صاحبخبر - کورش الماسی- اخلاق، بنیاد زیست اجتماعی یا به عبارتی برجستهترین مشخصه انسانیت است. اخلاق پیچیدهترین دستاورد «خرد» است. اخلاق بنیادیترین صفت انسانیت و تنها دلیل پدیدار شدن جوامع بشری است. به عبارتی اخلاق مترادف است با انسانیت. بنابراین، تضعیف اخلاق بیشک به معنی تضعیف انسانیت است. عملکرد برخی سیاستورزان و صاحبمنصبان، اخلاق اجتماعی و در نتیجه اخلاق فردی را به شکلی بنیادین و خطرناک تضعیف کرده است.
صاحبمنصبان و کارگزاران سیاسی در سطوح گوناگون مهمترین الگوهای اخلاقی جامعه هستند. تضعیف اخلاق اجتماعی میتواند برآیند برخی ناهنجاریها در سطوح گوناگون سیاسی و مدیریتی باشد. شاید آشکارترین مصادیق این گفته، بینظمیهای مالی، عملکرد فراقانونی، عدم صداقت و... برخی صاحبمنصبان انتصابی و انتخابی باشد.
در این موجز تلاش میشود تبیین مختصری از چیستی و ضرورت پایبندی به اخلاق بهویژه توسط صاحبمنصبان و سیاستورزان فارغ از گرایشهای جناحی ارائه شود.
منشا اخلاق فردی سود و زیان یا منفعت شخصی است، اما منشاء اخلاق اجتماعی سود و زیان یا منفعت جمعی(منافع ملی) همه شهروندان است. تبلور اخلاق اجتماعی حاکمیت قانون است. هنگامی که برخی الگوهای سیاسی، فرهنگی، دینی، اقتصادی و... عملکرد فراقانونی داشته باشند، این اساسیترین عامل تضعیف اخلاق اجتماعی است. به عبارتی به منفعت یکایک شهروندان است که اخلاق شخصی را تابع اخلاق اجتماعی(حاکمیت قانون) کنند. اما زمانی که الگوهای(بهویژه سیاسی) اخلاق اجتماعی در عرصههای گوناگون عملکرد ضدجمعی داشته باشند، مستقیم و غیرمستقیم مجوزی برای آحاد شهروندان خواهد بود که اخلاق شخصی را مقدم بر اخلاق اجتماعی تلقی کنند.
شاید یک پرسشی بسیار بنیادین باید مطرح شود، اینکه، چرا یا در چه شرایطی الگوهای اخلاق اجتماعی تنها به کسب منفعت میپردازند؟ «اهداف کلان ملی غیرملموس و بدون ارتباط با شرایط زیست شهروندان» یکی از اصلیترین عوامل گرایش برخی الگوهای اخلاق اجتماعی در عرصههای سیاسی، دینی، اقتصادی، فرهنگی و... است.
اهداف کلان اجتماعی باید برگرفته از شرایط زیست ملموس، روزانه و قابل فهم شهروندان باشد. این اهداف الزاماً باید تبلوار نیازها، خواستهها، تمایلات و آرزوهای آحاد شهروندان باشد. به عبارتی الگوهای اخلاق اجتماعی نماد اهداف کلان اجتماعی هستند. فقدان ارتباط میان نخبگان و الگوهای اخلاقی با اهداف کلان اجتماعی بنیاد انحراف الگوهای اجتماعی از اخلاق اجتماعی است.
اخلاق شخصی عیناً همان اخلاق طبیعی(تلاش به منظور بقا) است. اینکه بنابر همه اصول منطقی، هیچ جامعه بشری نمیتواند بر پایه اخلاق شخصی پایدار باشد. شاید بارزترین نشانهای چیرگی اخلاق شخصی بر اخلاق اجتماعی بینظمی، آشفتگی، تضعیف نظام حقوقی، سوادگرایی بیمارگونه برخی نخبگان در عرصههای گوناگون اقتصادی، سیاسی، روابط خارجه، تجاری، فرهنگی و... در همه سطوح مدیریتی باشد.
تمدن و مدنیت مبتنی بر اخلاق اجتماعی و نه اخلاف شخصی است. تمدن و مدنیت منهای اخلاق اجتماعی غیرممکن است. برجستهترین نشان زیست طبیعی این است که در حیات طبیعی پدیده اخلاق جمعی وجود ندارد.
بنا بر شواهد غیرقابل انکار، نظام اخلاق اجتماعی به طور بیسابقه و خطرناکی تضعیف شده است. پر بیراه نیست اگر گفته شود مدنیت از درون در حال تخریب و فاسد شدن است. با توجه به وضعیت بسیار خطر ناک اخلاق اجتماعی ضروری است تا پرسش شود که انواع مراکز و نهادهای گوناگونی(فرهنگی و دینی) که از منابع عمومی(بیتالمال) بودجههای گزافی دریافت میکنند، چه دستاوردی داشتهاند. به عبارتی، در ازای بودجههایی که از بیتالمال دریافت میکنند چه دستاوردهای ملموس و قابل سنجشی به منظور صیانت و توسعه اخلاق اجتماعی داشتهاند. به گواه همه اصول منطقی، شهودی، عقلانی و... هیچ جامعهای، با هر نوع و هر سطح از فرهنگ و دین، نمیتواند بدون یک نظام اخلاق اجتماعی، کارآمد و پایدار باشد.
تضعیف نظام اخلاق اجتماعی مخوف و ویرانکنندهترین دشمن هر حکومتی است. به عبارتی، حکمرانی بدون نظام اخلاق اجتماعی، حکمرانی مبتنی بر منطق زیست طبیعی است. در زیست طبیعی تنها محرک و ابزار بقای موجودات از جمله انسان، نیاز و قدرت است. اما بنیاد زیست مدنی «خرد» است. پر بیراه نیست اگر گفته شود خرد نه یک ویژگی فردی بلکه یک ویژگی جمعی است. زیست اجتماعی حاصل فهم جمعی از محیط زیست و ابداع اندیشههای کاربردی به منظور راهایی از برزخ زیست طبیعی بود، است و خواهد بود.
اخلاق اجتماعی چنان تضعیف شده که اگر دیر نشده باشد، دیگر جایی برای کوتهاندیشی، منفعتطلبی، رویاپردازی، عدم صداقت و... نمانده است. برخی صاحبمنصبان و سوادگران سیاسی به شکلی باور نکردنی عملکردی ضداجتماعی دارند. این افراد بنا بر عملکرد، برخلاف جایگاههای خاص مدیریتی و اجتماعی، با ابتداییترین مفاهیم زیست مدنی آشنایی ندارند. اینکه منصاب عمومی جایگاه نمایندگی یا به عبارتی کارگزار شهروندان و نه به تعبیر زیبای حجتالاسلام علوی «نباید مناصب عمومی را به چشم طعمه نگریست» است.
افول اخلاق به معنی تضعیف مدنیت و تضعیف مدنیت لاجرم به معنی ظهور شرایط زیست طبیعی خواهد بود. اینکه در زیست طبیعی هیچ فردی یا جناحی نخواهد توانست از مناصب عمومی سوءاستفاده کند یا به بینظمیهای مالی اقدام کند.∎
نظر شما