شناسهٔ خبر: 35891887 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

توهین جدید اصلاح‌طلبان به مردم

عرب‌سرخي: طبقات محروم نمی‌دانند چه باید بخواهند/ اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات نیایند، اوضاع جامعه مدنی سیاه می‌شود/ روشن است که اصلاح‌طلبان انتخابات را می‌بازند

در سال ۸۴ كه به علت عملكرد انتخاباتي اشتباه اصلاح‌طلبان و نيز قهر جامعه روشنفكري با انتخابات به روي كار آمدن دولت احمدي‌نژاد منجر شد، مهم‌ترين احزاب كشور منحل شدند، فعاليت انجمن‌هاي دانشجويي يكي پس از ديگري متوقف شد، مطبوعات سياه‌ترين دوران خود را سپري كرد. حال آنكه مجددا با انتخابات ۹۲ و ۹6 كه فضاي سياسي كشور تا حدودي باز شد

صاحب‌خبر - گروه سیاسی جهان نيوز: در آستانه انتخابات اظهارات شاذ برخی فعالین اصلاح طلب نیز به اوج خود می رسد. در تازه ترین این اظهارات شاذ، فيض‌الله عرب‌سرخي از اعضاي ارشد سازمان اصلاح طلب، مجاهدين انقلاب اسلامي طبقات محروم جامعه ایران را افرادی ناآگاه درباره انتخابات معرفی کرده است.

این در حالیست که پیش از این نیز، حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران آرای مردم شهرستان ها را نشانه عدم بلوغ سیاسی مردم این شهرها معرفی کرده بود.

به گزارش جهان نيوز، گزیده اظهارات فيض‌الله عرب‌سرخي در گفتگو با روزنامه اعتماد به شرح ذیل است:
* در چنين وضعيتي كه متاسفانه در حال حاضر جامعه ما گرفتار آن است، اكثريت محروم نه مي‌داند بايد چه چيزي بخواهد و نه مي‌داند چرا بايد آن مطالبات را بخواهد و طلب كند. چنين جامعه‌اي بستري آماده براي برآمدن يك نيروي سياسي اقتدارگرا و پوپوليستي است. همه بي‌اعتماد به توانمندي‌هاي خود در انتظار منجي و قهرماني هستند كه به رنج و آلام آنان پايان دهد. روشن است كه چنين وضعيتي با آرمان‌ها و مطالبات اصلاح‌طلبان تا چه اندازه بيگانه است.

* با توجه به تحولات سال‌هاي اخير و ناكامي دولت مورد حمايت اصلاح‌طلبان در تحقق وعده‌هاي خود در عرصه‌هاي داخلي و خارجي، اعتماد اجتماعي به كارآمدي در حل مشكلات به ‌شدت لطمه خورده و در نتيجه اميد جامعه به تحقق آينده‌اي بهتر تضعيف شده است. در چنين شرايطي طبيعتا اميد و اعتماد جامعه در سطح سياسي و اجتماعي به اصلاح‌طلبان كه خواهان اصلاح امور از طرق قانوني و در چارچوب نظام هستند، آسيب ديده و اكنون ما با جامعه‌اي سرخورده مواجه هستيم.

* مزيت اصلاح‎‌طلبان در انتخابات همواره وجود جامعه‌اي اميدوار به آينده و داراي حس اعتماد به نفس بوده است. اكنون آن اميد و اعتماد به نفس در جامعه مشاهده نمي‌شود و سرخوردگي و نااميدي نسبت به بهبود اوضاع را مي‌توان در جامعه مشاهده كرد.

