شناسهٔ خبر: 35987396 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

در گفتگو با دانشجو مطرح شد

حال و هوای اربعین از زبان یک دانشجوی عراقی / استقبال عراقی‌ها با نوای «هَلَبیکُم یا زُوّارِ الحُسَین»

مردم عراق سال‌هاست پس از سقوط رژیم بعث خالصانه آنچه را که دارند در طبق اخلاص گذاشته و قدوم زائران اباعبدالله(ع) را بر چشم خود می‌گذارند و از کوچک و بزرگ با بیان «هَلَبیکُم یا زُوّارِ الحُسَین» به استقبال زوار می‌روند.

صاحب‌خبر -

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- مریم ذوالفقاری منظری؛ همه ما، چه آن‌ها که در پیاده روی اربعین شرکت کرده اند و چه آن‌ها که در این فضای پرشور حضور نداشته اند، از مهمان نوازی برادران عراقی مان اطلاع دارند.

تصور کن حدود ۱۰ تا ۱۵ روز یا شاید هم بیشتر، چندین میلیون زائر و عاشق اباعبدالله (ع) وارد کشورت شوند؛ تکریم و احترام کمترین کاری است که از دست هر کسی برمی آید. حالا فکر کن که قرار است این مهمانان میلیونی را در خانه ات جا دهی، بهترین‌های خانه ات را در اختیارش قرار دهی و راهی طریق عاشقی کنی. این تنها گوشه‌ای از عشق و ارادت مردم عراق به سالار شهیدان است.

شاید توصیف این فضا برای کسی که در آن قرار داشته و زندگی کرده راحت‌تر باشد. به همین خاطر به سراغ «علی عبودی» می‌روم. دانشجوی عراقی – ایرانی که نیمی از عمرش را در عراق زندگی کرده، پای سفره امام حسین (ع) بزرگ شده و به قول ما ایرانی ها، از «بچه هیئتی»‌های عراقی است. او ۲۱ ساله و دانشجوی رشته مهندسی برق در دانشگاه خیام مشهد است.
 
حال و هوای اربعین از زبان یک دانشجوی عراقی
 
وی می گوید: مادرم ایرانی و پدرم عراقی است. ۵ سال اول زندگی ام را در ایران و در شهر‌های مشهد و کرمانشاه ساکن بودیم و پس از آن به عراق رفته و در شهر سماوه استان المثنی زندگی کردیم و اکنون ۵ سال است که در ایران و در مشهد زندگی می‌کنیم. در واقع نیمی از عمرم را در ایران و نیمی دیگر را در عراق زندگی کرده ام.
 

دانشجو: از حال و هوای عراق و مردم آن در ماه محرم و صفر برایمان بگویید.

فضای عزاداری در عراق معمولا از حدود یک ماه (یا بیشتر) قبل از محرم شروع می‌شود. هیئت‌ها تمرین مداحی و سینه زنی می‌کنند.

در شهر ما هیئتی وجود دارد که مخصوص نوجوان‌ها و کمتر از ۱۵ است. هیئتی منظم است؛ همه لباس واحد می‌پوشند و پیش از محرم تمرین‌های زیادی دارند. از ۸ و ۹ سالگی به این هیئت می‌رفتم و سال‌های بسیار جز نقش‌های اصلی این هیئت بودم.

یکی از مهم‌ترین رسومی که در ماه محرم وجود دارد آنست که در هر شهری در یک منطقه مرکزی ۱۰ روز اول محرم هیئت‌ها یا همان موکب‌ها در آنجا به نوبت مراسم زنجیرزنی و عزاداری را برپا می‌کنند. نمونه آن را در همین مشهد و فقط در دو روز تاسوعا و عاشورا به مرکزیت حرم مطهر و خیابان‌های مجاور آن می‌بینیم.

در روز عاشورا همه مردم شهر در یک نقطه هر شهری جمع می‌شوند و گروهی واقعه عاشورا را اجرا می‌کنند. آنجا مانند یک ورزشگاه است که میدان آن در کف و محل تماشاچی‌ها و مردم در ارتفاع بیشتری از آن قرار دارد. تمام مردم شهر به آنجا می‌آیند. گاهی آنقدر جمعیت زیاد می‌شود که ساختمان‌های اطراف آن نیز مملو از مردمی می‌شود که اجرای واقعه عاشورا را تماشا می‌کنند.

