نیل هوئر
مترجم: وصال روحانی
اینک قریب به 50 هزار تن از اتباع چچن در خاک آلمان زندگی میکنند و احساس مشترک و بیم یکسان تمامی آنها این است که از این امتیاز خلع و بزودی از غرب اروپا دیپورت شوند. ورود اولین چچنها به آلمان از 20 سال پیش و پس از پایهگذاری فرار چچنها از سرزمین مادریشان که دستخوش جنگی دامنگیر در سالهای 1994 تا 1996 شد، آغاز گشت و ادامه آن روند تاکنون سبب شده هر روز حدود 100 چچنی برای ورود به آلمان درخواست بدهند که مدخل ورودی برای اکثر آنها کشور بلاروس است. اغلب آنها برگههای مهاجرت اجتماعی یا سیاسی را از دولت آلمان میطلبند و بدیهی است که درخواستشان از ظلمی نشأت می گیرد که دولت روسیه سالهاست در حق چچنیها روا داشته و گونهای از نسلکشیها و آوارهسازیها را در مورد آنها به اجرا درآورده است. با این حال آلمان یا سایر کشورهایی هم که چچنیها به آنها پناه بردهاند اصلاً یک بهشت برین و حتی یک مکان قابل اطمینان و ماندگار برای آسودگی آنها نبودهاند. از یک سو چچنیها توقع دارند باورهای مذهبی و اعتقادهای فرهنگیشان محترم شمرده شده و بهعنوان مثال کلاسهای مدرسه دختران و پسران خردسالشان از یکدیگر تفکیک شود ولی دولت آلمان با تأکید به واحدهای تحصیلی کشور در زمینه لزوم حفظ قواعد موجود و کلاسهای سراسری و مختلط ،این خواسته را برآورده نکرده است.
دکودایف، یک چچنی مهاجر که از 2008 در آلمان ساکن بوده و همچنان میکوشد باورهای عقیدتی خود و همتاهایش را در جامعه به کلی متفاوت آلمان جاری سازد و به یک الگوسازی مشترک دست بزند، در پاییز 2019 میگوید: «برای آنها که در چچن ماندهاند، زندگی ما مهاجران در آلمان به مثابه یک رؤیا و چیزی بهشتوار است اما ما هم اینجا مشکل کم نداریم و تطابق ما با فرهنگ بشدت غربی و آزادانه ژرمنها، از سختترین کارها بوده است.»
اینها را کسی میگوید که پس از لمس مشکلات مورد بحث به تشکیل بنیادی همت گماشت که کارش تسهیل حضور مهاجران چچنی در خاک آلمان است و در این راه کنسولگریهای آلمان نیز با وی همسو شدند و او از همین طریق به بسیاری از مهاجران تازه وارد چچنی قوت قلب بخشیده اما این اصلاً به معنای حل کل ماجراها نیست.
دکودایف که بنیادش در جای جای آلمان آدم و واسطه و نماینده دارد، میافزاید: «حتی وقتی به پدر یک خانواده مهاجر گفتم این ما هستیم که باید شرایطمان را با کشور آلمان هماهنگ کنیم وی گفت معنای این حرف را نمیفهمد و چرا انعطاف از جانب طرف آلمانی نباشد.»
خواستههایی از این قبیل سبب شده ژرمنها به این باور برسند که از میان خیل مهاجران جاری شده در خاک کشورشان چچنها از همه سر سختتر و به تبع آن همکاریناپذیرتر هستند.
گیدو اشتاین برگ یک مقام ارشد انستیتوی روابط و امنیت بینالملل آلمان میگوید: «چچنها بیش از هر کس احساس تعلق خاطر به وطنشان و عدم اطمینان به ما میکنند و به جای پذیرفتن شرایط طبیعی ما خواستار تغییر روحیات آلمانیها هستند. این چنین است که مقامهای آلمانی نیز آنها را در ابتدای صف دیپورت شده های بعدی قرار دادهاندچرا که با آنها نمیتوان زندگی کرد.»
