شناسهٔ خبر: 35967746 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه حمایت | لینک خبر

یادداشت سید جعفر قنادباشی

بارقه های امید در تونس

صاحب‌خبر - تونس، نقطه آغازین تحولات منطقه در چارچوب «بیداری اسلامی» است و هر رویدادی در این کشور آفریقایی به دلیل بسامد آن در کشورهای عربی و اسلامی حائز اهمیت است. بر اساس این قاعده، انتخابات ریاست جمهوری، یکی از نقاط عطف این کشور به شمار می‌آید که توجه رسانه‌های جهان را نیز به خود جلب کرد. در دور اخیر رقابت‌های انتخاباتی، شخصیتی به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد که هرچند چهره‌ای تقریباً ناشناخته‌ای به شمار می‌آید، اما به دلیل موضع ضد صهیونیستی و حمایت‌گرانه از فلسطین، به‌شدت در کانون توجهات قرار گرفت. «قیس سعید»، رئیس‌جمهور جدید تونس برخلاف پیش‌بینی‌ها و انتظارات، در دور اول بر رقبای سرشناس و مطرحی ازجمله «یوسف الشاهد» نخست وزیر، «عبدالکریم العبیدی» وزیر دفاع، «المنصف المرزوقی» رئیس‌جمهور اسبق و «عبدالفتاح مورو» نامزد جنبش النهضه پیروز شد و در دور دوم، در رقابت با «نبیل القروی» - دیگر نامزد نه‌چندان شناخته‌شده – گوی سبقت را ربود و به مسند قدرت رسید. ویژگی ضدصهیونیستی بودن و مخالفت قیس سعید با عادی‌سازی روابط کشورهای عربی – اسلامی با رژیم جعلی صهیونیستی، از وی شخصیتی کاریزما به نمایش گذاشته و به همین دلیل بود که با 76 درصد آرا در مقابل 23 درصد رأی رقیبش، توانست برنده ماراتن نفس‌گیر ریاست جمهوری باشد. او معتقد است که واژه «عادی‌سازی»، جعلی است و از سال 1977 به این سو مرسوم شده. به نظر قیس سعید، برقراری روابط عادی دیپلماتیک با اسرائیل، «خیانتی بزرگ» است که وجدان ملت تونس، به آن راضی نمی‌شود چراکه در رأس موضوعات عربی - اسلامی، مسئله فلسطین و حقوق ملت فلسطین قرار داشته و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. او حتی پا را فراتر از این گذاشته و به نیابت از کشورهای عربی به رژیم صهیونیستی «اعلام جنگ» کرده است. وی معتقد است که اعراب «در وضعیت جنگی با یک رژیم اشغالگر و غاصب به‌سر می‌برند» و وعده کرده است که به اتباع رژیم جعلی اسرائیل، ویزای ورود به تونس نخواهد داد. وجه دیگر سیاست‌ها و مواضع او که به‌طور حتم، نگرانی مضاعف رژیم صهیونیستی و متحدانش را در پی دارد، به حمایت جانانه او از دولت مشروع و قانونی سوریه باز می‌گردد. بعد از ناتوانی آمریکا و رژیم صهیونیستی در مبارزه با مقاومت فلسطین و لبنان، توطئه گران بین‌المللی به این جمع‌بندی رسیدند که باید منبع بزرگ حمایتی این دو جریان، یعنی سوریه را هدف قرار دهند. جنگ هشت ساله‌ای که علیه دولت دمشق به راه افتاد، در واقع، قطعه‌ای از پازل یک توطئه حساب‌شده بود که با شدت هر چه تمام‌تر به دره شکست سقوط کرد. قیس سعید با تحلیل درست و جامع از شرایط منطقه، هدف از هجمه خارجی و لشکرکشی تروریست‌های استیجاری به سوریه را سرنگونی دولت این کشور می‌داند و صراحتاً اعلام کرده است «هدف کسانی که به سوریه تجاوز کردند، تجزیه و تقسیم