامامی، استاد دوتابعیتی جامعهشناسی و فعال محیط زیست بود که اعلام شد در دوره بازپرسی خودکشی کرده است. همسر ایشان نیز تا دو سال ممنوعالخروج بود و بهتازگی اجازه یافت به فرزندان خود در کانادا ملحق شود. این امر نیز با اعتراض دولت و افکار عمومی کانادا همراه بوده است.
اما در شرایط متعارف، حتی در صورت ادامه قطع روابط ایران و آمریکا، روابط کانادا و ایران میتوانست منافع دوجانبه سرشاری داشته باشد. بهویژه باید در نظر داشت که کانادا یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است که شهروندانش از بالاترین سطح رفاه، آموزش و بهداشت برخوردارند. گرچه این کشور متحد طبیعی و تاریخی آمریکاست؛ اما برخلاف نظر رادیکالهای داخلی، مستعمره آن کشور نیست.
در واقع مستعمرهنامیدن کانادای بهرهمند از بالاترین سطح رفاهی جهان، نوعی تمجید از استعمار محسوب میشود! در کانادا حدود ۴۰۰ هزار ایرانیتبار زندگی میکنند که بالاترین سطح آموزش عالی حتی در مقایسه با شهروندان کانادایی را دارند. اینان یکونیم درصد جمعیت کانادا را تشکیل میدهند؛ اما سهم فعالیت اجتماعی، اقتصادی و علمی آنان بیش از نسبت عددی آنهاست. اغلب آنان مهاجران عادی هستند که با خویشاوندان خود در ایران مراودات و رفتوآمدهای دوجانبه دارند.
متأسفانه قطع روابط دو کشور برای منافع این اقلیت مهاجر بسیار زیانبخش بوده است. این ۴۰۰ هزار نفر مردمان اغلب مرفه، خانوادههایی در ایران دارند که دیدارهای آنها مستلزم سفر به کشورهای همسایه برای دریافت ویزا و سفر با شرکتهای هواپیمایی خارجی است.
اگر روابط کانادا با ایران بهبود مییافت، گذشته از منافع بازرگانی، سفرهای دوجانبه مستقیم از مونترال و تورنتو به تهران که ارتباط خانوادههای ایرانی ساکن آمریکا را نیز از طریق کانادا تسهیل میکرد، میتوانست بسیار سودمند باشد. بااینحال، کانادا حتی با برقراری روابط کنسولی یا گشایش دفتر حفاظت منافع ایران برای ارائه خدمات کنسولی به ایرانیان مقیم آن کشور نیز مخالفت کرده و عملا انتقام اختلافهای سیاسی خود را از ایرانیتبارهای آن کشور گرفته است.
اگر روابط کانادا با ایران بهبود مییافت، گذشته از منافع بازرگانی، سفرهای دوجانبه مستقیم از مونترال و تورنتو به تهران که ارتباط خانوادههای ایرانی ساکن آمریکا را نیز از طریق کانادا تسهیل میکرد، میتوانست بسیار سودمند باشد. بااینحال، کانادا حتی با برقراری روابط کنسولی یا گشایش دفتر حفاظت منافع ایران برای ارائه خدمات کنسولی به ایرانیان مقیم آن کشور نیز مخالفت کرده و عملا انتقام اختلافهای سیاسی خود را از ایرانیتبارهای آن کشور گرفته است.
در شرایطی که ایران لازم میداند برای گذر از فشارها در سیاست خارجی، روابط خود را توسعه دهد، رفع ممنوعیت خروج و سفر خانم سیدامامی را میتوان قدمی برای بهبود روابط با کانادا دانست؛ قدمی که میتواند با ارتباطات دیپلماتیک و اقدامی دلجویانه از وارثان خانم کاظمی، در وهله نخست به آزادی ارائه خدمات کنسولی دو کشور کمک کند؛ هرچند اقدام اصولی و روابط گسترده منوط به رفع تهدیدها و شرایطی است که منجر به برقراری تحریمهای کنونی علیه ایران شده است.
نظر شما