* فرصت انتخابات براي اصلاح‌طلبان به مثابه يك نيروي سياسي مهم بلكه مهم‌ترين نيروي موجود در عرصه سياسي كشور يك خطاي استراتژيك است. بنابراين من هم موافقم كه راهبرد اصلاح‌طلبان در اين انتخابات بايد تثبيت پايگاه اجتماعي و حفظ هويت خود به عنوان يك نيروي سياسي سالم و ملتزم به مطالبات بر حق جامعه باشد و به اين ترتيب، خود را به عنوان يك نيروي قابل ‌اعتماد و سالم براي آينده‌اي كه مي‌توانند نقش مهمي در تحولات كشور داشته باشند، حفظ كنند. با توجه به اين تحليل اصلاح‌طلبان بايد با حفظ هويت و مطالبات اصلاح‌طلبانه و با كانديداهاي اختصاصي خود در انتخابات شركت كنند. روشن است كه در انتخابات آينده، اصلاح‌طلبان در مجلس آينده اكثريت را در اختيار نخواهند داشت اما با اين راهبرد مي‌توانند يك اقليت موجه، قابل دفاع و ملتزم به مطالبات اصلاح‌طلبانه را در مجلس داشته باشند. براساس اين راهبرد به نظرم اصلاح‌طلبان بايد هر گونه ائتلافي را به پس از انتخابات واگذار كنند.

* به نظرم اصلاح‌طلبان بايد با فهرستي از كانديداهاي اختصاصي و قابل‌ دفاع خود در انتخابات مجلس آينده شركت كنند. كانديداهايي كه در صورت پيروزي در مجلس به مطالبات اصلاح‌طلبانه ملتزم و متعهد باشند و حاميان‌شان بتوانند از عملكرد آنها دفاع كامل كنند و آنها نيز پاسخگوي عملكرد خود باشند؛ بنابراين به نظرم در شرايط فعلي نبايد از ليست انتخاباتي حداقلي و حداكثري صحبت كرد. ملاك اصلاح‌طلبان بايد فهرست انتخاباتي متشكل از كانديداهاي اختصاصي خود باشد. به اين اعتبار در هر حوزه‌اي ارايه چنين فهرستي وجود داشت بايد با تمام توان در انتخابات شركت كنند و در هر حوزه‌اي كه امكان ارايه چنين فهرستي وجود نداشت، بهتر است كه موضوع را صادقانه با مردم در ميان بگذارند. بنابراين ضرورتي ندارد اصلاح‌طلبان شعار مشاركت مشروط بدهند.

* دوگانه‌سازي‌هايي نظير حضور در قدرت يا فعاليت در عرصه مدني به نظر من به ‌شدت رهزن است و مي‌تواند براي اصلاح‌طلبان پيامدهاي منفي جبران‌ناپذيري در پي داشته باشند. اين 2 كنش سياسي و مدني لازم و ملزوم يكديگر و بلكه به هم وابسته‌اند. حضور در قدرت و رها نكردن آن به سود نيروهاي ضد مردم‌سالار، تضمين‌كننده فضاي مساعد و لازم براي فعاليت مدني است و متقابلا فعاليت مدني گسترده و آگاه‌سازي اجتماعي نيز تضمين‌كننده حضور نيروهاي ملتزم به منافع مردم در سطح حاكميت است. در دوره دولت اصلاحات، جامعه مدني بيشترين قدرت را پيدا كرد. احزاب و انجمن‌هاي صنفي و سياسي بسياري شكل گرفتند. مطبوعات شرايطي را سپري كرد كه به «بهار مطبوعات» معروف شد. متقابلا در سال ۸۴ كه به علت عملكرد انتخاباتي اشتباه اصلاح‌طلبان و نيز قهر جامعه روشنفكري با انتخابات به روي كار آمدن دولت احمدي‌نژاد منجر شد، مهم‌ترين احزاب كشور منحل شدند، فعاليت انجمن‌هاي دانشجويي يكي پس از ديگري متوقف شد، مطبوعات سياه‌ترين دوران خود را سپري كرد. حال آنكه مجددا با انتخابات ۹۲ و ۹6 كه فضاي سياسي كشور تا حدودي باز شد، شاهد فعاليت بيشتر احزاب و نهادهاي مدني هستيم. آيا اين تجربه كافي نيست تا براي هميشه از دوگانه‌سازي‌هايي نظير يا حضور در قدرت يا فعاليت در جامعه مدني دست‌ برداريم؟!

نظر شما