این کشور و قرار دادن در وضعیتی بود که اکنون در آن به‌سر می‌برد؛ هیچ‌کس نباید در گزینه‌های ملت سوریه دخالت کند و هیچ‌کس حق ندارد در این کشور برای سرنگونی نظامش مداخله نماید.» ویژگی بارز و شاخص بعدی این شخصیت ممتاز و برجسته، توجه به کارکرد صحیح اتحادیه عرب است. این اتحادیه در حال حاضر، در راستای تأمین اهداف بنیان‌گذاران آن در دهه 40 میلادی حرکت نمی‌کند و در کلیدی‌ترین و حساس‌ترین برهه‌هایی که باید یاریگر و دادرس کشورهای تحت ظلم عربی می‌بود، دست روی دست گذاشت و نقش تماشاچی را ایفا کرد. این اتحادیه در سال 1950، قرارداد دفاع متقابل مشابه پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را نیز بین دولت‌های عضو به امضا رساند تا امنیت کشورهای عربی را به‌اصطلاح تضمین کند، اما انحراف در این اتحادیه و استفاده ابزاری چند کشور از آن، کارکردش را با اخلال مواجه کرد. از باب مثال، بی‌توجهی، انفعال و ایفای نقش تخریبی در موضوع فلسطین به‌عنوان اولویت نخست جهان اسلام و عرب، اتخاذ موضع منفی در برابر جنگ داخلی سوریه، بی‌تفاوتی به فجایع یمن و جنایاتی که رژیم سعودی در حق مردم این کشور روا داشته، از جمله نقاط تاریک پرونده اتحادیه عرب است. جلسات این اتحادیه، عموماً به محفلی برای دورهمی، گعده و گرفتن عکس یادگاری سران کشورهای عربی تبدیل‌شده و بسیاری از اصحاب رسانه و ناظران، انتقادات جدی به آن وارد کرده‌اند. به همین دلیل، قیس سعید به عملکرد و کارکرد بنیادین این نهاد عربی، شبهات سنگینی وارد کرده و معتقد است که این اتحادیه باید اتحادیه ملت‌های عرب می‌بود، نه اتحادیه کشورهای عربی. افزون بر موضوعات منطقه‌ای، وی نظر ویژه‌ای بر حل مشکلات داخلی تونس نیز دارد. طرح پیشنهادی قیس سعید بر عدم محوریت و تمرکز تصمیم‌گیری‌های سیاسی در یک مرکز خاص و توزیع حاکمیت در تمام جریان‌های سیاسی استوار است. نظریات او بر شعارهای قیام شکل‌گرفته علیه رژیم «زین‌العابدین بن علی» در سال ۲۰۱۱ از جمله «خواست و اراده ملت» و «حاکمیت از آن ملت» مبتنی است که با حمایت گسترده نخبگان این کشور نیز مواجه شده است. به‌عنوان نمونه، وی برای حل مشکل بیکاری، پیشنهاد تشکیل شوراهای محلی را ارائه داده تا ساکنان هر منطقه، طرح‌های رشد و توسعه خود را ارائه دهند و به‌این‌ترتیب، به هزینه‌های بی‌فایده از جیب مردم و خزانه کشور پایان داده شود. و بالاخره اینکه روی کار آمدن قیس سعید، بارقه‌های امید برای شعله‌ور شدن مجدد بیداری اسلامی و انسجام کشورهای منطقه برای مقابله با غده سرطانی رژیم صهیونیستی را مضاعف کرده است. سیاست‌های نادرست «راشد الغنوشی»، رهبر اسلام‌گرایان تونس و جنبش النهضه، در ناکامی مردم این کشور برای دستیابی به تحقق خواسته‌های خود مؤثر بود و علیرغم هزینه‌هایی که دادند، نتوانستند به خواسته‌های خود نائل شوند اما با تحولی مهمی که در این کشور جریان ساز رخ‌داده، امید احیای حرکت‌های توفنده و تأثیرگذار در قلب جهان اسلام از یک سو و تضعیف جبهه عبری- عربی از سوی دیگر، بیش‌ازپیش شکل‌گرفته است.

نظر شما