شناسهٔ خبر: 35480112 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

درس توسعه با سرمشق مقاومت

تهران- ایرنا- فرشاد مؤمنی از جمله استادان حوزه اقتصاد است که نظریات خود را درمیدان عمل به محک آزمون گذاشته وعلم وتجربه را همراه کرده است. این ویژگی به وی موقعیتی داده تا به عنوان راوی تحولات دهه شصت در بخش اقتصاد کلان شناخته شود.

صاحب‌خبر -

روزنامه ایران در گفت‌وگو با فرشاد مؤمنی، استاد دانشگاه، به ارزیابی عملکرد قوه مجریه در سال‌های دفاع مقدس و آورده است: وی در دوران دفاع مقدس درحلقه اول مسئولیت‌های ‌اجرایی از نزدیک شاهد و ناظر مشکلات کشور بوده و از این رهگذر تجربیات گرانسنگی اندوخته است. متن پیش رو روایت تنگناها و راه حل های قوه مجریه در شرایط سخت اقتصادی سال‌های جنگ است که حاوی نکات تازه و با اهمیتی می باشد.


جنگ در شرایطی به ایران تحمیل شد که اقتصاد ملی با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان بود وهنوز به درآمدهای حاصل از صدور نفت و واردات اقلام ضروری مورد نیازمردم وابستگی داشت، تحریم‌ها درچنین شرایطی چه تأثیری برمدیریت کشور داشت؟
به لحاظ نظام اداره اقتصاد ملی، پدیده‌هایی مانند جنگ یا تحریم را باید مانند یک شوک بیرونی در نظر گرفت. سؤال راهبردی و مهمی که در اینجا موضوعیت پیدا می‌کند این است که از جنبه نظری ما چه میزان اصالت را به استحکام بنیان‌های تولیدی و بنیان‌های نظام حیات جمعی و تا چه میزان اصالت را به متغیرهای بیرونی می‌دهیم.
تجربه تاریخی می‌گوید همه کشورهایی که به توسعه دست پیدا کرده‌اند، کشورهایی هستند که اصل را، استحکام خانه ملی درنظر آورده و بر این باورند که خانه ملی اگر مستحکم بنا شده باشد، باد، باران، سیل، زلزله و... که کنترل آنها در اختیار ما نیست، نمی‌توانند اساس خانه را برهم ریزند. این بینش در دوران دفاع مقدس درسطح کل نظام اداره کشور وجود داشت و به همین خاطر تمام لوازم و بنیان‌های مستحکم شدن خانه را تدارک دیده بودند. هم از منظر صدق ورزی با مردم و برقرار کردن مناسباتی مبتنی بر اعتماد متقابل و هم از لحاظ اتخاذ تدابیر لازم برای اداره کشور در شرایط بحرانی و هم بنا کردن نظام پاداش‌دهی برمبنای تلاش و مهارت و صلاحیت و مهار بسیار وسیع انگیزه‌های فرصت طلبی و رانت‌جویی و دلالی.


نمودهای عینی آن چه بود؟
در این زمینه از نظر اصول و مبانی جهت‌گیری‌های کلیدی نظام اداره اقتصاد ملی، در شرایط بحرانی و عادی فرق می‌کند. به‌عنوان مثال در کل دوران دفاع مقدس سهم واردات کالاهای لوکس نزدیک به صفر و تقریباً تمام واردات، متناسب با نیازهای ارسالی مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، البته با اولویت نیازمندی‌های تولیدکنندگان بود. آن چیزی که بسیار تکان دهنده است اینکه در فاصله ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۳ که ما بی‌سابقه‌ترین سطوح افزایش نرخ ارز را در تاریخ اقتصادی ایران داشتیم، میزان واردات کالاهای لوکس ۵۳ برابرشده است. اگر می‌بینیم در دوره پس از جنگ با وجود جهش نرخ ارز به طور متوسط واردات در مقایسه با طول دوره جنگ ۵۰ درصد رشد کرده، این گونه نیست که این رشد ناشی از افزایش کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای باشد و نشان از یک تغییر جهت اساسی از طرز اداره اقتصاد ملی دارد.