منبع: Al Jazeera
∎
مترجم: وصال روحانی
اینک قریب به 50 هزار تن از اتباع چچن در خاک آلمان زندگی میکنند و احساس مشترک و بیم یکسان تمامی آنها این است که از این امتیاز خلع و بزودی از غرب اروپا دیپورت شوند. ورود اولین چچنها به آلمان از 20 سال پیش و پس از پایهگذاری فرار چچنها از سرزمین مادریشان که دستخوش جنگی دامنگیر در سالهای 1994 تا 1996 شد، آغاز گشت و ادامه آن روند تاکنون سبب شده هر روز حدود 100 چچنی برای ورود به آلمان درخواست بدهند که مدخل ورودی برای اکثر آنها کشور بلاروس است. اغلب آنها برگههای مهاجرت اجتماعی یا سیاسی را از دولت آلمان میطلبند و بدیهی است که درخواستشان از ظلمی نشأت می گیرد که دولت روسیه سالهاست در حق چچنیها روا داشته و گونهای از نسلکشیها و آوارهسازیها را در مورد آنها به اجرا درآورده است. با این حال آلمان یا سایر کشورهایی هم که چچنیها به آنها پناه بردهاند اصلاً یک بهشت برین و حتی یک مکان قابل اطمینان و ماندگار برای آسودگی آنها نبودهاند. از یک سو چچنیها توقع دارند باورهای مذهبی و اعتقادهای فرهنگیشان محترم شمرده شده و بهعنوان مثال کلاسهای مدرسه دختران و پسران خردسالشان از یکدیگر تفکیک شود ولی دولت آلمان با تأکید به واحدهای تحصیلی کشور در زمینه لزوم حفظ قواعد موجود و کلاسهای سراسری و مختلط ،این خواسته را برآورده نکرده است.
دکودایف، یک چچنی مهاجر که از 2008 در آلمان ساکن بوده و همچنان میکوشد باورهای عقیدتی خود و همتاهایش را در جامعه به کلی متفاوت آلمان جاری سازد و به یک الگوسازی مشترک دست بزند، در پاییز 2019 میگوید: «برای آنها که در چچن ماندهاند، زندگی ما مهاجران در آلمان به مثابه یک رؤیا و چیزی بهشتوار است اما ما هم اینجا مشکل کم نداریم و تطابق ما با فرهنگ بشدت غربی و آزادانه ژرمنها، از سختترین کارها بوده است.»
اینها را کسی میگوید که پس از لمس مشکلات مورد بحث به تشکیل بنیادی همت گماشت که کارش تسهیل حضور مهاجران چچنی در خاک آلمان است و در این راه کنسولگریهای آلمان نیز با وی همسو شدند و او از همین طریق به بسیاری از مهاجران تازه وارد چچنی قوت قلب بخشیده اما این اصلاً به معنای حل کل ماجراها نیست.
دکودایف که بنیادش در جای جای آلمان آدم و واسطه و نماینده دارد، میافزاید: «حتی وقتی به پدر یک خانواده مهاجر گفتم این ما هستیم که باید شرایطمان را با کشور آلمان هماهنگ کنیم وی گفت معنای این حرف را نمیفهمد و چرا انعطاف از جانب طرف آلمانی نباشد.»
خواستههایی از این قبیل سبب شده ژرمنها به این باور برسند که از میان خیل مهاجران جاری شده در خاک کشورشان چچنها از همه سر سختتر و به تبع آن همکاریناپذیرتر هستند.
گیدو اشتاین برگ یک مقام ارشد انستیتوی روابط و امنیت بینالملل آلمان میگوید: «چچنها بیش از هر کس احساس تعلق خاطر به وطنشان و عدم اطمینان به ما میکنند و به جای پذیرفتن شرایط طبیعی ما خواستار تغییر روحیات آلمانیها هستند. این چنین است که مقامهای آلمانی نیز آنها را در ابتدای صف دیپورت شده های بعدی قرار دادهاندچرا که با آنها نمیتوان زندگی کرد.»
منبع: Al Jazeera
نظر شما