در اربعین هم نمونه آن اجرا می‌شود؛ اما اینبار نه برای واقعه عاشورا، بلکه برای اسرای کربلا. به این ترتیب که موکب اصلی شهر با خود شتر‌ها و اسب‌هایی را همراه دارد و افرادی در نقش حضرت زینب (س)، حضرت سجاد (ع) و دیگر اسرای کربلا بر روی شتر‌ها سوارند و یزدیان نیز آن‌ها را به اسارت گرفته اند. این کاروان با همه این گروه به سمت کربلا حرکت می‌کند و مردم نیز با آن‌ها همراه می‌شوند و در بعضی مواقع توقف دارند و روضه‌هایی را اجرا می‌کنند. این اتفاق باعث می‌شود که حالت اسرا برای مردمی که همراه موکب و کاروان هستند تداعی کننده واقعه به اسرات گرفتن اهل بیت (ع) باشد.
 

دانشجو: از اربعین بگویید؛ مردم عراق چه کار‌های خاصی در این ایام انجام می‌دهند؟

شرکت در پیاده روی اربعین برای شیعیان عراق اینگونه نیست که همگی خود را به نجف برسانند و تا کربلا را پیاده بروند. بلکه مردم هر شهری از شهر خود پیاده روی را شروع می‌کنند. مثلا مردم شهر بصره یک ماه قبل از اربعین پیاده روی را شروع می‌کنند. در تمام طول این مسیر در شهر‌های مختلف موکب‌ها و پذیرایی‌ها وجود دارد.

مردم شهر ما حداکثر ۱۰ روزه خود را به کربلا می‌رسانند. به همین دلیل مردم شهر‌های دیگر که از شهر ما باید عبور کنند می‌دانند که اگر حداکثر تا ۱۰ روز پیش از اربعین خود را به آن شهر نرسانند، هیچ کسی نیست که حتی لیوان آبی به دستش بدهد، چرا که همه مردم آن برای پیاده روی شهر را ترک کرده اند. این مساله در همه شهر‌های عراق وجود دارد و نوعی هماهنگی را بین مردم بوجود آورده است.

حتی کارمندان دولت که مرخصی طولانی ندارند از مرخصی کوتاه خود استفاده می‌کنند تا در این مراسم عظیم شرکت کنند. برای مثال برخی از کارمندان شهر ما تا کربلا را به حالت دو می‌دوند و در هیچ موکبی توقف نمی‌کنند و فقط برای اقامه نماز و وعده غذایی می‌ایستند تا بتوانند مسیر ۷ تا ۱۰ روزه را سه روزه طی کنند.
 
حال و هوای اربعین از زبان یک دانشجوی عراقی
 

دانشجو: مردم عراق معتقدند که اربعین را حتما در کربلا حضور داشته باشند؟

نه به هیچ وجه. آن‌ها وقتی به کربلا می‌رسند مدت زیادی را در آنجا توقف نمی‌کنند؛ آیت الله سیستانی هم به این امر بسیار توصیه کرده اند. اگر شیعیان عراق بخواهند خودخواهی کرده و در کربلا بمانند، جایی برای سوزن انداختن در آن پیدا نخواهد شد.

اصل اربعین همان پیاده روی است و وظیفه‌ای که انجام می‌دهیم. به همین خاطر یا برنامه ریزی می‌کنند روز اربعین به کربلا برسند، یا سه روز قبل اربعین و یا نزدیک‌ترین شب جمعه به اربعین؛ چرا که زیارت امام حسین (ع) در شب جمعه بسیار سفارش شده است.


دانشجو: در زمان رژیم بعث هم این مراسم‌ها و آیین‌ها هم به همین شکل بوده است؟

بله تا حدودی. اما به شکل آزادانه امروز نه. در آن زمان شیعیان پنهانی و با عبور از نخلستان‌ها خود را به کربلا می‌رساندند. در آن زمان زیارت امام حسین (ع) نه تنها برای زائران خارجی بلکه برای خود شیعیان عراق هم به راحتی ممکن نبود.