 می‌توانیم بگوییم مصادیق کالاهای لوکس در زمان جنگ با بعد از آن متفاوت بوده است؟
گمرگ ایران در این زمینه طبقه‌بندی ثابتی دارد و اقلامی را به‌عنوان کالای لوکس تلقی می‌کند که در همه دوره‌ها لوکس تلقی می‌شوند، مانند جواهرات، مجسمه و... اخیراً به همت سید محمد بحرینیان، دفتر مطالعات اقتصاد و توسعه اتاق بازرگانی مشهد یک کار تحقیقی خوبی را انتشار داده که در آن نوشته شده به طور نسبی سهم واردات کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای در دوران جنگ افزایشی به مراتب بیشتر از دوران پس از جنگ داشته است. این بدان معناست که برخلاف تصورات و توهمات مدیریت اقتصادی پس از جنگ در واقع افزایش نرخ ارز بعد از جنگ ۲ کارکرد داشته است. یکی اینکه واردات کالاها و خدمات را به طور کلی کاهش نداده و افزایش چشمگیری داشته است. دوم اینکه بخش اعظمی از این واردات مربوط به کالاهای لوکس و تجملی بوده. یعنی این سیاست از ۲ ناحیه به کشور ضربه زده است. شبیه به این ضربه در مورد دستکاری سایر قیمت‌های کلیدی هم اتفاق افتاده است. مانند آن چیزی که در سال ۱۳۸۹ از طریق افزایش نسبی با میانگین ۵۵۰ درصدی قیمت حامل‌های انرژی اتفاق افتاد. یا در همان دوره پس از جنگ، مدیریت اقتصادی وقت کشور، نرخ بهره را به طور متوسط حدود ۲ برابر در مقایسه با دوران جنگ افزایش داد. ویژگی مشترک همه این موضوعات این بود که فشارها را بر تولیدکنندگان و عامه مردم به طرز غیر متعارفی افزایش داد و تسهیل‌های غیر متعارفی برای بسط مناسبات رانتی و فساد و نابرابری غیر موجه به وجود آورد.


نحوه مدیریت شوک بیرونی یا همان تحریم در دوران دفاع مقدس و بعد از آن را با چه معیار وضوابطی می‌توان مقایسه کرد؟
قبلاً این مقایسه صورت گرفته است اما به شیوه‌ای غیر اصولی. به‌عنوان نمونه، وقتی در سال ۱۳۹۱ ما با اولین موج تحریم‌ها مواجه شدیم، مدیریت اقتصاد ملی در آن دوره ادعا کرد که شدت فشارهایی که به اقتصاد ایران در اثر تحریم‌ها وارد شده از فشارهای وارد شده به کشور در دوران جنگ بیشتر است. البته آنها هرگز متر و معیاری برای این ادعا ارائه نکردند. اما حتی اگر آن ادعای بی‌مبنا را نیز بپذیریم اتفاقاً درآن شرایط خطیر وزیر بهداشت و درمان وقت، مصاحبه‌ای انجام داد و در آن با اعتراض شدید اظهار داشت؛ که در اوج تحریم‌ها، ارزهای متعلق به داروهای حیاتی را به واردات خودروهای لوکس و کالاهای آرایشی اختصاص داده‌اند که نتیجه آن اعتراضات این بود که در کمال ناباوری وزیر عزل شد و کسانی که این سوء تدبیر فاجعه ساز و مشکوک را انجام داده بودند هیچ کدام مشمول مجازات نشدند. درآمد ارزی کشور به طور متوسط در سال‌های جنگ بین یک پنجم تا یک ششم درآمدهای ارزی کشور در فاصله ۱۳۸۵ تا امروز جزو موارد استثنایی بوده است و فشارهای بی‌شماری که در آن دوره وجود داشت چندین برابر فشارهای فعلی بود. این موضوع را با همه معیارهای متداول در دنیا که در کتاب «اقتصادایران در زمان جنگ تحمیلی» از انتشارات مرکز تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران مطرح شده، می‌شود نشان داد. من پرسشی دارم وآن اینکه چرا در دوران جنگ، اقتصاد ایران حتی یک مورد تلاطم‌های ارزی مشابه سال‌های بعد از آن را تجربه نکرد، با اینکه امکانات ارزی کشور به مراتب کمتر و شدت مشکلات به مراتب بیشتر بود؟


در اینجا بایستی این موضوع را توضیح دهم که در دوران دفاع مقدس مهم‌ترین ویژگی دولت این بود که طمع رانتی از فروش ارز به قیمت گران‌تر در بازار سیاه نداشت و برای درآمدهای دولت از طریق افزایش ناگهانی قیمت ارز نمدی برای خود تدارک ندیده بود.

نظر شما