حتی مردم برای برپایی عزاداری در خانه هایشان هم مشکل داشتند. آن‌ها بعثی‌ها را اغلب می‌شناختند و وقتی در خانه‌ای مراسم عزاداری به پا بود، یک نفر را برای نگهبانی از این مراسم در ابتدای کوچه می‌گماشتند و به محض ورود بعثی‌ها به محل به عزاداران اطلاع می‌داد. اگر نیرو‌های رژیم ملعون بعث آن‌ها را می‌گرفتند تنها به زندانی کردن و آزار همان افراد بازداشت شده قناعت نمی‌کردند، بلکه تمام عشیره (قبیله) را مجازات می‌کردند.

مثلا در جنگ ۸ ساله بین ایران و عراق، شیعیان از شرکت در جنگ سرباز می‌زدند. افراد رژیم بعث آن‌ها را می‌گرفتند و به درخت می‌آویختند. علاوه بر شکنجه خود او، به زن و فرزندان و خانواده اش پیش چشمانش تعرض می‌کردند، تا زمانی که او از لحاظ روحی طاقتش تمام شده و راضی به شرکت در جنگ می‌شد. اما آن‌ها که به این کار تن نمی‌دادند علاوه بر خانواده هایشان، جان خود را نیز از دست می‌دادند.
 

دانشجو: بعد از بازگشت به ایران، توفیق حضور در پیاده روی اربعین را پیدا کردید؟

وقتی به ایران آمدیم دو سال اول آن دانش آموز بودم و تمام توانم را برای کنکور گذاشته بودم. چرا که سیستم آموزشی که تا پیش از آن در عراق تجربه کرده بودم تاحدودی با سیستم آموزشی ایران متفاوت بود. به همین دلیل سعی کردم در این مدت خود را برای کنکور آماده کنم. پس از قبولی در دانشگاه نیز فقط یک سال توفیق حضور در اربعین را پیدا کردم.

سال گذشته بود که از ناحیه بسیج دانشجویی خراسان رضوی از من خواستند تا برای خدمت در موکب ناحیه در حرم امام علی (ع) به دوستان این موکب ملحق شوم. چون زبان عربی را می‌دانستم، حضور یک فرد عرب زبان بسیاری از مشکلات ارتباطی بچه‌های موکب با عراقی‌ها را می‌توانست حل کند.

موکب داری بسیار شبیه اردوی جهادی است. تو باید در آن تمام توانت را بگذاری تا کار به بهترین نحو انجام شود. ۲۰ روزی برای خدمت در عراق بودیم. من بیشتر نقش هماهنگ کننده را داشتم و بیشتر مواقع برای خرید اجناس مورد نیاز با مسئول مالی موکب در بازار بودیم و تمام مسائل خارج از موکب را رتق و فتق می‌کردیم.

گاهی برای خرید نیاز موکب به خاطر اینکه خودرو‌ها در ایام اربعین ممنوعیت تردد در شهر دارند، کیلومتر‌ها پیاده روی می‌کردیم؛ شاید گزافه نباشد اگر بگویم به اندازه دو یا سه بار مسافت پیاده روی نجف تا کربلا، در آن روز‌ها مسیر‌ها را پیاده طی می‌کردیم.

روز‌های اولی که آنجا بودیم هنوز زائران زیادی به عراق نیامده بودند و ما برای تمیز کردن و راه انداختن موکب به نجف رفته بودیم. موکب‌های عراقی هم هنوز خیلی راه نیفتاده بود و به همین دلیل معمولا غذای خاصی برای خوردن نداشتیم. یکی از بچه‌ها به شوخی می‌گفت: با این غذا‌ها فایده ندارد باید دست به فساد بزنیم؛ منظورش فساد اقتصادی بود (می خندد). من، چون کارم بیرون از موکب و در شهر یا اطراف شهر نجف بود موکب‌هایی را پیدا می‌کردم که غذای بهتری داشتند. وقتی که به موکب خودمان برمی گشتم برای بچه‌ها تعریف می‌کردم که چه غذای لذیذی خوردم و سر به سر آن‌ها می‌گذاشتم (هر دو می‌خندیم).
 
حال و هوای اربعین از زبان یک دانشجوی عراقی


دانشجو: ارزش پول عراق نسبت به ایران نسبتا زیاد است. این موضوع باعث شده که در صحبت با ایرانی‌ها یا عراقی‌ها حس برتری در مردم عراق و حس بدی در ایرانی‌ها بوجود آید؟

هر گاه بین بچه‌ها صحبت این موضوع می‌شود به آن‌ها می‌گویم درست است که ارزش پول ایران نسبت به عراق کمتر است، اما بهایی که بابت آن پرداخت کرده اند، ارزش این کم شدن را دارد. عزتی که امروز ایران بدست آورده است با چه چیز قابل معاوضه است؟

نکته دیگری که همیشه می‌گویم اینست که اگر درآمد مردم ایران پایین است در عوض هزینه خدمات و کالا‌ها نیز به همان نسبت است. اما در عراق اینطور نیست که دستمزد‌ها بالا باشد و هزینه خدمات پایین؛ این موضوع خیلی منطقی است.

موضوع دیگری که عنوان می‌کنم اینست که درست است ارزش پول ایران کمتر است، اما زیرساخت‌های این کشور به مراتب از زیرساخت‌های عراق بیشتر و کشوری پیشرفته‌تر است.


دانشجو: پس چرا با این وجود عراق تلاشی برای افزایش زیرساخت‌های خود ندارد؟

چون کشور دست خود عراق نیست. اگر عراق پیشرفت کند در واقع شیعه پیشرفت کرده است. غرب نمی‌خواهد ایران دومی در منطقه بوجود آید.

عراق اکنون، وضعیت ایران پیش از انقلاب را دارد. پیش از انقلاب «ما نمی‌توانیم» ملکه ذهن همه مردم بود. اما اکنون است که به مدد انقلاب و پس از آن جنگ تحمیلی، ایران به پیشرفتی دست یافت که «ما می‌توانیم» جای «ما نمی‌توانیم» را گرفت. تنها تفاوت عراق با ایران پیش از انقلاب در آزاد بودن شیعیان است.


دانشجو: دلیل دیگری هم برای پیشرفت نکردن عراق حالا و پس از گذشت چند سال از سرکوب فتنه داعش در عراق، وجود دارد؟

بله. نبود رهبری قوی در دل جریان حزب اللهی عراق دلیلی دیگر است. در عراق هر گروهی برای خود ادعا دارد؛ شیعیان برای خود، سنی مذهبان برای خود، کرد‌ها برای خود و .... اما در ایران با وجود تفاوت قومیت‌ها و مذاهب، حکومت ولایت فقیه تبیین شده و همین مساله همبستگی کشور را دو چندان کرده است.

در عراق مردم نمی‌توانند بپذیرند که فردی غیرمعصوم به عنوان، ولی فقیه در رأس باشد؛ که این بیشتر بخاطر عدم آموزش و آگاهی نداشتن آن هاست. آن‌ها منتظر امام عصر (عج) هستند و غیر از ایشان کسی را به ولایت فقیهی نمی‌توانند بپذیرند.
 
حال و هوای اربعین از زبان یک دانشجوی عراقی


دانشجو: چرا شیعیان عراق هر آنچه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند و در خانه هایشان را به روی زائران عراقی و غیرعراقی باز می‌گذارند؟

چند دلیل دارد. یکی از صفات خوب اعراب صفت کریم بودن است. آن‌ها بسیار مردمی مهمان نوازند. دلیل دیگر اینست که اگر هر کسی به آن‌ها پناه ببرد، به او پناه می‌دهند.

دلیل دیگر اینست که در زمان صدام و رژیم بعث به دلیل محدودیت‌هایی که رژیم برای شیعیان بوجود می‌آورد، عزاداری‌ها اغلب در خانه‌ها برگزار می‌شد و این فرهنگ هنوز هم در بین مردم عراق وجود دارد و در‌های خانه هایشان رو به روی عزاداران و زائران باز می‌کنند.

دلیل دیگر و در واقع مهم‌ترین دلیل به عشق و ارادت آن‌ها به امام حسین (ع) برمی گردد. آن‌ها یک سال تمام را با سختی تلاش می‌کنند تا پس اندازشان را برای پذیرایی از زائر اباعبدالله (ع) خرج کنند. اگر از نزدیک این فضا را دیده باشید، قطعا دیده اید که آن‌ها بهترین پذیرایی شان را برای زوار امام حسین (ع) دارند؛ امری که شاید نمونه آن را در هیچ کجای این جهان نتوان یافت.
 

نظر شما